معجزه های سوپر مارکت نامیا

16.00

Qty:
Comparison
Categories: ,

Description

معرفی کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

آیا تا به حال از یک فروشگاه تقاضای کمک کرده‌اید؟ کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا از کیگو هیگاشینو ماجرای فروشگاهی به همین نام را روایت می‌کند که مردم نامه‌هایشان را به داخل آن می‌اندازند و از صاحب آنجا کمک می‌خواهند، در حالی که سال‌هاست هیچکس به آن مکان عجیب پا نگذاشته است… . این اثر پرفروش در سال 2012 جایزه‌ی Chūōkōron را به دست آورد.

 

درباره‌ی کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

روایتی حیر‌ت‌انگیز و جادویی از زندگی! وقایع کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا (The miracles of the Namiya General Store) از کیگو هیگاشینو در مغازه‌ای کوچک به همین اسم می‌گذرند. ابتدا با شوتا، آتسویا و کوهی ملاقات می‌کنیم، سه دزد تحت تعقیب که البته در این لحظه مشغول دزدی نیستند و به دنبال جایی برای گذراندن شب می‌گردند. دست سرنوشت مغازه‌ی نامیا را در مقابلشان می‌گذارد و آن‌ها هم از این فرصت استقبال می‌کنند، بی‌خبر از آنکه زندگی‌شان بعد از این شب کاملا دگرگون می‌شود… .

 

نامیا به‌نظر متروک می‌آید. مجله‌ها به چندین دهه قبل تعلق دارند و اگر شمعی برای روشن کردن نبود، سه دوست مجبور می‌شدند تمام شب را در تاریکی بگذرانند. آن‌ها بعد از بررسی شکاکانه‌ی همه‌چیز، مشغول شوخی درباره‌ی محصولات بهداشتی و نوشت‌افزاری که همه‌جا به چشم می‌خورد هستند که ناگهان پاکتی وارد مغازه می‌شود. صاحب این بسته مرموز کسی به اسم خرگوش ماه است، اما صرف‌نظر از اسم عجیب فرستنده چرا باید کسی در نیمه‌شب نامه‌ای به درون مغازه نامیا بیندازد؟

 

خب، مسلما پلیس هیچ‌وقت اسم مستعار خرگوش ماه را برای خود انتخاب نمی‌کند، پس آن‌ها با کنجکاوی پاکت را باز می‌کنند. نامه‌ای سرشار از احساسات درباره‌ی رابطه‌ای عاشقانه! فرستنده‌ی مرموز پس از توضیح مشکلاتش از صاحب مغازه تقاضا می‌کند راهی به او پیشنهاد دهد. اما مگر آنجا متروکه نبود؟ سه دوست ابتدا گیج می‌شوند اما وقایعی که در باقی شب اتفاق می‌افتد اسرار فروشگاه قدیمی را برای آن‌ها فاش می‌کند… .

 

درپایان لازم به ذکر است که کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا توسط انتشارات میلکان به چاپ رسیده و نفیسه خسروجردی و سبحان خسروجردی ترجمه‌ی آن را برعهده داشته‌اند.

 

اقتباس سینمایی از کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

سینماگران چینی در سال 2017 یک اقتباس فانتزی از این داستان را روی پرده سینما بردند که با استقبال خوبی هم مواجه شد. در ژاپن نیز قصه‌ی فروشگاه نامیا الهام‌بخش اثری سینمایی بود که سال 2012 اکران شد.

 

نکوداشت‌های کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

جذاب و مسحورکننده. (Terry Hong, Booklist)

کتابی که به‌سختی می‌توان آن را زمین گذاشت. (بررسی‌های کراکوس)

داستانی هیجان‌انگیز و کاملا رضایت‌بخش برای طرفداران هیگاشینو! (Publisher’s Weekly)

کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا مناسب چه کسانی است؟

اگر از مطالعه داستان‌های فانتزی لذت می‌برید مطالعه‌ی این کتاب را به شما توصیه می‌کنیم.

 

با کیگو هیگاشینو بیشتر آشنا شویم

کیگو هیگاشینو (Keigo Higashino) به سال 1958 در شهر اوساکای ژاپن دیده به جهان گشوده است. وی یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان امروز ادبیات آسیای شرقی به شمار می‌رود. او در رشته‌ی مهندسی برق دانشگاه زادگاهش تحصیل نمود و پس از اتمام درس خود، به عنوان مهندس در شرکتی بزرگ مشغول به کار شد. در همان ایام بود که نویسندگی را نیز به طور جدی آغاز کرد و با نگارش داستان‌هایی کوتاه و بلند، در عالم ادبیات به آوازه‌ای فراوان رسید.

 

کیگو هیگاشینو نویسنده‌ای پرفروش و پرافتخار است. آنچه در ادامه آمده، عناوین برخی از بهترین نوشته‌های داستانیِ اوست:

 

«معادله نیمه تابستان»، «رستگاری یک قدیسه»، «خانه‌ای که در آن مرده بودم»، «تازه‌وارد»، «فداکاری مظنون x»، «شگفتی‌های همه‌چیزفروشی نامیا» و «بدخواهی».

 

جوایز و افتخارات کیگو هیگاشینو

برنده‌ی جایزه‌ی ناووکی

برنده‌ی جایزه‌ی Honkaku

برنده‌ی جایزه‌ی نویسندگان سبک رازآلود

نامزد جایزه‌ی ادگار در بخش بهترین رمان

نامزد جایزه‌ی Audie در بخش بهترین داستان معمایی

و…

 

در بخشی از کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا می‌خوانیم

روز بعد، مراسم عزاداری بدون هیچ مشکلی برگزار شد. چهره‌ی کسانی که در مراسم حضور داشتند، با شب قبل کمی فرق کرده بود. اقوام کاتسورو زود به مراسم آمده بودند، اما همه در نزدیکی او کمی بی‌قرار رفتار می‌کردند. عمویش هم فاصله‌اش را با او حفظ کرد. در میان آن‌ها، عده‌ای از همسایه‌ها و افرادی که کسب‌وکارشان در همان خیابانی که اوماتسو بود هم ایستاده بودند؛ چهره‌هایی که از خیلی قدیم‌ می‌شناخت.

 

یکی از هم‌کلاسی‌های قدیمی‌اش را هم دید. به‌دلیل کت‌وشلواری که برای مراسم پوشیده بود، لحظه‌ای طول کشید تا کاتسورو متوجه شود کیست، اما وقتی یادش آمد، مطمئن شد خود اوست. آن‌ها در راهنمایی هم‌کلاسی بودند. والدین او مغازه‌ای نزدیک اوماتسو داشتند که در آن مهرهای دست‌ساز می‌فروختند. کاتسورو داستان زندگی هم‌کلاسی‌اش را به یاد آورد. وقتی کوچک بود، پدرش فوت کرد و پدربزرگش به او یاد داد چطور کنده‌کاری کند. بعد از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، بلافاصله مشغول کار در مغازه‌ شد. حالا به نمایندگی از کسب‌و‌کار خانوادگی‌شان در مراسم حضور داشت.

 

هم‌کلاسی‌اش چوب عودی به یاد رفتگان سوزاند و بعد پیش کاتسورو و خانواده‌اش آمد. به‌نشانه‌ی احترام سرش را خم کرد. این رفتارش باعث شد سال‌ها بزرگ‌تر از کاتسورو به نظر برسد. بعد از مراسم عزاداری جنازه‌ی مادربزرگ‌ را به مرده‌سوزخانه منتقل کردند. بعد، خانواده به مرکز اجتماع برگشتند تا مراسم یادبود روز هفتم را برگزار کنند. در آخر، تاکئو سخنرانی کوتاهی برای اقوام کرد و به مراسم پایان داد.

 

کاتسورو و خانواده‌اش دیگران را بدرقه کردند و مشغول جمع‌کردن وسایل شدند. چیزهای زیادی آن‌جا بود. آن‌ها درِ صندوق‌عقب وَن تحویل کالای مغازه را باز کردند و محراب و تمام گل‌ها را داخلش گذاشتند. صندلی عقب هم پر از وسیله بود. تاکئو روی صندلی راننده نشست.

 

 دربخش دیگری از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

«کوسوکه واکو از ایستگاه خارج شد و از خیابانی که پر از مغازه بود پایین رفت. در سینه‌اش احساس بی‌قراری بیشتر و بیشتر می‌شد. او درست حدس زده بود. همان‌طور که واهمه داشت، دوران سخت به‌سراغ این شهر نیز آمده بود. زمانی مردم به این‌جا هجوم آورده بودند تا ساکن شوند و ایستگاه قطار و مغازه‌های اطرافش را به قطب تجاری تبدیل کردند؛ اما این قضیه مربوط به دهه ۱۹۷۰ بود. حالا چهل سال گذشته بود. زمانه عوض شده بود. در حومه شهر، همه‌جا مغازه‌های تعطیل به چشم می‌خورد و این شهر قدیمی نیز از این قاعده مستثنی نبود.

 

کوسوکه همان‌طور که راه می‌رفت، دنبال ردی آشنا از گذشته‌اش بود. او فکر می‌کرد احتمالاً هیچ‌چیز را به خاطر نخواهد آورد، اما در کمال تعجب، حالا که این‌جا بود خیلی از این مکان‌ها را می‌شناخت. این‌طور نبود که شهر هیچ تغییری نکرده باشد. مغازه ماهی‌فروشی که مادرش همیشه از آن خرید می‌کرد، از خیابان ناپدید شده بود. اصلاً اسمش چه بود؟ آها! درست است، اوماتسو. صاحب مغازه پوست آفتاب‌سوخته‌ای داشت. او همیشه رو به مشتریانی که از کنار مغازه‌اش رد می‌شدند با اشتیاق می‌گفت: «هی خانم! صدف‌های امروزمون حرف نداره! به خودت یه لطفی کن و چند تایی بخر. شوهرت بعداً ازم تشکر می‌کنه!»

 

چه اتفاقی برای صاحب مغازه افتاده بود؟ یادش آمد که از جایی شنیده بود قرار است پسرش مسئولیت مغازه را بر عهده بگیرد، اما خاطراتش واضح نبود. شاید آن را با مغازه دیگری اشتباه گرفته بود.»

 

 

خلاصه کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

 

روایتی حیر‌ت‌ انگیز و جادویی از زندگی! وقایع کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا در مغازه‌ای کوچک به همین اسم می‌گذرند. ابتدا با شوتا، آتسویا و کوهی ملاقات می‌کنیم، سه دزد تحت تعقیب که البته در این لحظه مشغول دزدی نیستند و به دنبال جایی برای گذراندن شب می‌گردند. دست سرنوشت مغازه‌ی نامیا را در مقابلشان می‌گذارد و آنها هم از این فرصت استقبال می‌کنند، بی‌خبر از آنکه زندگی‌شان بعد از این شب کاملا دگرگون می‌شود… .

 

نامیا به‌نظر متروک می‌آید. مجله‌ها به چندین دهه قبل تعلق دارند و اگر شمعی برای روشن کردن نبود، سه دوست مجبور می‌شدند تمام شب را در تاریکی بگذرانند. آنها بعد از بررسی شکاکانه‌ی همه‌ چیز، مشغول شوخی درباره‌ی محصولات بهداشتی و نوشت‌ افزاری که همه‌جا به چشم می‌خورد هستند که ناگهان پاکتی وارد مغازه می‌شود. صاحب این بسته مرموز کسی به اسم خرگوش ماه است، اما صرف‌ نظر از اسم عجیب فرستنده چرا باید کسی در نیمه شب نامه‌ای به درون مغازه نامیا بیندازد؟

 

خب، مسلما پلیس هیچ‌ وقت اسم مستعار خرگوش ماه را برای خود انتخاب نمی‌کند، پس آنها با کنجکاوی پاکت را باز می‌کنند. نامه‌ای سرشار از احساسات درباره‌ی رابطه‌ای عاشقانه! فرستنده‌ی مرموز پس از توضیح مشکلاتش از صاحب مغازه تقاضا می‌کند راهی به او پیشنهاد دهد. اما مگر آنجا متروکه نبود؟ سه دوست ابتدا گیج می‌شوند اما وقایعی که در باقی شب اتفاق می‌افتد اسرار فروشگاه قدیمی را برای آن‌ها فاش می‌کند…

 

کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا در ۵ فصل نوشته شده است. سینماگران چینی در سال ۲۰۱۷ یک اقتباس سینمایی از این رمان را روی پردهٔ سینما بردند که با استقبال خوبی روبه‌رو شد؛ در ژاپن نیز قصهٔ فروشگاه نامیا، الهام‌ بخش اثری سینمایی بود که سال ۲۰۱۲ اکران شد. خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

 

نقد کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

 

آیا تا به حال از یک فروشگاه تقاضای کمک کرده‌اید؟ کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا از کیگو هیگاشینو ماجرای فروشگاهی را روایت می‌کند که مردم نامه‌ هایشان را به داخل آن می‌اندازند و از صاحب آنجا کمک می‌خواهند. این اثر پرفروش در سال 2012 جایزه‌ی Chūōkōron را به دست آورد. در سال 1980 فروشگاه خوار و بار فروشی نامیا بعد از این که مالکش یوجی نامیا نامه های مردمی که در پی راهکار برای حل مشکلاتشان هستند را قبول می کند میان شهروندان به شهرت می رسد.

 

وقتی فروشگاه بسته می‌شود، مردم نامه‌های خود را از سوراخی در درب به صندوق پستی می‌اندازند و پاسخی دست‌نویس از نامیا در جعبه شیری که بیرون آویزان شده بود دریافت می‌کنند. در سال 2012، سه بزهکار، آتسویا، شوتا و کوهی، پس از ارتکاب برخی جنایات کوچک، در فروشگاه عمومی متروکه نامیا پناه می گیرند. با ماندن تا صبح، غارت پسران به طور مرموزی با انداختن یک توصیه نامه از دریچه قطع می شود، اگرچه هیچ کس بیرون نیست.

 

این نامه خطاب به فروشگاه عمومی است و در اصل توسط شخصی برای مشورت در مورد نگرانی هایش نوشته شده است. پسرها با خواندن آن متوجه می شوند که این نامه در سال 1980 نوشته شده یعنی مربوط به 32 سال پیش است. هنگامی که کوهی تصمیم می گیرد پاسخ دهد، اسرار عجیب فروشگاه قدیمی خواربار فروشی آشکار می شود، زیرا نامه های آنها از زمان و مکان فراتر می رود و شخصیت های مختلف را لمس می کند و گذشته نامیا را آشکار می کند و معجزات بسیاری را دنبال می کند که زندگی افراد به ظاهر نامرتبط را در هم می آمیزد.

 

کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا فراتر از رمانی معمایی با ژانر سفر در زمان، این داستانی تأثیرگذار درباره‌ی تصمیم‌گیری انسان‌هاست و نویسنده‌اش در برانگیختن واکنش احساسی خوانندگان متبحر است. این کتاب خلاق، با غافلگیری‌های پی‌درپی‌اش، به‌سادگی شما را مجذوب خودش می‌کند و به‌سختی می‌توانید آن را زمین بگذارید.

 

کلید واژه

معرفی کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

درباره‌ی کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

اقتباس سینمایی از کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

نکوداشت‌های کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا مناسب چه کسانی است؟

کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا مناسب چه کسانی است؟

با کیگو هیگاشینو بیشتر آشنا شویم

کیگو هیگاشینو نویسنده‌ای پرفروش و پرافتخار است. آنچه در ادامه آمده، عناوین برخی از بهترین نوشته‌های داستانیِ اوست:

جوایز و افتخارات کیگو هیگاشینو

در بخشی از کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا می‌خوانیم

دربخش دیگری از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

خلاصه کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

نقد کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب  در یوتیوب

2- معرفی کتاب  در آپارات

Reviews

There are no reviews yet.

Show only reviews in English (0)

Be the first to review “معجزه های سوپر مارکت نامیا”

Your email address will not be published.