توضیحات
حرامزاده استانبولی(The Bastard of Istanbul) یکی دیگر از آثار الیف شافاک نویسنده پرفروش ترکیه بوده که در اصل به زبان انگلیسی نوشته شده است.
این کتاب داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان بازگو میکند. داستانی دربارهی هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛ فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست.
الیف شافاک، نویسنده ترکتبار متولد فرانسه، در ایران بیشتر به خاطر کتاب «ملت عشق» شناخته میشود.
«ملت عشق» که تب انتشار و خواندن آن فراگیر شده است نیز مانند دیگر آثار این نویسنده در ایران با داستان عجیبی روبهرو شده است.
ارسلان فصیحی، مترجم کتابهای این نویسنده ترکتبار میگوید: الیف شافاک کتابی به نام «ملت عشق» ندارد. «ملت عشق» نامی است که من برای ترجمه فارسی کتاب شافاک انتخاب کردم.
از این نویسنده چند عنوان کتاب دیگر از جمله «حرامزاده استانبول»، «۱۰دقیقه و ۳۸ثانیه در این دنیای عجیب»، «سه دختر حوا»، «بعد از عشق»، «عشق» و «شیرسیاه» منتشر شده که برخی از آنها مانند «شیرسیاه» مجموعه مقالهای بوده که در ایران برای بازارگرمی آثار الیف شافاک به عنوان کتاب مستقل منتشر شده است.
برخلاف ایران که آثار الیف شافاک در آن به طور گسترده منتشر میشود، در ترکیه به دلیل محتوای جنسی و غیراخلاقی آثار وی، محدودیتهای زیادی برای انتشار قرار داده شده است.
زینب کوثر شرف اوغول، عضو هیئت علمی دانشگاه سلطان محمد استانبول در دیدار از ایران درباره آثار الیف شافاک گفت: «الیف شافاک نماینده واقعیت ترکیه نیست و اگر شما مولانا را براساس نوشتههای الیفشافاک بشناسید، به این معنی است که هم ادبیات کلاسیک ترکیه و هم ادبیات کلاسیک ایران به نقطه پایان خود رسیده و هم در واقع راه را اشتباه رفته است.» در ترکیه شافاک به خاطر انتشار کتاب «حرامزاده استانبول» تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است.
«مشرق» در گزارشی درباره آثار منتشر شده از این نویسنده در ایران مینویسد:
«نگاهی گذرا به جهان داستانهای شافاک، به خوبی نشان میدهد که این نویسنده دوتابعیتی، جهان وطن، لائیک و صراحتاً ضددین، نه صرفاً یک نویسنده که یک «پروژه» سیاسی- فرهنگی است و همین مسئله، مجموعه عواملی را که دست در دست هم، به رونق عجیب آثار او در ایران، کمک کردهاند، مشکوک میسازد.»
الیف شافاک که دارای انحرافات جنسی است، متهم به این است که با آثارش موجب انحراف فکری جوانان میشود.
با این حال در ایران، وی به خاطر بستر مناسب انتشار کتابهای زیرزمینی و غیرقانونی به سرعت به چهرهای محبوب تبدیل شد و آثارش با مجوز ارشاد نیز به بازار آمد.
اولین بار کتاب «۱۰دقیقه و ۳۸ثانیه در این دنیای عجیب» در ایران لغو مجوز شد.
این کتاب تا پیش از لغو انتشار به چاپ چهارم رسیده بود. اکنون نیز وزارت ارشاد دو عنوان کتاب «ناپاکزاده استانبول» و «شرم» را لغو مجوز کرده است.
حرامزاده استانبولی در اصل به زبان انگلیسی نگاشته شدهاست و در سال ۲۰۰۶ توسط Viking Adult به چاپ رسیدهاست. کتاب خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند.
داستانی دربارهی هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛ فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست.
شافاکبه خاطر اشاره به نسلکشی ارمنیها، در رمان دوم خود «حرامزاده استانبول» از سوی دادگاه ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد، ولی چند ماه بعد، دوباره باز و وی با احتمال سه سال زندان روبهرو شد.
مترجم و ناشر او هم با همین مجازات روبهرو شدند، اما در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بهخاطر کمبود مدرک، پرونده او بسته شد.
مقدمهای بر حرامزاده ی استانبولی
الیف شافاک برای مخاطبان ایرانی چهره ی ناشناختهای نیست. کتاب ملت عشق او به چندمین چاپ رسید و گمان کنم آثار دیگری هم از همین نویسنده، در ایران ترجمه و پخش شده باشد.
کتاب حرامزادهی استانبولی، اما امکان ترجمه ی بی سانسور در ایران را نخواهد داشت. کتابی رنگارنگ از شهری که سعی به پنهان کردن رازهای گذشته دارد.
استانبول به گفتهی شافاک برلین نیست که اصرار بر انداختن نور به همهی زوایای تاریک گذشته را داشته باشد. در استانبول فقط معماری و خوشنویسی خبر از گذشته میدهد، اینجا سعی بر تکهتکه کردن تاریخ است.
سعی برانداختن مسئولیت به گردن این و آن. و در مرحله ی آخر به گردن پدرانی که دیگر نیستند و پسران و دخترانی که موضوع ربطی به آنها ندارد.
اصرار دارند بگویند گذشته اولاً آن طور نبوده که دشمنان (در این کتاب ارمنی ها) ادعا میکنند و ثانیاً اگر هم اشتباهاتی بوده، در گذشتهای رخ داده که آنها سالها پیش برآن نقطهی پایان نهادهاند.
اصرار بر پنهان کاری و فراموشی اجباری موضوع این کتاب است. شافاک عقیده دارد که گذشته هر چه هست جز آنکه گذشته باشد.
دو دختر جوان داستان: آسیا و آرمانوش در دو نقطه ی دنیا هنوز هم دارند با نتایج این گذشته ی خاموش دست و پنجه نرم میکنند.
شافاک در داستانش به راستی اصراری بر تقسیم جامعه به جانی و قربانی ندارد.
این را هم یکی از نتایج دست بردن در گذشته، در خاطرات و رخدادها میداند. هر دو طرف درگیر ماجرا میشوند. قربانی دیگر نمیتواند خود را از شر سایههای گذشته خلاص کند، نمیتواند با باری که گذشته بر دوشش گذاشته، به جلو نگاه کند.
در کتاب از زبان بارون باغداساریان میخوانیم : بعضی از ارمنیهای در تبعید نمیخواهند که ترکها نسل کشی را به رسمیت بشناسند.
اگر این کار را بکنند، زیرپایمان را خالی کردهاند و ریسمانی که محکم ما را به هم پیوند زده از دستمان می گیرند.
اینطور تا حال ترک ها با کمال جدیت اعمال جنایت کارانهیشان را انکار کردهاند و ما با کمال جدیت نقش قربانی را بازی کردهایم .
به نظر میرسد در هر دو سو زنجیرهای کهنهای وجود دارد که باید پاره شود.
از آن سو ترکها هم نمیخواهند گذشته را به رسمیت بشناسند. با مطرح کردن مسائلی چون شرایط جنگی، خشونت جوانان ارمنی، تمامیت ملی و …
که واقعاً هرجایی میشود از آنها استفاده کرد، حاضر به پذیرش مسئولیت خود در عملی جنایت کارانه نیستند و به این ترتیب آنها هم به جای جلوی رفتن، مرتب ناچار به توجیه و حتی در بعضی موارد تکرار گذشته میشوند.
برای ما که در کشورمان همیشه گذشته، با احکام غیرقابل تردید مهرو موم شده، که تاریخ هر بار با آمدن حکومتی جدید دوباره نوشته میشود و به همین دلیل اعتمادی به آنچه نوشته و گفته شده وجود ندارد، شاید این کتاب آینه ای باشد برای بهتر دیدن.
ما هم مثل ترک ها راهی جز برخورد با گذشته نداریم.
تا وقتی آن را ندیده بگیریم، تا وقتی مرتب در حال حذف کردن بخشی از آن و بزرگ کردن بخش دیگر باشیم، بدون آنکه بخواهیم جامعه را به جانی و قربانی تقسیم خواهیم کرد وهیچ وقت نخواهیم توانست تبدیل به یک ملت شویم.
شافاک در این کتاب سعی کرده به ترک ها بفهماند که کشورشان، آداب و رسوم شان، فرهنگ شان ارزش آن را دارد که از پافشاری بر سر بسیاری از احکامی که فقط دست و پایشان را بسته، دست بردارند.
او را برای همین کتاب و همین حرفها به دادگاه کشاندند. ما چه خواهیم کرد .
حرامزاده استانبول داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند.
داستانی دربارهی هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛
فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست.
شافاک به خاطر اشاره به نسلکشی ارمنیها، در رمان دوم خود «حرامزاده استانبول» از سوی دادگاه ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد.
پرونده ی او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد، ولی چند ماه بعد، دوباره باز و وی با احتمال سه سال زندان روبهرو شد.
مترجم و ناشر او هم با همین مجازات روبهرو شدند، اما در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بهخاطر کمبود مدرک، پرونده او بسته شد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.