توضیحات
شهر تو خالی داستان دوم بچه های عجیب و غریب اثر رنسام ریگز می باشد رنسام ریگز (انگلیسی: Ransom Riggs؛3 فوریهٔ 1979) پدیدآور، نویسنده و فیلمساز
اهل ایالات متحده آمریکا است که بیشتر به خاطر کتاب خانه دوشیزه پرگرین برای بچههای عجیب معروف است.
خلاصه ای از کتاب شهر تو خالی
دومین قسمت مجموعه ی یتیم خانه ی خانم پرگرین بلافاصه پس از پایان اولین کتاب از سال 1940 آغاز میشود.
جیکوب و دوست جدیدش بعد از آنکه از جزیره خانم پرگرین به زحمت جان سالم به در میبرند باید راهی سفر لندن، پایتخت عجیب و غریب دنیا شوند.
در طول مسیر جذاب، آنها با دوستان جدید، یک نمایشگاه حیوانات عجیب الخلقه و سور پرایزهای عیر قابل پیش بینی روبرو می شوند.
جملاتی از متن کتاب
-
پس از سه ساعت پارو زدن مانند بردههای قایق های پارویی بزرگ، فاصلهمان از جزیره تنها به اندازهی یک کف دست کاهش یافته بود. قلعهای که اولین بار چند هفتهی پیش چشمم به آن افتاده بود و با پرتگاه احاطه شده بود
-
اکنون بسیار شکننده و آسیبپذیر به نظر میرسید، و مانند تکهای از سنگ بود که در خطر از بین رفتن توسط موجهای دریا قرار داشت.
-
اِنوخ که در قایق کناری ما ایستاده بود فریاد زد: «نگاه کنید! جزیره دارد ناپدید میشود!» طیفی از مه جزیره را پوشاند و آن را از دیدهها محو کرد. ما دست از پارو زدن کشیدیم و ناپدید شدن آن را تماشا کردیم.
.
پس از سه ساعت پارو زدن مانند بردههای قایق های پارویی بزرگ، فاصلهمان از جزیره تنها به اندازهی یک کف دست کاهش یافته بود.
قلعهای که اولین بار چند هفتهی پیش چشمم به آن افتاده بود و با پرتگاه احاطه شده بود اکنون بسیار شکننده و آسیبپذیر به نظر میرسید، و مانند تکهای از سنگ بود که در خطر از بین رفتن توسط موجهای دریا قرار داشت.
اِنوخ که در قایق کناری ما ایستاده بود فریاد زد: «نگاه کنید! جزیره دارد ناپدید میشود!»
طیفی از مه جزیره را پوشاند و آن را از دیدهها محو کرد. ما دست از پارو زدن کشیدیم و ناپدید شدن آن را تماشا کردیم.
ما در میان لنگرگاه پارو میزدیم از کنار قایقهایی با شیارهای زنگار گرفته که بر روی آب شناور بودند، از میان اجتماع مرغان دریایی خاموشی که بر روی بقایای بهجامانده از سکوهای غرق شده لانه کرده بودند ،
ما از کنار ماهیگیرانی که تورهایشان در آب افکنده بودند و مات و محو بود به ما که در حال عبور کردم بودیم زل زده بودند ، سرگشته از اینکه آیا ما موجوداتی خیالی یا واقعی هستیم.
قسمتی از متن کتاب شهر تو خالی
شهر تو خالی ما در میان لنگرگاه پارو میزدیم از کنار قایقهایی با شیارهای زنگار گرفته که بر روی آب شناور بودند،
از میان اجتماع مرغان دریایی خاموشی که بر روی بقایای بهجامانده از سکوهای غرق شده لانه کرده بودند،
ما از کنار ماهیگیرانی که تورهایشان در آب افکنده بودند و مات و محو بود به ما که در حال عبور کردم بودیم زل زده بودند،
سرگشته از اینکه آیا ما موجوداتی خیالی یا واقعی هستیم.
1- معرفی کتاب شهر تو خالی در یوتیوب
2- معرفی کتاب شهر تو خالی در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.