توضیحات
اتحادیه ابلهان اثر جان کندی تول، روایت پسری است که تمام زندگی او با فلسفه بافی می گذرد. در حال حاضر از شرایط جامعه اش متنفر است و فکر می کند که می تواند به تنهایی دنیا را تغییر دهد. علی رغم داشتن مدرک فوق لیسانس نمی تواند برای خود کاری دست و پا کند، اما بخاطر اصرارهای مادرش، مجبور به کار کردن می شود ولی همیشه کارهایی انجام می دهد که او را از کار اخراج می کنند.
وقتی نابغه ای حقیقی در دنیا پیدا میشود می توانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیهش متحد میشوند.
«جانتن سویفت»
اتحادیه ی ابلهان، داستان زندگی پسری بسیار چاق و تنبل با کلاه سبزرنگ و چشمانی زرد و آبی، به اسم ایگنیشس جی.رایلی است که همراه با مادر خود در نیواورلینز زندگی می کند. ایگنیشس فوق لیسانس فلسفه قرون وسطی و روحیهای آرمانگرایانه دارد، گویی او اصلا به این زمانه تعلق نداشته و تمام زندگیاش فلسفه بافی است و انزجار از جامعه آمریکا. او بسیار منفعل است و کاری به جز خوردن و خوابیدن و نوشتن اراجیفی که تصور می کند دنیا را تغییر می دهد، ندارد.
پسرکی چاق و عجیب که از همان ابتدای داستان متوجه عجیب بودن رفتارش می شوید و احتمالا بسیار از دستش حرص می خورید اما هرچه جلوتر می رود با خلقیات و روحیات او بیشتر آشنا می شوید و حتی شاید در پایان عاشق او شدید!
شاید در این میان سخن پیمان خاکسار مترجم این اثر در بیان شخصیت ایگنیشس خالی از لطف نباشد: «در تمام مدتی که مشغول ترجمه این کتاب بودم با ایگنیشس زندگی کردم. به کارهایش خندیدم، نگرانش شدم، از او متنفر شدم و بالاخره نتیجه این تجربه غریب این شد که او را چون برادرم دوست بدارم.»
ایگنیشس خردمندی منحصر به فرد دارد که باعث می ¬شود نتواند با واقعیت های جامعه کنار بیاید، او از جامعه کنونی متنفر است اما اصرار و تمایل مادرش برای کار کردن او را وادار می کند از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعه رو به رو شود که این خود دردسرهایی برای او و هم برای دیگران دارد.
به عنوان مثال در هنگام کار در شلوار لوی، کارگران سیاه پوست آنجا برای تظاهرات و شورش تشویق می کند چرا که معتقد است ستیزه خویی و استبداد شرط دوام آوردن است و دنیا فقط حرف زور را می فهمد، ولی این کار تنها به مضحکه ای غریب ختم می شود و به اخراجش می انجامد. یا کار با گاری سوسیس فروشی و ستیز با مردم که در نهایت موجب طرد شدن او توسط مادر و اطرافیانش می شود.
داستان کتاب از زبان ایگنیشس بیان می شود که با مادر خود به کافه ها و خیابان های شهر سر می زنند و حوادثی می آفرینند و با شخصیت های متفاوت ارتباط برقرار می کنند. شخصیت هایی که دیدارشان موقتی نیست و در جای جای کتاب حضور دارند و بر ادعای ایگنیشس که جهان امروز را سیرک متحکری می بیند، صحّه می گذارند.
سرهنگ مانکوزو یک مأمور مخفی دست و پا چلفتی که برای تنبیه به مستراح ایستگاه اتوبوس تبعید شده، سانتا دوست خانم رایلی، پیرمرد عاشقپیشهای که فکر میکند همه پلیسها کمونیستند، رئیس بیانگیزه کارخانه در حال ورشکستگی تولید شلوار، زنی که به سبک بیمارگونه و مسخرهای نظریات نوین روانشناسی را بلغور میکند، اینها و شخصیتهای دیگری از این قبیل، در ماجراهایی موازی قرار میگیرند و در نهایت مانند تکههایی از یک پازل به هم میپیوندند تا اتحادیهای از ابلهان را در جامعهای که نمونه عصر حاضر است، تشکیل دهند.
در این مسیر تنها کسی که به یاری ایگنیشس می شتابد میرنا دوست و همکلاسی دانشگاهش است که تا حدودی با او ه هم عقیده است و نامه نگاری آن دو در خلال داستان از جذابیت ویژهای برخوردار است. در انتها نیز این دختر در پی نجات ایگنیشس برمی آید.
شاید بتوان محبوبیت کتاب را با کتاب ناطور دشت مقایسه کرد، ایگنیشس یک دنکیشوت امروزی است. می توان گفت اتحادیه ابلهان یکی از کمدیترین آثار نگاشته شده در قرن اخیر است که واقعیت های زندگی را به سخره می گیرد و یک کمدی درجه یک و از کتاب های برتر ادبی آمریکا شناخته می شود.
در پایان این نقد می توان به سخن رولینگ استون در معرفی این کتاب اشاره کرد:
«اتحادیه ابلهان در همه جا نقد شده و تمام منتقدین هم عاشقش شده اند. استثنائا این بار حق دارند.»
کتاب اتحادیۀ ابلهان، کتابِ بینظیری است که از اسم آن میتوان به عمق حماقتهای شخصیتهای داستان پی برد. «اگنیشس» شخصیت اصلی داستان، پسر اراجیفباف تحصیلکردۀ امریکایی است که در جهانبینی خودش غرق شده و نمیتواند بفهمد چقدر با دنیای اطرافش ناسازگار است. نویسنده به خوبی یک آنارشیست تنبل و منتقد را (که شرایط اقتصادی او را وادار میکند از خلوت خود بیرون بیاید و دیوانهوار دنبال کار بگردد)، توصیف میکند.
شخصیتهای دیگر داستان، مادر دائمالخمر اگنیشس، سوسیسفروش متقلب، مدیر بیانگیزه کارخانه ورشکسته شلوار لی، مأمور بیدست و پای پلیس و میرنا هم دانشگاهی و تنها یاور اگنیشس (دختری با عقایدی شبیه او که باعث نجات ایگنیشس میشود) به سادهترین شکل معرفی میشوند و سراسر داستان را شکل میدهند.
قسمت هایی از کتاب
«کارفرماها احساس میکنند که من ارزششون رو زیر سوال میبرم». «از من وحشت دارن. حدس میزنم اونا می فهمن که من مجبور شدم در قرنی که ازش متنفرم کارکرد داشته باشم و حتی موقعی که برای کتابخونۀ عمومی کار میکردم این قضیه صادق بود».
«ولی اگنیشس اون تنها باری بود که تو بعد از فارغ التحصیلیت کار کردی. اونم دو هفته بیشتر طول نکشید».
اگنیشس یک گلولۀ کاغذ به طرف لوستر هدف گرفت و آروغی زد و گفت منظور من دقیقاً همینه.
«کارت فقط این بود که روی کتابها یه تیکه کاغذ بچسبونی»
« بله. ولی من برای چسبوندن اونا زیباشناسی خاص خودم رو داشتم. بعضی روزها فقط سه یا چهار برچسب میچسبوندم، چون میخواستم از کیفیت کارم احساس رضایت کنم.
رؤسای کتابخونه از کمالگرایی من نفرت داشتن. اونا فقط یه حیوون میخواستن که با تف روی کتابا کاغذ بچسبونه».
کتاب گیرایی خاصی دارد. این گیرایی مانع آن میشود خواننده بتواند به راحتی رهایش کند. نمیتوان به راحتی از احساسی که این کتاب به خواننده اعطا میکند، گذشت؛ جاهایی خواننده از حیرت دهانش باز میماند، صحنههایی وجود دارد که در آن با خواندنش لبخند میزنید و در جاهایی دیگر، نویسنده کاری میکند صدای قهقههتان بلند شود (بهویژه در پنجاه صفحه آخر کتاب).
خواننده در سراسر داستان دغدغه آدمهایی که چیزی از زندگی به جزء نفس کشیدن، بلد نیستند را حس میکند. تقریباً در آخرهای کتاب یک جورهایی نفس راحتی میکشید، باورتان نمیشود که حتی شخصیتی مثل اگنیشس هم میتواند درست شود، زیبایی و شاهکار داستان همین جاست. این «درست» بودن برای خود ایگنیشس کار احمقانهای است که مجبور است انجامش دهد. اما تا خواننده میخواهد این درست شدن را باور کند، با اگنیشس ایراد گرفتن از جادهها و رانندگی میرنا دوباره برمیگردد به حالت سابقش که شک میرنا را هم باعث میشود.
ریپابلیک (از منتقدین کتاب) درباره محتوای این کتاب اینگونه مینویسد: «اتحادیه ابلهان از خندهدارترین کتابهایی است که تا به حال نوشته شده است … با خواندن آن اینقدر میخندید که دلتان درد میگیرد و اشک از چشمانتان سرازیر میشود». مجله تایم، مینویسد «اگر ارزش یک کتاب بر این اساس سنجیده میشود که چقدر شما را میخنداند، اتحادیۀ ابلهان شیرینترین معاملۀ سال است»، که به نظرم به راستی این گونه است.
داستان انتشار اتحادیه ی ابلهان
داستان انتشار این کتاب همانند محتوای آن کمدی تلخ و شیرینی است. جان کندی در سی سالگی اتحادیه ابلهان را نوشت، اما از آن جایی که هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نشد به زندگی خود پایان داد. یازده سال پس از خودکشی جان کندی، انتشار این کتاب غوغایی در امریکا به پا میکند که نه تنها جایزه پولیتزر 1981 را از آن کرد بلکه به عنوان محبوبترین و بزرگترین کمدی قرن شناخته شد.
اعتراف میکنم در تمام مدتی که این کتاب را خواندم همواره این حس را داشتم که اگنیشس، همان شخصیت غیرقابل تحمل و نادان یک جایی هست، وجود دارد، نفس میکشد و انگار در همین نزدیکیها او را دیدهام، حتی انگار صدای آروغهایش را میشنوم، به کارهای اگنیشس میخندم، نگرانش میشوم و گاهی از دستش منزجر میشوم. البته این حس تنها مختص من نیست اغلب دوستانم که این کتاب را خواندهاند چنین نظری داشتند. خواندن این کتاب کمدی با پایان فوق العادهاش را به همه شما هدیه میکنم. از خواندش لذت میبرید. (نقد زهرا ناصری)
کتاب اتحادیه ی ابلهان در قالب طنز واقعیت تلخی را بیان می کند که همگی دست کم یکبار گریبان گیر آن شده ایم. جامعه ای پر از دروغ، طمع، دورویی و متظاهر که اگر شخصیتی هم برای بیداری و آگاه مردن پیدا شود، سرکوب شده و حتی نزدیکترین فرد به او یعنی مادرش هم او را درک نمیکند.
در اتحادیه ی ابلهان فساد و بی عدالتی به گونه ایی رشد کرده است که اگر کسی بر علیه آن اقدام کند، نه تنها پشتیبانی نخواهد داشت بلکه همه ی افراد جامعه نیز بر علیه او شمشیر میکشند.
نویسنده در کتاب اتحادیه ی ابلهان سعی کرده است خود را در شخصیت ایگنیشس به نوعی معترض ظلم و بی عدالتی جلوه دهد. اما در زندگی واقعی او نیز این داستان به تثبیت رسیده است.
چرا که پس از تلاش های فراوان برای چاپ اثر خود، هنگامیکه هیچ ناشری حاضر به چاپ کتابش نبود، در نهایت یاس زندگی خود را پایان داد.
اما این کتاب طی ۹ سال تلاش مادرش توسط استاد دانشگاه به چاپ رسید و طولی نکشید که جایزه ی پولیتزر را به خود اختصاص داد و در ۲۵ سال گذشته به عنوان یکی از کتاب های برتر ادبی آمریکا شناخته شده است.
قسمتهایی از کتاب
اگر یک بساز بفروش در حومه ی شهر بودم دست کم یک زنجیر به دیوار های آجری زرد خانه های ویلایی دوبلکس نصب میکردم.
وقتی که ساکنان حومه از تلوزیون و پینگ پنگ و کار های دیگری که در خانه های کوچکشان میکنند خسته بشوند همدیگر را تا مدتی زنجیر خواهند کرد.
همه عاشق این کار خواهند شد. زن ها میگویند « شوهرم دیشب منو به زنجیر کشید. عالی بود.
شوهرت اخیرا این کار رو با تو کرده؟» و بچه ها با اشتیاق دوان دوان از مدرسه به خانه می آیند تا مادر زنجیرشان کند.
به کودکان کمک خواهد شد تا تخیلاتی را که تلوزیون از ایشان گرفته دوباره به دست بیاورند و ضمنا از میزان بزهکاری اطفال هم کاسته خواهد شد.
وقتی پدر از سر کار به خانه باز می گردد تمام خانواده دست و پایش را می گیرند و به این دلیل که آنقدر احمق است که صبح تا شب برای تهیه ی مخارجشان کار کرده او را به زنجیر می کشند.
قبل از اینکه ملت ما خودش رو نابود کنه باید یک قانون بیچونوچرا براش وضع بشه. ایالات متحده مقداری الاهیات و هندسه لازم داره، کمی سلیقه و شرم و حیا. الان داریم بر لبهی مغاک تلوتلو میخوریم.
“تو باید پول اون مرده رو بدی ایگنیشس. میخوای منو تو زندان ببینی؟ اگه مادرتو بندازن پشت میلههای زندان از خودت شرم نمیکنی؟”
“میشه لطفاً دیگه دربارهی زندان حرف نزنی؟ ظاهراً این قضیه خیلی ذهنت رو مشغول کرده. البته بهنظرم میآد از فکرکردن بهش لذت میبری. در عصر ما مظلومنمایی دیگه بیمعناست.”
“درست در اوج تظاهراتشون تمام برگههای قدیمی – و البته تصحیحنشده – رو از پنجره ریختم روی سرشون. کالج کوچیکتر از اونی بود که بتونه چنین اعتراضی رو علیه مَغاک دنیای آکادمیک معاصر قبول کنه.”
“تو هیچوقت اینو به من نگفته بودی ایگنیشس.”
“اونموقع نمیخواستم آشفتهت کنم. ضمناً به دانشجوها گفته بودم که برای نجات آیندهی بشریت امیدوارم همهتون عقیم بشین.» ایگنیشس بالشها را دور سرش مرتب کرد. «تا اونموقع نتونسته بودم بیسوادی و تصورات غلطی رو مشاهده کنم که از اذهان تاریک دانشجوها میجوشید. هرجا که کار کنم باز هم همین خواهم بود.”
من نمیخوام نیمهی پر رو ببینم. خوشبینی باعث میشه حالت تهوع بگیرم. منحرفانهس. انسان بعد از هبوط این دنیا فقط لیاقت بدبختی رو داره.
درباره ی نویسنده: جان کندی تول
جان کندی تول، نویسنده آمریکایی و ناشناسی است که در گور به شهرت رسید. او خالق تنها اثر خود یعنی اتحادیه ابلهان است که آن را در سی¬ سالگی نگاشت و بعد از آن¬که هچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت، به¬ دلیل سرخوردگی از رد شدن رمانش، در سال 1969 به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال برای انتشار این کتاب تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به چاپ آن شد
کتاب وی به محض انتشار غوغا به پا کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و همان سال -1981- جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. به گفته نیویورک تایمز، اتحادیه ابلهان دقیقا ناشرانی بودند که با نپذیرفتن کتاب، ما را از مجموعه آثار یکی از بزرگ¬ترین نوابغ ادبیات محروم کردند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.