توضیحات
سالار مگس ها اثر ویلیام گلدینگ است.
داستان از جایی شروع می شود که هواپیمای حامل بچه های یک مدرسه ی انگلیسی در جزیره ای خالی از سکنه سقوط می کند.
تنها بازمانده ی این سقوط تعدادی از بچه ها هستند که بعضی از آنها کودک و برخی نوجوان هستند.
در بین آنها نوجوانی به نام رالف به همراه پسرکی عینکی و چاق بنام جک ملقب به خوکه سعی بر این دارند که با در دست گرفتن اداره امور بتوانند جان خود و دوستانشان را نجات و از آن جزیره رهایی پیدا کنند،
اما در این مسیر با مشکلات عدیده ای از جمله مقابله با گروهی قانون گریز که با توسل به اهرم های زور و تزویر جمعیت را بسوی توحش می کشند مواجه می شوند. آنها یک صدف پیدا میکنند؛
و تصمیم به جمعکردن بچههایی که در جزیره پراکنده شدهاند میکنند.
رالف با دمیدن در صدف و ایجاد صدا، موجب جمع شدن دیگر بچه ها میشود،
بچه ها یکی پس از دیگری از راه میرسند و در آخر دوقلوهایی به نام های سام و اریک (که تمام رفتار و حرکاتشان شبیه یکدیگر است) نیز به جمع بچه ها اضافه می شوند.
بعد از جمع شدن اکثر بچهها، یک گروه کُر به رهبری پسری به نام جک مری دو نیز به این جمع ملحق می شود.
پس از گفتگویی کوتاه، بچه ها تصمیم میگیرند برای مقابله با شرایط پیش آمده رئیسی انتخاب کنند؛
جک و رالف برای این ریاست کاندید میشوند و در نهایت رالف با رای اکثر بچهها به عنوان رئیس انتخاب میشود، سپس رالف، جک و یکی از اعضای گروه کُر به نام سیمون، به گشتزنی در جزیره میروند و به این نتیجه میرسند که جزیره خالی از سکنه است…
در آن منطقه، دور از تمدن، آن ها هر کاری مایل باشند انجام می دهند، هر کار!
اما زمانی که هیجان ها فروکش کرد و صداهای عجیب و غریب در هنگام شب شنیده شد،
زمانی که ترس و وحشت بر کل آن ها حاکم شد…..
ناگهان اشتیاق به ماجراجویی به اندازه ی امید به نجات از آن جزیره، از واقعیت فاصله گرفت …….
1-معرفی کتاب سالار مگس ها در یوتیوب
2- معرفی کتاب سالار مگس ها در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.