Description
معرفی کتاب چاقوی شکاری
چاقوی شکاری اثر هاروکی موراکامی از مجموعه داستان بید کور و زن خفته انتخاب شده، برخی داستانهایش روانکاوانه و بعضی دربردارنده خرق عادت است و از همان فقدان و گمگشتگی و جستجوی هویت در آثار دیگر موراکامی حکایت میکند.
هاروکی موراکامی (Haruki Murakami) در ایران کم و بیش شناخته شده است. موراکامی پرآوازهترین نویسنده ژاپنی معاصر است که حدود ده رمان و چند غیر رمان نوشته و شهرت جهانی کسب کرده است. کافکا در کرانه و پس از تاریکی از مشهورترین آثار این نویسندهی شهیر ژاپنی است. داستانهای او اغلب نهیلیستی و سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و از خودبیگانگی است.
چاقوی شکاری (Hunting knife) شامل هفت داستان کوتاه؛ «تهوع 1979»، «فرهنگ عامهای برای نسل من: ما قبل تاریخ مرحله متاخر سرمایه داری»، «چاقوی شکاری»، «آینه»، «داستان عمه فقیر»، «خور هنلی» و «روز تولد» است که همگی تقریباً جزو آثار شاخص موراکامی در بخش داستان کوتاه محسوب میشود. البته موراکامی داستانهای کوتاه دیگری هم دارد که بسیاری از آنها از نظر کیفیت با داستانهای کتاب حاضر برابری میکنند، اما برای خوانندهای که در گام نخست آشنایی با آثار هاروکی موراکامی، کتاب «چاقوی شکاری» او را به دست میگیرد، داستانهای این کتاب کدهای موثری برای آشنایی با جهان داستانی این نویسنده ژاپنی ارائه میدهد.
داستانهای هاروکی موراکامی در چاقوی شکاری، بیشتر بال و پر دادن به رویاها، دنیاهای خیالی و دور از دسترس است. نویسنده با مهارت فضاهایی را فراهم میکند که برای مدت کوتاهی هم که شده شخصیتهای داستانی به آن دنیاها سفر کنند و تجربهای هر چند انتزاعی از آن دنیاهای رویایی کسب کنند. اغلب شخصیتهای داستانی هاروکی سفری را در جهان داستانی شروع میکنند که برای مخاطب اثر هم وسوسه انگیز است؛ دستیابی به رویاها و آرزوهایی که در شرایط فعلی در جهان معاصر تقریباً ناممکن است اما نویسنده جهانی را خلق میکند که آن دنیاها نزدیک و نزدیک تر میشوند و حتی در مواردی خواننده خود را در آن جهان احساس میکند. درهم تنیدگی خیال و واقعیت در داستانهای موراکامی به حدی ماهرانه صورت گرفته که خواننده در هنگام مطالعه کمتر متوجه این دو جهان متفاوت، خیال و واقعیت میشود. شروع اغلب داستانها با فضا و شخصیتهای واقعی است اما به مرور فضاهای خیالانگیز چنان در بستر قصه رخنه میکنند که تشخیص آن برای مخاطب به شدت دشوار است.
داستان اول کتاب (تهوع) درباره مردی است که با افراط کاری در رفتارهای غیر متعارف جامعه، به صورت نمادین به حالت تهوع مبتلا میشود و از منظر نویسنده، آن شخص تا زمانی که به آن رفتارهای غیر متعارف ادامه میدهد، آن حالت تهوع را هم احساس میکند. در پایان داستان، این باور و احساس به خواننده دست میدهد که حالت تهوع در ذهن و نگاه آن شخصیت داستانی بود و در جهان بیرون از ذهن او چنین حالتی اصلا وجود خارجی نداشته است. این داستان به نوعی انتقاد از رفتارهای غیر متعارف در جامعه است که از منظر موراکامی، شخص درگیر با آن رفتارها را از درون درگیر و در نهایت منزوی و متلاشی کرده و جهان پیش رو را برای وی تیره و تار میکند.
در داستان دوم کتاب (فرهنگ عامهای برای نسل من: ما قبل تاریخ مرحله متاخر سرمایه داری) به نوعی رفتارهای معاصر در جامعه ژاپن مورد کنکاش قرار میگیرد.
در داستان سوم که عنوان کتاب (چاقوی شکاری) هم از آن برگرفته شده است، نویسنده به روح و روان یک جوان معلول آمریکایی رخنه میکند تا موقعیت او در جامعه سرمایهداری را به چالش بکشد. از منظر نویسنده، افرادی مانند شخصیت جوان و معلول در داستان چاقوی شکاری، نقشی در جامعه مصرف گرای غرب ندارند و بیشتر به عنوان موجودی که تماشاگر زندگی در این شرایط خاص است زندگی میگذراند. او انگیزهای برای فعالیتهای اجتماعی ندارد و برای گذران وقت به گوشهای دنج پناه آورده است. نگاه فرا واقعی و سورئالیستی که این جوان معلول نسبت به جهان پیرامونش دارد، تا حدودی بازتاب دهنده روحیه منزوی و مالیخولیایی اوست. جوان معلول در توصیف تصورات و رویای خود میگوید: چاقوی تیزی به نرمه سرم فرو رفته، همانجا که خاطرات هستند. تا ته فرو رفته. دردم نمیآید، یا رویم سنگینی نمیکند، فقط همان جا فرو رفته. و من کناری ایستادهام و چنان به این صحنه نگاه میکنم که انگار برای یکی دیگر اتفاق افتاده. میخواهم یکی آن را بیرون بکشد، ولی کسی نمیداند چاقوی توی کلهام فرو رفته. به فکر آنم که خودم درش بیاورم، اما دستم بهش نمیرسد. چیز عجیبی است. میتوانم به خودم چاقو بزنم، اما نمیتوانم چاقو را بیرون بکشم. بعد همه چیز بنا میکند به محو شدن. من هم شروع میکنم به محو شدن. فقط چاقو سر جایش هست تا ابد. مثل استخوان جانوری ما قبل تاریخ در ساحل. رویای من این جوری است.
چهارمین داستان کتاب با عنوان (آینه)، اشارهای به وجود من دیگر در کنار شخصیت اصلی داستان است که میتواند به دیگر افراد هم تسری پیدا کند و به نوعی یادآور وجود جنبه دیگری از هر شخصیت در کنار شخصیت فعلی وی باشد.
«تنها چیزی که فهمیدم این بود که این تصویر دیگر از من بیزار بود. در آن نفرتی بود که مثل کوه یخی در دریای تیره شناور بود. از آن نفرتها که کسی قادر به کاستن از آن نبود».
داستان بعدی، (عمه فقیر) به نوعی تصورات موراکامی از عمه فقیری است که او ندارد و حالا دارد در دنیای ذهنی خود آن را خلق میکند. این داستان مجالی مناسبی برای توسعه تخیل نویسنده فراهم میکند و او عمه فقیر را در موقعیتهای گوناگون تصور و خلق میکند و به نوعی جایگاه چنین شخصیتی را در جامعه امروزی ژاپن به چالش میکشد.
داستان ششم، کتاب (خور هنلی) درباره مادری ژاپنی است که به او اطلاع میدهند پسرش به هنگام موج سواری در خلیج کوچکی در آمریکا جانش را از دست داده است. مادر برای تحویل جسد فرزندش راهی آنجا میشود و در مواجه با نشانههایی از فرزند از دست رفتهاش، با دنیای تازهای رو به رو میشود که نگاه او به پیرامون را تا حدودی دچار تغییر میکند.
(روز تولد)، عنوان داستان پایانی کتاب، به زندگی دختر جوانی میپردازد که فرصتی برای اندیشیدن به رویاهایش پیدا میکند. او با آن که رویاهای بیشماری در سر دارد، اما سعی میکند در این فرصت فراهم شده به رویایی فکر کند که پیش از این حتی به آن فکر هم نکرده و حالا دارد دنیای تازهای را تجربه میکند.
دربارهی کتاب چاقوی شکاری
داستان کوتاه جزو آثار ادبی است که با داستانهای بلند و رمانها تفاوت دارد. مولف در اینگونه حکایات از زیادهگویی و توصیفهای زیاد پرهیز میکند و اصل مطلب را برای خواننده شرح میدهد. هاروکی موراکامی جزو همین نویسندگان است که در کنار چندین داستان بلند و شناخته شدهی خود نیز داستانهای کوتاهی به نگارش درآورده که شما با خواندن آنها به وجد میآیید و لذت میبرید.
به بیان دیگر هاروکی موراکامی فضای خیالگونهی داستانهای کتاب چاقوی شکاری را به گونهای تعریف میکند که شما در زمان کوتاهی میتوانید خودتان را به جای شخصیتهای هر قصه قرار دهید و با زندگی آنها پیش بروید.
داستان اول این کتاب، با عنوان تهوع روایتگر مردی است که در زندگی خود با زنان بسیاری ارتباط دارد و در تمام کارهایش تعادل را رعایت نمیکند. به همین سبب او به تهوعی نمادین دچار میشود. در داستان دوم به نام فرهنگ عامهای برای نسل من، با رفتارها و فرهنگ مردم ژاپن آشنا میشوید. موراکی در داستان سوم که چاقوی شکاری نام دارد با به تصویر کشیدن زندگی جوان آمریکایی که معلولیت جسمانی دارد و قادر به ارزش افزایی در نظام سرمایهداری نیست، موقعیت و نقش چنین افرادی را در جامعه شرح میدهد و نظام سرمایهداری دولت ژاپن را به چالش میکشد.
چهارمین داستان با عنوان آینه، اشاره به وجود من دیگر در کنار شخصیت اصلی داستان دارد که نشان از دو بعدی بودن شخصیت آدمیست. حکایت بعدی به نام عمه فقیر، به گونهای رویاها و تصورات موراکی نسبت به داشتن عمهی فقیریست که در اصل وجود ندارد اما در خیالاتش او را ساخته است. این داستان بیانگر قوهی تخیل نویسنده میباشد
داستان ششم با نام خورِ هَنَلی، زندگی مادری ژاپنی را شرح میدهد که روزی با خبر میشود پسرش به هنگام موج سواری جان خودش را از دست داده است. مادر وقتی جسد فرزندش را میبیند با دنیای تازه ای روبهرو میشود و دیدگاه او نسبت به زندگی تغییر میکند
و در نهایت حکایت پایانی کتاب با نام روز تولد، سرگذشت دختر جوانیست که فرصتی مییابد تا به رویاهای کوچک و بزرگ خود بیندیشد، او با اینکه آرزوهای زیادی دارد اما سعی میکند تا به رویایی فکر کند که پیش از این حتی آن را تصور نکرده بود و حالا وارد مسیر تازهای از زندگی میشود
با هاروکی موراکامی بیشتر آشنا شویم:
وی در کیوتوی ژاپن، از پدر و مادری معلم متولد شد. تربیت خانواده در گرایش او به سمت ادبیات تاثیر به سزایی داشت. هاروکی موراکامی (Haruki Murakami) از همان دوران نوجوانی نوشتن را آغاز نمود و خیلی زود تواناییهای خود را در زمینهی قصه نویسی کشف و تلاش کرد تا از آنها در بهترین مسیر بهرهبرداری کند. بدون شک او از نویسندگان برتر صاحب سبک ادبیات امروز محسوب میشود که قلم و استایل خاصش، خوانندگان بسیاری را جذب خود نموده است
موراکامی تاکنون برندهی جوایز گوناگونی چون اُ کانر و فرانتس کافکا شده، و همواره از پرفروشترین نویسندگان این سالیان به شمار میرفته است. معروفترین اثر او همین رمان کافکا در کرانه نام دارد که در زبان فارسی آن را با عناوین دیگر نیز میشناسند.
برخی دیگر از آثار مشهور موراکامی عبارتند از: «از دو که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم، جنگل نروژی، پسلرزه، اول شخص مفرد، شهر گربهها»
کتاب چاقوی شکاری برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به مطالعهی داستانهای کوتاه ژاپنی علاقهمند هستید، این کتاب را از دست ندهید.
شخصیتهای داستان کتاب چاقوی شکاری:
شخصیتهای داستانهای موراکامی واقعگرا ترسیم میشوند و از این رو مخاطب همذاتپنداری عمیقی با آنها دارد. در عین حال این شخصیتها در جهانی غیرواقعی و گاهی سورئال زندگی میکنند و این جذابیت داستان آنها را افزایش میدهد. موراکامی از زبان شخصیتهای خود به بیان نکات حکیمانه میپردازد و از این رو دیالوگهای شخصیتهایش پر اهمیت است.
در یکی از داستانهای این مجموعه زن فقیری وجود دارد به نام عمه فقیر، این در حالی است که موراکامی در داستان تاکید دارد که عمه فقیری ندارد، این عمه خیالی شخصیتی شبیه به زنان حقیقی دارد و موراکامی با خلق آن به نقد رفتارهای چنین افرادی دستزده است.
در داستان تهوع رفتارهای پرشهوت شخصیت اصلی که غیرمتعارف و جنونآمیز است او را درگیر تهوعی ذهنی میکند و این درگیری ذهنی و سرگشتگی در شخصیتهای دیگر آثار او نیز یافت میشود.
جوایز موراکامی و کتاب چاقوی شکاری:
آثارش به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از آنها به فروش رفته است. در سال 1996 جایزه یومیوری به موراکامی اهدا شد، یومیوری جایزه ادبی در ژاپن است که با هدف تشکیل جامعه فرهنگی قوی تشکیلشده است. موراکامی در سال 2006 موفق به دریافت جایزه کافکا گشت، جایزه فرانتس کافکا جایزه ادبی بینالمللی است که به افتخار نویسنده آلمانی زبان، کافکا ارائه میشود. منتقدان او را در سالهای مختلف شانس اول برای دریافت جایزه نوبل ادبیات معرفی کردهاند ولی تاکنون به نوبل ادبیات دست پیدا نکرده است. او نوبل کوچک یا جایزه هانس کریستین اندرسون را در 66 سالگی در دریافت کرد، برگزارکنندگان جایزه هانس کریستین اندرسون را برای ترکیب پررنگی که از روایتهای کلاسیک، فرهنگ پاپ، ادبیات سنتی ژاپن، واقعگرایی تخیلی و مباحث فلسفی که در کارهایش ارائه کرده به او تقدیم کردند.
در بخشی از کتاب چاقوی شکاری میخوانیم:
دههی شصت وجه ممیزهی خاصی داشت. حالا با نگاهی به گذشته این حرف بدیهی به نظر میرسد، اما حتی در بحبوحهی آن هم همین عقیده را داشتم. با این حال، اگر از من خصوصیات بیشتری میخواستید و میگفتید مشخصات دههی شصت را تعیین کنم، به تته پته میافتادم و جز پاسخی پیش پا افتاده نداشتم. ما تنها تماشاگر بودیم و با کف دستهای خیس عرق سخت مجذوب فیلمی هیجانانگیز. فقط پس از اینکه چراغهای سالن روشن میشد و ما غرق هیجان بودیم، معلوم میشد سرخوشی و هیجانی که در درونمان جاری شده خالی از هر معنایی است. شاید مانعی در کار بود که نمیگذاشت درس ارزشمندی از اینها بگیریم؟ نمیدانم. هنوز از آن دوره چندان فاصله نگرفتهام که بتوانم بگویم.
دربارهی زمانه ای که در آن زیسته ام لاف نمیزنم. تلاشم این است که بگویم از زندگی در آن دوران چه احساسی به ما دست میداد و اینکه واقعاً خصوصیت خاصی در بر داشت. اما شک دارم بتوانم آن دوران را درست بررسی کنم و ویژگی خارق العادهاش را نشان دهم. اگر اینها را بررسی میکردم، این چیزها گیرم میآمد: نیروی جنبشی و انرژی آن زمان و بارقهی عظیم نوید آینده، و بیش از همه، احساس خشمی اجتنابناپذیر، درست مثل اینکه تلسکوپ را وارونه دستت بگیری. قهرمانیگری و شرارت، سرخوشی و سرخوردگی، شهادتطلبی و خیانتکاری، مطالعات عمیق و سطحی، سکوت و زبانآوری، کسانی که زمانه را به ملالآورترین وجهی مشخص میکنند بیشک همه در این دوره بودند. همهی دورهها این مشخصات را دارند، زمان حاضر دارد و آینده هم خواهد داشت. اما در زمان ما (اگر این اصطلاح مبالغهآمیز را به کار ببریم) اینها پررنگتر بود و در عمل میتوانستی به آنها بیاویزی. حقیقتاً در قفسهای ردیف شده بود، درست جلو چشمان ما
در بخش دیگری از کتاب می خوانیم :
” چون از این استعداد کمیاب برخوردار بود که در دور های طولانی، بدون از قلم انداختن یک روز، یادداشت روزانه بنویسد، می توانست دقیقاً تاریخ شروع استفراغ و خاتمه ی آن را بگوید. در 4 ژوئن 1979 (آفتابی) شروع و در 14 ژوئیه ی 1979 (ابری) تمام شده بود. این گرافیست جوان را از زمانی می شناسم که طرح داستانی از مرا که در یکی از مجلات منتشر شد، کشیده بود. چند سالی از من جوان تر بود، اما هر دو در گردآوری مجموعه ی قدیمی صفحه های 33 دور جاز اشتراک نظر داشتیم. چیز دیگری که دوست داشت، روی هم ریختن با دوست دخترها و زن های دوستانش بود. ظرف سال ها، تعداد زیادی از این ماجراها داشت و اغلب سر مرا با این داستان ها می خورد. حتی چند بار که دوست هایش برای خرید آبجو یا دوش گرفتن می رفتند، دست به این کار زده بود.”
کلید واژه
- معرفی کتاب چاقوی شکاری
- درباره کتاب چاقوی شکاری
- با هاروکی موراکامی بیشتر آشنا شویم:
- کتاب چاقوی شکاری برای چه کسانی مناسب است؟
- شخصیتهای داستان کتاب چاقوی شکاری
- جوایز موراکامی و کتاب چاقوی شکاری
Reviews
There are no reviews yet.