توضیحات
اسب رقصان رمانی نوشته ی جوجو مویز است که نخستین بار در سال 2009 وارد بازار نشر شد. پس از این که پدربزرگ سارا، اسبی زیبا به نام «بو» را به او هدیه می دهد، سارا آرام و بی سر و صدا در پارک ها و کوچه های شهر به تمرین سوارکاری می پردازد. اما چندی نمی گذرد که پدربزرگ مریض می شود و حالا سارا باید وقت خود را بین تمرین سوارکاری، مدرسه و عیادت از پدربزرگش در بیمارستان تقسیم کند.
وکیلی جوان به نام ناتاشا، در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات پس از شکست ازدواجش است: نظرات و توانایی های او در کارش زیر سوال رفته، نامزد جدیدش چندان امیدوارکننده به نظر نمی رسد و او مجبور شده تا خانه اش را با همسر سابقش شریک شود. با این حال زمانی که سارای چهارده ساله وارد زندگی او می شود، ناتاشا تصمیم می گیرد تا به این دختر بااراده و مصمم کمک کند. اما سارا رازی در دل دارد؛ رازی که زندگی همهی افراد درگیر در آن را برای همیشه تغییر خواهد داد.
در گوشهای از لندن، هنری لاشاپل که پنجاه سال پیش در فرانسه در یک آموزشگاه سوارکاری مخصوص نخبگان تعلیم دیده است، به نوه و اسبش میآموزد چگونه بر نیروی جاذبه زمین غلبه کنند و حرکات نمایشی انجام دهند. سپس مشکلاتی پیش میآید و سارای چهارده ساله مجبور میشود خود به تنهایی کار را ادامه دهد.
جوجو مویز، زاده ی ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان، روزنامه نگاری انگلیسی بوده و از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمان های عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسنده ای است که برای دو بار برنده ی جایزه ی سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) توسط انجمن نویسندگان رمان های عاشقانه (Romantic Novelists Association) گردیده و آثارش به یازده زبان مختلف دنیا ترجمه شده اند.
اسب رقصان اثر معروف جوجو مویز، داستانی مسحور کننده و دلنشین دربارهی پیرمردی است که در جوانی به صورت حرفهای، سوارکاری را آموزش دیده و اکنون میخواهد تجربیات شخصی خود را به نوهاش انتقال دهد. پدربزرگ به او میآموزد که چگونه با اسب بر نیروی جاذبه زمین غلبه کند و حرکات نمایشی جذاب و حیرتآوری را اجرا کند.
جوجو مویز (Jojo Moyes) رمان جذاب و درخشان اسب رقصان (The Horse Dancer) را پس از سهگانهی موفق و برجستهی «من پیش از تو»، «پس از تو» و «هنوز هم من» به نگارش درآورد که همانند دیگر کتابهایش فروش بالایی داشت و طرفداران بسیاری پیدا کرد.
اگر تاکنون رمانی از جوجو مویز نخوانده اید، شاید این رمان برایتان عجیب باشد. محوریت داستانی این کتاب روانشناختی و مضمون اصلی آن دربارهی اسب است. شاید پس از مطالعه این کتاب علاقهی خاصی نسبت به اسبها پیدا کنید و شاید هم دلتان بخواهد بیشتر دربارهی اسبها و جهانشان بدانید. پس از همین ابتدا خودتان را آماده کنید تا دریابید که یک اسب چگونه میتواند انسانی را شیفته و عاشق خود کند.
جوجو مویز در این کتاب نیز همانند رمان «دختری که رهایش کردی» از دادرسی و مشکلات حقوقی و کیفری میگوید، مشکلاتی که شاید در آرامترین و سادهترین زندگیها اتفاق بیافتد. این ویژگیها به این دلیل است که نویسنده سالها به عنوان روزنامهنگار فعالیت کرده و با زندگیهای گوناگون و دردسرهای مختلف روبرو شده است.
این رمان خارقالعاده و پرطرفدار به روایت زندگی دختر 14 سالهای به اسم سارا میپردازد که درگیر عشقهای زندگی خود شده، عشق اول و آتشین او اسب باهوش و وفادارش به نام «بو» و عشق دومش پدربزرگ مهربان و نابغهاش در سوارکاری به نام «هنری» است.
هنری در نوجوانانی و در مدرسهی نخبگان سوارکاری، تعلیمات ویژه و بخصوصی را سپری کرده و در حال حاضر مربی نوهی خود یعنی سارا شده است. اما بعد از مدتی این رشتهی تعلیم و آموزش بین نوه و پدربزرگ در هم میشکند و سارای 14 ساله مجبور میشود خود به تنهایی کار را ادامه دهد.
نکوداشتهای کتاب اسب رقصان:
– عاشقانهای الهامبخش. (Daily Mail)
– داستانی فوقالعاده بدیع که از همان اولین صفحه، مسحورکننده است. (Daily Express)
– رمانی دربارهی قدرت ماندگار دوستی، و این که چگونه حتی کوچکترین تصمیمات ممکن است همه چیز را تغییر دهد.(Goodreads)
درباره نویسنده:
جوجو مویز با نام اصلی پائولین سارا جو مویس روزنامهنگار و نویسنده در سال 1969 در لندن چشم به جهان گشود. او ابتدا به روزنامهنگاری مشغول بود و از سال 2002 با کتاب «باران پناه دهنده» وارد عرصهی نویسندگی شد و به نگارش رمانهای عاشقانه روی آورد. مویز از معدود نویسندگانی است که دو بار برنده جایزه سال رمان عاشقانه برای کتابهای «میوه خارجی» و «آخرین نامه از معشوق خود» توسط انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه شده و آثارش به چندین زبان گوناگون ترجمه شده و نام خود را بهعنوان یکی از درخشانترین رماننویسان رمانتیک معاصر مطرح کرده است.
مویز در سال 1992 به علت شرکت در دروه کارشناسی ارشد روزنامهنگاری در دانشگاه شهر در لندن برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت شد. او پس از آن به مدت ده سال در سمتهای گوناگون در روزنامه ایندیپندنت شروع به فعالیت کرد و در سال 1998 دستیار سردبیر اخبار و در سال 2002 مسئول بخش هنر و رسانه شد. او هنوز هم برای روزنامه دیلی تلگراف مقاله مینویسد. از دیگر آثار او میتوان به مجموعه سهگانهی «من پیش از تو»، «پس از تو»، «هنوز هم من» و «مرکز فروش طاووس»، «اسب رقصان»، «دختری که رهایش کردی»، «یک به علاوهی یک» و … اشاره کرد.
حتی افرادی که در مورد اسب و سوارکاری اطلاعاتی داشتند، به ندرت اسم «لو کادر نوار» را شنیده بودند. «لو کادر نوار»، در دهه 1700 تاسیس شد و موسسهای ویژهی خواص بود، سوارکاران نخبهی فرانسوی عضوش بودند و هنوز هم بر اساس رسم و آداب پایهگذارارنش اداره میشد. در آموزشگاه «لو کادر نوار»، هنگام اجرای مانورهای هزار سالهی پرش اسب با پاهای جمعشده یا بلند شدن روی دو پای خمشدهی عقب، بحثها حولوحوش زاویهی دقیق پاهای عقب اسب میچرخید و سوارکاران به سبک کهن یونیفرم سیاه میپوشیدند.
اسب رقصان، رمانی است که شما را با حال و هوای اسب ها به خوبی آشنا می کند. برایتان دنیایی کنار اسب ها را متصور می شود که شاید خیلی دردسترس ما و زندگی شهری مان نباشد. اما باید بگویم که درواقع، قصه ای که می خوانیم از زمان معاصر می گوید.گوشه ای از شهر لندن، کنار پیرمردی سوارکاریا بهتر بگویم رقصنده با اسب و سارا نوه ی نوجوانش.
بخش هایی از کتاب اسب رقصان:
سارا در زندگیش دو عشق دارد. عشق اولش، اسب باهوش و وفادارش«بو»و عشق دومش هنری پدربزگش.
هنری پیرمرد مریض هفتاد ساله، سال ها پیش بر روی اسب ها و آموزش و تعلیم آن ها کار کرده است. اما در همان اوایل جوانی، عاشق که می شود سر از انگلیس درمیاورد:
-لابد برایش سخت بوده که اسب سواری را ول کند، فرانسه را ترک کند، تمام زندگیش.
-عاشقش بود.
لحن سارا به گوش ناتاشا تقریبا سرزنش آمیز آمد. آیا واقعا به همین سادگی بود؟ اگر آدم دیوانه وار عاشق کسی باشد، محیط زندگی دیگر برایش بی اهمیت می شود، تلاش ها و موفقیت هایش در گذشته دیگر از ارزش می افتد؟ بدیهی بود که اسب عشق پیرمرد بود، عشقی که به رغم تبعید خودخواسته اش از بین نرفته بود. اما چگونه توانست با آنچه از دست داد، کنار بیاید؟
واما ناتاشا زن مغروری که دغدغه اصلی زندگیش کار و اعتبارش است، در گیر و دار جدایی از همسرش، مک است. مردی جذاب که توجه هر زنی را جلب می کند. مساله ای که موجب دوری ناتاشا از او می شود. ناتاشا فکر می کند هرگز عشق واقعی را درک نکرده است، وسال ها تنها بازیچه ی لفاظی های این مرد بوده .ناتاشا و مک از هم جدا زندگی می کنند و در مراحل پایانی طلاق هستند.
سارا که با پدربزرگش و اسبش«بو» تنها زندگی می کرده، مجبور می شود برای مدتی پا به زندگی از هم گسیخته این دو نفر بگذارد.
شاید اوایل کار آسان به نظر برسد. اما کشمکش ها و اختلافات بین شان تازه بالا می گیرد. سارا، فرزندخوانده ی ناتاشا و مک ناخواسته موجب بهبود رابطه ی بین آن ها می شود. دختری 14 ساله که با علاقه ی شدیدش به اسبش بو آن ها را دچار دردسرهایی مشترک می کند.گاهی اشتراک در چیزی حتی در یک فاجعه چنان توجه و همدلی ای را به بار می آورد که یک وقت خوش و از سر کیف، توان همچین کاری را ندارد. سارا با اسبش بو به سفری دور و البته خطرناک برای دختری نوجوان رفته، بدون اینکه حتی کسی را از این مسأله باخبر کند.
قلب مک به طور آزاردهنده ای، تاب تاب در سینه اش می زد. ناتاشا تا جایی که آن اتومبیل کوچک امکانش را می داد با فاصله از مک نشسته بود، گویی او آلوده به مواد رادیو اکتیو است و هر جایی را به آنجا ترجیح می دهد. جان پرسید:
-شما بچه های نازنین می شود آتش بس اعلام کنید؟ فقط تا وقتی پیدایش نکردیم؟ ممنون از شما
ساکت نشستند و مک به سمت شرق شهر راند، آرواره هایش محکم به هم فشرده می شدند.
ناتاشا آهسته گفت:
– از نظر من تمام شد.
سپس دست دراز کرد و دفترچه ی پاره پوره ی راهنمای شهر را برداشت.
-بگذریم، کجا داریم می رویم؟
جان نخودی خندید و گفت:
-حسابی از این کار ما خوشش خواهد آمد.
مک که به جلو زل زده بود، گفت:
-فرانسه.
گذرنامه ی ناتاشا را روی زانویش پرت کرد و ادامه دد:
-دارد می رود فرانسه.
1-معرفی کتاب اسب رقصان در یوتیوب
2- معرفی کتاب اسب رقصان در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.