توضیحات
معرفی کتاب فرار از مارپیچ اثری از اسپنسر جانسون
معرفی کتاب فرار از مارپیچ مسیر رهایی
اسپنسر جانسون راهی شگفت انگیز را ادامه کتاب جذاب و پر مخاطب چه کسی پنیر مرا دزدید در اثری دیگر به نام فرار از مارپیچ مسیر رهایی برای شما پیشنهاد میکند که در مسیر اهدافتان قدم بگذارید و با تغییرات سازگارشوید و با رسیدن به هدفتان سرنوشت خود را تغییر دهید .این کتاب به شما یاد میدهد که چگونه از حصار مشکلات بیرون بیایید واز زندگی لذت بیشتری ببرید .مطالعه این کتاب دست اورد هایی بی نظیری در زندگیان خواهد داشت .
اسپنسرجانسون نویسنده کتاب فرار از مارپیچ مسیر رهایی
نویسنده و فیزیکدان آمریکایی در رشته روانشناسی لیسانس گرفت. او پس ازرویال کالج جراحی ایرلند فارغ التحصیل شد.او در کنار پزشکی به دلیل نوشتن کتاب هایی در زمینه روانشناسی با مضمون شیوه زندگی در میان خوانندگان کتاب شهرت یافت . اسپنسر جانسون ملقب به “پادشاه تمثیل ” در کتاب هایش موضاعات پیچیده را دریافت کرده و آنها را به زبان ساده و کارا برای مخاطب خود بازگو کرده است .
بخشی از کتاب فرار از مارپیچ مسیر رهایی
مدتها پیش در سرزمینی دور چهار موجود کوچک زندگی میکردند که داخل یک هزارتو برای پیدا کردن پنیری این سو و آن سو میدویدند تا شکمشان را سیر و دلشان را شاد کنند. دو تا از آنها موشهایی بودند به نامهای اسنیف و اسکوری و دو تای دیگر آدم کوچولوهایی بودند به نامهای هِم و هاو.
این هزارتو در واقع مسیر پر پیچ و خم و تودرتویی بود با راهروها و اتاقهای بسیار، که داخل بعضیهایش پنیرهای خوشمزهای پیدا میشد و بعضی دیگر هم راههای تاریک و پیچیدهای بود که در آخر به هیچ جا نمیرسید.
یک روز این چهار موجود کوچک، پنیر مورد علاقهشان را در انتهای راهرویی در ایستگاه پنیر سی پیدا کردند. بعد از آن هر روز به همانجا میرفتند تا از همان پنیر خوشمزه لذت ببرند.
طولی نکشید که هِم و هاو همهی زندگیشان را در نزدیکی ایستگاه پنیر سی بنا کردند. آنها نمیدانستند که پنیرها از کجا میآیند یا چه کسی آن را آنجا میگذارد. فقط فکر میکردند که پنیرها همیشه آنجا خواهند بود.
و یک روز… دیگر پنیری در کار نبود.
اسنیف و اسکوری وقتی متوجه شدند پنیر از جای همیشگی رفته، مسیر سمت راستشان را رفتند تا بلکه پنیری جدید پیدا کنند، اما هِم و هاو منتظر ماندند. پنیر آنها رفته بود! چطور امکان داشت؟ هیچکس هم به آنها هشدار نداده بود! این عادلانه نبود! قرار نبود اوضاع اینطوری پیش رود.
هِم و هاو چند روزی را در غصه و ناراحتی گذراندند.
ویکتور امیل فرانکل (زادۀ 26 مارس 1905/ در گذشتۀ 2 سپتامبر 1997) روانپزشک و عصبشناس اتریشی و پدیدآورندۀ معنادرمانی (لوگوتِراپی) بود. معروفترین کتاب او، «انسان در جستجوی معنا»، روایت تجربیات او در اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی است که در خلال آن، به اهمیت معنای زندگی برای انسان در سختترین شرایط میپردازد.
ویکتور فرانکل در وین بهدنیا آمد. او در دوران دبیرستان، آرای فیلسوفان طبیعی را مطالعه میکرد. در همین دوره با روانکاوی آشنا شد. فرانکل در 16سالگی مکاتباتش را با فروید آغاز کرد و یکی از دستنوشتههایش را در حیطۀ روانکاوی برای او فرستاد که این دست نوشته سه سال بعد در نشریۀ بینالمللی روانکاوی چاپ شد.
فرانکل یک سال بعد، فروید را ملاقات کرد اما به مرور زمان، گرایشهای نظریاش به آرای آدلر نزدیکتر شده بود. او در سال 1925 مقالهای را در نشریۀ بینالمللی روانشناسی فردی منتشر کرد و در آن با تمرکز بر مفاهیم معنا و ارزش به بررسی تفاوتهای فلسفه و روانشناسی پرداخت.
بین سالهای 1930 و 1938 فرانکل در بیمارستان روانی وین بهعنوان رئیس بخش خودکشی زنان مشغول به کار شد و در سال 1938 که آلمان به اتریش حمله کرد، او بهطور خصوصی کارش را بهعنوان عصبشناس و روانپزشک شروع کرده بود.
او در 1949 موفق به گرفتن درجۀ دکترای اعصاب و روان شد. همچنین از 120 دانشگاه در سراسر جهان دکترای افتخاری گرفت. فرانکل به علت یهودی بودن در سالهای 1942 تا 1945 به دست نازیها ابتدا در آشویتس و سپس در اردوگاه کار اجباری داخاو زندانی شد.
تجارب او در این اردوگاهها موجب شد مکتب جدیدی را در روانشناسی بنیانگذاری کند که معنا درمانی یا لوگوتراپی نامیده میشود. پس از پایان جنگ دوم جهانی ریاست بخش اعصاب بیمارستانی در وین را به عهده گرفت و به مقام استادی دانشگاه در رشتۀ عصبشناسی و روانپزشکی نایل آمد. در سالهای 1970 تا 1973 استاد دانشگاه بینالمللی سن دیهگو بود و نظریه معنا درمانیاش در میان روانشناسان و روانپزشکان پیروان زیادی دارد. فرانکل در سپتامبر 1997 در سن 92 سالگی در وین درگذشت.
درباره کتاب
یک ترجمه ادبی برای واژه لوگوتراپی یا درمان از طریق معنا است، این تفسیر یک نوع فحوای مذهبی تداعی میکند که الزاما در لوگوتراپی وجود ندارد. در هر حال لوگوتراپی یک درمان روانی مبتنی بر معنا است.
مفهوم درمان به وسیله معنا، عکس تعبیر سنتی روان درمانی است.
در روان درمانی سنتی، با بیمار همانند یک انسان، یعنی موجودی که همواره درجستجوی معنی است رفتار نشده و در واقع با جستجوی معنی و جنبه ی ارزشی آن که در انسان بسیار آشکار است به طور جدی برخورد نمی شود.
تعالی خویشتن، نه تنها به معنی تلاش برای تحقق خویشتن است، بلکه به معنای یافتن انسان دیگری برای عشق ورزیدن نیز هست.
1- معرفی کتاب فرار از مارپیچ در یوتیوب
2- معرفی کتاب فرار از مارپیچ در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.