توضیحات
نوشتههای پراکنده مجموعهای کامل و جامع از نوشتههاي پرارزش «صادق هدايت»، نویسندهی مطرح سدهی اخیر ایران است که بهطور پراكنده به يادگار ماندهاند. این نوشتهها به همت «حسن قائمیان» و درخواست پدر خود نویسنده، آقای «هدایتقلی هدایت» (اعتضادالملک) انجام شدهاند. «حسن قائمیان»، نویسنده و مترجم ایرانی متولد سال 1295 در بابل است و تحصیلاتش را در مدرسه مطالعات عالی بازرگانی در پاریس به سرانجام رساند. او از طرفداران و دوستان نزدیک «صادق هدايت» بود و خود نیز در مطبوعات فعالیت داشت. او در عرصهی ترجمهی آثار نویسندگانی همچون «فرانتس کافکا» هم فعالیت داشت.
کتاب «نوشتههای پراکنده» سال 1384 از سوی «انتشارات نگاه» منتشر شده است که شامل داستانها، مقالهها، قطعات و جزوههای گوناگون و نوشتههای فرانسوی «صادق هدايت» است. ابتدا این کتاب مقدمهای کامل وجود دارد و دربارهی این کتاب و محتوای آن دقیق توضیح داده شده است که برای علاقهمندان به آثار این نویسنده بسیار جذاب و خواندنی است.
برخی از این داستانهای این اثر عبارتاند از «کلاغ پیر»، «تمشک تیغدار»، «مرداب حبشه»، «حکایت با نتیجه»، «کور و برادرش» و «سایه مغول». در این کتاب مقدمهای بر رباعیات خیام نیز آورده شده است که آن را «صادق هدايت» در سال 1302 منتشر کرد.
این نویسنده دربارهی خودش گفته است: «شرححال من هیچ نکتهی برجستهای در برندارد. نه پیشآمد قابلتوجهی در آن رخ داده، نه عنوانی داشتهام، نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام، بلکه برعکس همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام، همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و روسایم از من دلخونی داشتهاند. بهطوریکه هر وقت استعفا دادهام با شادی هذیان آوری پذیرفته شده است. رویهمرفته موجود وازدهی بیمصرف قضاوت محیط دربارهی من میباشد و شاید هم حقیقت در همین باشد».
درباره صادق هدایت نویسنده نوشته های پراکنده
«صادق هدایت» نویسنده و روشنفکر ایرانی در بهمن سال 1281 در تهران به دنیا آمد. او در خانوادهای تحصیلکرده کودکیاش را گذراند و به مدرسهی علمیهی تهران رفت. او در دوران جوانی زبان فرانسه را فراگرفت و با ادبیات جهان آشنا شد. او از همان دوران نوشتن را آغاز کرد و کتاب «انسان و حیوان» را نوشت. او از علاقهمندان به حیوانات بود و به همین دلیل به رژیم گیاهخواری روی آورد. او پس از اتمام دوران دبیرستان برای ادامهی تحصیل به اروپا رفت و تحصیل در رشتهی ریاضیات محض در بلژیک را آغاز کرد ولی پس از مدتی آن را ناتمام رها کرد و به پاریس رفت و رشتهی معماری را دنبال کرد.
«صادق هدایت» در پاریس شرایط روحی نابسامانی داست و یکبار اقدام به خودکشی کرد. او در این دوران نمایشنامهی «پروین دختر ساسان»، «زندهبهگور» و داستان کوتاه «مادلن» را نوشت. او از نزدیکان مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی بود و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نیز انجام میداد. او همواره شرایط اقتصادی و اجتماعی آن دوره از ایران را نقد میکرد و در سال 1314 ممنوع القلم شد. «صادق هدایت» 1326 دوباره به فرانسه رفت و در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ تمام آثار خود را سوزاند و خودکشی کرد.
در بخشهایی از کتاب نوشتههای پراکنده میخوانیم:
یک قلمتراش، یک کتاب کوچک و دیگر هیچ. معلوم بود چگونه میتوانست امیدوار باشد که پول را روی میز بیابد!… باید برگردد ولی یک خورده تردستی، یکجور زرنگی، میتوانست او را نجات بدهد… به تختی که کنار در بود نزدیک شد. روی صندلی یکچیزی بود. دست را جلو برد. این ششلول بود. کارلو دلش تو ریخت… آیا نباید آن را بردارد؟ چرا این مرد اسلحه خودش را در دسترس گذاشته بود؟ اگر بیدار بشود و او را ببیند…چه اهمیتی دارد؟ او خواهد گفت: «آقا بلند بشوید سه ساعت از دسته گذشته.»
ششلول را سر جایش گذاشت و جستوجوی خود را دنبال کرد. بهطرف صندلی دیگر نزدیک شد. این پیراهن است و بعد خدایا همان چیزی را که جستوجو میکرد… یک کیف پول… آن را برداشت و در دست گرفت. صدای خسخس آمد. کارلو بهچابکی پهلوی یکی از تختها دراز کشید…. صدای خسخس دیگر بلند شد و نفس پر صدای یکی از آن خوابیدهها… یک سرفه آهسته بعد خاموشی، یک خاموشی ژرف. کارلو که کیف پول را در دست داشت بدون حرکت همانجا خشکشده بود، هیچچیز تکان نمیخورد.
افق سفید شد. کارلو جرئت نمیکرد بلند بشود. بعد چهار دستوپا بهسوی درباز رفت از آن گذشته خود را در راهرو کشانید. آهسته بلند شد نفس تازه کشید و کیف پوک را که سه تا جا داشت باز کرد. در طرف چپ و راست آن چندین پول نقره بود حفرهای که در میان داشت با قلاب مخصوصی بسته شده بود. کارلو وظیفه خودش میدانست که آن را باز بکند و دو انگشت خود را در آن میان فرو برد. سه پول طلا به دستش خورد. اول فکر کرد دو تا از آنها را بردارد اما این وسوسه را از خود دور کرد. یکی از آن بیست فرانکیها برداشت و در آن را بست.
سپس به زانو نشسته از لای در نیمهباز اتاق را که دوباره خاموش شده بود دوباره نگاه کرد و با یک حرکت تند کیف را سرانید تا زیر تختخواب دوم. اگر مسافر بیدار بشود گمان خواهد کرد که کیف از روی صندلی افتاده و تا آنجا لغزیده. کارلو آهسته بلند شد. ناگهان خشخش آهستهای شنیده شد و صدایی آمد که پرسید:
کارلو جلو نفسش را گرفت، چند قدم پس پسکی رفت و خودش را کشانید در اتاق زیرشیروانی. آنجا مطمئن بود. گوش داد باز هم شنید که از رختخواب صدا کرد. بعد خاموشی برقرار شد. پول طلا را مابین دو انگشتش نگهداشته بود. او به مراد دلش رسیده بود!
نوشتههاى پراکنده صادق هدایت را به سه دسته متمایز زیر مىتوان تقسیم کرد :
اول ـ داستانها.
دوم ـ مقالهها، قطعات و جزوههاى گوناگون.
سوم ـ آنچه صادق هدایت به فرانسه نوشته است.
در مجموعه حاضر نیز نوشتههاى مزبور به ترتیب فوق طبقهبندى شده است.
بنا بهنظر جناب آقاى اعتضادالملک، عنوان آثار صادق هدایت در چاپ جدید طبق فهرستى خواهد بود که در مجموعه حاضر ذکر شده است و نوزده عنوان را شامل مىشود. در نتیجه از آثار هدایت، آنچه در زمان حیات او به صورت کتاب جداگانه منتشر شده است در آینده نیز به همان وضع و صورت اولیه خود انتشار خواهد یافت، مگر «علویه خانم» و «ولنگارى»، «پروین دختر ساسان» و «اصفهان نصف جهان»، «زند وهومن یسن» و «کارنامه اردشیر پاپکان» که به ترتیب دوبهدو با هم منتشر خواهد شد. البته جمع دو اثر بهعلت مناسبت یا مشابهت موضوع و یا همزمانى آنها از نظر تاریخ نوشتن یا تاریخ انتشار نیست بلکه فقط بهعلت کمى حجم آنهاست که ناگزیر باید هر دو اثر را یکجا منتشر ساخت.
البته ممکن است طرحى دیگر را براى عنوانبندى نوشتههاى صادق هدایت در نظر گرفت، مثلا مقاله «فلکلور یا فرهنگ توده» (مندرج در صفحه ۴۴۹ تا ۴۹۴ مجموعه حاضر) را با کتاب «نیرنگستان» که اخیرآ به چاپ رسیده است و مقاله «ترانههاى عامیانه» (مندرج در صفحه ۳۴۹ تا ۳۶۷ مجموعه حاضر) را با جزوه «اوسانه» (مندرج در صفحه ۲۹۱ تا ۳۳۴ مجموعه حاضر) یکجا منتشر کرد و همچنین ترجمه متنهاى پهلوى یعنى: «زند وهومن یسن»، «اردشیر پاپکان»، «گزارش گمانشکن»، «گجسته ابالیش»، «شهرستانهاى ایرانشهر» را یکجا چاپ و منتشر نمود و قس علیهذا، ولى اکنون نظر این است که وضع و صورت اولیه کتابهاى صادق هدایت حتىالامکان محفوظ بماند.
متن برخى از نوشتههایى که در مجموعه حاضر چاپ شده مطابق متنى است که صادق هدایت در زمان حیات خود در آن تجدید نظر کرده است (قسمتى از یک ترجمه تجدید نظر شده که به خط خود اوست در صفحه بعد گراوور مىشود)، ولى عده اینگونه نوشتههاى تجدید نظر شده معدود است زیرا هدایت آثار تجدید نظر شده خود را با خود به پاریس برده بود و اکنون معلوم نیست آثار مزبور در تصرف کیست.
قسمتى از متن داستان «تمشک تیغدار» که در جزوه بیست و سوم از دوره سوم «افسانه» به چاپ رسیده و بعدآ به وسیله صادق هدایت مورد تجدید نظر قرار گرفته است.
البته اصول انسانیت و شرافت چنین حکم مىکند حال که آثار صادق هدایت، براى نخستین بار پس از درگذشت او، به جهانیان معرفى مىشود چنانچه کسى متن تجدید نظر شده یکى از نوشتههاى او را در اختیار دارد آن را بىمضایقه در اختیار ناشر بگذارد….
تا آنجا که اینجانب اطلاع دارم هدایت در همه آثار خود تجدید نظر کرده بوده است به قسمى که متن برخى از آنها پس از تجدید نظر، به نسبت زیادى افزایش یافته بوده است مثلا در مورد کتاب «نیرنگستان» یادداشتهایى که هدایت به کتاب مزبور افزوده بوده حتى از متن اصلى کتاب نیز تجاوز مىکرده است، چه هدایت عمومآ بین هر دو صفحه
«نیرنگستان» یک یا دو برگ کاغذ سفید چسبانیده، روى آنها یادداشتهایى نوشته بوده است ولى متأسفانه نوشتههاى تجدید نظر شده هدایت اکنون مفقودالاثر است و کتاب «نیرنگستان» نیز که اخیرآ منتشر شده از روى همان متن اولیه چاپ شده است.
به هر جهت، گذشته از چند داستان و چند مقاله که توسط صادق هدایت مورد تجدید نظر واقع شده و در اختیار اینجانب بوده است، بقیه نوشتههاى مجموعه حاضر طبق متنهاى دستنخوردهاى است که از صادق هدایت به جاى مانده و عینآ در اختیار ناشر گذاشته شده است. چون در متن این نوشتهها هیچگونه دخل و تصرفى صورت نگرفته است لذا اگر در چاپ حاضر از طرف مصحح چاپخانه اشتباهات معمولى چاپ و یا افتادگىهایى پیش نیاید متن نوشتههاى این مجموعه عین متنى است که در زمان حیات هدایت یکبار به چاپ رسیده است.
البته درباره متن این نوشتهها نیز در اینجا بحث و یا اظهار نظرى نخواهیم کرد، این کار را باید به موقعى موکول نمود که قصد تحقیق و تتبع در آثار صادق هدایت و یا قصد تجزیه و تحلیل این آثار در میان باشد و اکنون چنین قصدى در کار نیست، فعلا منظور عمده ما فقط جمعآورى متن نوشتههاى پراکنده صادق هدایت است و اگر این کار اکنون صورت نمىگرفت، با توجه به اینکه برخى از نوشتههاى هدایت نایاب و برخى کمیاب است و از وجود برخى دیگر نیز جز دوستان و نزدیکان هدایت کسى را خبر نیست، جمعآورى نوشتههاى پراکنده هدایت در آینده دورتر بسى دشوارتر بود.
اینک درباره هر یک از قسمتهاى سهگانه این مجموعه توضیحاتى را که سودمند پنداشتهایم به اختصار خواهیم نوشت:
قسمت اول ـ داستانها
قسمت اول این مجموعه شامل داستانهایى به شرح زیر است:
الف ـ داستانهایى که نوشته صادق هدایت است و در نشریههاى مختلف بهچاپ رسیده ولى هیچ یک از آنها در مجموعه داستانهایى که
بهوسیله صادق هدایت منتشر شده نقل نگردیده است، مانند: داستان «حکایت با نتیجه»، «سایه مغول»، «فردا»، «آب زندگى».
حکایت با نتیجه (صفحه ۹۳-۹۴)
داستان «حکایت با نتیجه» داستان کوتاهى است که نخستین بار در جزوه سىویکم از دوره سوم «افسانه» به چاپ رسیده است. این داستان در هیچ یک از مجموعههایى که به وسیله صادق هدایت منتشر شده نقل نگردیده است، زیرا داستان مزبور اهمیت چندانى در بر ندارد، به قسمى که حتى مىتوان آن را از آثار هدایت حذف کرد ولى چون به هر حال به وسیله صادق هدایت نوشته شده و در مجموعه «افسانه» به چاپ رسیده است در این مجموعه نقل گردیده است.
این داستان از نوشتههاى بسیار قدیم هدایت مىباشد و از حیث ارزش ادبى، به پاى هیچ یک از نوشتههاى دیگر صادق نمىرسد.
سایه مغول (صفحه ۱۲۵ـ۱۴۰) نوشته های پراکنده
داستان «سایه مغول» نخستین بار در سال ۱۳۱۰ در مجموعهاى به نام «انیران» همراه دو داستان از دو نویسنده دیگر منتشر شده است. پس از یکى دو هفته از درگذشت صادق هدایت، یکى از کتابفروشىهاى تهران، با جلب موافقت یکى از دو نویسنده دیگر، عجولانه اقدام به چاپ مجدد کلیه داستانهاى مجموعه نامبرده نمود که چون قانونآ مجاز به این عمل نبوده است مورد تعقیب واقع گردید ولى بعدآ جناب آقاى اعتضادالملک از تعقیب ناشر مزبور صرف نظر فرمودهاند.
براى توضیح لازم است افزوده شود که اصولا چاپ یک اثر در یک مجله یا یک نشریه عمومى، به هیچیک از نویسندگان آن مجله یا نشریه حق نمىدهد بعدها هر وقت بخواهند اثر خود را دوباره چاپ کنند و آثار کسان دیگرى را که در آن مجله یا نشریه درج شده است نیز همراه اثر خود به چاپ برسانند. فقط در صورتى مىتوان چنین عملى را انجام داد.
1-معرفی کتاب نوشته های پراکنده در یوتیوب
2- معرفی کتاب نوشته های پراکنده در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.