زندگی بعد از تو

16.00

Qty:
Comparison
Category:

Description

معرفی کتاب زندگی بعد از تو

 

کتاب زندگی بعد از تو داستان زندگی دختری ساده به نام گلایل را روایت می‌کند که در ابتدای جوانی مورد پسند مردی قرار می‌گیرد که سیزده سال از او بزرگ‌تر است. او تمایلی به ازدواج با این مرد که سامان نام دارد، نشان نمی‌دهد و در یک فراز و فرود دلباخته‌ی پسری به نام رضا شود.

 

درباره‌ی کتاب زندگی بعد از تو

گلایل در یک مراسم عروسی مورد توجه سامان، مردی که سیزده سال از او بزرگ‌تر است قرار می‌گیرد. اما هیچ علاقه‌ای به خواستگار خود ندارد و می‌خواهد هر طور شده از این مراسم که برایش نوعی دردسر است خلاص شود؛ پسر دایی گلایل هم که خواستگار اوست در این مراسم با سامان درگیر می‌شود و کار به شکایت و پلیس می‌کشد.

 

کتاب زندگی بعد از تو نوشته‌ی زهرا قلی‌پور، در ادامه به کشمکش‌های سامان و بهنام و در پی آن مشاجره‌ی پدر و مادر گلایل با دایی و زن‌دایی‌اش می‌پردازد که در همان کش و قوس، مردی با نام رضا آفتابی می‌شود. او هم برای خواستگاری از گلایل پا به خانه‌ی آن‌ها گذاشته است. رضا که پیش‌تر از طریق خاله‌اش یک بار گلایل را از مادرش خواستگاری کرده بود، این بار با جدیت بیشتری پا به عرصه می‌گذارد اما باز هم با مخالفت روبه‌رو می‌شود؛ غافل از اینکه گلایل از پس کشمکش‌هایی که خواستگارهای قبلی به وجود آورده‌اند، به رضا که مردی نظامی هم هست دل می‌بازد.

 

در کتاب زندگی بعد از تو داستانی روایت می‌شود که در آن، گلایل روز ورود رضا به خانه‌شان، پس از مشاجره‌هایی که صورت گرفته از حال رفته و وقایع را نمی‌بیند. در آن زمان سامان که از حضور رضا آشفته شده از شدت عصبانیت با رضا درگیر می‌شود و گل‌هایی را که رضا برای خواستگاری آورده پرپر می‌کند. اما گلایل و رضا تسلیم نمی‌شوند و برای ساختن یک زندگی عاشقانه با یکدیگر تلاش می‌کنند تا اینکه ماجرای تازه‌ای آغاز می‌شود. رضا که نظامی است برای مأموریت به سوریه می‌رود و به عنوان یک مدافع حرم با تروریست‌ها مبارزه می‌کند و زندگی آن دو به مسیر دیگری هدایت می‌شود.

 

کتاب زندگی بعد از تو برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب زندگی بعد از تو برای خوانندگان داستان‌های عاشقانه و کسانی که به سرگذشت و زندگی خانواده‌های شهدای مدافع حرم علاقه‌مند هستند، پیشنهاد می‌شود.

 

با زهرا قلی‌پور بیشتر آشنا شوید

زهرا قلی‌پور متولد 1369 در تهران، نویسنده و خاطره‌نویس ایرانی است. او پیش از روی آوردن حرفه‌ای به نگارش داستان چندین بار در جشنواره‌ها و مسابقات داستان و خاطره‌نویسی شرکت کرده و برنده‌ی تقدیرنامه شده است.

بخشی از کتاب زندگی بعد از تو

عصر پنج شنبه است و طبق روال هميشه بر سر قرارم می‌آيم. يک قرار عاشقانه كه نبض زندگی‌ام را در دست گرفته است.

 

صندلی تاشو كوتاهی كه هميشه با خود می‌آورم را باز میكنم و دقيقاً رو به رويش مینشينم تا مطابق معمول چشم در چشم هم باشيم.

 

می‌خواهم باز هم از نگاهم بخواند كه چه در سر دارم و چه نقشه‌هايی برايش كشيده‌ام، می‌خواهم باز هم لپ‌هايم را به دستش بسپارم و او نوازشگونه دستی بر آن بکشد و با آن صداي بم و مردانه‌اش بگويد:

 

– چی تو سرته شيطونک؟

 

من هم ناز كنم و بگويم:

 

– به من نگو “شيطونک!”

 

او دوباره بخندد و بگويد:

 

– وقتی شيطونی می‌كنی بهت نگم شيطونک؟

 

فکر و خيال زياد است اما من مستقيم می‌روم سر اصل مطلب. وقت تنگ است و من بايد از قطره قطره‌ي آن استفاده كنم تا سيراب شوم تا بتوانم خود را براي يک هفته طولانی تشنه ديدار نگه دارم. بی‌درنگ قرآن زيپی كوچکم را باز می‌كنم و بوي خوش نرگس از لابه لای صفحاتش بلند می‌شود و من باز مست و مدهوش از اين بوي خوش مشغول خواندن سوره ياسين می‌شوم. سوره دوست داشتنی‌ام.

 

اين هم جزء جدا نشدنی ديگري از قرارهاي ما است. قلب قرآن را واسطه می‌گيرم تا پيوند دهنده‌ي قلب من و او بماند.

 

هنوز به آخر سوره نرسيده‌ام كه صداي خنده‌هاي نرگس می‌آيد و علی هم دوان دوان پشت سرش است. انگار نه انگار اين جا شلوغ و پر از آدم است و احتمال دارد مزاحم ديگران شوند، شايد ديگران هم در اين مکان مقدس مثل من آرامش دارند كه لب به اعتراض باز نمی‌كنند و حرفی نمی‌زنند. لبخند كوچکی روي لب‌هايم می‌نشيند. به رو به رو خيره می‌شوم و می‌گويم:

 

– می‌بينی چه قدر شيطونه؟ پدر علی رو درآورده!

 

و بعد برايش چشمک می‌زنم كه مثلا اين جمله‌ام فقط شوخی بوده و من دختر خوبی هستم و هيچ وقت حرف‌هاي بد بد نمی‌زنم. هر دو هم چنان می‌دوند، نرگس مثلا تيز است و سريع می‌دود و علی با آن قد و بالایش به پاي اين نيم‌وجبی تازه پا گرفته نمی‌رسد. صداي جيغ و خنده‌هاي نرگس خيلی بلند است. تاتی‌تاتی كنان می‌دود و جغ جغ كفش‌هايش يک صداي نافرم ديگري توليد می‌كند، گمانم اين صداها به گوش فلک هم رسيده باشد.

 

علی با يک پرش بلند او را در آغوش می‌گيرد و روي دوشش می‌گذارد و در حالی كه دست‌هايش را از دو طرف گرفته نفس زنان می‌گويد:

 

– دخمل گلم، بابا خسته شد بيا بريم پيش مامان.

بخش دیگری از کتاب زندگی بعد از تو:

 

موهای رها شده ام را با سر انگشتان داغش کنار داده ، پشت گوشم می کشد و می گوید:

فکر منا کردی ؟!

تپش قلبم بالا و بالاتر می رود. مثل زمانی که گنجشک کوچکی را در دست گرفته ،تپش قلب او زیر ان همه پر هم ،به وضوح حس می شود

بوسه ای نرم، به پوست نرم می نشاند ،پنجه هایش را روی موهایم کشیده و نفس عمیقی از بوی ان نارنجک سرخ می کشد و می گوید:

خودت برای زمین زدن من بس بودی ، دیگه اسلحه چرا کشیدی ؟!

از فرمایشات برعکس شده نیلوفر؛خنده ام می گیرد ، تصوراتش نتیجه عکس داده و مرا عوض رهایی ، در یک باتلاق عسلی انداخت .

کمی از انقباض بدنم کم می شود ؛ بی شک ان همه گرما و عشق تاثیر خو را گذاشته سرم را با ناز ، به سمت گردنم می برم و او را محم تر در اغوش گرفته ؛بوسه بارانم می کندو می گوید:

در خیالمم این همه زیبایی نبود.

 

کلید واژه

معرفی کتاب زندگی بعد از تو

درباره‌ی کتاب زندگی بعد از تو

کتاب زندگی بعد از تو برای چه کسانی مناسب است؟

با زهرا قلی‌پور بیشتر آشنا شوید

بخشی از کتاب زندگی بعد از تو

 

 

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب  در یوتیوب

2- معرفی کتاب  در آپارات

Reviews

There are no reviews yet.

Show only reviews in English (0)

Be the first to review “زندگی بعد از تو”

Your email address will not be published.