توضیحات
معرفی کتاب رها در باد اثر جوجو مویز
کتاب«رها در باد» با محوریت شخصیت زنها پیش می رود و دو تا داستان در گذشته و آینده را به صورت موازی روایت میکند! داستان با زندگی «لوتی» که یکی از آوارههای جنگ جهانی دوم هست شروع میشود.
سرپرستی لوتی به خانوادهی دکتر«هولدن» واگذار میشود و لوتی، همراه با«سیلیا»، دختر دکتر هولدن، که همسن خودش هم بوده بزرگ میشود. این دو تا دختر دوست دارند که تجربههای جدیدی داشته باشند و دور از خونواده، دری از یک دنیای جدید را برای خودشان باز کنند!
با ساکن شدن یه گروه سنتشکن لندنی نزدیک خانه شان، در زندگی آنها سرک میکشند و با شیوههای زندگی جدیدی آشنا میشوند. در این بین لوتی عاشق میشود و این عشقش زندگی یک سری از افراد را تغییر میدهد. در روایت زمان حال داستان که حدود پنجاه سال بعد از اتفاقهایی که گفته شد، روایت میشود،
جوجو مویز، زاده ی ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان، روزنامه نگاری انگلیسی بوده و از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمان های عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسنده ای است که برای دو بار برنده ی جایزه ی سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) توسط انجمن نویسندگان رمان های عاشقانه (Romantic Novelists Association) گردیده و آثارش به یازده زبان مختلف دنیا ترجمه شده اند..
درباره ی کتاب رها در باد
«رها در باد» نوشته جوجو مویز(-۱۹۶۹)، نویسنده زن انگلیسی است که با رمانهای عاشقانه خود توانسته موفقیت چشمگیری در بازار کتاب به دست بیاورد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: زمانی مادرم به من گفت اگر سیبی را پوست بگیری و پوستش را از روی شانهات بیندازی پایین، میتوانی هویت مردی را که قرار است با او ازدواج کنی کشف کنی. گفت میبینی آن یک تکه پوست شکل حرفی را به خود میگیرد، یا حداقل گاهی اینطور میشود.
مامان آنقدر نومیدانه میخواست همهچیز جواب بدهد که راحت زیر بار نمیرفت پوست سیب شبیه ۷ یا ۲ شده و همهجور اسمی را با B و D از هرجاییکه به ذهنش میرسید ردیف میکرد، حتا اگر آن اسم را نمیشناختم.
اما برای گای به سیب نیازی نبود. او را از همان لحظهی اول که دیدم شناختم؛ صورتش را بهوضوحی که اسم خودم را میدانم شناختم. صورتش چیزی بود که مرا از خانوادهام دور میکرد، عاشقم میشد، مرا میستود و بچههای کوچک زیبا با من میداشت. صورت او چیزی بود که در سکوت به آن زل میزدم تا پیمان زناشویی را تکرار کند.
صورتش اولین چیزی بود که صبح میدیدم و آخرین چیزی بود که نفس شیرین شبانهام به آن میخورد. اینها را میدانست؟ البته که میدانست. او نجاتم داد، میدانید ــ مثل شوالیهها، با لباسهای گِلی و کثیف بهجای زره درخشان، شوالیهای که ناگهان از دل تاریکی ظاهر شد و مرا بهسمت نور برد؛ خب، یعنی از اتاق انتظار ایستگاه.
کتاب رها در باد از آثار جوجو مویز بوده که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است. این رمان ابتدا در انگلیس با عنوان Foreign Fruit (فارسی : میوه خارجی ) و سپس در آمریکا با عنوان Windfallen (فارسی : رها در باد ) منتشر شده است.
این رمان دومین رمان از جوجو مویز بوده که پس از تالیف این کتاب برای اولین بار موفق به کسب جایزه رمان عاشقانه سال شد. سبک نوشتاری و نحوه روایت داستان تقریبا در تمامی کتاب هایش به زیبایی تکرار شده است و این موضوع نه تنها از جذابیت آثار این نویسنده کم نکرده بلکه باعث شده تا هواداران نویسنده منتظر کتاب های جدید وی باشند و علاوه بر داستان روایت شده به سبک وی نیز علاقمند گردند.
نوشته پشت جلد کتاب رها در باد:
هر چیزی را که خوب است باید فورا قاپید. اگر چشم تان نتواند به قدر کافی ارزش چیزی را ببیند، پس لایق آن نیستید. دیزی به آن فرشته ها خیره شد، اکنون که دیگر شانسی نبود آن ها مال او باشند مشتاقانه می خواست شان.
” گاهی سرنوشت برای ما چیزایی تو چنته داره که تصورشم نمی کنیم ، فقط کافیه ایمان داشته باشیم که اتفاقای خوبی برامون می افته “
بخشی از متن کتاب رها در باد اثر جوجو مویز:
زمانی مادرم به من می گفت اگر سیبی را پوست بگیری و پوستش را از روی شانه ات بیندازی پایین ،می توانی هویت مردی که قرار است با او ازدواج کنی کشف کنی. گفت می بینی آن یک تکه پوست شکل حرفی را به خود می گیرد، یا حداقل گاهی این طور می شود. مامان آن قدر نومیدانه می خواست همه چیز جواب بدهد که راحت زیر بار نمی رفت پوست سیب شبیه ۷ یا ۲ شده و همه جور اسمی را با B و D از هر جایی که به ذهنش می رسید ردیف می کرد، حتی اگر آن اسم را نمی شناختم.
اما برای گای به سیب نیازی نبود. او را از همان لحظه ی اول که دیدم شناختم؛ صورتش را به وضوحی که اسم خودم را می دانم شناختم. صورتش چیزی بود که مرا از خانواده ام دور می کرد، عاشقم می شد، مرا می ستود و بچه های کوچک زیبا با من می داشت.
صورت او چیزی بود که در سکوت به آن زل می زدم تا پیمان زناشویی را تکرار کند. صورتش اولین چیزی بود که صبح می دیدم و آخرین چیزی بود که نفس شیرین شبانه ام به آن می خورد…درباره جوجو مویز
«جوجو مویز» متولد ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن است. روزنامه نگار انگلیسی است، و یکی از معدود نویسندگانی است که تاکنون برنده جایزه سال رمان عاشقانه شد، در سال ۲۰۰۴ برای رمان «میوه خارجی» و بار دیگر در سال ۲۰۱۱ برای رمان «آخرین نامه از معشوق خود» برنده جایزه شد؛ آثارش به یازده زبان ترجمه شده است .
او یک نویسنده ۴۷ ساله است که به صورت پاره وقت مطالبی می نوشت، تا اینکه در سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفت به صورت تمام وقت کتاب بنویسد.
رمان من پیش از تو دست کم در ۲۸ کشور دنیا ترجمه شده است، خیلی ها بعد از مطالعه کتاب اصلا دوست ندارند این کتاب را زمین بگذارند؛ مویز برای نوشتن کتاب تحقیقات زیادی روی زندگی واقعی یک ورزشکار فلج و بیمارانی که دچار ناتوانی شده اند و پرستاران آن ها انجام داده است.
او در ادامه ی کتاب پیش از تو در سال ۲۰۱۵ کتاب پس از تو را روانه بازار کرد.
از آثار این نویسنده می توان باران پناهنده، میوه خارجی، کشتی عروس ها، خلیج نقره ای
اسب رقاص و موسیقی شب نام برد.
1- معرفی کتاب رها در باد در یوتیوب
2- معرفی کتاب رها در باد در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.