توضیحات
رویای عمو جان نوشته فئودور میخایلوویچ داستایفسکی نویسنده برجسته روس است. داستایفسکی در این کتاب در قالب داستانی از زیادهخواهیها و بلندپروازی انسانها سخن گفته است.
جایی که انسان برای رسیدن به آرزوهای دستنایافته خود حاضر است دیگران را قربانی کند.
این داستان درباره زنی به نام «ماریا آلکساندراونا» است که قصد دارد دختر زیبایش به نام «زینا» را به ازدواج مرد ثروتمند ولی پیر و نامتعادلی که به «عمو جان» مشهور است در بیاورد و زمینه بلند پروازیهای خود را فراهم کند.
جملاتی از متن کتاب رویای عمو جان
-
ماریا آلکساندراونا ماسکالوا البته بانوی اول شهر مارداسوف است و در این مطلب هیچ شک و تردیدی نیست.
-
رفتار وی چنان بود که گویی به کسی محتاج نمیباشد و بالعکس همه به وی احتیاج دارند راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند،
-
ولی در عوض همه از او میترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد. چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است.
-
از خصوصیات منحصر به فرد ماریا آلکساندراونا این است که او فوقالعاده به خبرچینی علاقمند است و اگر روز قبل چیز تازهای نشنیده باشد تمام شب را تا صبح نخواهد خوابید ـ
-
با وجود تمام این مطالب او میتواند طوری رفتار کند که اگر به او بنگرند، حتی به فکر انسان خطور نخواهد کرد که این بانوی عالی مقام خبرچین اول جهان و یا حداقل خبرچین اول شهر مارداسوف است!
-
بلکه برعکس به نظر میرسد که بدگوییها میبایستی در حضورش نابود شوند، بدگویان شرمنده شوند و مانند شاگردان مدرسه در برابر آقا معلم بلرزند و نیز گفتگو نباید به جز راجع به عالیترین مواد و صفات ادامه یابد.
درباره ی نویسنده ی کتاب رویای عموجان: فئودور داستایفسکی
فئودور میخاییلوویچ داستایفسکی نویسنده برجسته روس فرزند دوم خانواده داستایِفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد.
ویژگی منحصر به فرد آثار داستایفسکی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است به نحوی که سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایفسکی ارائه کردهاند.
عمده داستانهای او همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است عصیان زده، بیمار و روانپریش.
پدر فئودور پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود. در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد.
داستایفسکی در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه «مردم فقیر» را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد.
طی دو سال بعد داستانهای «همزاد»، «آقای پروخارچین» و «خانم صاحبخانه» را نوشت.
یک جاسوس پلیس با رخنه در این محفل، موضوعات بحث روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد و پلیس او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد.
دادگاه نظامی برای وی تقاضای حکم اعدام کرد که در نهایت به چهار سال زندان در سیبری و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت اما برای نشان دادن قدرت حکومت تزاری این زندانیان را در برابر جوخههای اعدام نمایشی قرار دادند.
تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد تا سالها بعد بگوید: «به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم».
داستایفسکی در فاصله سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۴ کتابهای «خاطرات خانه اموات» و «آزردگان» را به چاپ رساند. در ۱۸۶۶ «جنایت و مکافات» را نوشت و در اکتبر همان سال رمان «قمارباز» را در ۲۶ روز نوشت.
نوشتن «ابله» را در ۱۸۶۹ به پایان رساند و «همیشه شوهر» را در پاییز همان سال نوشت. در ژوئیه ۱۸۷۱ «جنزدگان»، در زمستان ۱۸۷۵ «جوان خام» و در طول سالهای ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۰، «برادران کارامازوف» را نوشت.
داستایفسکی در۵۹ سالگی در ۹ فوریه ۱۸۸۱ در سن پترزبورگ از دنیا رفت.
قسمتی از متن کتاب رویای عمو جان
ماریا آلکساندراونا ماسکالوا البته بانوی اول شهر مارداسوف است و در این مطلب هیچ شک و تردیدی نیست.
رفتار وی چنان بود که گویی به کسی محتاج نمیباشد و بالعکس همه به وی احتیاج دارند راستش را بگوییم تقریبا هیچکس او را دوست ندارد و حتی اشخاص بسیاری هم هستند که از ته دل از وی متنفرند، ولی در عوض همه از او میترسند و این موضوع نیز چیزی است که لازم دارد.
چنین احتیاجی نشانه کاردانی و سیاستمداری عالی است. از خصوصیات منحصر به فرد ماریا آلکساندراونا این است که او فوقالعاده به خبرچینی علاقمند است و اگر روز قبل چیز تازهای نشنیده باشد تمام شب را تا صبح نخواهد خوابید ـ
با وجود تمام این مطالب او میتواند طوری رفتار کند که اگر به او بنگرند، حتی به فکر انسان خطور نخواهد کرد که این بانوی عالی مقام خبرچین اول جهان و یا حداقل خبرچین اول شهر مارداسوف است!
بلکه برعکس به نظر میرسد که بدگوییها میبایستی در حضورش نابود شوند، بدگویان شرمنده شوند و مانند شاگردان مدرسه در برابر آقا معلم بلرزند و نیز گفتگو نباید به جز راجع به عالیترین مواد و صفات ادامه یابد.
زینا، من شبهای درازی را بیخوابی کشیدم، شبهای وحشتناکی بود و در طول این شبها من روی این تخت افتاده بودم و فکر میکردم، وخیلی فکر میکردم و سرانجام به این نتیجه رسیدم که بهتر است بمیرم، به خدا قسم بهتر است!…
زینا جان، من به درد زندگی نمیخورم! زینا گریه میکرد و بدون حرف زدن دستهای بیمار را میفشرد، گویی میخواست با این عمل، از ریزش سیل حرفهایش جلوگیری کند.
فئودور داستایوفسکی، نویسنده مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربهفرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایوسکی ارائه کردند.
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روانپریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
کتاب رویای عموجان نوشته ی فئودور داستایوفسکی، نویسنده مشهور روس است. این داستان درباره زنی به نام «ماریا آلکساندراونا» است که قصد دارد دختر زیبایش به نام «زینا» را به ازدواج مرد ثروتمند ولی پیر و نامتعادلی که به «عمو جان» مشهور است در بیاورد و زمینه بلند پروازی های خود را فراهم کند.
فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky)، نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان است.
سوررئالیست ها مانیفست خود را بر اساس نوشته های داستایوسکی ارائه کردند.
اکثر داستان های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
در بخشی دیگر از کتاب رویای عمو جان (My Uncle Dream) می خوانیم:
با یک نگاه ابداً شما امیر را پیر نخواهید شمرد، ولی پس از اینکه از فاصله نزدیکی دقیقا او را مشاهده نمایید، خواهید دید که او جسد مرده ای بیش نیست که به کمک فنر حرکت می کند.
تمام وسایل هنر را به کار برده بودند تا این هیکل مومیایی را به شکل مرد جوانی دربیاورند.
کلاه گیس عجیب و پاریش و سبیل و ریش کوچک اسپانیولی که با رنگ سیاه عالی ای تزیین شده و نصف بیشتر سر و صورتش را می پوشاند.
چهره اش با مهارت تمام رنگ کاری شده و تقریبا فاقد چین و چروک.
اما این چین و چروک ها کجا هستند؟
معلوم نیست که آیا امیر طبق مد روز لباس پوشیده و یا تصویری است که از مجله خارج شده است.
لباس رسمی بر تن داشت همراه با دستکش و کراوات و جلیقه و پیراهن و غیره، کاملاً تر و تازه و با سلیقه ظریفی انتخاب شده است.
امیر کمی می لنگد، ولی با چنان مهارتی اینکار را می کند که گویی این لنگیدن هم از لوازم و ضروریات مد روز است..
1- معرفی کتاب رویای عمو جان در یوتیوب
2- معرفی کتاب رویای عمو جان در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.