توضیحات
ژرفنا (جاده ای به سوی اسکله ویگان)، یکی از بهترین آثار نوشته شده جرج اورول می باشد. این کتاب برای اولین بار در سال 1937 منتشر شد و جزء یکی از پرفروش ترین و پرطرفدارترین آثار این نویسنده به حساب آمد. زمانی که شما این کتاب را برای مطالعه انتخاب کنید می توانید با مردم زیادی آَنا شوید و زندگی های جدیدی را تجربه کنید. شما در این کتاب شاهد زندگی تمامی خانواده ها خواهید بود.
خانواده ای که از بیکاری رنج می برند و درآمد خوبی برای ادامه زندگی ندارند یا خانواده هایی که وضعیت خوبی ندارند و زیر فشار جامعه نمی توانند زندگی خود را سپری کنند. این کتاب به اقشار ضعیف جامعه اشاره دارد. جامعه ای که بدون پول و ثروت نمی توان در آن زنده ماند و زندگی کرد.
در ابتدای این کتاب جرج سعی می کند با خاطراتی زیبا داستان خودش را شروع کند تا به خوبی بتواند خواننده به سمت خود جذب کند. پس از آن شما را با سختی ها و مشکلات تمام مردم جامعه آشنا خواهد کرد و…
جرج اورول نویسنده کتاب ژرفنا
ژرفا، یکی از بهترین نوشته های جرج اورول می باشد. این کتاب یکی از بهترین رمان ها و کتاب های خارجی است که تا به الان توانسته است درصد فروش بالایی را به خودش اختصاص دهد. کتاب هایی که تا به الان از جرج اورول نوشته شده است توانسته طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند و بازخورد خوبی داشته باشد.
جزج اورول در سال 1903 در بریتانیا در یک خانواده معمولی متولد شد و از همان کودکی به دلیل علاقه بسیاری که به خواندن و نوشتن داشت، سعی می کرد بهترین خاطرات و اتفاقات زندگی خود را در طول روز روی کاغذ بنویسد و آن ها را برای خانواده خود بخواند. یکی از مهم ترین دلایلی که منجر به پیشرفت این نویسنده شد بدون شک پشتکار خانواد بود. علاقه زیاد او به خواندن باعث شد تا او نوشتن رمان و مقاله را ادامه دهد و آثار زیبایی از جمله موارد زیر را از خود به چاپ برساند.
-
روزهای برمه
-
دختر کشیش
-
هوای تازه
-
قلعه حیوانات
-
آس و پاس ها در پاریس و لندن
-
درود بر کاتالونیا
-
یک فنجان چای دبش
بخشی از کتاب ژرفنا
برای یک جنوبی که به مناطق معدنی آشنایی ندارد، منظره صدها معدنچی که در پایان شیفت از معدن خارج میشوند عجیب و کمی گمراهکننده است. چهرهٔ خستهٔ آنها را دود پوشانده و نگاهی وحشی و ترسناک دارند. در مواقعی دیگر که صورتشان شسته و پاکیزه شده، آنان را با اشکال میتوان در میان مردم عادی تشخیص داد. بیشترشان کوتاهقد هستند و اندام زیبای آنان به دلیل پوشیدن لباسهایی ضخیم و نامتناسب پنهان است.
یکی از معدود نشانههای تشخیص معدنچیان، لکههای زخم آبی رنگی است که بر روی بینی و پیشانیشان دیده میشود. گرد و غبار زغال که هوای معدن را انباشته، بر روی زخمهای صورت معدنچیان قرار میگیرد و بعد پوست تازهای بر روی آن کشیده میشود.
به این ترتیب، لکهای آبی رنگ که بیشتر به خالکوبی شبیه است، در چهرهٔ آنان پدیدار میگردد. برخی از مردان کهنسالتر نیز در پیشانی خود دارای رگههایی به مانند رگههای پنیر هستند. همهٔ این لکهها تا پایان عمر در چهرهٔ معدنچیان دیده میشود.
معرفی کتاب ژرفنا (جادهای به سوی اسکله ویگان)
کتاب ژرفنا (جادهای به سوی اسکله ویگان) اولینبار در سال 1937 منتشر شده و پنجمین اثر جورج اورول است، این کتاب مستندی است که به بیکاری و وضعیت اجتماعی کارگران و اقشار ضعیف جامعه در نظام طبقاتی انگلیس میپردازد.
اورول در قسمت ابتدایی کتاب ژرفنا (جادهای به سوی اسکله ویگان) (the road to wigan pier)، او با بیان خاطراتش از زندگی در مسافرخانهای سطح پایین سعی دارد مخاطب را با سختیها و مشکلات مردمی که برای زندگی بسیار تلاش میکنند، آشنا نماید.
مثلاً در بخشی از کتاب اشاره به خداحافظی کارگر معدنی دارد که هر روز از ترس کشته شدن، برای آخرینبار با خانوادهشان وداع میکرده و به گفته همسر معدنچی: «نزدیک به بیست سال این امر ادامه یافته است!»
جورج اورول (George Orwell) خود متعلق به طبقه متوسط جامعه بود و زندگی انسانها را مدیون زحمات شبانهروزی معدنچیان، کارگران کارخانهها و… میدانست؛ او در قسمت پایانی کتاب راهکارهای مناسبی برای رضایت شغلی و زندگی بهتر آنها ارائه میدهد. راهکارهایی در باب «مسائل تربیتی طبقهٔ متوسط» و «رشد وجدان سیاسی دولت» بهسوی سوسیالیسم؛ که در واقع با این موضوع از حکومتهای کمونیستی انتقاد میکند.
در بخشی از کتاب ژرفنا میخوانیم:
هنگامی که یک معدنچی به سطح زمین بازمیگردد، چهرهاش آنقدر پریدهرنگ است که حتی آن را میتوان در زیر ماسکی از گرد و غبار زغال، به آسانی تشخیص داد. دلیل این پدیده، هوای ناپاکی است که او آن را در ژرفنای معدن استشمام میکند، اما پریدگی رنگ چهره به زودی برطرف میشود.
برای یک جنوبی که به مناطق معدنی آشنایی ندارد، منظره صدها معدنچی که در پایان شیفت از معدن خارج میشوند عجیب و کمی گمراهکننده است. چهرهٔ خستهٔ آنها را دود پوشانده و نگاهی وحشی و ترسناک دارند. در مواقعی دیگر که صورتشان شسته و پاکیزه شده، آنان را با اشکال میتوان در میان مردم عادی تشخیص داد.
بیشترشان کوتاهقد هستند و اندام زیبای آنان به دلیل پوشیدن لباسهایی ضخیم و نامتناسب پنهان است.
یکی از معدود نشانههای تشخیص معدنچیان، لکههای زخم آبی رنگی است که بر روی بینی و پیشانیشان دیده میشود. گرد و غبار زغال که هوای معدن را انباشته، بر روی زخمهای صورت معدنچیان قرار میگیرد و بعد پوست تازهای بر روی آن کشیده میشود.
به این ترتیب، لکهای آبی رنگ که بیشتر به خالکوبی شبیه است، در چهرهٔ آنان پدیدار میگردد. برخی از مردان کهنسالتر نیز در پیشانی خود دارای رگههایی به مانند رگههای پنیر هستند. همهٔ این لکهها تا پایان عمر در چهرهٔ معدنچیان دیده میشود.
هنگامی که یک معدنچی در پایان کار به سطح زمین میآید، نخست با کمی آب قرهقره میکند تا به شکلی سطحی گرد و غبار را از حلق و بینی خود پاک کند. سپس به منزل میرود و مطابق میل خود شستوشوی کاملی انجام میدهد.
برخی نیز از این عمل چشم میپوشند، آنگونه که من دیدهام شمار بزرگی از آنان ترجیح میدهند که ابتدا غذایی صرف کنند، اگر من هم در موقعیت آنان قرار داشتم این کار را میکردم. به این ترتیب بسیار طبیعی است که چهرهٔ چنین مردی به هنگام نوشیدن فنجانی چای کاملاً سیاه باشد.
او پس از صرف غذا، تشت بزرگ پر از آبی را برمیدارد و سپس با روش ویژه، خود را میشوید. ابتدا دستها، بعد سینه، گردن، زیربغل، ساعد، صورت و سرانجام فرق سر که لایهٔ چرک و دودهٔ ضخیمی بر روی آن چسبیده است.
همسرش به کمک او میآید و با کیسهای پشتش را میشوید. او فقط نیمتنهٔ بالایی خود را شسته و شاید نافش هنوز لانهٔ گرد و غبار زغال باشد. مهارت بسیاری لازم است که با یک تشت آب، چنین آلودگی گستردهای را از بدن پاک کرد. من پس از بازگشت از معدن، دو بار حمام کردم و پاک کردن پلکهایم نزدیک به ده دقیقه به طول کشید.
2- معرفی کتاب ژرفنا در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.