توضیحات
کلکسیونر عطر نوشته کتلین تسارو، رمانی تاریخی و گیراست که داستان تازه عروسی به نام گریس مونرو که ارثیه غیرمنتظرهای از یک فرد ناآشنا دریافت کرده را روایت میکند.
کتلین تسارو (Kathleen Tessaro) در اثر خود قصه گریس مونرو تازهعروسی را بازگو میکند که به نظرش با انتظارات هیچ کدام از افراد سرشناس و معروف لندن در دهه 1950 سازگاری و همخوانی ندارد. او به طور غیرمنتظرهای از فردی غریبه به نام مادام اوا دورسی، ارثیهای عجیب دریافت میکند. بعد از این اتفاق او تصمیم میگیرد هویت حامیاش مادام دورسی را کشف کند.
گریس با جستوجوی خود، به داستان زنی فوقالعاده میرسد که با گذشت دههها در پاریس، لندن، مونت کارلو و نیویورک الهامبخش یکی از بزرگترین عطرسازان پاریس بوده و توانسته با سه عطر محبوب و پرفروش جاودانه شود. زندگی دورسی در درون گریس تغییر و تحول فراوانی ایجاد میکند و او باید بین شخصیتی که دارد و آنچه که دیگران از او انتظار دارند، یکی را انتخاب کند.
کتاب کلکسیونر عطر (The perfume collector) نامزد بهترین رمان تاریخی سال 2013 از سوی سایت گودریدز شد.
در بخشی از کتاب کلکسیونر عطر میخوانیم:
پیراهن قیمت زیادی داشت. بسیار بیشتر از آنچه گریس تابهحال برای چیزی در زندگیاش خرج کرده بود، اما کدام زن پشتش را به سرنوشت میکند؟
شادمان و خسته، دختران به طبقۀ پایین رفتند، از بخش وسایل جانبی گذشتند، از میان کیفدستیها و سرانجام در مسیرشان به خروج برای جستوجوی تاکسی، به بخش آرایشی رفتند.
گریس جلوی پیشخوان با ردیفی از بطریهای عطر، مکث کرد. یک بطری بهطور خاص چشمش را گرفت. گرد بود، پر با مایعی کهربایی تیره و با سرپوشی طلایی تزیین شده بود. بطریای بود که با آن آشنا بود، اما هرگز واقعاً به آن نگاه نکرده بود.
گریس ایستاد و آن را برداشت.
مالوری گفت: «اوه، آن را دوست دارم. گناه من… مادرم عادت داشت آن را بزند.» بازویش را دراز کرد. «اینجا کمی بزن، برای یادآوری روزهای قدیمی… »
گریس کمی روی مچ مالوری اسپری کرد. «قوی است… »
«میدانم. مامان همیشه آن را در موقعیتهای خاص میزد.» مچش را بالا برد و بویید. «حالا که به آن فکر میکنم، میبینم باعث سردردم میشد.»
«این یکی از عطرهای مادام زِد است.»
مالوری به او نگاه کرد و تحتتأثیر قرار گرفت. «واقعاً؟»
تصویری روی آن بود، ارائهشده روی برگهای طلایی روی شیشه؛ تصویری انتزاعی از یک مادر با بازوان باز که خم شده بود تا کودکی را در آغوش بگیرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «جین لنوین.» دو پیکر قوس طلایی یکپارچهای از محبت را شکل داده بودند.
درباره کتاب کلکسیونر عطر
گریس دختر جوانی است که نظرات و تفکراتش با هیچ یک از اطرافیانش هماهنگ نیست او زن متفاوتی است که ناگهان ارثیهای از یک انسان دریافت میکند. گریس کنجکاو میشود و به دنبال پیدا کردن نشانهای از آن زن میشود و متوجه زندگی عجیب او میشود. این کتاب نثری گیرا و جذاب دارد که خواننده را تا انتها با خودش همراه میکند. کتاب کلکسیونر عطر نامزد بهترین رمان تاریخی سال ۲۰۱۳ از سوی سایت گودریدز شده است.
خواندن کتاب کلکسیونر عطر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به رمان خارجی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب کلکسیونر عطر
این مالوری بود که دستپاچه شده بود، ناتوان از اینکه به چشمانش نگاه کند. زیرلب گفته بود: ” یک فندک، با صدفی رویش.”
ونسا بامهربانی درون کیفش را جستوجو کرده و با لبخندی راحت و گشاده فندک را به دستش داده بود. ” آدم، فراموش میکند کجا این چیزها را برمیدارد!”
همین.
نه چهرهای گناهکار داشت و نه وانمود به تعجب کرد. اگر هم چیزی بود، مالوری کسی بود که از گرفتن وقت او احساس تأسف میکرد.
بعدازآن بود که به ذهنش خطور کرد ونسا حتی به خودش زحمت نداد بپرسد فندک متعلق به چه کسی است.
او مجبور نبود.
نومیدی گریس، عصبیاش میکرد. مالوری میدانست که نتوانسته است کارش را خوب انجام دهد و مایۀ شرمش بود که حتی تحتتأثیر وقار و جسارت ونسا قرار گرفته بود.
صدای مالوری شکننده بود. ” میخواستی چه بگویم؟”
گریس به بیرون پنجره نگاه کرد. ” نمیدانم.”
نسبت به مالوری بیانصاف بود؛ بههرحال، او فندک را برگردانده بود.
گریس آن را در جیب کتش گذاشت، جایی که اغلب آن را نگه میداشت و در دسترس بود و از پیش سبب سوراخی در آستر ابریشمی شده بود.
” میتوانم به تو بگویم بهطور عجیبی خجالتآور بود. ما در ناهار بهاری انجمن باغبانی سلطنتی بودیم.” گویی جایی که بود باعث میشد تلاشش قهرمانانهتر به نظر برسد. ” لطف کن و برایم سیگار روشن کن، میکنی؟”
گریس دو تا روشن کرد.
لحظاتی فقط سیگار کشیدند.
مالوری رادیو را روشن کرد، از یک ایستگاه رادیویی به دیگری تغییر داد و دوباره آن را خاموش کرد.
بخشی دیگر از متن:
پیراهن قیمت زیادی داشت. بسیار بیشتر از آنچه گریس تابه حال برای چیزی در زندگی اش خرج کرده بود، اما کدام زن پشتش را به سرنوشت می کند؟ شادمان و خسته، دختران به طبقۀ پایین رفتند، از بخش وسایل جانبی گذشتند، از میان کیف دستی ها و سرانجام در مسیرشان به خروج برای جست وجوی تاکسی، به بخش آرایشی رفتند. گریس جلوی پیشخوان با ردیفی از بطری های عطر، مکث کرد. یک بطری به طور خاص چشمش را گرفت.
گرد بود، پر با مایعی کهربایی تیره و با سرپوشی طلایی تزیین شده بود. بطری ای بود که با آن آشنا بود، اما هرگز واقعا به آن نگاه نکرده بود. گریس ایستاد و آن را برداشت. مالوری گفت: «اوه، آن را دوست دارم. گناه من… مادرم عادت داشت آن را بزند.» بازویش را دراز کرد.
«اینجا کمی بزن، برای یادآوری روزهای قدیمی… » گریس کمی روی مچ مالوری اسپری کرد. «قوی است… » «می دانم. مامان همیشه آن را در موقعیت های خاص می زد.» مچش را بالا برد و بویید. «حالا که به آن فکر می کنم، می بینم باعث سردردم می شد.» «این یکی از عطرهای مادام زد است.» مالوری به او نگاه کرد و تحت تأثیر قرار گرفت. «واقعا؟» تصویری روی آن بود، ارائه شده روی برگه ای طلایی روی شیشه؛ تصویری انتزاعی از یک مادر با بازوان باز که خم شده بود تا کودکی را در آغوش بگیرد. زیر تصویر نوشته شده بود: «جین لنوین.» دو پیکر قوس طلایی یکپارچه ای از محبت را شکل داده بودند
درباره کتلین تسارو
کتلین تسارو ( زادهٔ ۱ ژوئن ۱۹۶۵) رماننویس اهل ایالات متحده آمریکا است. تسارو متولد پیتسبرگ پنسیلوانیا و دانشآموخته دانشگاه پیتسبرگ و دانشگاه کارنگی ملون میباشد.
کتلین تسارو در پیتسبورگ متولد شد و قبل از مهاجرت به لندن در رشته درام تحصیل کرد. وی پس از ده سال کار به عنوان بازیگر در فیلم ها ، تلویزیون و تئاتر، به عنوان معلم نمایش و مربی صدا آموزش دید. در این مدت، او شروع به نوشتن جدی کرد و اولین رمان ” الگانس ” را تولید کرد که به یک کتاب پرفروش تبدیل شد. کتلین در لندن زندگی می کند.
1-معرفی کتاب کلکسیونر عطر در یوتیوب
2- معرفی کتاب کلکسیونر عطر در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.