توضیحات
قاتلان اثر ارنست همینگوی روایتگر داستان هایی معروف از آدم کش ها در یک رستوران معمولی است. او با انتخاب تصویرهای کوچکی از جامعه سعی میکند فجایع بزرگی که در آن سالها در آمریکا رخ میداد را برای ما ترسیم کند.
در فضای کلی این داستان قرار است که یک جنایت واقع شود یک جنایت سازمان یافته. در واقع در حین داستان این مطلب را میخواهد تعمیم دهد که کشتن یک انسانی که دم مرگ است به مراتب سخت تراز قتل عام است.
این کتاب با عنوان اصلی (The Killers) اثری از ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) می باشد.
قاتلین داستان کوتاهی است که ارنست همینگوی آن را در سال 1927 به رشته تحریر درآورد و با نوشتن آن به شهرتی روزافزون دست یافت. این داستان در سال های دور و نزدیک توسط مترجمان ایرانی از جمله نجف دریابندری و زنده یاد محمد عباسی به فارسی برگردانده شده است. ترجمه حاضر برگردان تازه ای از این داستان است.
کتاب قاتلین داستانی کوتاه و هیجانانگیز از ارنست همینگوی، دربارهی دو آدمکش به نامهای «ال» و «ماکس» است که برای به قتل رساندن شخصی به نام اندرسون اجیر شدهاند و…
یکی از کارگران رستوران به سراغ اندرسون میرود تا او را در جریان قرار دهد اما در کمال ناباوری، اندرسون با بیتفاوتی با او برخورد میکند و پایانی بهتآور برای شما در انتهای داستان رقم میخورد…
چیز باعث میشود انسانی از مرگ فرار نکند و با آغوش باز آن را بپذیرد؟!
داستان به روشی نوشته شده که انگار شما مانند یکی از تماشاگران نمایش، برای ساعتی، روی صندلی نشستهاید. فردی که دوست دارد بداند آدمها مشغول به چه کاری هستند و هدفشان چیست؟!
نکته هیجانانگیزی که شما را در شگفت وا میدارد این است که آدمکشها کسی را میخواهند به قتل برسانند که هیچ کدورتی با او ندارند و تا به حال او را ندیدهاند. یک مشت زن حرفهای که خود را در اتاقی حبس کرده و از بیرون رفتن متنفر است. او جایی برای زندگی کردن ندارد و بسیار منزوی میباشد و به بن بست رسیده. او قهرمانی بزرگ بوده که با افرادی بسیار قدرتمند درگیر میشود و در مقابل آنها میایستد به همین دلیل آنها تصمیم میگیرند او را از زندگی حذف کنند. اما او نمیخواهد هیچ راه فراری انتخاب کند و به گوشه نشینیاش ادامه میدهد.
سبک این داستان مرموز و مبهم و هیجانانگیز است که دلیل اصلی وقایع برای شما اصلا قابل لمس نیست اما به دلیل دیالوگهای منسجم و مجذوب کننده شما را تا پایان داستان همراه خود میکند.
قسمتی از متن کتاب قاتلان
“ماکس گفت: آفرین، خوب بود. معلومه پسر حرف گوش کنی هستی. ال از آشپزخانه گفت: می دونه اگه نباشه من سرش رو از تنش جدا می کنم. ماکس گفت: نه نیازی نیست. اون پسر خوبیه. من دوسش دارم.
ساعت شش و پنجاه دقیقه بود که جورج گفت: اون نیومد. در همین هنگام دو مرد به مهمانخانه آمدند. جورج به آشپزخانه رفت تا برای آنها ساندویچ گوشت ران خوک و تخم مرغ آماده کند. درون آشپزخانه، ال را دید که کلاه لبه دارش روی سرش یک وری شده و روی صندلی ای که کنار دریچه قرار داشت نشسته بود.
هفت تیرش روی طاقچه کنارش دیده می شد. نیک و آشپز در حالی که هر کدام دهانشان با حوله ای سفت بسته شده بود، همانجا ایستاده بودند. جورج، ساندویچی را که آماده کرده بود، درون کاغذی روغنی پیچید.
مشتری آن را درون کیفش گذاشت، مبلغش را پرداخت کرد و رفت. ماکس گفت: پسر زرنگ و باهوش هر کاری رو به خوبی انجام میده. تو باید دختر خوبی رو به همسری بگیری. جورج جواب داد: بله، دوست شما، اندرسون نمیخاد بیاد؟ ماکس گفت: ما بهش ده دقیقه دیگه وقت میدیم. ماکس به آینه و ساعت نگاه کرد.
عقربه های ساعت هفت را نشان می داد و بعد پنج دقیقه از هفت گذشت.”
درباره ی نویسنده ی کتاب قاتلان ارنست همینگوی
ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) از بهترین نویسندگان معاصر در کشور آمریکاست و موفق به اخذ جایزه نوبل ادبیات شده است. او از بنیانگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، به نام «وقایعنگاری ادبی» میباشد. شناخته شدهترین کتابهای همینگوی پیرمرد و دریا است.
ارنست همینگوی در سال 1927 کتاب قاتلین (The Killers) را به رشته تحریر درآورده و از طریق نگارش آن به شهرت رسید.
در بخش دیگری از کتاب قاتلین میخوانیم:
در رستوران “هنری” باز شد، دو مرد داخل شدند و مقابل پیشخوان نشستند.
جورج پرسید: چی میل دارین؟
یکی از آن دو مرد (ماکس) پاسخ داد: نمیدونم. تو چی میخوری اَل؟
ال جواب داد: نمیدونم، نمیدونم چی میخوام بخورم.
بیرون هوا کم کم تاریک میشد و نور چراغهای خیابان از پنجره به داخل میتابید. دو مردی که کنار پیشخوان ایستاده بودند منو را میدیدند.
آن سوی پیشخوان نیک آدامز آنها را تماشا میکرد. او قبل از آنکه آن دو مرد داخل شوند قصد داشت با جورج حرف بزند.
مرد اولی گفت: من گوشت ران خوک با سس سیب و پوره سیب زمینی میخوام.
– هنوز آماده نیست.
– پس چرا تو صورت غذا نوشتی؟
جورج توضیح داد: این غذا برای شامه و ساعت شش حاضر میشه.
جورج به ساعتی که روی دیوار پشت پیشخوان قرار داشت نگاهی انداخت.
– ساعت تازه پنجه.
مرد دومی گفت: ساعت بیست دقیقه از پنج گذشته.
– بله. بیست دقیقه گذشته.
داستان های ارنست همینگوری معمولا از سلسله حوادثی ساخته می شوند که در آن شخصیت های قصه، عامل این حوادث و جهت دهنده به مسیر طرح و توطئه آن هستند.
بدین معنی که آنها با گذشتن از حوادث بدون آنکه از نظر عاطفی درونی یا فکری تغییری را پذیرا گردند بر آن ا ثر می گذارند و با ارتباطی مستقیم و یا غیر مستقیم آن را به اوج می رسانند.
توصیف مرگ همینگوی از تجربه انسانی، بهره گیری از زبان طنز و مضامین جاودانه یی چون مرگ، دوستی و هدف زندگی است. همه و همه دستمایه هایی است از توضیحات قلم همینگوی تا داستان کوتاه قاتلان را به یکی از مشهور ترین و پر کشش ترین داستان های کوتاه همینگوی تبدیل کند.
در این داستان پر شگفت نیز نیک آدامز، قهرمان قصه های کوتاهش حضور دارد. نیک آدامز در این کوته نوشت از روزگار نوجوانی به سال های بلوغ قدم می گذارد.
درونمایه داستان درباره دو آدم کش است که به رستورانی وارد می شوند تا یک مشتزن را به قتل رسانند. مشتزن، جوان سوئدی به نام آدل آندرسون است که به دلایلی ناشناخته و احتمالا برنده شدن در مسابقه یی که قرار بوده بازنده باشد، در ایلی نوی پنهان شده است.
1- معرفی کتاب قاتلان در یوتیوب
2- معرفی کتاب قاتلان در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.