توضیحات
رستاخیز رمانی نوشته ی لئو تولستوی است که اولین بار در سال 1899 به چاپ رسید. شاهزاده دمیتری نکلیودف که جزو هیئت ژوری در دادگاه محاکمه ی فردی متهم به قتل است، ناگهان با صحنه ای شوکه کننده مواجه می شود. او می بیند که زندانی، کاتیوشا است؛ خدمتکاری جوان که دمیتری سال ها پیش، او را اغوا و در نهایت رها کرد. دمیتری که می بیند در حال مواجه شدن با عواقب کارهایش است، تصمیم می گیرد تا از زندگی لوکس و مرفه خود بگذرد و هر طور که شده، کاتیوشا را نجات دهد… حتی اگر این کار به معنای رفتن به دنبال او در تبعیدش به سیبری باشد.
اما آیا انسان می تواند رستگاری حقیقی را از طریق نجات شخصی دیگر پیدا کند؟ کتاب رستاخیز با خلق تصویری وسیع از زندگی، توانایی های خیره کننده ی تولستوی در داستان سرایی را به ما نشان می دهد.
در پایان دهه 1880 و در طول دهه 1890، تالستوی بر روی یکی دیگر از آثار پر ارج خودکار وصل میکرد- رمان رستاخیز، در این اثر دیگر خبری از بهشت خانوادگی، که اصل نظام دهنده آثار طولانی او بود، نیست. اکنون توجه او بر جامعه ی متمرکز شده است که از بالا تا پایین در حال از هم پاشیدن است.
صحنه هایی که تالستوی نگاه تازه گسترده اش را متوجه آنها میکند. این بار روستاهای ویرانه، دادگاه ها بیدادگر، زندان ها، و جاده تبعید به سیبری هستند.
تالستوی در سال های پایانی عمرش «نزار دوم» لقب گرفته بود، زیرا حکومت بیم داشت که حتی کوچکترین تعرضی به او بکند.
او در روسیه، به استثنای شخص تزار، یگانه کسی بود که می توانست هرچه دلش میخواهد بگوید و در امان باشد . او ناین آزادی را با قدرت قلمش و نمونه وار زیستنش به دست آورده بود. زمانی که او قلم به دست گرفت تا درباره تزارها بنویسد، چنانکه گویی اشخاصی همتراز خود او هستند، ثابت کرد که نوشتن می تواند، هماهنگونه که خود رویایش را داشت، قدرتی حقیقی در این جهان باشد.
رستاخیز تنها حاصل کند و کاوهای اخلاقی تولستوی در سرشت آدمی نیست؛چیزی فراتر از اخلاق و دین است. رستاخیز حاصل دوران پختگی فکری و قلم لف تالستوی هست.
«ماسلوا» دختری از طبقه پایین و فقیر جامعه است که از دوران بچگی خدمتکار خانه دو خانم بیوه بوده تا اینکه در 18 سالگی توسط جوانی اشراف زاده به نام «نخلودف»فریفته میشود. پس از آن ماسلوا مجبور به تن فروشی و تحمل شرایط خیلی سختی میشود و در آخر نیز گرفتار توطئهای در خانه ارباب خود میشود و اربابش کشته میشود. پلیس ماسلوا را به اتهام قتل بازداشت میکند. هنگامی که ماسلوا در دادگاه حاضر میشود یکی از اعضای هیئت منصفه نخلودف است. نخلودف پس از اینکه متوجه میشود چه بلایی بر سر ماسلوا آورده است از کار خود پشیمان میشود و سعی میکند تا بتواند رنجی را که تمام این سالها بر ماسلوا روا داشته است جبران کند، اما جبران تمام این سالها کار سادهای نیست.
درباره نویسنده ی کتاب رستاخیز، لئو تولستوی
لئو تولستوی رماننویس و فعال سیاسی اجتماعی روسی متولد 1882 در روسیه است. آثار هیچ نویسندهی دیگری به اندازهی لئو تولستوی در فهرست کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند قرار دارد. این نویسنده نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا مشهور است. آثار او جز شاهکارهای ادبی است که مترجمان زیادی در سراسر دنیا به سراغ ترجمهی آنها رفتهاند.
تولستوی در سال ۱۸۲۸ میلادی در جنوب مسکو و در خانوادهای اشرافی متولد شد. او پدر و مادرش را در کودکی از دست داد و بعد از آن سرپرستیاش به خویشاوندان سپرده شد. در کودکی معلم خصوصی داشت و آموزشهای اولیه را در خانه دید.
لئو تولستوي در چهارده سالگی به مدرسهی «کازان» رفت و در سال ۱۸۴۴ وارد دانشگاه کازان شد. او ابتدا رشتهی زبانهای شرقی را خواند، سپس به حقوق تغییر رشته داد و در نهایت بدون کسب مدرک، دانشگاه را رها کرد و به ارتش پیوست. تولستوي در سال ۱۸۵۱ اولین داستانش به نام «کودکی» را منتشر کرد. بعد از انتشار اين داستان او كتابهاي «نوجوانی» و «جوانی» را نوشت كه ادامهاي بر كتاب اولش «كودكي» بودند. این مجموعهی سهگانه برداشتی از زندگی لئو تولستوي است. او در این کتابها خود را اينطور معرفي ميكند: «من با تمام وجود آرزو داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم. هوا و هوسهایی داشتم و در جستوجوی نیکی تنها بودم. کاملا تنها بودم».
تولستوي در ارتش، نویسندگی را به صورت حرفهای دنبال كرد. او در جبهههای جنگ حضور داشت و به همين دليل موضوعات ناب بسياري در اختيارش قرار داشت و در همان دوران «حکایتهای سواستوپل» را نوشت. مجموعهای از سه داستان کوتاه که تولستوی به کمک تجربههای شخصیاش، چهرهی خشن و بیرحم جنگ را در آن روایت کرد. او پس از مدتی ارتش را رها کرد و به اروپا رفت.
تولستوی در اروپا با نويسندگان بزرگي مانند «چارلز دیکنز»، «ایوان تورگنیف» و «آدلف دیستروگ» دیدار کرد و اطلاعاتش را در حوزهی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان را بالا برد. پس از بازگشت به روسیه با الهام از «ژان ژاک روسو» مدارس ابتدایی را در روستاها تاسیس کرد. کودکان روسی تا اوایل قرن بیستم در سال اول دبستان الفبای تولستوی را آموزش میدیدند.
لئو تولستوي در سال ۱۸۶۲ با زنی جوان به نام «سوفیا» ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج سيزده فرزند بود. این ازدواج فراز و فرودهای بسیاری داشت. دورهي اول آن شادکامی و سرخوشی بود و تولستوی شاهکارهای ادبی خود «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» را در این دوران نوشت. بعد از انتشار اين دو رمان شهرت تولستوی به خارج از روسیه رسید و نویسندهای جهانی شد.
اما در همین دوران کلیسای ارتدوکس و تزارهای روسیه کنترل و نظارت بر فعالیتهای او را بیشتر کردند. پیشنویس کتابهایش ضبط و توقیف میشد و شایعهی روانپریش بودنش در همهجا به گوش میرسید. در نهایت با انتشار کتاب «رستاخیز» از کلیسای ارتدوکس حکم ارتداد برای تولستوی صادر شد. او چند بعد از اين حكم به زندگياش ادامه داد و درنهايت در سال ۱۹۱۰ میلادی از دنیا رفت و بدون هیچ تشریفات خاصی به خاک سپرده شد.
هرچند تولستوی در سبک نگارش بسیار متاثر از «ژان ژاک روسو» بود، اما بدون شک بيشتر نویسندگان بعد از تولستوی، به نحوی متاثر از سبک نویسندگی او هستند. او هنر را برای هنر نمیخواست. بلکه معتقد بود ادبیات و رماننویسی ابزاری برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی هستند. از نظر تولستوي داستانها فقط برای سرگرمی مخاطبها نوشته نمیشوند، بلكه آنها میخواهند از قضاوتهای بیرحم و بیملاحظهی انسانها کم کنند و کمکی برای گسترش مهربانی، خوشذوقی اخلاقی و سلامت عاطفی باشند.
1-معرفی کتاب رستاخیز در یوتیوب
2- معرفی کتاب رستاخیز در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.