توضیحات
درباره معنی زندگی نوشتهی ویل دورانت یکی از درخشانترین و بهیادمادنی آثار خالقش محسوب میشود که نظرات و دیدگاههای بسیاری از اندیشمندان و بزرگان معاصر را در خصوص مفهوم زندگی و ارزش آن در خود جای داده است.
اثر برجستهی درباره معنی زندگی (On the Meaning of Life) بدون شک یکی از مهمترین کتابهای ویل دورانت (Will Durant) نویسندهی «تاریخ تمدن» محسوب میشود. این کتاب حتی در میان آثار فلسفی نیز کتاب ویژهای به حساب میآید و حتی نحوه و انگیزهی نگارش آن نیز داستانی مخصوص به خود را دارد.
ماجرای نگارش کتاب درباره معنی زندگی:
داستان چنین است؛ ویل دورانت در زمان حیات خود یکی از شناختهشدهترین نویسندگان و مورخان بود؛ روزی مردی شیکپوش نزد او آمد و گفت: «من قصد خودکشی دارم و دلیلی برای ادامهی زندگی نمیبینم. شما که فیلسوف هستید دلیل ارزشمندی برایم بیاورید تا این کار را انجام ندهم.»
دورانت کمی تعجب کرد اما با صحبتهای خود به دنبال راهی بود تا مرد را از کار خود منصرف کند و به او دلیلی برای زندگی بدهد اما هیچکدام از صحبتهای دورانت نتوانست این مرد را برای ادامهی حیات قانع کند.
سرانجام این نویسندهی بزرگ تصمیم گرفت کمی دربارهی خودکشی تحقیق کند و نتایج به دست آمده او را به تفکر واداشت و برای او نیز این سوال پیش آمد: «معنی زندگی چیست؟»
او این سوال را برای صد نفر ارسال کرد و در میان آنها بسیاری از فیلسوفان، نویسندگان و مشاهیر معاصر وی بودند. ویل دورانت پاسخهای بسیاری دریافت کرد که برخی قابل تأمل و برخی به دلیل شخصیت پاسخدهنده جالب بودند. به عنوان مثال شخصی مانند برتراند راسل که یکی از فیلسوفان بزرگ است در جواب گفت: «متأسفم که میگویم در حال حاضر، مشغولتر از آنم که خاطرجمع باشم زندگی هیچ معنایی ندارد… به نظر نمیرسد بتوانیم قضاوت کنیم که نتیجهی کشف حقیقت چه بوده، زیرا تا به حال هیچ حقیقتی کشف نشده است.»
چرا باید کتاب دربارهی معنی زندگی را بخوانیم:
این کتاب دلسوزانه و در عین حال کاملاً واقعبینانه نگاشته شده است و به شما کمک میکند تا از دریچهی نگاه افراد گوناگون از فیلسوفان و نویسندگان بزرگ گرفته تا یک زندانی به مسئلهی زندگی و معنای آن نگاه کنید.
ویل دورانت را بیشتر بشناسیم:
ویل دورانت نویسنده، مورخ و فیلسوف بزرگ قرن بیستم است که در سال 1885 در آمریکا به دنیا آمد. او برندهی جایزه پولیتزر و مدال آزادی است و آثار بسیار ارزشمندی از خود به جای گذاشته است که از میان آنها میتوان به مواردی همچون تاریخ تمدن، تاریخ فلسفه، قهرمانان تاریخ، لذات فلسفه و… اشاره کرد. این نویسندهی بزرگ سرانجام دردورانت در سال 1981 از دنیا رفت.
جملات برگزیده درباره معنی زندگی:
– انسان باید عمل را با اندیشه ترکیب کند تا به زندگی ارزشمندی برسد.
– این عشق است که کسی را به دیگری گره میزند. به نظر من دلیل زندگی همین است. عشق به خانواده مقدم بر همه چیز است.
– زندگی خوب، غایتی است که باید به خاطر خودش آن را دوست داشته باشیم و از آن لذت ببریم و کار و تلاش فکری باید در جهت رواج دادنِ زندگی خوب باشد. این، فلسفۀ کوچکی است که آسیاب کوچکم را در آن در حرکت نگه میدارم.
– چون بعضی از ما سالم و تندرستیم باید چشممان را به روی این واقعیت ببندیم که هزاران انسان روزانه متحمل رنجها و تألمات جسمی میشوند؟
در بخشی از کتاب درباره معنی زندگی میخوانیم:
«چه چیزی باعث میشود ناامید نشوید و همچنان ادامه دهید؟»
– به گمانم غذا، و شاید هم سوخت. ما اساساً موتورهایی حرارتی هستیم که بر پایۀ کمیت و کیفیت سوخت کار میکنند تا زمانی که بخشی از ماشین مستهلک شود و از کار بیفتد.
«سرچشمههای الهام و انرژی شما چیست؟»
– باز هم غذا، و نحوۀ استفادۀ بدن از آن. برای مثال، دو سال قبل مدتی را در نیویورک و اطراف آن، بیشتر با گوشت و آب زندگی میکردم.
در طول آن زمان به طور قابل ملاحظهای خوشبینتر بودم، و مشتاقانه انتظار روز بعد و سال بعد را میکشیدم و نسبت به زمانی که فقط از غذاهای مخلوط معمولی استفاده میکردم میل و رغبت بیشتری داشتم و سرحالتر بودم. دیگر منابع الهام، هوا و خواب خوب است. ولی شما چون فیلسوف هستید شاید بخواهید روی الهامات معنوی تأکید کنید. چنین چیزهایی وجود دارد.
الهام اصلی من، این احساس است که اگر اصولاً چیزی ارزشمند وجود داشته باشد باید افزایش و انتشار معرفت باشد. روشن نیست که کسب علم و معرفت از دانشگاهها و مکملهای (کلیسایی) یکشنبه، بیشتر از من گرفته یا به من داده است.
اگر هیچکس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچکس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بیمعنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد. «ویلهیارمور استفانسون»
معرفی کتاب درباره معنی زندگی
کتاب درباره معنی زندگی نوشتهی ویل دورانت یکی از درخشانترین و بهیادمادنی آثار خالقش محسوب میشود که نظرات و دیدگاههای بسیاری از اندیشمندان و بزرگان معاصر را در خصوص مفهوم زندگی و ارزش آن در خود جای داده است.
اثر برجستهی درباره معنی زندگی (On the Meaning of Life) بدون شک یکی از مهمترین کتابهای ویل دورانت (Will Durant) نویسندهی «تاریخ تمدن» محسوب میشود. این کتاب حتی در میان آثار فلسفی نیز کتاب ویژهای به حساب میآید و حتی نحوه و انگیزهی نگارش آن نیز داستانی مخصوص به خود را دارد.
ماجرای نگارش کتاب درباره معنی زندگی:
داستان چنین است؛ ویل دورانت در زمان حیات خود یکی از شناختهشدهترین نویسندگان و مورخان بود؛ روزی مردی شیکپوش نزد او آمد و گفت: «من قصد خودکشی دارم و دلیلی برای ادامهی زندگی نمیبینم. شما که فیلسوف هستید دلیل ارزشمندی برایم بیاورید تا این کار را انجام ندهم.»
دورانت کمی تعجب کرد اما با صحبتهای خود به دنبال راهی بود تا مرد را از کار خود منصرف کند و به او دلیلی برای زندگی بدهد اما هیچکدام از صحبتهای دورانت نتوانست این مرد را برای ادامهی حیات قانع کند.
سرانجام این نویسندهی بزرگ تصمیم گرفت کمی دربارهی خودکشی تحقیق کند و نتایج به دست آمده او را به تفکر واداشت و برای او نیز این سوال پیش آمد: «معنی زندگی چیست؟»
او این سوال را برای صد نفر ارسال کرد و در میان آنها بسیاری از فیلسوفان، نویسندگان و مشاهیر معاصر وی بودند. ویل دورانت پاسخهای بسیاری دریافت کرد که برخی قابل تأمل و برخی به دلیل شخصیت پاسخدهنده جالب بودند.
به عنوان مثال شخصی مانند برتراند راسل که یکی از فیلسوفان بزرگ است در جواب گفت: «متأسفم که میگویم در حال حاضر، مشغولتر از آنم که خاطرجمع باشم زندگی هیچ معنایی ندارد… به نظر نمیرسد بتوانیم قضاوت کنیم که نتیجهی کشف حقیقت چه بوده، زیرا تا به حال هیچ حقیقتی کشف نشده است.»
چرا باید کتاب دربارهی معنی زندگی را بخوانیم:
این کتاب دلسوزانه و در عین حال کاملاً واقعبینانه نگاشته شده است و به شما کمک میکند تا از دریچهی نگاه افراد گوناگون از فیلسوفان و نویسندگان بزرگ گرفته تا یک زندانی به مسئلهی زندگی و معنای آن نگاه کنید.
.
جملات برگزیده درباره معنی زندگی:
– انسان باید عمل را با اندیشه ترکیب کند تا به زندگی ارزشمندی برسد.
– این عشق است که کسی را به دیگری گره میزند. به نظر من دلیل زندگی همین است. عشق به خانواده مقدم بر همه چیز است.
– زندگی خوب، غایتی است که باید به خاطر خودش آن را دوست داشته باشیم و از آن لذت ببریم و کار و تلاش فکری باید در جهت رواج دادنِ زندگی خوب باشد. این، فلسفۀ کوچکی است که آسیاب کوچکم را در آن در حرکت نگه میدارم.
– چون بعضی از ما سالم و تندرستیم باید چشممان را به روی این واقعیت ببندیم که هزاران انسان روزانه متحمل رنجها و تألمات جسمی میشوند؟
در بخشی از کتاب درباره معنی زندگی میخوانیم:
«چه چیزی باعث میشود ناامید نشوید و همچنان ادامه دهید؟»
– به گمانم غذا، و شاید هم سوخت. ما اساساً موتورهایی حرارتی هستیم که بر پایۀ کمیت و کیفیت سوخت کار میکنند تا زمانی که بخشی از ماشین مستهلک شود و از کار بیفتد.
«سرچشمههای الهام و انرژی شما چیست؟»
– باز هم غذا، و نحوۀ استفادۀ بدن از آن. برای مثال، دو سال قبل مدتی را در نیویورک و اطراف آن، بیشتر با گوشت و آب زندگی میکردم. در طول آن زمان به طور قابل ملاحظهای خوشبینتر بودم، و مشتاقانه انتظار روز بعد و سال بعد را میکشیدم و نسبت به زمانی که فقط از غذاهای مخلوط معمولی استفاده میکردم میل و رغبت بیشتری داشتم و سرحالتر بودم.
دیگر منابع الهام، هوا و خواب خوب است. ولی شما چون فیلسوف هستید شاید بخواهید روی الهامات معنوی تأکید کنید. چنین چیزهایی وجود دارد.
الهام اصلی من، این احساس است که اگر اصولاً چیزی ارزشمند وجود داشته باشد باید افزایش و انتشار معرفت باشد.
روشن نیست که کسب علم و معرفت از دانشگاهها و مکملهای (کلیسایی) یکشنبه، بیشتر از من گرفته یا به من داده است. اگر هیچکس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچکس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بیمعنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد. «ویلهیارمور استفانسون»
بخشی از کتاب درباره معنی زندگی
رشد و گسترش معرفت، که برای آن این همه آرمانگرا و اصلاحطلب دست به دعا میشدند، به سرخوردگیای ختم شد که روح نسل ما را تقریباً درهم شکسته است.
ستارهشناسان به ما گفتهاند که کار و بار آدمی فقط لحظهای ناچیز در خط سیر یک ستاره است؛ جغرافیدانها به ما گفتهاند که تمدن چیزی نیست مگر دورهای کوتاه و ناپایدار میان عصر یخبندان و زمان حال؛
زیستشناسان به ما گفتهاند که همۀ زندگی جنگ و جدال است و تنازع بقایی میان افراد، گروهها، ملتها، همپیمانها، و انواع؛ مورخان به ما گفتهاند که پیشرفت، پنداری است که شکوه و افتخار آن به انحطاطی گریزناپذیر ختم میشود؛
و روانشناسان به ما گفتهاند که اراده و خویشتن، ابزاری ناتوان برآمده از وراثت و محیط هستند، و روحِ فسادناپذیر هم چیزی نیست مگر التهاب گذرای مغز.
انقلاب صنعتی خانه را نابود کرد، و کشف داروهای ضد آبستنی، خانواده، کهنسالان، اخلاق و شاید ــ بهواسطۀ بیثمری هوش ــ نسلها را نابود میکند. عشق، به تراکم جسمانی تجزیه و تحلیل میشود، و ازدواج هم به یک آسایش روانی موقت تبدیل میشود که فقط کمی بالاتر از بیقیدوبندی جنسی است. دموکراسی به چنان فسادی دچار شده که فقط خدا میداند؛
و رویاهای جوانیمان در مورد آرمانشهر سوسیالیستی، با این حرص و سیریناپذیریی که در آدمها میبینیم، هر روز بیشتر رنگ میبازد. هر اختراعی قدرتمندان را قویتر میکند و ضعیفان را ضعیفتر؛ هر روال ماشینی، جای انسانها را میگیرد و به ترس و وحشت از جنگ دامن میزند
ویلیام جمیز دورانت مشهور به ویل دورانت نویسنده و تاریخ نگار مشهور در پنجم نوامبر سال ۱۸۸۵ میلادی به دنیا آمد
” تاریخ تمدن ” عنوان مهم ترین اثر ویل دورانت است که در یازده جلد انتشار یافته است و عناوین این کتاب ها عبارت اند از : مشرق زمین ، گاهواره زمین ــ یونان باستان ــ قیصر و مسیح ــ عصر ایمان ــ رنسانس ــ اصلاح دینی ــ آغاز عصر خرد ــ عصر لویی چهاردهم ــ عصر ولتر ــ روسو و انقلاب ــ عصر ناپلئون.
ویل دورانت خود می گوید : « تمدن رودی است با دو ساحل اما بیشتر تاریخ نگاران تنها به خود رود توجه دارند . » او اعتراف کرده است که بدون زن دلبندش، آریل، موفق به نوشتن تاریخ تمدن چندین جلدی خود نمی شد که کار تحریر آن نیم قرن طول کشید.
دورانت مطالب کتاب را به آریل دیکته می کرد. علاقه این زن و شوهر به هم به قدری بود که در سال ۱۹۸۱ پس از انتقال دورانت به بیمارستان، آریل از لحظه ای که از دکتر شنید که شانس زنده ماندن شوهرش اندک است دیگر لب به غذا نزد تا درگذشت.
قلب دورانت نیز پس از این که شنید آریل فوت شده از حرکت باز ماند و به او پیوست و زن و شوهر در یک روز در کنار هم دفن شدند. آریل ۱۳ سال جوان تر از دورانت و قبلا شاگرد او بود.
متفکر تاریخ تمدن در این مجموعه با نگاهی تحلیلی تاریخ تمدن بشری را مورد بررسی قرار داده است . این مجموعه او توسط مترجمانی چون؛ احمد بطحایی ، احمد آرام ، ع پاشایی … به فارسی ترجمه شده است.
از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده مشهور ، ” تاریخ ادبیات انگلیسی” در سال ۱۹۰۴ ، ” تاریخ فلسفه ” در سال ۱۹۲۶ ، ” تصویرهای زندگی ” است که به کمک همسرش آریل دورانت نوشته است ، تاریخ فلسفه ، لذات فلسفه که هر دو توسط دکتر عباس زریاب خویی ترجمه شده است .
دورانت پیش از نوشتن کتاب تاریخ تمدن، اصول حکمت و مسائل اجتماعی دوران معاصر را تالیف کرده بود.
دورانت از جوانی به سوسیالیسم به عنوان روشی که خواهد توانست به برابری انسان ها در طول زندگانی و رفاه و سعادت آنان بیانجامد دلبست و بر خلاف نظر مادرش که مایل بود پسرش کشیش شود به تحصیل تاریخ، فلسفه و ادبیات پرداخت و مدرس شد و سپس به پژوهش و کار تالیف پرداخت.
مردم قدرشناس نام دورانت را که به دریافت عالی ترین نشان آزادی نائل شده و بنیاد دورانت به ارتقاء فرهنگ و ادبیات سرگرم است نه تنها بر خیابان های شهرها و مدارس و دانشکده ها گذارده اند بلکه شهرک های متعدد، روزنامه و حتی هتل به اسم نامگذاری کرده اند.
رشته سخنرانی های دورانت درباره ادبیات ایران در دهه ۱۹۵۰ در دانشگاه کلمبیا، ادبیات ایران را به جهانیان شناساند. وی یک جلسه تمام، تنها به تفسیر این بیت حافظ پرداخته بود که گفته است : غلام و بنده آنم که زیر چرخ کبود زهر چه قید تعلق پذیرد آزاد
دورانت درباره فردوسی گفته است که در میهن دوستی، همتای فردوسی به دنیا نخواهد آمد و از این بابت، ایران در جهان سرزمینی منحصر به فرد است.
دورانت ۹۶ سال عمر کرد و در هفتم نوامبر سال ۱۹۸۱ بدرود حیات گفت.
1-معرفی کتاب در یوتیوب
2- معرفی کتاب در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.