توضیحات
معرفی کتاب دنیایی که من می بینم
کتاب دنیایی که من می بینم، مجموعهای از سخنرانیها و نوشتهها و نامههای اینشتین است که برای نخستین بار در سال ۱۹۴۷ (هشت سال پیش از مرگ او) منتشر شد.
آلبرت اینشتین برای بسیاری از ما، بیشتر با فیزیک نسبیت و معادلاتِ پیچیده و دشوارفهمِ ریاضی تداعی میشود.
اگر هم چیزی از زندگیاش میشنویم و میخوانیم، جنبههای دیگرِ همان دانشمندِ درخود فرورفته است. کسی که گاه چنان در اندیشه و تفکر فرورفته که آشنایان خود را نیز از ناآشنایان، باز نمیشناسد.
برای کسی که چنین تصویری از اینشتین دارد، کتاب دنیایی که من می بینم (The World as I See It) میتواند دریچهی تازهای به دنیای اینیشتین باشد.
عقاید او در این کتاب، چنان صریح و گویا و بیپرده است که حتی نسخه های انگلیسی آن هم، گاه به صورت گزیده و منتخب و خلاصه – با حذف بخشهای مختلف – منتشر شدهاند.
این بار در پاراگراف فارسی متمم، به سراغ کتاب اینشتین رفتهایم.
کتاب دنیایی که من می بینم، در ایران یک بار در سال ۱۳۴۲ توسط فریدون سالکی منتشر شد و حدوداً نیم قرن بعد، در سالهای ۹۵ و ۹۶، دو ترجمهی جدید از آن توسط طاهره عباسی و امیر مسیبنژاد (این بار با عنوانِ: جهانی که من می بینم) به بازار عرضه شد.
در این کتاب، نامه هایی از اینشتین به جورج برنارد شاو و زیگموند فروید (که هر دو از دوستان او بودهاند) نیز میبینیم.

برای اینکه فضای شخصی کتاب را درک کنید، نامهی او به کودکان ژاپنی را بخوانید:
به دانشآموزان ژاپن
فکر میکنم این حق را دارم که به شما دانشآموزان ژاپنی، سلام و درود بفرستم.
چون خودم از نزدیک، کشور زیبای شما را دیدهام؛ شهرها و خانههایش، کوهها و جنگلهایش، و کودکانی که با دیدن این زیباییها، میآموزند که کشورشان را دوست بدارند.
یک کتاب بزرگ و قطور از نقاشیهای رنگی کودکان ژاپنی، همیشه روی میز من است.
اگر سلام من، از این راه دور، به دست شما رسید، با خودتان بیندیشید که این نخستین دوره در تاریخ انسان است که افرادی از کشورهای مختلف، میتوانند دوستانه با هم باشند و درک متقابل را تجربه کنند.
در گذشته، ملتها نوعی حماقت متقابل را تجربه میکردند. در واقع، از یکدیگر نفرت داشتند یا از هم میترسیدند.
امید که روح برادری و فهم یکدیگر، بیش از پیش بین ملتها جایگاه خود را پیدا کند.
منِ پیرمرد، با این افکار [که اکنون در ذهن دارم]، از این راه دور به شما دانشآموزان سلام میکنم و آرزو دارم که نسل شما روزی، نسل ما را شرمنده کند.
همچنین خواندن متنی که او تحت عنوان بهشت گمشده نوشته، جالب است.
لازم است به یاد داشته باشیم که کتاب او، دو سال پس از پایان جنگ جهانی منتشر شده و بخشی از نوشتهها را میتوان همزمان با فضای جنگ جهانی دانست:
بهشت گمشده
در زمانی نهچندان دور، در قرن هفدهم، هنرمندان و دانشمندان سراسر اروپا، با هم متحد بودند.
ایدهآلها و اهدافشان چنان یکدیگر را به هم پیوند داده بود که به ندرت تحت تأثیر رویدادهای سیاسی قرار میگرفتند.
این پیوستگی و یکپارچگی، به خاطر استفاده از زبان لاتین میان تمام آنها، محکمتر و عمیقتر هم شده بود.
این روزها، ما آن وضعیت را چنان میبینیم که انگار، به بهشت گمشده نگاه میکنیم.
شوق ملیگرایی، جامعهی اندیشمندان را از هم گسسته است.
زبان لاتین هم که زمانی پیوستگی ایجاد میکرد، مُرده.
مردان علم، دهانِ بازِ سنتهای ملی خود شدهاند و حس خود را به ثروت فکری مشترکشان از دست دادهاند.
این روزها با وضعیت شگفتی روبرو شدهایم. این سیاستمداران معاملهگر هستند که نمایندگی اندیشهها را در عرصهی بینالمللی برعهده گرفتهاند و هماینان هستند که جامعهی بینالمللی را شکل دادهاند.
معرفی کتاب دنیایی که من می بینم اثر آلبرت آینشتاین
«کتاب دنیایی که من می بینم» کتابی است از آلبرت انیشتین که توسط آلمانی هریس از آلمانی ترجمه شده و در سال 1935 توسط جان لین به انگلیسی منتشر شده است. همچنین این کتاب توسط طاهره عباسی به فارسی برگردانده شده است.
کتاب اصلی آلمانی Mein Weltbild نوشته آلبرت انیشتین است. این کتاب متشکل از مقاله ها ، جستار ها ، نامه ها ، مصاحبه ها و اظهارات متنوع اینشتین در مورد معنای زندگی ، اخلاق ، علوم ، جامعه ، دین و سیاست است.
آلبرت انیشتین برای بشریت ، به یک جهان صلح آمیز اعتقاد دارد.
برخی از نوشته های او که در این کتاب به چاپ رسیده است به طرز باورنکردنی جالب هستند و بینشی در مورد این مرد شگفت انگیز ارائه می دهند. شاید جذاب ترین بخش کتاب همین باشد که ما در اینجا با نظرات یک نابغه فیزیک در مورد سیاست و اجتماع آشنا می شویم.
«کتاب دنیایی که من می بینم» علاوه بر اشاره به مسائل سیاسی از نقطه نظ انیشتن، بندهایی مربوط به نظرات او در مورد خدا ، یهودیت و دین سازمان یافته و سوسیالیسم جهانی را به خود اختصاص داده است.
در کل باید گفت این کتاب برای کسانی که کنجکاو هستند که بدانند چه چیزی باعث شد آلبرت انیشتین مرد شماره اول قرن بیستم لقب بگیرد، بسیار مناسب است.
قسمت هایی از کتاب دنیایی که من می بینم (لذت متن)
«من به آزادی بشر در معنای فلسفی اعتقاد ندارم. هرکس نه تنها به واسطه ی عوامل خارجی بلکه به واسطه نیروی داخلی و نیازهای معنوی خویش نیز در تکاپو است.
شوپنهاور می گوید: «شخص می تواند آن چه را که اراده کرده است انجام دهد ولی نمی تواند با آن چه که روی خواهد داد مقابله نماید.» این مطالب از جوانی الهام بخش من بوده است و در مقابل سختی های زندگی خودم نسبت به مشاهده ی مشکلات دیگران تسلی خاطر و در مقابله با حوادث ، صبور و شکیبایم نموده است.
این احساس به طور رضایت بخشی، سختی و شدت مسئولیت را کاهش می دهد و اجازه نمی دهدکه باخود ودیگران آن قدر خشک و جدی کنار بیایم. این حس، جهان بینی ویژه ای می طلبد که در سایه ی آن انسان، قبل از خود، رضایت و موافقت دیگران را مدنظر قرار می دهد.»
معرفی کتاب جهانی که من میبینم
«جهانی که من میبینم» مجموعهای از نوشتارها، نامهها و متن سخنرانیهای آلبرت انیشتن(۱۹۵۵-۱۸۷۹)، فیزیکدان برجسته آمریکایی آلمانیتبار است. انیشتین سؤالهای بسیاری دربارهی زندگی و آزادی در پیگیری تحقیقاتش دربارهی مکانیزم هستی دارد. ماهیت او بهندرت ساده و صمیمی است.
او همیشه به دلیل شهرت و سلامتیاش در مکانهای متفاوتی با قیمتهای مختلفی اقامت داشت که برای جاه طلبیهای وی با ارزش بود.
با این حال او منزوی نبود و در غمواندوه اعلیرغم آشفتگیهای پیرامونش بهروی خودش بسته بود بهطوریکه آشنایان خودِ او سالها با فقر دست و پنجه نرم کردند و اکثریت مردم نیز در بدترین نوع شرایط غیرانسانی بهسر میبردند. او هرگز برای دفاع از بیماری و افسردگی کوتاهی نکرد.
شخصیت حساس و منزوی او از درخشندگی موقعیت سیاسی و اشتیاق برای مباحثههای عمومی بسیار گریزان بود. زمانیکه او مجمع را ترک میکرد هرگز فکر نمیکرد که صدای او یا عمق نفوذ کلامش بتواند کمکی برای جبران اشتباهات باشد.
قطعاً تاریخ تشابه کمی با این درونگرایی نابغهی ریاضی دارد که بدون وقفه تلاش کرد و مشتاق دفاع از حقیقت بشر بود. در بریدهای از کتاب میخوانیم: «من به آزادی بشر در معنای فلسفی اعتقاد ندارم. هرکس نه تنها بهواسطهی عوامل خارجی بلکه بهواسطه نیروی داخلی و نیازهای معنوی خویش نیز در تکاپو است.
شوپنهاور میگوید: «شخص میتواند آنچه را که اراده کرده است انجام دهد ولی نمیتواند با آنچه که روی خواهد داد مقابله نماید.» این مطالب از جوانی الهامبخش من بوده است و در مقابل سختیهای زندگی خودم نسبت به مشاهدهی مشکلات دیگران تسلیخاطر و در مقابله با حوادث، صبور و شکیبایم نموده است.
این احساس بهطور رضایت بخشی، سختی و شدت مسئولیت را کاهش میدهد و اجازه نمیدهدکه باخود ودیگران آنقدر خشک و جدی کنار بیایم. این حس، جهانبینی ویژهای میطلبد که در سایهی آن انسان، قبل از خود، رضایت و موافقت دیگران را مدنظر قرار میدهد.»
1- معرفی کتاب دنیایی که من می بینم در یوتیوب
2- معرفی کتاب دنیایی که من می بینم در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.