توضیحات
آینده یک پندار (به آلمانی: Die Zukunft einer Illusion) یکی از کتابهای زیگموند فروید دربارهٔ دین است. وی این کتاب را در سال ۱۹۲۷ نوشت. در این کتاب زیگموند فروید تفسیر خویش از منشأ پیدایش، توسعه، روانکاوی و آینده دینها را بیان میکند. فروید به دین چون یک سامانه باور محور نگاه میکند.
از دیدگاه فروید، دین «روان آزردگی جهانی» نوع بشر است و تجلیات دینی را صرفاً باید نمونهای از علایم روان رنجوری در افراد دانست. او مسئله ایمان به خدا را، تثبیتی از یک آرزوی حفاظت و حمایت توسط وجودی پدرگونه میداند، میل به کمک شدن و نجات یافتن. فروید ایدهٔ خدای قادر مطلق را به عنوان تجلیل جمعی از انگارهٔ پدر فردی تفسیر میکند. در حالی که بشر با بیدار شدن از پندارهای کودکانه و به کار بردن خرد و مهارت خود، اگر نتواند خود را نجات دهد، لااقل میتواند به خویشتن کمک کند.
فروید کوشش کرده تا توجه ما را به سوی آیندهای که در سر راه فرهنگ انسانی است جلب نماید. در فرایند گسترش اندیشههای خویش، وی دریافت که ناچار است که دربارهٔ منشأ پیدایش و اهداف فرهنگ انسانی چنانکه هست، بررسی نماید. از دیدگاه فروید، اصطلاح فرهنگ انسانی همهٔ مفاهیمی که زندگی انسانی را فراتر از شرایط جانوری بردهاست، را شامل میشود. این کتاب را هاشم رضی به فارسی برگرداندهاست.
زندگینامه نویسنده کتاب آینده یک پندار:
زیگموند فروید (۱۸۵۶ – ۱۹۳۹) تلاشهای فراوانی برای تبیین روان تحلیلگرایانه از پدیدههای فرهنگی، ازجمله هنر، ادبیات و دین کرده، ولی تفسیر وی از دین، دردسرساز و مشکلآفرین باقی مانده است. این امر نه فقط به دلیل ارزیابی منفی او از دین، بلکه علاوهبر آن به دلیل مسایل روش شناختی سوال برانگیزی است که اعتقادات لاادری وی بوجود آورده است.
به هر حال میتوان گفت که این مسایل پیچیده و قرائتها و تفسیرهایی که پس از مرگ وی در مورد آثارش انجام گرفته، حاصل ابداعات فروید است؛ بدین معنا که اگر هم در تلاش خود برای استفاده از روش روان تحلیلگری در پدیدههای فرهنگی اشتباه کرده، ولی موفق شده دورنماها و چشم اندازهای جدیدی را باز کند و پرسشهای جدیدی را در معرض توجه قرار دهد و تحقیقات را غنی و عمیق کند. نمونه کامل این مورد تحقیقات وی در باب دین است. اهمیت این تحقیقات فقط به دلیل توجه وی به تحلیل روان شناختی دین نیست، بلکه به دلیل تاثیر آن بر روان شناسان بعدی و تا حدی نفوذ در عرصههای هنر و ادبیات است.
تحول نظریههای فروید در باب دین را میتوان در چهار مرحله قرار داد. وجه تمایز هریک از این مراحل، آثار محوری پیدرپی اوست.
مرحله اول: کتاب توتم و تابو از ترکیب دو چیز زاده شده؛ یکی علاقه عمیق مردم شناختی فروید و دیگری نظریههای از قبل تنظیم شده وی مبنی بر اینکه تفکر و رفتار مذهبی، از اساس به همان سازو کارهایی مربوط است که اختلال وسواس بیاختیار. بر اساس تعریف فروید، دین، تعارض و خرافهای کودکانه و نوعی احساس انفعال است و این دیدگاهی است که از شلایر ماخر و فویر باخ به ارث برده است.
فروید در تلاش برای تبیین نحوه ایفای نقش این سازوکارهای ابتدایی در خاستگاههای تجربه دینی، به شباهت فرض شده در این کتاب بین ذهن انسانهای اولیه و وسواسیها تکیه کرد. وی خاستگاههای توتمیسم همراه با تابوهای آن ازجمله تابوی زنا با محارم و ازدواج با بیگانگان را تا افسانه خیالی قبایل اولیه ردیابی کرد. بر اساس تخیل و مردم شناختی وی، قبیله اولیه زیر سلطه رهبر قبیله یا چهره پدر سازمان مییافت.
مردان جوان قبیله برای فرار از سلطه سرکوبگرانه رهبر، بویژه ممانعت سرکوبگرانهو مهار کننده ویاز دسترسی جنسی به زنان قبیله، با هم متحد میشدند تا رهبر قبیله را بکشند. این پدر کشی نخستین جنایت بود.
احساس گناه به دلیل خلاف اولیه به جایگزینی حیوان توتم و نیز ممانعت از ارتباطات نامشروع با زنان قبیله توتم را با خود به همراه آورد. کشتن آیینی و خوردن گروهی حیوان توتم، از این خاستگاه نشآت گرفته است. بنابراین، پدیده توتم و تابوهای جنسی مربوطه، در پویاییهای اودیپی اولیهای ریشه دارند که در قبیله اولیه وجود داشتهاند و این پویاییها، بر تکانه اولیه برای کشتن پدر و استمتاع جنسی از مادر مبتنی است. حرمت به جد توتمی و ترس از آنها، بعدها به ارتقاء توتم پدر به مقام الوهیت انجامید.
مرحله دوم: فروید گام دوم را در کتاب آینده یک پندار برداشت. در کتاب آینده یک پندار ، بذرهایی که در تلاشهای قبلی شروع به جوانه زدن کرده بود، به بار نشست. آنچه سربرآورد، بیان رسمی تفکر فروید در باب تجربه دینی همراه با تاثیر کامل اعتقاد و تعصب ضد مذهبی و لا ادری گری بود. بحث این کتاب، چندان از مسیرهای پیشین منحرف نشده است؛
دین به زعم فروید در این کتاب، در ضعف و وابستگی اساسی انسان به پدر و در آرزوی ناکام ما برای دسترسی به نیاز کودکانه ریشه دارد که به شکل خدا جلوه کرده است. ما آموختهایم که با دلبستگی همراه با وابستگی و تضرع به خدای پدر یا خدایان بسیار قدرتمند و مهربان نظامهای اعتقادی مذهبی، از وحشت دنیای مهیب نجات یابیم. خدایان بر جهان و قوانین آن تسلط و سلطه دارند ولی انسانها را برای دفاع از خود در مقابل نیروهایی که سرنوشت آنان را تعیین می کند، تنها گذاشتهاند.
مسئولیت آرام کردن خدایان و یافتن راهی برای سعادت، به اخلاق خدایی و مجموعهای از فرمانهای الهی میانجامد؛ دستوراتی که فرد باید به آنها گردن نهد و خود را با آنها سازگار کند. بنابراین، درماندگی و وابستگی دوران کودکی و ترس از تنبیه و نارضایی پدر قدرتمند، به زندگی بزرگسالی منتقل می شود و با ارتباط فرد مومن با خدایش جایگزین می گردد. حتی درد و عذاب مرگ، با وعدههای آخرت و از بین رفتن بیچارگی و در زندگی این دنیا با وعده لذت مقدس در سرای دیگر تسکین می یابد.
/ ادامه یافتن این احساس درماندگی و آسیب پذیری در سراسر عمر ما را وا می دارد که به پدر به اصطلاح دوره کودکی و به جانشین وی یعنی پدر نیرومند، زنده و حمایت کننده در آسمانها متوسل شویم.
پس اعتقاد به سلطه خیرخواهانه عنایات الهی، ما را در مقابل ناملایمات این جهانی بیمه می کند. دین این تضمین را به ما می دهد که تا وقتی از فرمانهای خداوند اطاعت کنیم و بر خیرخواهی و محبت خدای آسمانی و وعدههایش اتکا نماییم، از سختیهای مربوط به مقدرات رهایی خواهیم یافت و آنها را در نهایت، عین جلالت و محبت خواهیم یافت که ما را در اینجا و اکنون امان می دهند. فروید این نیازها و آرزوها را اقتباسهای کودکانهای تعبیر و تفسیر می کرد که منعکس کننده آرزوهای اساسی ماست و نه بیشتر. وی این آرزوها را تا وقتی متناظری در واقعیت نیافتهاند فراتر از پندار و به عنوان اشکالی از هذیان جمعی که گروه معتقدان در آن، شریکند، تلقی میکرد.
فروید آشکارا بیان میکند اگر قرار است به چیزی اعتماد کند، آن چیز حتما علم خواهد بود.
وی می نویسد می دانم که اجتناب از توهمات تا چه حد مشکل است. شاید گفتن همین واقعیت نیز از جهت ماهیت توهمی باشد اما من به یک قضاوت پایبندم؛ قطع نظر از این واقعیت که برای مشترک بودن توهمات هیچ مجازاتی اعمال نمی شود، توهمات من همانند توهمات مذهبی غیر قابل تصحیح نیست. این توهمات ویژگی هذیان را ندارند. اگر این باور توهم است پس من همان وضعیت شما را دارم. اما علم با موفقیتهای متعدد و مهم خود، شواهدی را به ما ارائه میکند که علم توهم نیست. ( کتاب آینده یک پندار ، ص ۵۳ و ۵۴)
مرحله سوم: فروید زمان کمی پس از کتاب آینده یک پندار در کتاب تمدن و ناخرسندیهایی از آن به برخی از همین موضوعات بازگشت. طرحها و درون مایههایی که در کتاب آینده یک پندار جلوه نیرومندی پیدا کرده بود گسترش یافت تا کل محدوده تمدن و فرهنگ انسانی را در برگیرد. فروید، ضدیت و اختلاف ناگزیری میان نیازهای غریزی از یک سو و نیازهای زندگی مدنی از سوی دیگر مطرح کرد. جلوگیری از بروز سائق جنسی برای سازگاری کودک با جامعه اساسی است؛ کاری که عمدتا در دوره نهفتگی (۵ تا ۱۲ سالگی) انجام میگیرد.
انسانها دنبال خوشیاند و سائقشان جستجوی لذت و پرهیز از درد است. نیاز شدید در زندگی و واقعیتها به ما اجازه نمی دهد این نیازها را براورده کنیم و درنتیجه مجبور میشویم آنها را بصورت توهمی برآوریم. این موضوع با بحث کتاب آینده یک پندار مرتبط است، ولی در عین حال آن را گسترش میدهد و شامل جنبههای دیگر وحدت اجتماعی و فرهنگی نیز می کند. به هر حال، هزینهای که برای این موارد متحمل می شویم، سرکوبی نیازها و سائقهای اساسی انسان است. نمونه اولیه این فرایند را می توان در توهمات دینی و مذهبی یافت. با این حال این توهمات از احساس اقیانوسی (بیکرانگی) ناشی نمی شود بلکه از احساس درماندگی و وابستگی کودک سرچشمه میگیرد که در هسته مرکزی تجربه انسانی قرار دارد.
مرحله چهارم: آخرین اثرعمده فروید درباره دین، موسی و یکتا پرستی است. فروید در این کتاب که در آخر عمر خود نوشته، بار دیگر به موضوعاتی بازمی گردد که نخستین بار در کتاب توتم و تابو آنها را تشریح کرده بود. فروید میگوید که موسی در واقع شاهزاده مصری بود که در کاخ فرعونی (که در حدود ۱۳۷۵ قبل از میلاد به حکومت رسید و اصطلاحات مذهبی چشمگیری مانند عبادت موحدانه در مقابل یک خدا به نام “آتن” را با خود به ارمغان آورد) زندگی می کرد.
سپس موسی این دیدگاه دینی را به عبریان به شکل عبادت یهوه گسترش داد، ولی در ادامه، یهودیان که نمیتوانستند این دین روحانی، معنوی و محدود کننده را تحمل کنند، بر پیامبری که سعی در تحمیل این امر بر آنان داشت شوریدند و او را به قتل رساندند. بعدها یهودیان در مواجهه با نیاز به وحدت قبیلهای و دین مشترک، به همان دین پیامبر به قتل رسیده و عبادت یک خدای قدرتمند بازگشتند. به گفته فروید “واقعیت محوری تحول دین یهود آن بود که در طول زمان، یهوه خدا ویژگیهای خود را از دست داد و بیشتر و بیشتر، شبیه همان خدای قدیمی موسی، آتن شد”.
نقدو بررسی
در مقام نقد و بررسی اجمالی نظریات فروید می بایست عنوان داشت که تحلیلهای وی در تبیین دین، از سوی بسیاری از اندیشمندان مورد نقد قرار گرفته و حتی نزدیکترین شاگردان وی نیز مانند یونگ و آدلر ، دیدگاههای وی را در تبیین دین نپذیرفتهاند. برخی از اشکالات این تحلیلها عبارتند از: اول) تفسیر طبیعت گرایانه فروید از دین، آن هم بر مبنای نگاه ماشین وار و جبرانگارانه به انسان، به دلیل مبنای فلسفی طبیعت گراییاش پذیرفتنی نیست؛
زیرا به رغم این ادعا که مبتنی بر دادههای تایید پذیری است که پژوهش علمی درستی آنها را ثابت میکند، با بررسی مییابیم که این ادعا بیپایه است. از یک طرف اختلاف میان روان شناسان در تبیین های روان شناختی، نشانه ابتنای یافته های آنان بر پیش فرضها و دیدگاههای فلسفی خاص است و از طرف دیگر طبیعت گرایی، تنها بخشی از تجربه را می گیرد و آنرا به عنوان کل واقعیت به نمایش می گذارد. به هر حال تفکر پوزیتویستی فروید امروزه پذیرفته نمیشود و نمی توان انسان را به ابعاد مادی صرف تقلیل داد. (جان مک کواری، ۱۳۷۸، ص ۱۷۰)
دوم) یونگ در نقد نظریه جنسی فروید میگوید: “عقیده مزبور تنها بیان کننده جنبهای از واقعیت است زیرا انسان تنها تحت فشار غریزه جنسی نیست و غرایز دیگری نیز وجود دارد. مثلا در زیست شناسی، غریزه تغذیه به اندازه غریزه جنسی دارای اهمیت است.
در جوامع ابتدایی، هرچند جنسیت نقش خود رادارد، ولی تغذیه جای بسیار بزرگتری را اشغال می کند و غذا مهمترین کشش میل انسان ابتدایی است… جوامع دیگری نیز وجود دارد -منظور جوامع متمدن است- که در آن قدرت نقش بسیار بزرگتری تا جنسیت ایفا میکند. مثلا دیده شده که بسیاری از بازرگانان و صاحبان صنایع ناتوانی جنسی دارند؛ زیرا تمام نیروهایشان در فعالیتهای تجاری یا مدیریت مصرف می شود و این نوع فعالیت برای آنان خیلی بیشتر از مسائل مربوط به زن قابل توجه است”. (ایونز، ۱۳۵۱، ص۸و۹)
سوم) فروید چنانچه خودش هم قبول دارد، از درک تجربههای جذبهای و عرفانی ناتوان است حال آنکه این تجربهها در نظر بسیاری از مردم منشا احساسهای دینی هستند. رومن رولاند مدعی است که فروید منبع حقیقی احساسهای مذهبی را نفهمیده است. (استور، ص۱۲۶)
1-معرفی کتاب آینده یک پندار در یوتیوب
2- معرفی کتاب آینده یک پندار در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.