توضیحات
معرفی کتاب تاسیان اثر امیرهوشنگ ابتهاج
مجموعه شعر «تاسیان» در برگیرنده آثار هوشنگ ابتهاج (متخلص به ه. ا. سایه)، در اوزان نیمایی و قالب های غیرکلاسیک است. همه ی شعرهای کوتاه و او در این کتاب ۸۷ قطعه است که شامل شعرهایی است که شاعر در فاصله ی بین سال های 1325 تا 1380 در قالب «شعر نو» سروده است که البته بسیاری از آنها در مجموعه های ترکیبی قبل نیز منتشر شده اند. اما درباره عنوان کتاب،«تاسیان» کلمه ای به گویش گیلکی است. آقای یزدانی خرم در معرفی کتاب درباره ی این کلمه نوشته است: «گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ، سکراتی که بعد از رها شدن جان، انسان به آن دچار می شود. شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی. منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».
اشعاری از مجموعهشعر تاسیان سایه
ای فردا
میخوانم و میستایمت پُرشور
ای پردۀ دلفریبِ رویارنگ
میبوسمت ای سپیدۀ گلگون
ای فردا ای امیدِ بینیرنگ
دیریست که من پیِ تو میپویم.
هر سو که نگاه میکنم، آوخ!
غرق است در اشک و خون نگاهِ من
هر گام که پیش میروم برپاست
سرنیزۀ خونفشان به راهِ من
وین راهِ یگانه، راهِ بیبرگشت.
ره میسپریم همرهِ امّید
آگاه ز رنج و آشنا با درد
یک مرد اگر به خاک میافتد
برمیخیزد بهجای او صد مرد
این است که کاروان نمیمانَد.
آری ز درونِ این شبِ تاریک
ای فردا من سوی تو میرانم
رنج است و درنگ نیست میتازم
مرگ است و شکست نیست میدانم
آبستنِ فتحِ ماست ای پیکار.
میدانمت ای سپیدۀ نزدیک
ای چشمۀ تابناکِ جانافروز
کز این شبِ شومبختِ بدفرجام
برمیآیی شکفته و پیروز
وز آمدنِ تو زندگی خندان.
میآیی و بر لبِ تو صد لبخند
میآیی و در دلِ تو صد امّید
تابنده به دامنِ تو صد خورشید
وز بهرِ تو باز گشته صد آغوش.
در سینۀ گرم توست ای فردا
درمانِ امیدهای غمفرسود
در دامنِ پاکِ توست ای فردا
پایان شکنجههای خونآلود
ای فردا ای امیدِ بینیرنگ.
شکست
آسمان زیرِ بالِ اوجِ تو بود
چون شد ای دل که خاکسار شدی!
سر به خورشید داشتی و دریغ
زیر پای ستم غبار شدی!
ترسم ای دلنشینِ دیرینه
سرگذشتِ تو هم ز یاد رود
آرزومند را غمِ جان نیست
آه اگر آرزو به باد رود!
تحلیل«تاسیان» در برگیرنده آثار هوشنگ ابتهاج:
(ه.الف.سایه) در اوزان نیمایی و قالب های غیرسنتی است. این کتاب به انتخاب شاعر، شامل شعرهایی شده که او در فاصله 1325 تا 1380در قالب «شعر نو» سروده و بسیاری از آنها در مجموعه های ترکیبی قبل سایه نیز منتشر شده اند. این مجموعه از آن جهت به یکی از پیشنهادهای نوروزی تبدیل شده زیرا علاوه بر حضور و نفوذ شعر، شاعری به نام سایه در ذهن انسان ایرانی چند دهه گذشته می تواند مخاطبان او را به شکلی جدی تر با طبع آزمایی این شاعر در قالب شعر نیمایی آشنا کند. همان طور که می دانید، سایه شاعر آرام و نسبتاً منزوی کسی است که عمدتاً به دلیل غزل های بسیار مشهورش شناخته می شود. او که در آستانه هشتاد سالگی قرار دارد، در حالی به یک غزل سرا تبدیل شده که از نظر زمانی و تاریخی سرایش غزل و شعر نو را توام با هم آغاز کرد. البته چربش غزل های او هم در ذهن مخاطبان و هم در حوزه نقد شعرش بیشتر بوده ولی نباید فراموش کرد که او پی درپی و در تمام 60 سال گذشته به نوشتن «شعر نو» نیز مشغول بوده است. «تاسیان» براساس همین روال گزینش و منتشر شده است. در عین حال نباید از یاد ببریم امیرهوشنگ ابتهاج دلبسته دو مکتب و دو شاعری است که بدون هیچ تردیدی بر او تاثیر فراوانی گذاشته اند؛ «نیما یوشیج» و «شهریار». اگر نخواهیم از واژه «شاگرد» استفاده کنیم، باید بگوییم که سایه در دوران زندگی هر دو این شاعرها محضرشان را درک کرده است. من منتقد شعر نیستم و اصلاً سودای این کار را هم ندارم، اما به عنوان کسی که به شعر سایه دلبستگی هایی دارد باید اذعان کنم که شاید سایه غزل سرا از نظر شهرت و شناخته شدن در جایگاهی فراتر قرار داشته باشد، اما شعر نو او نیز اجرای مدرن تری از ایده های غزل اوست. در واقع با نگاهی به مجموعه شعر تاسیان به خوبی می توان دریافت که این پیرمرد سپید موی امروز در حیطه این قالب به جست و جوی فضاهایی بر آمده که ابعاد عاشقانه اش را رنگ اجتماعی تر و از آن مهمتر روایی تری می بخشند. این دغدغه همیشه سایه، یعنی حرکت به سوی نوعی شعر اجتماعی برآمده از تفکر و ایده هایی است که سایه در طول بیش از شش دهه شعر نوشتن به دنبال آن بوده است. ترکیب عناصر همیشگی اش اعم از زمان، شب، طبیعت، عشق های ملموس و همچنین حضور شاعر در دل متن به علیتی راه یافته که در آن می توان شعر سایه را شعری برآمده از ضرباهنگ زندگی، وقایع اجتماعی و تجربه های شخصی شاعر در دوره های مختلف دانست. سایه در هیئت یک شاعر نیمایی آنچنان از سایه غزل سرا دور نیست بلکه شاید آن بعد اجتماعی و تلاش برای رسیدن به ایده های بیرونی تر در این نوع شعر بیشتر دیده شود. بسیاری از منتقدان سایه، قوت او را در مقام یک شاعر نیمایی هم سنگ طراوت اش در مقام یک غزل سرا نمی دانند، اما مخاطب مجموعه «تاسیان» می تواند فارع از مباحث سبک شناسی و نقد شعر با شاعری روبه رو شود که این بار و در این اشعار تلاش می کند با زبانی صریح تر سخن بگوید. اشعار معروفی مانند «کاروان» یا «ارغوان» از جمله آثار نو اویند که در کنار شماری از غزل هایش در حافظه ها باقی مانده اند. به همین دلیل مجموعه شعر «تاسیان» روی دیگر شعر سایه به شمار می رود. شاید هوشنگ ابتهاج شاعر خوش اقبالی باشد اما باید بپذیریم که در پس این خوش اقبالی در میان مخاطبان، او توانسته از نخبه گرایی صرف دور شود، ایده های بارز و آشکار فکری اش را درونی تر کرده و در نهایت به شاعری تبدیل شود که در بازآفرینی زبان شعر کلاسیک موفق بوده است. در شعر سایه نه قرار است جهان عوض شود و نه یک ایده سیاسی – اجتماعی به نهایت تلاش شاعرش تبدیل شود. شعر سایه از همان سنتی برآمده که شاید شعر شاملو، اما راه زود جدا شده این دو غول شعر فارسی در دهه های اخیر را باید در ذهنیت و نگاه ایشان به پدیده «امر شاعرانه» و از آن مهمتر «مدرن بودن» جست وجو کرد. سایه به وزن وفادار ماند و کوشید در دل سنت راهی برای مدرن شدن پیدا کند، اما شاملو با درک سنت، ساختار و سازمانی دیگر پی افکند که از نظر ذهن و زبان دور است از سایه. جهان سایه اما در روابط سنت باقی نمی ماند. چریک سال های دور و نزدیک و مردی که یکی از بزرگ ترین مرثیه سراهای وقایع تاریخی روزگارش بوده در نهایت در خلأ شعر نمی نویسد. در شعرش انگار انتظار آمدن چیزی را می کشد. در حال گفت وگو با مخاطبی غایب است و گویا «تنهایی» ناگزیر باعث شده که او مدام در حال یادآوری فضا و جوی باشد که او را تک انداخته است.
شاید همین احساس های برآمده از سنت شعری و فکری کلاسیک ایرانی باشد که مخاطبان پرشمارش را با او مأنوس کرده است. شعر سایه – به خصوص در شعرهای کتاب تاسیان – روحی حماسی دارد. اصولاً او به شکلی از ریتم، آوا و زبان باشکوه اهمیت می دهد. اینکه انسان دردکشیده و رنج دیده شعرش هنوز ایستاده و هنوز می خواهد زنده بودنش را به ثبت برساند؛ «ای دریغا چه گلی ریخت به خاک، چه بهاری پژمرد، چه دلی رفت به باد، چه چراغی افسرد، هر شب این دلهره طاقت سوز، خوابم از دیده ربود، هر سحر چشم گشودم نگران، چه خبر خواهد بود؟ سرنوشت دل من بود در این بیم و امید» یا در جایی دیگر در همین شعر می نویسد؛ «بانگ خون در دل ریشم برخاست، پر شدم از فریاد، هفتمین اختر این صبح سیاه، دل من بود که به خاک افتاد.» به واقع انسان جهان سایه حتی با وقوف از فرو افتادن اش، به نوعی از زندگی پایبند است. نوعی از خشم که از هر چه که برآمده باشد باعث شده شعر سایه، شعر «شکست» نباشد. دغدغه های مشهورش مانند تاریخ، جست وجو، من گویه های عاشقانه – اجتماعی و… همان شاعری را ساخته که در اوج جریان سپیدسرایی توانست نه تنها به حیات اش ادامه دهد، بلکه به یکی از ماندگارترین شاعران این چند دهه گذشته تبدیل شود. تاسیان می تواند ما را در موقعیتی قرار دهد تا سایه را در هیئتی دیگر مطالعه کنیم. هم نشینی اکثر آثار نیمایی اش در کنار هم این مزیت را دارد که دریابیم آیا فرم و ساختار می تواند وضعیت زیستی – روایی شاعری چون سایه را متمایز از غزل ها یش کند؟ اگر هم دنبال این مضامین نیستند، تاسیان سرزدن دوباره به یک خانه است. خانه یی که در آن در و دیوار و سقف یک شاعر مانند سایه در همان رنج همیشگی شعرش آشکارتر می شود. تاسیان در لغت گیلکی، گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ، سکراتی که بعد از رها شدن جان، انسان به آن دچار می شود. شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی. منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض. معرفی تاسیان را با بخشی دیگر از درخشان ترین سروده نیمایی اش پایان می دهم؛ «ارغوان، بیرق گلگون بهار، تو برافراشته باش، شعر خونبار منی، یاد رنگین رفیقانم را بر زبان داشته باش، تو بخوان نغمه ناخوانده من، ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من،» تاسیان را نشر کارنامه منتشر کرده است.
بیوگرافی هوشنگ ابتهاج (الف. سایه)
امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ شمسی در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
پدربزرگ او یعنی «ابراهیم ابتهاج الملک» گرگانی و مادربزرگش اهل رشت بود. پدربزرگش مسئول گمرک بود و در زمان تسلط جنگلیها بر جنگل توسط یکی از آنها، یا به روایتی توسط یکی از کشاورزانش، کشتهشد.
برادران ابتهاج یعنی غلامحسین ابتهاج، ابوالحسن ابتهاج و احمدعلی ابتهاج، عموهای امیرهوشنگ هستند.
هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را با نام نخستین نغمهها منتشر کرد.
آثار هوشنگ ابتهاج
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ شمسی توسط نشر کارنامه بهچاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظشناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمتهاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کردهاست.
در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۵ شمسی بیست و سومین جایزهٔ ادبی و تاریخی محمود افشار یزدی در باغ موقوفات افشار به انتخاب اعضای هیئت گزینش جایزهٔ این بنیاد به هوشنگ ابتهاج اهداشد.
در تاریخ پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷شمسی در مراسم پایانی ششمین «جشنواره بینالمللی هنر برای صلح»، نشان عالی «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و ۳ هنرمند دیگر اهداءشد.
هوشنگ ابتهاج سر انجام در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ درگذشت.
کلید واژه
معرفی کتاب تاسیان
اشعاری از مجموعهشعر تاسیان سایه
تحلیل«تاسیان» در برگیرنده آثار هوشنگ ابتهاج
بیوگرافی هوشنگ ابتهاج (الف. سایه)
آثار هوشنگ ابتهاج
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.