توضیحات
جنگ و صلح اثری کلاسیک است که براساس یک خط داستانی مشخص پیش میرود.
داستان در دوره جنگ بین روسیه تزاری و فرانسه، به رهبری ناپلئون بناپارت، میگذرد و رویدادهایی چون حمله ناپلئون به روسیه، عقبنشینی ارتش روسیه، آتشسوزی مسکو و سرانجام شکست لشکر ناپلئون به تفصیل روایت میشوند.
تولستوی در این کتاب همپای رویدادهای تاریخی به نوشتن داستان زندگی خصوصی خانوادههای اشراف مسکو و پترزبورگ میپردازد و از روستائیان، موژیکها و همه مردمان عادی نیز سخن میگوید.
«جنگ و صلح» نه تنها زندگی روسیه را در یک دوره خاص ( از ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۲) به تصویر میکشد بلکه تصویر کاملی از زندگی بشری به دست میدهد.
«جنگ و صلح» را میتوان اثری قهرمانستیز برشمرد که شخصیتهای تاریخی را به طعنه و تمسخر میگیرد.
در نظر تولستوی قهرمانهای واقعیِ تاریخ مردم عادیاند که زندگی خود را میکنند بدون اینکه درپی مداخله در روند رویدادها باشند.
مردمانی که برخلاف رهبران و سرداران برای خود نقشی تعیینکننده در تاریخ قائل نیستند.
کلیات موضوعاتی که در رمان «جنگ و صلح» بدانها پرداخته شده است را میتوان در سرفصلهای زیر بیان کرد:
درآمیختن داستان با بحثهای فلسفی:
تاملات تاریخی ـ فلسفی برای تولستوی اهمیت زیادی دارد.
او در بخشهایی از کتاب همچون دانای کل به میدان میآید و نظرگاه فلسفی خود را نسبت به تاریخ بیان میکند.
نگاهی که در آن تاریخنویسان را به سخره میگیرد؛ تاریخنگارانی که رویدادهای تاریخی را به تصمیمهای بزرگ رهبران و نبوغ فرماندهان نسبت میدهند.
به نظر تولستوی برای بروز یک رویداد تاریخی بیشمار عللی وجود دارد که نبود هرکدام از آنها میتواند سرنوشت را به گونهای دیگر رقم زند.
حدود آزادی انسان و دریافت او از تاریخ:
تولستوی در این رمان بارها به مضمون آزادی(اختیار) و جبر(تقدیر) میپردازد.
و خواننده را در برابر این پرسش بنیادی قرار میدهد که: آیا مردم خود سرنوشتشان را تعیین میکنند و تصمیماتشان در زندگی از سر اختیار است یا اسیر جبر تاریخاند و داستانی از پیش تعیینشده را زندگی میکنند؟
رویدادهای تاریخی:
«جنگ و صلح» رمانی تاریخی است که نویسنده در بستر روایتِ حقایق تاریخی اندیشههای خود را بیان میکند.
در این رمان صحنههای جنگ با جزییات دقیق به تصویر کشیده میشوند و رخدادهای تاریخی همچون وضعیت سیاسی ـ اجتماعی روسیه در آن دوره، علت عقبنشینی ارتش روسیه و … بدون اغراق و نگاه جانبدارانه بازگو میشود.
تولستوی به روشنی پرده از چهره ساختگیِ باابهت و نبوغ سرشار ناپلئون برمیدارد و قدرت ماورایی او را افسانهای بیش نمیداند.
«جنگ و صلح» را میتوان روایتی بر هجو ناپلئون و همه سرداران و فرماندهان تاریخ دانست.
ارزشهای زندگی:
محور اصلی داستان در زندگی و روابط خصوصی اشراف روسیه میگذرد. نویسنده با جزییات به شرح مهمانیها و سرگرمیهای اشراف آن روز روسیه میپردازد و بیهودگی و ابتذال زندگی آنان را آشکار میکند.
شخصیتپردازی:
شخصیتهای کتاب برخی واقعی و برخی تخیلیاند و هماهنگی بین شخصیتهای داستان به گونهای است که تمیز این دو از هم برای خواننده دشوار است.
«جنگ و صلح» به زندگی واقعی می ماند و حتی میتوان گفت که تولستوی جهانی واقعیتر از زندگی را آفریده است.
درباره ی نویسنده کتاب جنگ و صلح: لئون نیکلای تولستوی
لِو نیکلایِ ویچ تولستوی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ ـ ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰) نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس از نویسندگان نامدار تاریخ معاصر بهشمار میآید.
«جنگ و صلح» و «آناکارنینا»، دو اثر مهم تولستوی، از بهترینهای ادبیات داستانی جهان هستند. تولستوی با اینکه در زمان زنده بودنش شهرت و محبوبیتی جهانی داشت اما بسیار ساده زندگی میکرد.
جنگ و صلح اثری سراسر شگفتی است که هر خوانندهای را در خود غرق میکند.
اثری که برخی از منتقدین آن را کاملترین رمان تاریخ میدانند. جنگ و صلح در کنار همه ارزشهای ادبی خود، برگی از تاریخ نیز می باشد.
لئون تالستوی در طول زندگی خود سه رمان برجسته نوشت اما عمده شهرت خود را مدیون جنگ و صلح است. آنا کارنینا و مرگ ایوان ایلیچ، دو کتاب دیگر از تالستوی است که شایسته مطالعه هستند.
تالستوی عقیده داشت رمان وسیلهای برای آموزش روح و روان است و چیزی که در جنگ و صلح وجود دارد، دقیقا وسیلهای برای آموزش روح و روان است.
هر خوانندهای بعد از مطالعه این اثر بزرگ این موضوع را تایید میکند.
پشت جلد اول این رمان آمده است:
جنگ و صلح در شمار آن معدود آثار ادبی است که فراتر از معیارهای عادی داوریهای ادبی قرار میگیرند؛
رمانی است با جهانی بینهایت گسترده که از دورانی خطیر سخن میگوید.
پردامنهترین حماسه عصر خود است: یک «ایلیاد» بهروز شده.
جنگ و صلح تصویر کاملی از روسیه آن زمان است، تصویر کاملی از همه چیزهایی است که در آنها، مردم سعادت و عظمت، اندوه و خواری خود را مییابند. یک عالم چهره و شور و شوق در این رمان موج میزنند.
تالستوی زمانی نوشتن جنگ و صلح را آغاز کرد که ۳۵ ساله بود، و این سنی است که در آن استعداد آفرینش یک نویسنده معمولا در حد کمال است و هنگامی آن را به پایان برد که ۷ سال گذشته بود.
در مقدمه رمان توضیح داده شده است که نویسنده در هفت سال چگونه این رمان را نوشته است، از چه افرادی الهام گرفته است و اتفاقات آن را بر چه اساسی نوشته است.
خلاصه رمان جنگ و صلح
رمان با ماجرای یک مهمانی آغاز میشود. صلح و آرامش در همهجا برقرار است و خواننده در این مهمانی با برخی از شخصیتهای مهم کتاب آشنا میشود. این مهمانی وضعیت جامعه اشرافزاده را قبل از جنگ نشان میدهد.
اما در اواخر همین مهمانی که سراسر شادی و زیبایی است، زمزمههایی از جنگ وجود دارد.
افراد مختلف درباره ناپلئون صحبت میکنند که چگونه در اروپا ناآرامی ایجاد کرده است و به دنبال کشورکشایی در جهان است.
جوانان با حرارت از ناپلئون صحبت میکنند و هیچ فکر نمیکنند که او ممکن است روزی به روسیه هم حمله کند. همچنین از اعلامیههای جنگ میگویند و اینکه آیا باید در جنگ احتمالی شرکت کنند یا نه.
در انتهای ضلع مردانه میز گفتگو کمکم پرشورتر میشد. سرهنگ میگفت که بیانیه اعلان جنگ در پترزبورگ منتشر شده و یک نسخه از آن همان روز با پیک مخصوص به فرماندار نظامی مسکو ابلاغ گردیده و خودش هم آن را دیده است.
پس از این مهمانی، فضای کتاب رفتهرفته به سمت جنگ میرود. شخصیتهای مهم از پیوستن به ارتش میگویند و فرماندهان در حال سازماندهی نیروهای خود هستند.
در اینجا مردم روسیه را میبینیم که باید تصمیم سختی بگیرند.
روسها باید آماده باشند تا با فرانسویهایی بجنگند که علاقه بسیار زیادی به آنها دارند.
آرزوی هر فرد روسی است که روزی به فرانسه، به پاریس سفر کند.
روسها به حدی به فرانسه علاقه دارند که در مهمانیهای خود اغلب به زبان فرانسوی صحبت میکنند و دوست دارند فرزندان خود را برای تحصیل به فرانسه بفرستند.
سبک زندگی فرانسوی را دنبال میکنند و در بیشتر زمینهها راه فرانسویها را دنبال میکنند اما حالا باید تصمیم بگیرند که به جنگ با آنها بروند.
صحبت درباره همه شخصیتهای کتاب تقریبا غیرممکن است (گفته میشود بیشتر از ۵۰۰ شخصیت در این رمان وجود دارد) اما در اینجا تلاش میکنیم به چند شخصیت مهم اشاره کنیم.
افرادی که شخصیتهای کلیدی رمان محسوب میشوند و اگر خواننده با دقت روابط آنها را زیر نظر داشته باشد در طول خواندن رمان با مشکل مواجه نخواهد شد.
یکی از این شخصیتها، ناتاشا است. دختر زیبا، پرجنبوجوش و سیزده ساله کنت رستف که در رمان تایید زیادی روی او میشود.
شخصیتی که به شکل اساسی دستخوش تغییر و تحول میشود. پیشنهاد میکنیم هنگام مطالعه کتاب توجه ویژهای به ناتاشا داشته باشید.
یکی دیگر از شخصیتهای مهم کتاب پییر است. فرزند نامشروع کنت بزوخف بزرگ.
کسی که بسیار مشهور و ثروتمند است. پییر که به تازگی از فرانسه آمده است به دستور پدر از مسکو به پترزبورگ آمده و وارد محافل اشرافی میشود.
در ادامه پییر خود را وارث ثروت عظیم کنت بزوخف میبیند و توجه همه را برمیانگیزد.
از دیگر شخصیتهای مهم رمان، پرنس آندرهی است.
کسی که آماده رفتن به جنگ شده است و با پییر در این مورد در شب بعد از مهمانی صحبت میکند.
جنگ و صلح رمانی عظیم است که هر خوانندهای را شگفتزده میکند.
رمانی که در کنار داستان خود روایت مهمی از تاریخ را نیز دربرمیگیرد. تالستوی خود اذعان دارد که اندکی خصلتهای فردی را فدای طرح تاریخی رمان کرده است.
روایت تاریخی کتاب در سراسر رمان گسترده است و تالستوی در بخشهایی خاص، به طور کلی جنبه داستانی را کنار میگذارد و درس تاریخ میدهد.
و در ادامه همین درس تاریخی را در قالب داستان پیش روی خواننده قرار میدهد، چیزی که باعث میشود از خواندن کتاب لذت ببریم. تعادل بین قسمتهای تاریخی و داستانی کتاب به خوبی برقرار است و به هیچ وجه خستهکننده نیست.
همانطور که در خلاصه کتاب اشاره شد، این رمان شامل حمله ناپلئون به روسیه نیز میباشد. جنگی که رنج و بدبختی زیادی با خود به همراه داشت و نویسنده در بخشهای مختلف درسهای مهمی از این موضوع تقدیم خواننده میکند.
از جنگ و صلح میتوان درسها و پیامهای مختلفی دریافت کرد اما شاید وجه مشترک همه پیامهای کتاب این باشد که:
در این دنیای پر از خشونت، پر از حماقت حاکمان، پر از جنگ و خونریزی، پر از نفرت و کینه، پر از ناآگاهی و حماقت، هنوز هم میتوان شاد بود.
هنوز هم میتوان خوشبخت بود و در سختترین شرایط و در بدترین جنگها هنوز هم میتوان عاشق شد و به زندگی امید داشت.
ترس از جنگ ممکن است در دل هر فردی وجود داشته باشد اما این ترس مانع ادامه زندگی نخواهد شد.
رنج و مشقت حاصل از جنگ ممکن است تا سالها بعد از آن ادامه داشته باشد اما این موضوع نباید جلوی زندگی کردن را بگیرد. در واقع هر فردی آزاد است که انتخاب کند به چه شکل با این موضوع روبهرو میشود.
یکی از درسهای مهمی که تالستوی در این رمان به ما میدهد همین موضوع آزادی است.
در واقع تالستوی به ما میگوید جنگی که میان فرانسه و روسیه اتفاق افتاد به سبب دستور ناپلئون و یا امپراتور روسیه نبود.
این جنگ نتیجه اجرای دستورهای مختلفی در ردههای مختلفی بوده است و نمیتوان آن را به یک نفر نسبت داد.
جملاتی از کتاب جنگ و صلح
آزادی، برابری، اینها همه بانگ دهل است که رسواییشان مدتهاست آشکار شده است. کیست که آزادی و برابری را دوست نداشته باشد؟ خود منجی ما آزادی و برابری را تعلیم داده است.
خیال میکنید بعد از انقلاب مردم خوشبختتر شدهاند؟ برعکس، ما بودیم که خواهان آزادی بودیم و بناپارت آن را نابود کرد.
معتقد بود که سرچشمه همه عیبهای آدمی دو چیز است: یکی بیکاری و دیگری اعتقاد به خرافات. و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد: یکی کار و دیگری خرد.
اقرار بهخطا بزرگواری بیشتری میخواهد تا اصرار در کشاندن کار بهجایی که دیگر جبران ممکن نیست.
هر کس با دید خودش زندگی میکند. تو برای خودت زندگی میکردی و میگویی که چیزی نمانده بود که زندگیت تباه شود، و خوشبختی را وقتی شناختی که شروع کردی برای دیگران زندگی کنی، ولی کار من درست عکس این بود.
هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب، مگر افتخار چیست؟ همان عشق بهدیگران است. میل بهخدمت بهآنها برای لذتبردن از ستایش آنها.
هیچ حقیقتی در ذهن دو نفر یکسان جلوه نمیکند.
پیداست که سرنوشت ما همه جز تحمل مصیبت نیست.
همهشان تلاش میکنند، رنج میبرند، جان خود و روح جاوید خود را به فساد میکشند تا نعمتی را به دست آورند که لحظهای بیش نمیپاید و ما نه فقط این معنی را میدانیم بلکه مسیح، فرزند خدا، خود به این جهان خاکی آمد و به ما گفت که این زندگی آنی بیش نیست و برای آزمودن ماست و با این همه سخت به آن آویختهایم و گمان میکنیم که سعادت را فقط در آن خواهیم یافت.
کسی در نبرد پیروز است که با عزم جزم و با اطمینان به پیروزی در آن شرکت کرده باشد.
در دل میگفت: عشق! عشق چیست؟ عشق مانع مرگ است.
عشق زندگی است. همهچیز، هر آنچه درک میکنم فقط به آنسبب درک میکنم که عاشقم. همهچیز هست و فقط به آنسبب وجود دارد که من عشق میورزم. همهچیز فقط با ریسمان عشق بههم مربوط است.
1- معرفی کتاب جنگ و صلح در یوتیوب
2- معرفی کتاب جنگ و صلح در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.