توضیحات
کتاب پرفروش تفکر، سریع و کند دانیل کانمن، روانشناس و برنده نوبل اقتصاد، خلاصه تحقیق اوست که با همکاری آموس تورسکی بیش از چند دهه به آن مشغول بوده است.
معرفی کتاب تفکر، سریع و کند اثر دانیل کانمن
این کتاب شامل سه بخش از مراحل کاری اوست: کارهای اولیه، یعنی سویه گری های شناختی، سپس نظریه چشم انداز و پس از آن پژوهش هایی در زمینه شادی است. محور اصلی کتاب دوگانگی میان حالت اندیشه است: سیستم دو آهسته تر، خودخواسته تر و منطقی تر است، در حالی که سیستم یک سریع، غریزی و احساسی است.
این کتاب ترسیم سویه گیری های شناختی در ارتباط با هر نوع تفکر است که با پژوهش های خود کانمن درباره نفرت از باخت آغاز می شود.
این کتاب، با پشتوانه چند دهه پژوهش های دانشگاهی، نشان می دهد که افراد، با تغییر چارچوب پرسش و جایگزین کردن پرسش های ساده تر، در حقیقت به قضاوت های انسانی اهمیتی بیش از حد می دهند.
کانمن، با شرح کارکرد دو سیستم، تلاش می کند نشان دهد که چه وقت می توانیم در تصمیم گیری های مربوط به زندگی و تجارت به بینش و شهودیات خود اطمینان کنیم و چه زمانی از آن بپرهیزیم و با شیوه شناخت سویه گری های ذهنی چگونه می توانیم از اشتباهات اجتناب کنیم.
این کتاب برنده جایزه بهترین کتاب آکادمی ملی علوم و جایزه کتاب لس آنجلس تایمز و برگزیده منتقدان کتاب نیویورک تایمز به عنوان یکی از ده کتاب سال 2011 شناخته شده است. معرفی کانمن: کانمن نشان می دهد که چگونه قضاوت های انسانی ممکن است راههای میانبر را فراهم کند که به طور سیستماتیک از اصول اساسی احتمالات، انحراف داشته باشند.
تا قبل از انتشار کار کانمن، اقتصاددانان معتقد بودند که نیروی انسانی، تحت تاثیر انگیزه های منفعت شخصی، تصمیمات را به طور عقلایی اتخاذ می کنند.
اشاره: نظریه قدیمی اقتصاد بیان می کند که سرمایه گذاران کاملا عقلایی رفتار می کنند و سعی می کنند با بکار گیری اطلاعات و محاسبه احتمالات ثروت خود را در طول زمان حداکثر کنند.
دانیل کانمن در مطالعه عوامل رواشناسی که انتخاب های سرمایه گذران را تحت تاثیر قرار می دهند جهانی را ترسیم می کند که با مدل عقلانیت کامل انیشه کلاسیک اقتصاد تفاوت زیادی دراد. آنچه در بالا بدان اشاره شد گذری بر افکار و عقاید دانیل کانمن استاد اقتصاد دانشگاه برکلیو برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۲ است.
دانیل کانمن در سال ۱۹۵۴ مدرک کارشناسی خود را در روانشناسی و ریاضیات از دانشگاه عبری اورشلیم دریافت نمود، سپس برای انجام خدمت سربازی وارد ارتش رژیم صهیونیستی شد.
یکسال بعد، وی به عنوان سرجوخه به بخش روانشناسی ارتش انتقال یافت و کار ارزیابی نامزدهای افسر آموزش به وی سپرده شد. در اینجا بود که وی با نخستین موارد خلاف قاعده رفتاری روبرو شد (Pressman, 2006, p. 293). کانمن پس از آنکه در سال ۱۹۵۶ ارتش را ترک گفت، تصمیم گرفت در مقطع دکترای روانشناسی ادامه تحصیل دهد.
وی با دریافت بورسیه، در سال ۱۹۵۸ وارد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی شد. دوره آموزشی وی بسیار گلچین شده بود. وی در کنار دورس روانشناسی، فلسفه را نزد ویتگنشتاین آموخت. کانمن در سال ۱۹۶۱ فارغالتحصیل شد و برای تدریس به دانشگاه عبری اورشلیم بازگشت.
وی به خاطر بکارگیری بینشهای روانشناسی در علم اقتصاد بخصوص در ارتباط با قضاوت و تصمیم گیری انسانی تحت شرایط عدم اطمینان، استحقاق دریافت جایزه نوبل را کسب کرده است.
کانمن، نشان می دهد که چگونه قضاوت انسانی ممکن است راههای میانبری را فراهم کند تا انسان ها به طور سیستماتیک از اصول اساسی احتمالات انحراف داشته باشند. تا قبل از انتشار نظریه کانمن، اقتصاددانان معتقد بودند که نیروی انسانی، تحت تاثیر انگیزه های منفعت شخصی، تصمیمات را به طور عقلایی اتخاذ می کند.
او این مدل پذیرفته شده را به چالش کشید و نشان داد که رفتار مردم توسط انگیزه های روانشناسی بیشتر تعیین می شود و این انگیزه ها عوامل اقتصادی مهمی را شکل می دهند. کانمن طی سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹ به تدریس کاربرد روانشناسی در مشکلات دنیای واقعی در مقطع کارشناسی ارشد پرداخت.
وی از آموس تورسکی، همکار جوان خود در دانشگاه خواست تا در کلاس درباره قضاوت و تصمیمگیری انسانی، یعنی دو موضوعی که تورسکی درباره آنها مشغول تحقیق بود، سخنرانی کند.
بدین ترتیب، همکاری طولانی مدت و پر بازدهی میان این دو آغاز شد. اکثر ایدههای مهم کانمن توسط تورسکی بسط داده شد و بسیاری از مقالات مهم وی همراه با تورسکی به رشته تحریر درآمد. آنها در کنار هم به مطالعه، مستندسازی و توضیح بسیاری از تورشهای موجود در رفتار افراد به هنگام تصمیمگیری پرداختند. کانمن در سال ۱۹۷۸ سرزمینهای اشغالی را ترک کرد و به دانشگاه بریتیش کلمبیا رفت.
هشت سال بعد، او به برکلی بازگشت. کانمن در سال ۱۹۹۳ به دانشگاه پریستون نقل مکان کرد تا به دوستان و بستگان خود در سرزمینهای اشغالی نزدیکتر شود.
کانمن در سال ۲۰۰۲، به دلیل انجام کارهای پیشگامانه در اقتصاد رفتاری و تجربی (به همراه ورن اسمیت که به کار مشابهی مشغول بود)، اگر تورسکی در سال ۱۹۹۶ به دلیل بیماری سرطان از دنیا نرفته بود، احتمالاً در این جایزه نوبل شریک میشد. کانمن از سال ۱۹۹۳ تاکنون در دانشگاه پرینستون مشغول تدریس است (econlib.org).
نظریات اقتصادی: کانمن در سال ۲۰۰۲ همراه با ورنون اسمیت، استاد اقتصاد و حقوق در دانشگاه جورج میسون، موفق به کسب جایزه نوبل در اقتصاد گردید.
آکادمی علوم رویاب سوئد در اطلاعیه اش اظهار داشت که کانمن به خاطر به کار گیری بینش های روانشناختی در علم اقتصاد به خصوص در ارتباط با قضاوت و تصمیم گیری انسانی تحت شرایط عدم اطمینان، استحقاق دریافت جایزه نوبل را کسب کرده است.
کانمن نشان می دهد که چگونه قضاوت های انسانی ممکن است راههای میانبر را فراهم کند که به طور سیستماتیک از اصول اساسی احتمالات، انحراف داشته باشند.
تا قبل از انتشار کار کانمن، اقتصاددانان معتقد بودند که نیروی انسانی، تحت تاثیر انگیزه های منفعت شخصی، تصمیمات را به طور عقلایی اتخاذ می کنند.
کانمن این مدل پذیرفته شده را به چالش کشید و نشان داد که رفتار مردم توسط انگیزه های روانشناسی بیشتری تعیین می شوند و اینکه این انگیزه ها عوامل اقتصادی مهمی را می سازند. مطالعه عوامل روانشناسی که انتخاب های سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار می دهند، جهانی را ترسیم می کنند که با مدل عقلانیت اندیشه اقتصاد کلاسیک ، تفاوت زیادی دارد
شواهدی که موید تاثیر پایه های قضاوتی مداوم بر سرمایه گذاران است نظریه بازار کارمد را با تردید مواجه ساخته است. نظریه قدیمی اقتصاد بیان می کند که سرمایه گذاران کاملا عقلایی رفتار می کنند و سعی می کنند با به کار گیری اطلاعات و محاسبه احتمالات، ثروت خود را در طول زمان به حداکثر برسانند.
این نظریه، خطاهای ممکن سرمایه گذاران را تصادفی دانسته و در نتیجه آن بر قیمت دارایی بی تاثیر می دانند. وچون قیمت ها همواره قیمت های تعادلی هستند، منافع سوداگرانه وجود ندارد. لذا کلیه دارایی ها در کلیه زمان ها به طور بهینه قیمت گذاری می شوند.
مساله ای که کانمن بدان اشاره می کند، این است که نئوری کلاسیک در توصیف رفتار دنیای واقعی ناقص است. اگر واسطه گری بی معنی است، چرا سرمایه گذاران بسیاری در صف خرید وسایلی قرار می گیرند که دیگران آرزوی فروش آن را دارند؟ و اگر تمام دارایی ها به طور بهینه قیمت گذاری می شوند، چرا سهام به طور مداوم بازده بیشتری نسبت به اوراق قرضه دارند؟
پاسخی که کانمن به این اشکالات می دهد این است که سرمایه گذاران فقط تا حدی رفتاری عقلایی دارند. محققین رفتاری، الگوهای رفتاری را شناسایی کرده اند که منجر به بروز خطا در تصمیمات سرمایه گذاری می شود.
این خطاها عبارتند از: اعتماد بیش از حد: سرمایه گذاران تمایل دارند در مورد توانایی خود از پیش بینی روند بازار اغراق کنند.
شکل گیری ذهنیت: سرمایه گذاران غالبا تصمیمات خود را بر پایه تمایزات مصنوعی قرار می دهند. مثلا ممکن است آن ها با منافع حاصل از سرمایه گذاری به مثابه پول خانه “house mony “برخورد کنند و برای آن ها ریسکی بالاتر از پول شخصی خود در نظر بگیرند.
این امر ممکن است منجر به کاهش متوسط بازدهی ها بشود. ریسک گریزی: سرمایه گذاران حساسیت بیشتری از زیان، نسبت به کسب منفعت دارند. آثار کانمن: “تفکر سریع و کند” در این کتاب وی نشان می دهد که فرآیند فکر کردن شامل دو مرحله است، مرحله اول که او اسمش را فکر کردن سریع می گذارد، ناخودآگاه ، بی زحمت و شهودی است.
و مرحله دوم که اسمش را فکر کردن کند می گذارد، پرزحمت، ناشی از استدلال و استنتاج و خودگاه است. همه ما این تجربه را داریم که حرفی را می زنیم، عملی می کنیم یا تصمیمی را می گیریم که بعدا پشیمان می شویم، در این کتاب کانمن نشان می دهد چرا این اتفاق می افتد و چگونه می توان این را کنترل کرد.
بطور کلی، کانمن در این کتاب، همچون سراسر عمرش، سعی در تحلیل خطاهای ذهنی سیستم تصمیم گیری انسانی دارد. “اعتقاد به قانون اعداد کوچک، ” بولتن روانی، با همکاری آموس تورسکی ” پیش بینی در روانشناسی ” نقد و بررسی روانی، با همکاری آموس تورسکی ” انتخاب و قضاوت ها ” در قضاوت در شرایط عدم اطمینان: ابتکارات و تعصبات، اد.
دانیل کانمان، پل اسلوویک، و آموس تورسکی، نیویورک، انتشارات دانشگاه کمبریج با همکاری آموس تورسکی “انتخاب ها، ارزش ها و قالب ها” روانشناس آمریکایی، با همکاری آموس تورسکی ‘ انصاف به عنوان یک محدودیت بر ای کسب سود”استحقاق در بازار ” نقد و بررسی اقتصاددان آمریکایی،با همکاری ریچارد تالر و جی- کنت.
“چالش های جدید فرضیات عقلایی” ” معرف مجدد: تعویض ویژگی در خودآموز شاهد ” در ابتکارات و تعصبات: روانشناسی قضاوت خودآموز، اد.تی.دی. گیلویچ، گریفین، و دانیل کانمن، نیویورک، انتشارات دانشگاه کمبریج، با اس. فردریک نتیجه گیری: دانیل کانمن با استفاده از بینش روانشانسی ادارکی راجع بع فرآیند های روانی پاسخگویی به سوالات، شکل گیری قضاوت ها و انتخاب ها، در فهم بهتر چگونگی اتخاذ تصمیمات اقتصادی توسط مردم کمک شایان توجهی نموده است. کانمن در سایر حیطه های اقتصاد رفتاری نیز مشارکت هایی داشته است.
درباره ی کتاب تفکر سریع و کند نوشته ی دانیل کانمن
کتاب تفکر سریع و کند به شما نشان میدهد که چگونه دو سیستم در مغزتان به طور مداوم بر سر کنترل رفتار و اعمالتان با هم میجنگند.
این کتاب به شما نشان میدهد که در کجا میتوانید و به احساس شجاعت خود اعتماد کنید و چگونه میتوانید با ذهنیت هوشیارانهتری عمل کنید و تصمیمات بهتری بگیرید.
کانمن مینویسد، اگرچه به نظر میرسد این دو سیستم برای کنار آمدن با دنیا به خوبی طراحی شدهاند، اما مشکلاتی را هم ایجاد میکنند.
دلیل این امر این است که سیستم ۱ وقتی شروع به کار میکند که به کارگیری سیستم ۲ مناسبتر بوده است یا به بیان دیگر، بینش قابل اعتماد ما، میتواند ما را به سمت پاسخهای غلط و نتیجه گیریهای غلط هدایت کند.
کانمن در کتاب خود بیان میکند که انسانها اساساً موجوداتی غیرمنطقی و مستعد استدلال غلط هستند.
کتاب تفکر سرییع و کند شامل پنج بخش است که در قالب ۳۸ فصل ارائه شده اند. این پنج فصل عبارتند از :
-
دو سیستم
-
سوگیریها و موقعیتهای ابتکاری
-
اعتمادبهنفس بیش از حد
-
انتخابها
-
دو حالت
ممکن است بسیاری این کتاب را به عنوان کتابی برای اوقات فراغت در نظر نگیرند، اما کانمن موفق شده، خواندن و فهم آن را بسیار آسان کند. پس حتی اگر دانش قبلی از روانشناسی یا اقتصاد نداشته باشید میتوانید به راحتی این کتاب را مطالعه کنید.
ایدههای مطرح شده در کتاب تفکر سریع و کند
-
مغز شما دارای دو سیستم است: سیستم ۱ (سریع، شهودی) و سیستم ۲ (کند، تحلیلی).
-
سهولت شناختی: مغز شما در حل مسائل میخواهد مسیری با کمترین مقاومت را طی کند.
-
جایگزینی سوال: وقتی با یک سوال دشوار روبرو میشویم، به سوالی که از نظر شناختی آسانتر است پاسخ میدهیم.
-
آنچه میبینید تمام چیزی است که وجود دارد.
-
چارچوب بندی و معماری انتخاب: نظر شما بسته به نحوه سوال پرسیدن از شما میتواند تغییر کند.
-
ما از ایده “از دست دادن” آنچه در حال حاضر داریم، متنفر هستیم.
خلاصه کتاب تفکر سریع و کند
تفکر سریع و کند به شما دو سیستم فعال در مغزتان را معرفی میکند که به طور مداوم بر سر کنترل رفتار و اعمالتان با هم میجنگند.
این کتاب روشهای زیادی را به شما میآموزد که به وسیله آنها میتوانید عواملی که منجر به خطا در حافظه، قضاوت و تصمیم گیریتان میشود را شناسایی کنید و روشهای مقابله با آنها را بیاموزید.
در اینجا ۳ درسی که میتوانید از این کتاب بگیرید، مورد بررسی قرار میگیرند:
درس ۱: رفتار شما به وسیله ۲ سیستم در ذهن تان تعیین میشود – یکی آگاهانه و دیگری خودکار.
کانمن ۲ سیستم ذهن را به صورت زیر نام گذاری میکند.
سیستم ۱: اتوماتیک و تکانهای است.
این سیستمی است که شما هنگام ورود با عجله به قطار از آن استفاده میکنید و به طور غریزی به سمت در میچرخید و باعث میشود وقتی جلوی تلویزیون نشستهاید و میخواهید یک کاسه کوچک چیپس بخورید به جای آن کل بسته چیپس را میخورید.
سیستم ۱ باقی ماندهای از گذشته ما است و برای بقای ما بسیار مهم است. فکر نمیکنید، اینکه وقتی ماشینی بوق میزند بدون فکر کردن از جلو آن کنار میروید کاملاً مفید است؟
سیستم ۲ بسیار هوشیار، آگاه و با ملاحظه است.
این سیستم به شما کمک میکند تا کنترل خود را داشته باشید و بتوانید به صورت عمدی توجه خود را متمرکز کنید. این سیستم هنگامی که با یکی از دوستانتان ملاقات میکنید و سعی میکنید او را در جمعیتی بزرگ از افراد پیدا کنید، کار میکند، به شما کمک میکند ظاهر او را به یاد بیاورید و سایرافراد را فیلتر کنید.
سیستم ۲ یکی از جدیدترین بخشهای اضافه شده به مغز ماست و تنها چند هزار سال قدمت دارد. این همان چیزی است که به ما کمک میکند تا در دنیای امروز موفق شویم، به طوری که اولویتهای ما از تهیه غذا و سرپناه به کسب درآمد، حمایت از خانواده و تصمیمگیریهای پیچیده تغییر کرده است.
با این حال، این ۲ سیستم به نوبت یا با هم کار نمی کنند. آنها اغلب بر سر اینکه کدام یک مسئول هستند با یکدیگر میجنگند و این درگیری نحوه عملکرد و رفتار شما را تعیین میکند
رس ۲: مغز شما تنبل است و این باعث میشود اشتباهات ذهنی داشته باشید.
در اینجا یک مثال ساده برای نشان دادن تأثیر درگیری این ۲ سیستم بر روی زندگی شما مطرح میشود، این مسئله چوب بیس بال و توپ نامیده میشود.
یک چوب بیس بال و یک توپ ۱.۱۰ دلار قیمت دارد. قیمت چوب ۱ دلار بیشتر از توپ است. قیمت توپ چقدر است؟
یک ثانیه زمان دارید به جواب فکر کنید
فهمیدید؟
اگر پاسخ فوری و اولیه شما ۰.۱۰ دلار است، متاسفم باید بگویم سیستم ۱ ذهنتان، شما را فریب داده است.
بیایید از نظر ریاضی این مسئله را بررسی کنیم.
اگر یک یا دو دقیقه در مورد آن فکر کنید، خواهید دید که قیمت توپ باید ۰.۰۵ دلار باشد. اگر قیمت چوب ۱ دلار بیشتر از توپ باشد، به مقدار ۱.۰۵ دلار میرسید که در مجموع با قیمت توپ ۱.۱۰ دلار خواهد شد.
جذاب است، درست است؟ چه اتفاقی رخ داد؟
وقتی سیستم ۱ با مشکل سختی روبرو شود که نمیتواند آن را حل کند، سیستم ۲ را برای انجام عملیات فرا میخواند تا بر روی جزئیات کار کند.
اما گاهی مغز شما مشکلات را سادهتر از آنچه در واقع هستند، درک میکند. سیستم ۱ فکر میکند از عهده آن برمی آید، در صورتی که در واقع نمیتواند و در نهایت باعث اشتباه کردن شما میشود.
چرا مغز شما این کار را میکند؟ درست مثل ایجاد عادتها، میخواهد در مصرف انرژی صرفهجویی کند. قانون حداقل تلاش بیان میکند که مغز شما برای هر کاری که بتواند از حداقل مقدار انرژی استفاده میکند.
بنابراین وقتی به نظر میرسد سیستم ۱ میتواند مسائل را مدیریت کند، سیستم ۲ را فعال نمیکند. در این حالت، شما را وادار میکند که از تمام ضریب هوشی خود استفاده نکنید. بنابراین مغز هوش ما را با تنبل بودنش محدود میکند.
درس ۳: وقتی درباره پول تصمیم میگیرید، احساسات خود را در خانه بگذارید.
حتی اگر تحقیقات میلتون فریدمن در مورد اقتصاد، پایه و اساس کار امروز در این حوزه را بنا گذاشته باشد، در نهایت با این واقعیت مواجه می شویم که انسان اقتصادی (یعنی مرد یا زنی که فقط براساس تفکر منطقی عمل میکند و اولین بار توسط جان استوارت میل معرفی شد) ، شباهتی به آنچه ما در زندگی روزمره انجام میدهیم، ندارد.
این ۲ سناریو را در نظر بگیرید:
۱۰۰۰ دلار به شما داده میشود. در ادامه میتوانید بین دریافت یک جایزه، ۵۰۰ دلاری ثابت یا قمار ۵۰٪ پولتان برای برنده شدن ۱۰۰۰ دلار دیگر، انتخاب کنید.
به شما ۲۰۰۰ دلار داده میشود. در این صورت میتوانید بین حالت از دست دادن مقدار ثابت ۵۰۰ دلار، یا قمار کردن روی ۵۰٪ پولتان با احتمال از دست دادن ۱۰۰۰ دلار انتخاب کنید.
در هر کدام از این سناریوها، کدام حالت را انتخاب میکنید؟
اگر مثل اکثر مردم باشید، ترجیح میدهید ۵۰۰ دلار ثابت را در سناریو ۱ بگیرید، اما در سناریوی ۲ قمار کنید. با این وجود احتمال دریافت مبلغ پایانی ۱۰۰۰ دلار، ۱۵۰۰ یا ۲۰۰۰ دلار دقیقاً در هر دو سناریو برابر است.
دلیل این موضوع به بیزاری از ضرر کردن بر میگردد. ما بیشتر میترسیم آنچه را که در حال حاضر داریم را از دست بدهیم، تا مشتاق دریافت مقداری بیشتر باشیم.
همچنین ما، ارزش را براساس نقاط مرجع درک میکنیم. با ۲۰۰۰ دلار شروع کردن، باعث میشود فکر کنید در موقعیت بهتری برای شروع قرار دارید و میخواهید از آن محافظت کنید.
در آخر اینکه، هر چه پول بیشتری داشته باشیم نسبت به آن حساسیت کمتری خواهیم داشت (اصطلاحاً به آن اصل کاهش حساسیت میگوییم). از دست دادن ۵۰۰ دلار وقتی ۲۰۰۰ دلار دارید کوچکتر از کسب سود ۵۰۰ دلار وقتی که ۱۰۰۰ دلار دارید به نظر میرسد. بنابراین احتمال اینکه از موقعیت شانسی استفاده کنید، بیشتر است.
مراقب این موارد باشید. فقط دانستن اینکه هنگام صحبت کردن در مورد پول، احساسات تان سعی در گیج کردن شما دارند، به شما کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرید. سعی کنید آمار، احتمالات را در نظر بگیرید و وقتی شانس به نفع شماست، مطابق آن عمل کنید.
اجازه ندهید احساسات در جایی که به آنها ربطی ندارد، برایتان مانع ایجاد کنند. قانون شماره ۱ برای یک بازیکن پوکر خوب بودن، این است که “احساساتتان را در خانه بگذارید”.
بخشهایی از متن کتاب تفکر سریع و کند
-
یک روش قابل اعتماد برای اینکه مردم به یک دروغ باور پیدا کنند تکرار مکرر آن است، زیرا آشنایی با یک موضوع به راحتی از حقیقت قابل تشخیص نمیباشد. نهادهای مستبد و بازاریابها همیشه این واقعیت را میدانسته اند. “
-
“اعتقاد راحت کننده ما در مورد اینکه جهان منطقی است بر بنیادی ایمن بنا نهاده شده است یعنی توانایی تقریباً نامحدود ما در نادیده گرفتن جهل و نادانی خودمان.”
-
“هوش فقط توانایی استدلال نیست. هوش توانایی یافتن موضوعات مربوطه در حافظه و گسترش توجه در صورت لزوم نیز هست. “
-
“روان شناس، پل روزین، متخصص انزجار، مشاهده کرده است که یک سوسک جذابیت یک کاسه گیلاس را به طور کامل از بین میبرد، اما یک گیلاس بر یک کاسه سوسک هیچ تاثیری نخواهد داشت.”
-
“اگر در مورد اینکه فردی با افکار باور پذیر و باهوش به نظر برسید، اهمیت میدهید،وقتی که میتوانید با زبانی ساده تر حرف خود را بیان کنید، از زبانی پیچیده استفاده نکنید .”
-
“این ایده که آینده قابل پیش بینی نیست هر روز با سادگی توضیح گذشته تضعیف میشود.”
-
“پول برای شما خوشبختی و خوشحالی را نمیخرد، اما بی پولی مطمئناً برای شما بدبختی به ارمغان میآورد.”
-
“عجیب و غریب به نظر میرسد، من خودم و تجربه کردن خودم را به یاد میآورم و اما کسی که زندگی کردم برای من مثل یک غریبه به نظر می آید.”
-
” قانون کلی “حداقل تلاش” برای اعمال شناختی و همچنین جسمی هم به کار برده میشود. این قانون بیان میکند که اگر چندین روش برای دستیابی به هدفی یکسان وجود داشته باشد، مردم در نهایت به سمت خط مشی دارای کمترین اقدامات جذب خواهند شد. در اقتصاد عمل، تلاش کردن نوعی هزینه است و کسب مهارت با ایجاد تعادل بین منافع و هزینه هدایت میشود. تنبلی در اعماق طبیعت ما نهفته است. “
-
“ما تمایل داریم چیزهایی که در مورد جهان میدانیم را دست بالا بگیریم و نقش شانس را در رویدادها دست کم میگیریم.”
-
“من همیشه بر این باور بوده ام که تحقیقات علمی حوزه دیگری است که نوعی خوش بینی برای موفقیت در آن ضروری است. هنوز دانشمند موفقی را ملاقات نکرده ام که توانایی اغراق کردن در مورد اهمیت کاری که انجام میدهد را نداشته باشد، و معتقدم که محققانی که فاقد احساس اهمیت دادن خیالی هستند، در برابر تجربههای مکرر چندین شکست و موفقیتهای نادر و کوچک، یعنی سرنوشت اکثر محققان، پژمرده خواهد شد. “
-
“اعتمادی که افراد به اعتقادات خود دارند بیشتر به کیفیت داستانی بستگی دارد که میتوانند درباره آنچه میبینند تعریف کنند، حتی اگر کم ببینند.”
-
“ما میتوانیم نسبت به بدیهیات نابینا باشیم، و همچنین نسبت به بی بصیرتی خود هم نابینا هستیم.”
-
“جهان بسیار کمتر از آنچه فکر میکنید منطقی است. ایجاد انسجام بیشتر از نحوه کار کردن ذهن شما ناشی میشود. “
-
“به احتمال زیاد با یافتن شگفتیهایی در رفتار خود چیزی یاد میگیرید تا با شنیدن حقایق شگفت آور در مورد مردم به صورت کلی.”
-
“ساده ترین راه برای افزایش شادی این است که استفاده از وقت خود را کنترل کنید. آیا میتوانید وقت بیشتری برای انجام کارهایی که از انجام آنها لذت میبرید پیدا کنید؟ “
-
“این توهم که گذشته را درک میکنیم، اعتماد به نفس بیش از حدی در مورد توانایی ما برای پیش بینی آینده داریم ایجاد میکند.”
-
“اعتماد به نفس احساسی است که منعکس کننده انسجام اطلاعات و سهولت شناختی پردازش آن میباشد. عاقلانه است که پذیرش عدم قطعیت را جدی بگیریم، اما اظهار اعتماد به نفس بالا در اصل به شما میگوید که فرد داستانی منسجم را در ذهن خود ساخته است، داستانی که لزوماً واقعیت ندارد. “
-
“آزمون یادگیری روانشناسی این است که آیا درک شما از موقعیتهایی که با آن روبرو میشوید تغییر کرده است، نه اینکه آیا یک واقعیت جدیدی را یاد گرفته اید یا نه.”
-
“شخصی که با ضررهای خود کنار نیامده است، احتمالاً قمارهایی را میپذیرد که در حالت عادی برای او غیرقابل قبول خواهند بود.”
آثار دنیل کانمن
“تفکر، سریع و کند” در این کتاب وی نشان می دهد که فرآیند فکر کردن شامل دو مرحله است، مرحله اول که او اسمش را فکر کردن سریع می گذارد، ناخودآگاه ، بی زحمت و شهودی است. و مرحله دوم که اسمش را فکر کردن کند می گذارد، پرزحمت، ناشی از استدلال و استنتاج و خودگاه است.
همه ما این تجربه را داریم که حرفی را می زنیم، عملی می کنیم یا تصمیمی را می گیریم که بعدا پشیمان می شویم، در این کتاب کانمن نشان می دهد چرا این اتفاق می افتد و چگونه می توان این را کنترل کرد.
بطور کلی، کانمن در این کتاب، همچون سراسر عمرش، سعی در تحلیل خطاهای ذهنی سیستم تصمیم گیری انسانی دارد.
شاید برای بسیاری از افراد مشابه دنیل کانمن، بتوان با غرور و افتخار توضیح داد که: او برندهی جایزهی نوبل اقتصاد است.
اما دستاوردهای دنیل کانمن در حوزهی روانشناسی و اقتصاد چنان بزرگ و ارزشمند بوده که دریافت جایزهی نوبل، چیز زیادی به ارزش آنها اضافه نمیکند.
دنیل کانمن، بخش بزرگی از مطالعات خود را با همکاری دوست نزدیکش تورسکی انجام داده است که البته وی در سال ۱۹۹۶ فوت شد. بخش عمدهای از مقدمهی کتاب تفکر، سریع و کند، به تعریف و تمجید و تحسین از تیزهوشی و نبوغ او اختصاص یافته است.
بسیاری از خطاهای شناختی که ما میشناسیم، یا توسط او مطرح شدهاند یا لااقل توسط نوشتهها و مطالعات و تحقیقات او، بهتر و دقیقتر شناخته شده و معرفی شدهاند.
اما عموماً از نظریهی پراسپکت (Prospect Theory) او به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهایش نام میبرند. نظریهای که یکی از مبناهای شکلگیری دانش اقتصاد رفتاری بوده است.
تاثیرگذاری نظریات و مطالعات او در حدی بوده که با وجودی که وی هرگز به صورت رسمی اقتصاد نخوانده و مطالعاتش عموماً در حوزهی روانشناسی بوده، وی را یکی از بزرگترین افراد تاثیرگذار در توسعهی نظریههای رفتاری در اقتصاد میدانند.
دنیل کانمن کتابهای دیگری هم دارد که از جمله آنها میتوان به کتاب Attention and Effort (توجه و تلاش) و کتاب Choices, Values and Frames (انتخابها، ارزشها و چارچوبها) اشاره کرد.
1- معرفی کتاب تفکر، سریع و کند در یوتیوب
2- معرفی کتاب تفکر، سریع و کند در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.