توضیحات
شیاطین اثر فئودور داستايفسكی است.
با وقوع انقلاب صنعتی وضعیت اقتصادی و اجتماعی روسیه تزاری دگرگون میشود.
تمام طبقات اجتماعی وارد دورانی از آشوب میشوند و مقابله با شرایط بحرانی، نقاب از چهرهی شخصیتها برداشته و ذات واقعی افراد را نشان میدهد.
داستایفسکی با نگاهی عمیق به درون این شخصیتها، آنها را در رمان شیاطین به تصویر میکشد و به خواننده نشان میدهد که عوامل بیرونی در هماهنگی با روح درونی میتواند آدمها را یکشبه به شیطان تبدیل کند.
خلاصه رمان شیاطین
مضمون اصلی کتاب شیاطین دربارهی انقلابیونی است که برای رسیدن به هدف خود یعنی سرنگونی حکومت و کلیسای روسیه، دست به هر جنایتی میزنند و با اینکه عاشق وطن خود هستند، از آنها به سادگی سوءاستفاده میشود.
این کتاب را سیاسیترین اثر داستایفسکی میدانند.
ستاوروگین، پیشوا و معلمی است که شخصیت محوری رمان شیاطین به حساب میآید. شخصیتهای دیگری که در کتاب شرح داده میشوند، بخشی از شخصیت پیچیدهی ستاوروگین را به خواننده معرفی میکنند که گاه با هم بسیار تناقض دارند.
بخشی از این توصیفات، ستاوروگین را رهبری با مهارت وادار کردن دیگران به اعمال غیرانسانی به تصویر میکشد.
گروه انقلابی با نام «مردم ما» و به سرکردگی پیوتر ستپانویچ نمایندهای از انقلابیهای متعصب هستند. پیوتر تجسم شیطان روی زمین و نمایندهی تفکرات پوچ است.
پیوتر با فریب و کنترل احساسی، گروه را بازیچهی خود میکند و پای آنها را به ماجراهایی غیراخلاقی باز میکند که به قتل نیز میانجامد. البته پیوتر که صفات رهبری را در خود نمیبیند، از ستاوروگین به جای رهبر استفاده میکند.
ستاوروگین یک رهبر واقعی، باهوش، مستقل و مرموز است که به راحتی بر دل و ذهن تمامی شخصیتهای داستان نفوذ دارد. او که به خدا باور ندارد، با خودخواهی، ترس و اخلاق را نادیده گرفته و دست به شرارت میزند.
استپان، پدر پیوتر هم یکی از مهمترین شخصیتهای کتاب است که داستان با شرح احوال او شروع میشود. او در روزهای آخر عمرش متحول میشود و با جنبش پوچگرایی جامعهی روسی مخالفت میکند.
او نمایانگر معتقدان دین ارتدکس است و در جایجای کتاب از انجیل نقل قول میآورد. ایمان به خدا، مشارکت در پیشرفت بشر، اخلاق، عشق و هنر از دغدغههای داستایفسکی در این کتاب است.
نگاهی به زندگی و آثار داستایفسکی خالق رمان شیاطین
فئودور داستایفسكی (1881-1821) در خانوادهای مرفه در مسکو متولد شد. پدرش پزشک بود و با کار در بیمارستان خیریه به فقرا کمک میکرد. به این ترتیب داستایفسکی فرصت یافت تا از کودکی از نزدیک نظارهگر مشکلات طبقهی فرودست باشد.
بعد از فارغالتحصیلی مدتی به عنوان مهندس کار کرد. کمکم به قمار و مال باختن دچار شد، چیزی که همه عمر گریبانگیرش بود. در دههی سوم زندگیاش با نویسندهها و روشنفکران رادیکال منتقد آشنا شد.
با دستگیری داستایفسکی در محفل روشنفکرانهی «پتروشفسکی» و عدم اقرار او به گناهش، دادگاه نظامی حکم مرگ برایش صادر کرد. تزار مایل نبود که حکم اجرا شود اما به محکومان لباس سفید پوشاندند و آنها را به محل اعدام بردند.
در آخرین لحظههای مراسم اعدام، حکم عفو تزار را برای زندانیان خواندند. داستایفسکی به چهار سال کار اجباری در اردوگاههای سیبری محکوم شد.
این تجربهی نزدیک به مرگ، رنج زندان و تحقیر اردوگاه تاثیر زیادی بر ذهن داستایفسکی گذاشت. تجربهی اردوگاه کار اجباری موضوع رمان «خاطرات خانهی مردگان» است و به اعدام نمایشی نیز در کتاب «ابله» اشاره شد.
داستایفسکی نویسنده رمان شیاطین در آثارش به سراغ بررسی سرشت جنایتکاران و خلق و خوی قاتلانی میرود که بیشتر از روی عمد مرتکب جنایت میشدند تا از روی غریزه. «جنایت و مکافات» از جملهی این آثار است.
روسیه در زمان داستایفسکی به تازگی صنعتی شده بود، در حالی که تعداد زیادی از مردم در فقر و بدبختی به سر میبردند.
این وضعیت باعث نارضایتی تودههای مردمی و شنیدن زمزمههایی از انقلاب علیه سرمایهداری و طبقهی ثروتمند در جامعه شد.
ناآرامیهای سیاسی روز به روز شدت میگرفت.
در این میان، اعتراض دانشجویی به رفتارهای خشونتآمیز انجمن سری و ترک آن باعث شد تا اعضای گروه او را به قتل برسانند. ماجرای قتل دانشجو به شدت بر داستایفسکی اثر کرد.
رهبر این گروه سری یک نهیلیست افراطی بود که باور داشت اعضای گروهش نباید منافع شخصی، احساسات و تعلقخاطری غیر از انقلاب داشته باشند. این حادثه باعث شکلگیری کتاب شیاطین شد.
«یادداشتهای زیرزمینی» داستان یک کارمند بازنشستهی دولتی است که از همه چیز و همهکس بیزار است.
رمان «جنایت و مکافات» یکی از آثار مشهور داستایفسکی دربارهی مردی بیپول ولی متوهم و شیفتهی قدرت و ثروت که در جریانی پیرزن رباخوار و خواهر او را به قتل میرساند.
رمان «ابله» نیز ماجرای فردی پاک و سادهدل است که پای به دنیای اشرافیت میگذارد. «برادران کارامازوف» آخرین اثر داستایفسکی سرنوشت سه برادر به نامهای «میتیا»، «ایوان» و «آلیوشا» را به تصویر میکشد، که هر یک بر اساس ذات خود مسیری را برای زندگی برمیگزیند و با عواقبی روبهرو میشود.
«هانری تروایا»، نویسندهی فرانسوی در نقد شیاطین داستایفسکی گفته است: «جنزدگان، یا به لفظ صحیحتر «شیاطین» داستان ملت و کشوری است که موازین اجتماعی را نمیشناسد، و به جای اینکه خود را نجات دهد و قانون و اخلاق را احیا کند، خود را نابود میسازد.
شیاطین همیشه در جسم آن قربانی که در آن حلول کردهاند باقی نمیمانند.»
«سامرست موام»، نویسندهی انگلیسی دربارهی رمان آثار داستایفسکی نوشته است: «در کالبد داستایفسکی مردی زندگی میکرد که میتوانست «آلیوشا» را بیافریند، آفریدهای که شاید در تمامی رمانهای جهان، شیرینتر و نجیبتر و مهربانتر از او نیامده باشد.
در کالبد داستایفسکی، انسانی زندگی میکرد که میتوانست «بابا زوسیما» را خلق کند، مردی که شبیه اولیاء است.»
سبک نگارش داستایفسکی در شیاطین
فرهنگ روسی بین دو غول بزرگ قرن نوزدهم، تولستوی و داستایفسکی تقسیم شده است. در میان نویسندگان قرن نوزدهم داستایفسکی بیشترین تاثیر را بر ادبیات مدرن داشت.
داستایفسکی رماننویس درون آدمی است، تصویرگر عوالم درونی که از رنج و درد مدرن، از دوگانگی ایمان و دنیا و از خلاء اخلاق فرد و توده مینویسد. داستایفسکی تلاش کرد که در آثارش تضادها و افراطهای روزگار خود را نشان دهد.
تجربهی کار چهارساله در سیبری، داستایفسکی را از نظر روحی و فکری تغییر داد. رنج بسیار او از بیماری صرع به همراه دیدگاه پیچیدهتر و تلخترش نسبت به جهان او را به سمت پوچگرایی سوق داد.
در این زمان فقر و مشکلات خانوادگی نیز گریبانش را گرفت. روح داستایفسکی از پوچی شهرهای مدرن آزرده شده و سودای دهقان آزاده را داشت.
او نیز همراه با «بالزاک» نویسندهی فرانسوی و «دیکنز» نویسندهی انگلیسی، تصویر جوامع و طبقات اجتماعی را در وضعیتی درهم و بیمعنی در شهرها تصویر میکند.
از آنجایی که داستایفسکی نویسندهای واقعگرا بود، پدیدههای اجتماعی علت اصلی نوشتن رمان برایش محسوب میشد.
رد وقایع اجتماعی آن دوره و زمانه را به سادگی میتوان در آثار او یافت.
رئالیست سبکی ادبی است که در قرن هجدهم و نوزدهم با هدف شرح واقعیتهای جامعه شکل گرفت. نویسندگان این مکتب جامعهی خود را با همهي مشخصات و عادات، نیکى و بدىهایش در آثارشان نشان دادند.
اما رئالیست (واقعگرایی) داستایفسکی با سایرین تفاوت داشت. او کمتر به سراغ جزییات بیاهمیت رفته و بیشتر شخصیت انسان را مطالعه کرد. او بر این باور بود که شخصیت انسان در لحطات بحران شدید به بهترین وجه مشخص میشود.
بنابراین رئالیسم داستایفسکی چیزی فراتر از توصیف مردم معمولی و زندگی آنها بود. در داستانهای او هیچ چیز غیرممکنی رخ نمیدهد و همهی ماجراها در فضایی مرتبط رخ میدهد.
«سروش حبیبی» کتاب را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات نیلوفر آن را با تصویر جلدی از «جیمز انسور» با عنوان «توطئه» منتشر کرده است.
در بخشی از رمان شیاطین میخوانیم:
به صراحت بگویم که ستپان پیوسته میان ما نقشی خاص، و میشود گفت اجتماعی و سیاسی، ایفا میکرد و با چنان سودایی به این نقش دل بسته بود که گمان میکنم بیآن نمیتوانست زنده بماند.
چهبسا که این حالِ او به علت عادت بوده باشد، یا بهتر است بگویم نتیجهی تمایلی والا و پیوسته، یادگار کودکی، به اینکه در اطراف رفتار غیرتمندانه سیاسی خود در جامعه، روءیاهایی شیرین ببافد. مثلا علاقه عجیبی داشت به اینکه خود را «تحت تعقیب» یا به اصطلاح در «تبعید» بشمارد.
همین دو واژهی ناچیز نوعی هاله اعتبار با خود دارد که او را، از همان آغاز و برای همیشه فریفته، و بعدها، با گذشت سالها، ارج او را در چشم خود پیوسته بالا برده بود بهطوری که عاقبت، خود را بر پیکره پایهای رفیع میپنداشت و این برای طبع خودپسندش بسیار خوشایند بود.
در یک داستان طنزآمیز انگلیسی قرن گذشته، شخصی به نام گالیور که از سرزمین لیلی پوتها، (که آدمکهایی نیم وجبی بودند) بازمیگردد به قدری عادت کرده است که خود را میان ایشان غول بشمارد که در خیابانهای لندن نیز بیاختیار فریاد میزند و رهگذران و درشکهچیان را برحذر میدارد که عقب بروند و مواظب باشند که زیر پای او له نشوند، زیرا خیال میکند که همچنان غول قامت است و دیگران خُردبالا.
مردم به او میخندند و دشنامش میدهند و سورچیانِ درشت خو خوابِ بزرگی را با شلاق از سرش میپرانند. اما آیا گالیور سزاوار این رفتار بود؟ عادت چه کارها که نمیکند!
شیاطین
1-معرفی کتاب شیاطین در یوتیوب
2- معرفی کتاب شیاطین در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.