توضیحات
معرفی کتاب دیوانگان ثروتساز
کتاب دیوانگان ثروتساز در سال 2015 منتشر شد و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. کتاب به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه شد و مورد پسند افراد برجستهای از جمله «دونالد ترامپ»، «رابرت کیوساکی»، «برایان تریسی»، «آنتونی رابینز»، «جک کنفیلد»، «دیوید باخ» و «بارباراکورکوران» قرار گرفت.
بسیاری از افراد بهخصوص جوانان در فکر به راه انداختن کسبوکار خودشان هستند. اما قرار گرفتن درمسیری پرچالش و سخت سبب میشود خیلی از افراد از رسیدن به آرزویشان دست بکشند. مسیر موفقیت راهی پرپیچ و خم است که هر فرد طی آن بارها با شکست روبهرو میشود ولی بالاخره به رویایش دست پیدا میکند.
دارن هاردی از افراد تاثیرگذار در صنعت و تجارت، تجربههای شخصیاش را در مسیر موفقیت در کتاب دیوانگان ثروتساز، چگونه نترسیم و سوار قطار وحشت کارآفرینی شویم؟ مطرح میکند. کتاب دیوانگان ثروتساز اصول مربوط به کارآفرینی را ارائه میدهد و با راهنماییهای دارن هاردی خواننده این کتاب جرات پیدا میکند کسبوکار خودش را راه بیندازد.
داستان شکستها و موفقیت دارن هاردی
دارن هاردیDarren Hardy نویسنده و سخنران انگیزشیست که افراد کتابخوان نام او را با کتاب «اثر مرکب» یه یاد میآورند. او در فوریه 1971 در آمریکا به دنیا آمد. هاردی از هجده سالگی فعالیت تجاری خود را آغاز و در جوانی مجلهی موفقیت (SUCCESS) را تاسیس کرد. از جمله فعالیتهای او میتوان به مدیریت چند شبکهی تلویزیونی اشاره کرد که در آن زمان با افرادی چون «بیل گیتس»، «استیو جابز» و «مارک زوکربرگ» مصاحبه کرد.
دارن هاردی تجربههای موفقيت و شکست سالهای کاریاش را نوشت و منتشر کرد و به عنوان نویسندهای موفق هم شهرتش دوچندان شد. در سال 2010 کتاب «اثر مرکب» را منتشر کرد که در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز آن سال جا گرفت.
دارن هاردی کنفرانسها و سمینارهای زیادی اجرا کرد تا افراد زیادی را از ترسِ پیشروی به سمت موفقیت برهاند. در پی تالیف کتابهایش او کتاب دیوانگان ثروتساز را نوشت که در دنیای تجارت و کسبوکار بسیار پرفروش و تاثیرگذار شد.
از کتابهای دیگر دارن هاردی میتوان به کتابهای «افزایش بهره وری»، «رهاسازی قدرت درونی، دستاوردهای شگفت انگیز به وسیله اشتیاق و تعهد به اهداف»، «دستیابی به اهداف» و «۱۰۰ سال خردمندی» اشاره کرد.
دیوانگان ثروتساز کتاب تحسینشدهی ترامپ
«حسین یاغچی»، ویراستار کتاب دیوانگان ثروتساز میگوید :«ثروتمند خودساخته یعنی آن که از خویش و تواناییهایاش فراتر میرود و افقهای جدیدی را در زندگی خود پدید میآورد و ناگفته پیداست که این فراتر رفتن و افقسازی، برحال جامعه هم موثر است. ثروتمند خودساخته اسباب جاه و مکنت خود را در تعامل با اجتماع پیراموناش و خدماتی که به آنها ارائه میکند به دست میآورد و چون فراتر از امروز خویش شود، لاجرم حال امروز اجتماع پیراموناش را هم فراتر از آنی میکند که بدان دچار است.» همچنین «محمد مهدی ربانی»، قائم مقام مجلهی «پنجرهی موفقیت»، دربارهی کتاب دیوانگان ثروتساز میگوید :«تجربه به من نشان داد هر بار که موفق نمیشویم، چیزهایی زیادی یاد میگیریم که پشتوانهی موفقیتهای بزرگتر است…این کتاب سبب میشود راه موفقیت را با واقعیتهایاش بشناسید و همچنین به یک دیوانهی ثروتساز تبدیل شوید!»
خلاصه کتاب
کتاب دیوانگان ثروت ساز، چگونه نترسیم و سوار قطار وحشت کارآفرینی شویم؟ شامل هشت فصل است. دارن هاردی طی بخشهای مختلف کتاب، زندگی پرفراز و نشیبش را بیان میکند. او تجربههای خودش را در زمان شکستهایش به اشتراک میگذارد تا خوانندگان کتابهایش بتوانند از آنها درس بگیرند. فصلهای کتاب کتاب دیوانگان ثروت ساز عبارتند از: «قدی که احتیاج است»، «کمربند ایمنی را ببندید»، «به موتور سوخترسانی کنید»، «پرکردن صندلیهای خالی»، «سواریدر صندلی جلو»، «سرعت گرفتن»، «دستها بالا»، «به دوربین لبخند بزنید».
پیش از شروع فصلهای کتاب، دارن هاردی کارآفرینی را شبیه سوار شدن بر قطار وحشت شهربازیها توصیف میکند. قطار وحشت شهربازیها ریسک شیرین و جذابی دارد که اوج و فرودهای آن همان سختیها و موفقیتهای کسبوکار و زندگی هستند. دارن هاردی معتقد است که کارآفرینی در وجود همهی ما ریشه دارد و با انجام اصول درست میتوانیم از قطار سواری لذت ببریم.
نویسنده معتقد است که بعد از خواندن کتاب دیوانگان ثروتساز، افراد قدرت بیشتری پیدا میکنند و به خوبی برای مسیر مجهز میشوند. همچنین دارن هاردی معتقد است که خواندن کتاب دیوانگان ثروتساز سبب افزایش اعتماد به نفس شما میشود.
در این کتاب مجموعهای از توصیهها آورده شده است که با انجام آنها در مسیر درست کارآفرینی قرار میگیرید. برخی از آنها عبارتند از: «در مورد کاری که میکنید، علاقه به خرج دهید»، «در مورد دلیل انجام یک کار علاقه به خرج دهید» و «در مورد شیوهی انجام یک کار، علاقه به خرج دهید». همچنین در انتهای تعدادی از فصلهای کتاب تعدادی تمرین گذاشته شده است که خواننده با انجام آنها به تعریف درستی از موفقیت و فروش میرسد.
دارن هاردي در میانه کتاب از سه قانون طلایی صحبت میکند که عبارتند از: «بدانید چه میخواهید»، «بدانید چه میخواهند» و «قانون ت». دارن هاردی در انتهای کتاب پس از بیان تجربهها و آموزههایش با مخاطبانش صحبت میکند :«من اعتقاد دارم. من، دارن هاردی، باورتان دارم. میتوانید این کار را بکنید…تصادفی نیست که دارید این کلمات را میخوانید. این کلمات برای شما نوشته شدهاند.»
ترجمههای مختلف از کتاب
کتاب دیوانگان ثروتساز، چگونه نترسيم و سوار قطار وحشت کارآفرینی شویم؟ را شادی حسنپور به فارسی ترجمه و «انتشارات نگاه نوین» کتاب را منتشر کرده است. از ترجمههای دیگرِ شادی حسنپور میتوان به کتاب «۱۰ هفته تا موفقیت بیچون و چرا و چند یادداشت دیگر» و کتاب «مرد واقعی یک کلاس درس برای اثرگذاری و موفقیت» اشاره کرد که این کتابها نیز نوشتهی دارن هاردی هستند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
یک سازمان که از هر سازمان دیگری بهتر توانسته با واکنش درونی ترس در ما مبارزه کند، ارتش است. اگر یک آدم عادی از سخنرانی بترسد، تصور کنید یک نوجوان نامنظم و شلخته چه واکنشی به تیراندازی و حمله از طرف شورشیها نشان میدهد؟
ارتش، این نوجوانانی را که هیچ وقت از آغوش مامانشان دور نشدهاند، تحویل میگیرد و از طریق آموزشی نظامی تبدیلشان میکند به جنگجویانی بیباک. به عنوان بخشی از این تحولات، تازهکارها را در معرض ترس، فشار و استرس تمام نشدنی و دائم قرار میدهند. نتیجه چیست؟
سربازان آینده به ترس عادت میکنند. حالا وقتی هزاران کیلومتر از خانه دور هستند و در افغانستاناند، در زمان آتش بار گلولهها دنبال جای برای فرار نمیگردند. برای این که با آتش دشمن روبرو شوید و باز هم به سویاش بدوید، نیاز به مغزی کاملا هک شده دارید. ولی اگر بتوانید مغزتان را تمرین دهید تا سمت گلولهها و بمبها بدود، تصور کنید تربیت آن برای دویدن سمت صحنه، تماس با مشتری یا تعدادی غریبه چه قدر راحت خواهد بود. این فرآیند برای من در بچگی و تحت تربیت گروهبان دوم، یعنی پدرم، شروع شد. اولین بازیام در لیگ بیسبال بچهها، وقتی پرتابکننده توپ را میانداخت، دائم از محوطه بیرون میپریدم. این واکنش طبیعی مغزم برای دفاع در موقعی بود که توپ سمت من به پرواز درمیآمد.
ولی این کار خوبی برای بازی بیسبال نیست. علاوه بر این از نظر پدرم مثل دخترها بودم. قطعا پدرم قرار نبود در حق هیچ پسر دخترداری پدری کند، برای همین شنبهی بعدی بردم زمین بیسبال تا ضربه زدن را با من تمرین کند. این دیگر مثل شهربازی نبود، اصلا مشتاق این گشتوگذار پدر و پسری نبودم. گفت :« خب، بایست آنجا. پایات را هم از آنجا بیرون نگذار. برایام مهم نیست توپ کجاست، نبینم پایات را بیرون بگذاری. شنیدی چی گفتم؟»…
کتاب دیوانگان ثروت ساز؛ اصول زندگی در دوران جدید است. دورانی که در آن از عصر انبوه سازی صنعتی خبری نیست و وعده ای داده نشده که برای اشخاص، امنیت شغلی و به تبع آن امنیت زندگی فراهم آورد. به نوعی بازگشته ایم به یک قرن قبلکه در آن نه چندان از استخدام های انبوه و جامعه ی حقوق بگیر خبری بود و نه از کار بدون ریسک با حقوق سر ماه.
مسئولیت زندگی به معنای واقعی و عیان بر دوش خودمان قرار گرفته و این ماییم که باید گلیم زندگی مان را از آب بیرون بکشیم. باید مثل پدربزرگ هایمان زندگی کنیم و پدران آنها؛ که در آن زمان هر فرد خودش کارفرما و کارآفرین بود و امنیت زندگی خود و خانواده اش را بر عهده داشت. تکنولوژی، بار دیگر ما را به همان عصر کشانده و از حباب عصر صنعتی فاصله مان داده. در این میان تنها کسانی موفق خواهند بود که فنون زندگی در عصر جدید را بدانند و به کار ببندند و فکر نکنند که آسمان همیشه این رنگی ست.
حالا قرار است هر کدام مان کارآفرین باشیم و کارآفرینی با تشبیه هنرمندانه ی دارن هاردی، شبیه سوار شدن بر قطار وحشت شهربازی هاست که در نهان، ریسک شیرینی در خود دارد و اوج و فرودهایش همان ساختن مفهوم حقیقی و قهرمانانه ی زندگی برای هر فرد است.
خوانندگان و اهل مطالعه بیشتر دارن هاردی Darren Hardy را با کتاب “اثر مرکب” به یاد میآورند. او از هجده سالگی فعالیت تجاری خود را آغاز و در جوانی مجله ی موفقیت (SUCCESS) را تأسیس کرد. هاردی کنفرانسها و سمینارهای بیشماری در کشورهای مختلف اجرا کرد تا افراد را از ترس پیش روی به سمت موفقیت برهاند.
این کتاب مورد توجه افراد برجستهای از جمله «دونالد ترامپ»، «رابرت کیوساکی»، «برایان تریسی»، «آنتونی رابینز»، «جک کنفیلد»، «دیوید باخ» و «بارباراکورکوران» قرار گرفته است.
دارن هاردی، نویسنده ی کتاب ماندگار «اثر مرکب» این بار در کتاب «دیوانگان ثروت ساز» فنون زندگی در دوران جدید را با هوشمندی و در قالب مسیر پر پیچ و خم کارآفرینی و داستان های واقعی و جذاب آن به ما نمایانده است. چه بسیار تلاش ها و خون دل خوردن ها برای رسیدن به اهداف که به ثمر نمی نشینند و فرد را سرخورده بر جای می گذارند و حتی اگر به ثمر بنشینند در نهایت فرد را به این نتیجه می رسانند که از همان ابتدا نردبان موفقیت اش را به دیواری اشتباه تکیه داده بوده.
قطار وحشتی که دارن هاردی برای کارآفرینان ترسیم می کند و پیچ و خم های لرزه آورش را معرفی می کند، همان اصول و مهارت های زندگی در این دوران تازه است که مثل قطار وحشت، بالا و پایین های عجیب و غریبی دارد و گاهی به آنجا می رسد که فراتر از ترس می رود و می شود آن چه نباید بشود. اولین نقطه ی قطار وحشت کارآفرینی همین الان است و این یک انتخاب خواهد بود. انتخابی که فقط به عهده ی خودتان است. در ایستگاه بلیت فروشی ایستاده اید. می توانید از زمان استفاده کنید و از در ورودی رد شوید یا برگردید و بروید. انتخاب تان کدام است؟ قبل از تصمیم گیری، می خواهم چیزی را تصور کنید. الان ۲۰، ۳۰، یا ۴۰ سال بعد است و شما دارید نوه تان را روی زانوی تان می خوابانید.
او حیرت زده به خانه شما نگاهی می اندازد و یک دفعه با چشمانی گرد شده از شما می پرسد: شما چه کار کرده اید؟ چه طور به این جا رسیدید؟ می توانید به اون بگویید: من جای درست بودم فرزندم. در برهه زمانی ویژه ای که عصر صنعت تمام شده بود و در شروع عصر ارتباطات، آن جا بودم و می توانید در ادامه بگویید: و از آن لحظات باورنکردنی تاریخی، بهترین استفاده را بردم و انتخاب های درست من باعث شد زندگی کامل و موفقی به وجود آورم که حالا همه از آن لذت می بریم…
وقت را از دست ندهید سوار شوید. این کتاب راهنمای شما در زندگی حرفه ای است. شما مسافران این دوران هستید و این کتاب هم فنون یک زندگی سرشار و موفق را در همین دوران به شما نشان می دهد. کارآفرینی در وجود همه ما ریشه دارد اما خیلی ها موفق نمی شوند چون نکات واقعا مهمی را یاد نگرفته اند. شما با خواندن این کتاب سه اصل مهم را یاد خواهید گرفت: قدرت بیش تری پیدا می کنید؛ برای مسیر مجهز می شوید و اعتماد به نفس بیش تری نسبت به قبل پیدا خواهید کرد.
این کتاب را نخوانید، بلکه از آن تغذیه کنید! بله درست است زیر و رویش کنید و مثل یک کتاب کار با آن برخورد کنید؛ زیر جملاتش خط بکشید، های لایت شان کنید، دورشان دایره و ستاره بکشید، در گوشه اش یادداشت بنویسید و در حاشیه ها نشانه گذاری کنید. صفحاتی را که اثر زیادی روی تان گذاشته اند، تا کنید یا علامت بزنید. ایده های کلیدی هر فصل را در تمرین های انتهای هر فصل اعمال کنید و نقل قول ها و جملات اثرگذار کتاب را با دیگران درمیان بگذارید.
از این مسیر هیجان انگیز و با حال و وحشی لذت ببرید!!
گزیده ای از کتاب
ترس از ترس است که می ترساندتان. خود ترس، بیش تر از چیزهایی که از آن ها می ترسید، آزارتان می دهد.
به شجاعت بیش از حد بها داده اند. یا حداقل خیلی دست بالا گرفته اند. نباید از صبح تا شب و هر روز از خودتان شجاعت نشان دهید تا موفق شوید.
در واقع به ندرت احتیاج دارید شجاع باشید.
طبق محاسبات من، شما می توانید ۹۳۰۵۵۵۶/۹۹ درصد مواقع ترسو باشید. این درصد در مورد تمام روزتان است و تنها استثنا سه مرتبه ی بیست ثانیه ای است.
چرا بیست ثانیه؟ چون فقط در بیست ثانیه می توانید…
… گوشی تلفن را بردارید و با آن مشتری بزرگ و بالقوه حرف بزنید.
… خودتان را به مشتری رویایی تان در انجمن های مختلف معرفی کنید.
… بین غریبه ها بروید و به آن ها سلام کنید.
… دواطلب شوید تا روی صحنه بروید.
… از طرف بخواهید با شما قرار ملاقات بگذارد.
… ارائه مطالب خود را شروع کنید و …
خب. وقتی با دیوار غیرقابل کنترل ترس رو به رو شدیم باید چه کار کنیم؟ این کار را بکنید: مغزتان را خاموش کنید. چشمان تان را ببندید، نفس تان را حبس کنید (در صورت لزوم) و هر کاری را که سیگنال های مغزی تان فرمان انجام ندادن اش را می دهند، انجام دهید. صاف بزنید به دل آن کار!…
دارن هاردی ،نویسنده ی کتاب ماندگار”اثر مرکب ” این بار در کتاب سال ۲۰۱۵خود فنون زندگی در دوران زندگی را با هوشمندی و در قالب مسیر پرپیچ و خم کارآفرینی و داستان های واقعی و جذاب آن به ما نمایانده است چه بسیار تلاش ها و خون دل خوردن ها برای رسیدن به اهداف که به ثمر نمی نشینند
و فرد را مغبون و سرخورده بر جای می گذارند و حتی اگر به ثمر بنشینند در نهایت فرد را به این نتیجه می رسانند که از همان ابتدا نردبان موفقیت اش را به دیواری اشتباه تکیه داده بوده
قطار وحشتی که دارن هاردی برای کارآفرینان ترسیم می کند و پیچ و خم های لرزه آورش را معرفی می کند همان اصول ومهارت های زندگی در این دوران تازه است که مثل قطار وحشت بالا و پایین های عجیب و غریبی دارد
و گاهی به آن جا می رسد که فراتر از ترس میرود و می شود آن چه نباید بشود منتها این قطار وحشت مثل قطار وحشت شهربازی ها نیست که بتوان نادیده اش گرفت و از کنارش به آرامی رد شد و رفت این قطار وحشت همان زندگی در دوران جدید است که دیر یا زود ما را مسافر خود می کند و اسیر پیچ و خم های اش
چه کارمند باشید ،چه کارآفرین، کتاب هاردی، کتاب راهنمای شما در زندگی حرفه ای ست شما مسافر این دوران هستید و این کتاب هم فنون یک زندگی سرشار و موفق را در همین دوران به شما نشان میدهد پس این شما و این هم این کتاب سراسرخواندنی
افراد زیادی در مورد این کتاب نظراتی داده اند ما در این جا فقط برخی از آن ها را برایتان بازگو
می کنیم
آینده متعلق است به کارآفرینان و کتاب جدید دارن دستورالعملی ست که کارآفرینان آینده برای شروع، رشد و حفظ یک کسب وکار موفق به آن احتیاج دارند آن ها هم دردنیای وحشی و پرپیچ وخم کار آفرینی
رابرت کیوساکی،مدرس ،کارآفرین ،سرمایه گذار
و نویسنده ی کتاب پدر پولدار، پدر بی پول
این کتاب قابل توجه پراست از روش ها و تکنیک های کاربردی و اثبات شده که میتوانید برای پس انداز هزاران دلار وسال های پرکارو سخت ازآن استفاده کنید
برایان تریسی ،نویسنده ی قورباغه را قورت بده
موفقیت ،سرنخ هایی به جا میگذارد دارن هاردی نه تنها خودش روی قطار وحشت کارآفرینی مسلط شده که با بزرگترین کارآفرینان فعلی دنیا ساعت های زیادی را گذرانده با آنها مصاحبه کرده و بررسی شان کرده است من خواندن این کتاب را یک باید میدانم این کتاب راهنمایی تان میکند تا استعدادتان را آزاد کنید و غول کارآفرینی را که در وجودتان آماده و منتظراست بیدار کنید
آنتونی رابینز،رییس هیات مدیره ی ۷شرکت خصوصی
نویسنده ی پر فروش نیویورک تایمز و استاد در زمینه ی عملکرد بالا
قسمت هایی از این کتاب
اولین و مهم ترین عامل در ساخت کسب وکاری موفق این است که باید عاشق اش باشید و اگر عشق نباشد هیچ چیز نخواهد بود یا آن را دوست بدار یا چیز دیگری را
خیلی وقت ها آدم هایی موفق می شوند که آن چه را انجام میدهند دوست دارند و در نتیجه وقتی کار سخت می شود مقاومت می کنند و کسانی که به آن کار عشق نورزیده اند رهای اش می کنند
اگر کار را دوست نداشته باشید چنین کاری را ادامه میدهید ؟اگر عاشق کارتان نباشید شکست میخورید کارتان را دوست دارید ؟ کسب وکارتان قلب تان را به تپش
می اندازد؟ اگر دیوانه وار عاشق کارتان نباشید موفق نمی شوید تسلیم می شوید وهیچ کس مقصرتان نمی داند
مارتین لوتر کینگ میگوید اگر چیزی پیدا نکرده اید که حاضر باشید برای اش جان بدهید به درد زندگی نمی خورید
وقتی درمورد کسب وکار یا زندگی حرفه ای تان فکر می کنید شاید آن چه انجام میدهید خیلی الهام بخش نباشد شاید هیچ ماموریت بزرگ یا دلیل عالی برای انجام اش نداشته باشید شاید علاقه ی خیلی زیادی هم به شیوه ی انجام کارهای روزانه نداشته باشید
شاید این کار منبع اصلی برای کمک پشتیبانی و فراهم کردن امنیت مالی برای کسی باشد که عاشق اش هستید و میخواهید از او مراقبت کنید اگر خیلی ساده تمرکز ذهنی تان را روی این مساله بگذارید که با آن چه انجام میدهید و دلیل و شیوه ی انجام اش به چه کسی خدمت می کنید خیلی زود علاقه تان به وجود می آید کلید روشن میشود و کل فرآیند معنای بهتری پیدا می کند
همان طور که مایکل جردن گفته است “همه استعداد دارند ولی توانایی،کار سخت میخواهد ” میخواهید ۱۰هزار ساعت وقت روی کارتان بگذارید؟و چیزی را که انتخاب
کرده اید ،باور دارید تا بتوانید هر دقیقه از آن ساعت ها را دنبال کنید؟ می خواهید سخت کوشانه تر کار کنید ،متمرکزتر باشید،توجه عمیق تری کنید و کارتان را طولانی تر،منظم تر و با نظم وجدیت بیش تری نسبت به بقیه انجام دهید؟ این موارد برای رسیدن به موفقیت در قطار وحشت کارآفرینی لازم هستند
اگر این ویژگی ها را دارید تبریک میگویم قدتان برای سوارشدن استاندارد است حتی میتوانید از صف بزنید جلو درها باز هستند و قطار منتظر شماست بروید و داخل قطار میخواهیم حرکت کنیم
زمین خوردن برایتان خوب است
یادگرفتن این که رد شدن را بپذیرید و با شکست روبه رو شوید فقط برای پوست کلفت شدن نیست زمین خوردن باعث میشود قوی تر و بهتر شوید و شکست برایتان خوب است
یکی از اولین مصاف های من با این درس زندگی در سراشیبی اسکی به وجود آمد وقتی شش ساله بودم پدرم یادم داد روی برف اسکی کنم وقت هشت ساله شدم راحت اسکی میکردم یک بار در پایان روزی که کلی اسکی بازی کرده بودم دویدم سمت پدرم و با لبخندی به پهنای صورت پر از غرور گفتم بابا کل روز را تنهایی اسکی کردم و حتی یک بار هم زمین نخوردم بی احساس به صورت ام نگاه کرد و گفت پس اصلا پیشرفتی نکردی
چی؟ این جوابی نبود که انتظارش را داشته باشم پدر که نگاه سردرگم ام را دید دقیق توضیح داد که “ببین اگر میخواهی بهتر شوی،باید خودت را هل بدهی جلو اگر خودت را هل بدهی ،زمین میخوری اگر زمین نخوری پس خودت را هل نداده ای زمین خوردن بخشی از بهتر شدن است”
بخش زیادی از موفقیت ام را به پدرم و این فلسفه اش مدیون ام به من یاد داد نه تنها شکست ایرادی ندارد که بخش مهمی از مسیر است ثابت می کند که دارید به جلو کشیده می شوید و از محدودیت های سابق تان خلاص می شوید شکست ،تاییدی ست بر پیشرفت شما درنتیجه هیچ وقت از عقب نشینی ،موانع،ردشدن یا حتی درد دوری نکرده ام آن ها را نشان دهنده ی پیشرفت در مسیر رسیدن به درجات بالاتر دانسته ام حوادثی هستند که باید تحسین یا حتی جشن گرفته شوند
1- معرفی کتاب دیوانگان ثروت ساز در یوتیوب
2- معرفی کتاب دیوانگان ثروت ساز در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.