توضیحات
معرفی کتاب مرگ فروشنده اثر آرتور میلر
مرگ فروشنده نمایشنامهای در دو پرده با سیزده شخصیت است. ویلی لومن محوریترین شخصیت نمایش، مردی میان سال است که پس از یک سفر کاری ناموفق به خانه برمیگردد.
کتاب مرگ فروشنده
زمانیکه در دههی 30 و 40 میلادی زندگی آمریکایی و نظام سرمایهداری به عنوان تنها مسیر خوشبختی در جهان تبلیغ میشد، کسی فکر نمیکرد که در آینده چه مشکلاتی برای قشر متوسط و پایین جامعه به بار میآورد. رویای آمریکایی خیلی زود ماهیت اصلی خود را به مردم نشان داد.
در جامعهای که هر روز به مردم القا میشد که با سخت کوشی میتوانند به هر آرزویی که دارند برسند و ثروتمند شوند؛ به مروز زمان مردم دیگر برای لذت بردن از زندگی تلاش نمیکردند بلکه برای ثروت بیشتر و افزایش سرمایه خود، وارد یک مسیر بی انتها میشدند که حرص و طمع برای آن هیچ پایانی را نگذاشته بود.
پس از مدتی، افراد دیگر از زندگی خود رضایتی نداشتند و جامعه به سمت نا امیدی میرفت.
آرتور میلر با خلق نمایشنامه مرگ فروشنده در دورهای که همگان شیفته ظاهر جذاب نظام سرمایهداری بودند به باطن آن و مشکلاتی که در آینده پیش میآورد، پی برد. او نمایشنامهای در نقد نظام سرمایه داری نوشت. ویلیِ نماد تمام انسانهایی است که تمام عمر تلاش کردند تا به خوشبختی برسند غافل از آنکه خوشبختی همان روزهایی بود که از دست رفت.
خلاصهای از داستان مرگ فروشنده
شخصیت اصلی داستان ویلی بازاریاب کهنهکاری است که در گذشته در کار خود بسیار هم موفق بوده است اما الان در دوران کهنسالی متوجه میشود که مثل گذشته توان کار کردن ندارد. آخرین بار که ویلی برای بازاریابی حرکت میکند بدون هیچ فروشی خیلی زود به خانه برمیگردد.
لیندا همسر او قصد دلداری به او دارد اما ویلی مثل یک شکست خورده او را رها میکند و به آشپزخانه میرود. ویلی به دلیل شرایط سختی که تحمل میکند دچار زوال عقلی نیز شده است و در خاطراتش نیز سیر میکند.
بیف و هپی فرزندان او هستند که آنها هم موفق نشدند. بیف، پسر بزرگ او بیشتر از همه در جریان مشکلات پدرش است و بیشترین مخالفت را با او دارد.
دلیل مخالفتهای او هم این است که، زمانی که در مسابقات مدرسه شکست میخورد برای دلداری نزد پدرش میرود اما او را با زنی تنها مییابد. بعد از این حادثه قهرمانی که از پدرش در ذهن بیف ساخته شده بود به یک باره ویران میشود.
در این بین، تنها کسی که همچنان دوستی صمیمانهای با ویلی دارد، چارلی است که گاهی اوقات با هم مثل گذشته بازی و صحبت میکنند.
ولی پسر چارلی برخلاف بیف وکیل موفقی شده است که با اعتماد به نفس در بحثها شرکت میکند. ویلی به دفتر رییسش میرود تا با او درباره مشکلاتش صحبت کند و از او درخواست شغلی راحتتر کند اما رییس به راحتی او را اخراج میکند.
اینجاست که به خاطر میآورد که برادرش بن به او پیشنهاد کرده بود که با هم به خارج بروند و کاری را شروع کنند ولی ویلی به او پاسخ داده بود که کار خوبی دارد و در همین نیویورک هم میتواند ثروتمند شود.
همچنین به خاطر آورد که دستفروش دورهگرد 84 سالهای چقدر راحت با یک تلفن از اتاق هتلش خرج زندگیاش را در میآورد. بن اما الان بسیار ثروتمند شده و پیشنهاد کار جدید هم به ویلی داده است.
همزمان با شکست ویلی، بیف هم که برای شغل جدید و ایده پولدار شدنش برنامهریزی زیادی کرده است در آن شکست میخورد. ویلی متوجه میشود که خانواده او همگی شکست خوردهاند و ادامه این مسیر غیر ممکن است. او برای فرار از این وضعیت سخت، تصمیمی عجیب میگیرد….
آرتور میلر؛ نویسنده ضد سرمایهداری
آرتور میلر نمایشنامهنویس، نویسنده و از چهرههای برجسته قرن بیستم ادبیات آمریکاست. او از خانوادههای مهاجر لهستانی است.
زمانی که سن کمی داشت با خواندن کتاب «برادران کارامازوف» از «داستایوفسکی» علاقمند به نویسندگی شد و در دانشگاه میشیگان شروع به تحصیل رشته روزنامهنگاری کرد. پس از آن مشغول به همکاری با یک گروه نمایشی شد که برنامههای رادیویی در شبکههای NBC و CBS اجرا میکردند.
«مردی که بخت یارش بود» اولین نمایشنامه میلر بود که موفقیت چندانی نداشت و خیلی زود از روی صحنه برداشته شد. اما بعد از آن، او با خلق نمایشنامه «تمام پسران من» توانست قدرت نویسندگی خود را به نمایش بگذارد و جوایز «انجمن منتقدان ادبیات نمایشی نیویورک» و « جایزه تونی بهترین نمایشنامه» را از آن خود کند.
برای نوشتن نمایشنامه «جی جو» مدتی را در اردوگاه نظامی گذراند تا بتواند اطلاعاتی درباره قصه کتاب جمع آوری کند.
پس از آن، به سراغ نوشتن رمان رفت و اولین رمان خود «کانون» را در نفی فاشیسم نوشت. در سال 1949 مشهورترین اثر خود را با نام مرگ فروشنده خلق کرد که یکی از افتخارات ادبی قرن بیستم آمریکا قلمداد میشود.
از آنجاییکه درونمایه داستان مرگ فروشنده ضد سرمایهداری است لذا آرتور میلر مجبور به ترک وطن شد و اقامت در پاریس را انتخاب کرد. دیگر اثر او که دارای پس زمینهی سیاسی است نمایشنامه «بوته آزمایش» است. «بوته آزمایش» در نقد دوران «مک کارتیسم» است و از فضای خفقان آن دوران انتقاد میکند و موفق به دریافت جایزه «آنتونت پری» شد.
این نمایشنامه رکورد دار تعداد دفعات اجرا در بین تمام آثار آرتور میلر است. پس از اجراهای «بوته آزمایش» هیئت رسیدگی به نفوذ کمونیسم در آمریکا، میلر را مورد بازجویی قرار داد و او اعتراف کرد که در جلساتی شرکت داشته است اما اسم دیگر اعضای گروه را افشا نکرد. آرتور میلر به همراه «تنسی ویلیامز» و «ادوارد آلبی» به عنوان بزرگترین نمایشنامهنویسان واقع گرا بعد از جنگ جهانی دوم شناخته میشوند.
نقد مرگ فروشنده، نفی سرمایهداری
نکته مشترک در تمام آثار میلر، آشکار کردن جامعهای رو به زوال و نابودی است. «مرگ فروشنده» اگرچه در زمان بسیار کوتاهی نوشته شده است اما 10 سال ذهن میلر را مشغول خود کرده بود و آن را در سر پرورانده بود.
میلر درباره نمایشنامه مرگ فروشنده اینگونه میگوید: «اصلا پیشبینی نمیکردم که مرگ فروشنده به چنین شهرتی دست یابد.» شاید شهرت زیاد این اثر درونمایه آن باشد که فاصله میان واقعیت زندگی، آرزوها و سرخوردگی افراد از این فاصله را توصیف میکند.
ویلی که همیشه فکر میکرد با تلاش بسیار خود میتواند ثروتمند و خوشبخت شود در شصتسالگی که با واقعیت زندگی خود روبرو میشود نا امیدی و زوال عقلی را تجربه میکند و برای رهایی از واقعیت به گذشته پناه میبرد.
میلر با نوشتن نمایشنامه مرگ فروشنده و درون مایه آن موفق به دریافت «جایزه پولیتزر نمایشنامه» شد.
اقتباسهای ادبی از داستان مرگ فروشنده
با توجه به شهرت کتاب و مضمون آن، تاکنون اقتباسهای ادبی بسیاری از متن نمایشنامه شده است. 12 فیلم، تئاتر و سریال تاکنون بر اساس کتاب مرگ فروشنده ساخته شدهاند که به زبانهای مختلف و در کشورهای گوناگون اجرا شدهاند.
یکی از آخرین آثاری که اقتباسی از مرگ فروشنده بوده است فیلم «فروشنده» ساخته «اصغر فرهادی» است که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان نیز شد.
در فیلمنامه فروشنده ارجاعات زیادی به نمایشنامه آرتور میلر شده است. به عنوان مثال شروع بحران هر دو داستان با حضور زنی بدکاره اتفاق میافتند.
پیرمرد که به شخصیت زن فیلم فروشنده تعرض میکند پیرمردی دست فروش و دورهگرد به مانند ویلی داستان مرگ فروشنده است. در فیلم فروشنده شخصیتهای اصلی داستان، در حال اجرای نمایشنامه مرگ فروشنده هستند و دو شخصیت اصلی داستان دقیقا نقشهای ویلی و لیندا را ایفا میکنند.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم
پردهی یکم
صحنه تاریک و آرام است. صدای فلوت که گویی از فضای خارج صحنه نواخته میشود، به گوش میرسد. آهنگی دلپذیر و کوتاه است که انسان را به یاد افق دوردست و درختان و چمن سبز میاندازد.
پرده بالا میرود.
در ابتدا فقط ساختمان بیقوارهی کشتی مانندی که نور کبود شب بر آن میتابد، به چشم میخورد. اکنون واضحتر میشود. لبهی شیروانی پشت بام و پنجرهی بلند زیر آن را میتوان دید.
در طبقهی دوم، دو تخت خواب دیده میشود. اینجا یک خانه است، یا بهتر بگوییم استخوان بندی خانهای است که از آن اتاق خواب طبقهی بالا و در طبقهی اول آشپزخانه و پهلوی آن، اتاق خواب دیگری، به چشم میخورد.
بین اتاقها دیواری نیست، و همه چیز را میتوان دید، درست همانطور که در دنیای خاطرات و رویاها، خانهها و اتاقهایی که در آن زندگی میکردهایم، صحبتها و فریادهایی را که دیوار بینشان حایل بود، بدون هیچ دیواری میبینیم و به خاطر میآوریم. پشت این خانه دیوارهای بلند آپارتمانها قرار دارد که تک و توکی پنجرههایشان روشن است. اما نه زیاد، چون شب از نیمه گذشته است.
نظیر این خانه در بروکلین، کلیولند یا دیترویت فراوان است. سالها پیش از این شهر نیویورک به قول ساکنانش محدود به چیزی مثل جبههی جنگ بود. البته آن وقتها دور و بر نیویورک سرخپوستها نبودند.
اما در برونکس پرتگاههای سنگی بود و در بعضی جاهای بروکلین جنگلهای انبوه روییده بود. کسانیکه شب هنگام از محل کارشان در خیابان چهل و دوم توی ایستگاه پیاده میشدند، صدای گلوله تفنگ شکار سنجاب، شیههی اسبان در چراگاه و رایحهی خوشههای انگور را میشنیدند، و میتوانستند شکل خانههایشان را از دور ببینند.
در زیر زمین آن خانهها، گنجهها از مربا و کنسرو و رب گوجه فرنگی پر بود. آنها گوجه فرنگیها را در زمینهای اطراف که مال خودشان نبود، عمل میآورند.
معرفی کتاب مرگ فروشنده
کتاب مرگ فروشنده مهمترین و مشهورترین اثر آتور میلر نمایشنامه نویس آمریکایی است که به گفته منتقدان یکی از بهترین نمایشنامهها و افتخارات ادبی قرن بیستم به شمار میرود.
این نمایشنامه روایت سالهای آخر زندگی مرد میانسالی به نام ویلی است که در دوران بازنشستگی به سر میبرد و وضعیت شغلی و خانودگیاش را نا به سامان و شکست خورده میبیند.
مرگ فروشنده انتقادی بر نظام طرفدار سرمایه داری و نشان دهنده عواقب این نوع حکومت برای قشر متوسط و ضعیف در آمریکاست و مفاهیمی چون رویای آمریکایی، خیانت و حقیقت را به تصویر میکشد.
درباره کتاب مرگ فروشنده:
ویلی در دوران بازنشستگی به سر میبرد و از وضعیت معیشتی خود و خانوادهاش راضی نیست. او دچار زوال عقل هم شده و زمان حال و گذشته را با هم در میآمیزد.
زمانی که ویلی دور از خانواده در شهر دیگری بوده به همسرش خیانت کرده است و سعی دارد این موضوع را با او درمیان بگذارد. ویلی با مقایسه زندگی خود و فرزندانش با اطرافیان به این نتیجه میرسد که آنها افرادی شکست خورده هستند.
خانواده ویلی راههایی را برای پولدار شدن امتحان میکنند اما باز هم با شکست رو به رو میشوند. ویلی برای اینکه وضعیت مالی خانوادهاش را سر و سامان بدهد و بتواند کمی گذشته را جبران کند تصمیم سخت و غیر معمولی میگیرد.
افتخارات کتاب مرگ فروشنده:
– برنده جایزه پولیتزر در سال 1949
– برنده جایزه نمایشنامه انجمن منتقدین نیویورک در سال 1949
– برنده جایزه تونی بهترین نمایشنامه در سال 1949
نکوداشتهای کتاب مرگ فروشنده:
– یکی از بهترین نمایشنامههای تاریخ تئاتر آمریکا (The New York Times)
– شاهکاری حیرت انگیز از آرتور میلر (Penguin)
اقتباسهای تئاتری و سینمایی از کتاب مرگ فروشنده:
این نمایشنامه نخستین بار در سال 1949 در تئاتر برادوی به روی صحنه رفت و نمایش آن برای 742 شب ادامه داشت و موفق به کسب افتخارات بسیاری شد. مرگ فروشنده تا کنون سه بار برنده جایزه تونی شده است و به زبانهای مختلف در سراسر جهان ترجمه شده و به اجرا در آمده است.
علاوه بر تئاتر، تا کنون چندین نسخه سینمایی بر اساس نمایشنامه مرگ فروشنده ساخته شده است. نخستین بار در سال 1951 فیلم موفقی با همین نام به کارگردانی لاسو بندک به نمایش درآمد. این فیلم جوایز متعددی از جمله گلدن گلاب و جایزه جشنواره ونیز را دریافت کرد و در 5 رشته نامزد جایزه اسکار شد.
در سال 1985 فیلمی تلویزیونی بر اساس این نمایش نامه ساخته شد و داستین هافمن بازیگر مطرح هالیود در نقش ویلی حضور داشت. این فیلم در چند رشته در جشنوارههایی چون امی و گلدن گلوب نامزد دریافت جایزه شد.
در سینمای ایران هم اصغر فرهادی در صحنههایی از فیلم موفق فروشنده اشارههایی به نمایشنامه مرگ فروشنده داشته و بخشهایی از آن را به اجرا در آورده است. فیلم فروشنده برنده جایزه جشنواره کن و جایزه اسکار شده است.
مطالعه کتاب مرگ فروشنده به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
مطالعه این کتاب برای دوست داران تئاتر و ادبیات نمایشی جذاب خواهد بود. همچنین کسانی که به داستانهای پر پیچ و خم و تعلیقی و دیگر آثار آرتور میلر علاقه دارند، از خواندن کتاب مرگ فروشنده لذت خواهند برد.
با آرتور میلر بیشتر آشنا شویم:
آرتور اشر میلر (Arthur Asher Miller) نمایشنامه نویس، مقاله نویس و نظریه پرداز برجسته و مشهور آمریکایی در سال 1915 متولد شد. او طی شصت سال فعالیت خود در زمینه ادبیات، نمایشنامههای بسیاری نوشت و یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان آمریکا به شمار میرود. آرتور میلر جوایز و افتخارت بسیاری کسب کرده است، از جمله مهمترین آنها میتوان به دریافت جایزه پولیتزر در درام نویسی، جایزه استوریاس و جایزه ادبی سنت لوییس اشاره کرد.
در بخشی از کتاب مرگ فروشنده میخوانیم:
ویلی: بیف! تو تو بستن چیکار میکنی؟
بیف: چرا جواب نمیدادی؟ پنج دقیقهای هست در میزنم، تلفن هم زدم بهت
ویلی: الان شنیدم. تو حموم بودم، در هم بسته بود. خونه اتفاقی افتاده؟
بیف: پدر آبروت رو بردم.
ویلی: منظورت چیه؟
بیف: پدر…
ویلی: بیفی، این حرفها یعنی چی؟ (دست بر شانه بیف میگذارد. ) بیا بریم پایین یه لیوان شیر بگیرم بخوری.
بیف: پدر، من از ریاضی افتادم.
ویلی: ترم رو که نیفتادی؟
بیف: کل ترم رو افتادم. اونقدر نمره نیاوردم که مدرک بگیرم.
ویلی: منظورت اینه که برنارد حاضر نشد جوابها رو بهت برسونه؟
بیف: چرا، رسوند، سعیش رو کرد، ولی شصت و یک بیشتر نگرفتم.
ویلی: چهار نمرهش رو حاضر نشدن بهت بدن؟
بیف: بِرنبام کلا رد کرد. بهش التماس کردم، پاپا، اما نمره بهم نداد. تو باید پیش از اینکه مدرسه تعطیل بشه، باهاش حرف بزنی. چون وقتی خودش ببینه چهجور مردی هستی، تو هم با اون شیوه خودت باهاش حرف بزنی، مطمئنم درمورد من کوتاه میآد. کلاسها درست خورد به تمرینهای من، اینه که نتونستم به قدر کافی برم کلاس. باهاش حرف میزنی شما؟ حتما ازت خوشش میآد، پاپا. شما میدونی چهجوری حرف بزنی.
ویلی: حق با توئه. همین الان سوار میشیم راه میافتیم.
بیف: اوه، پدر، چهکار خوبی! مطمئنم بهخاطر تو درستش میکنه!
دربارهی نویسنده
آرتور اشر میلر نویسنده، نمایشنامهنویس و مقالهنویس آمریکایی بود. نام میلر به مدت ۶۱ سال در فهرست مشاهیر دنیای ادبیات و نمایش میدرخشید؛ از میلر نمایشنامههای درخشان بسیاری چون همه پسران من، چشماندازی از پل، قیمت و مرگ فروشنده بهجای مانده است که هنوز هم بهطور وسیع به اجرا درمیآیند.
ویلی لومان ۳۴ سال است که حرفهی فروشندگی را پیشگرفته است. او حالا ۶۰ ساله است و دیگر مانند قبل کارایی ندارد. ویلی حالا دیگر آیندهای ندارد تا بدان امیدوار باشد و چارهای ندارد جز آنکه با گذشتهاش روبهرو شود؛
گذشتهای که مایهی تأسف و ناامیدی است و ویلی را در هم میشکند. درنهایت ویلی دست به اقدامی شجاعانه میزند اما این سؤال مطرح است که آیا ویلی حقیقتاً قهرمان است یا احمقی است که تنها خودش را فریب میدهد؟
این داستان، شاد نیست. داستان دربارهی خانوادهای است غرق در مشکلات؛ دربارهی پا به سن گذاشتن است و دربارهی سالها سختکوشی و درنهایت دست نیافتن به هیچچیز و کنار گذاشته شدن. مرگ فروشنده داستان آرزوهای بزرگی است که هیچگاه محقق نمیشوند؛
داستان خیانت و داستان رابطهی سرد میان پدر و پسر. مرگ یک فروشنده داستان یک پدر است. این پدر چهکار میکند؟ بیقرار است چراکه شغلش را ازدستداده، پیوندش را با همهچیز، حتی با فرزندانش ازدستداده و گرفتار خیالات خود شده است.
با پیش رفتن در داستان تراژدی حقیقی ذرهذره خود را نشان میدهد. این کتاب از آن دسته آثاری است که باید بیش از یکبار مطالعه شود تا بهدرستی درک شود.
مرگ فروشنده خواننده را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد و این در حالی است که مطالعهاش چندان خوشایند نیست. این اثر در قالب نمایشنامه نوشته شد و واضح است که بازیگران بسیاری آن را روی صحنه بردهاند؛ اما نخستین بار ۲۸ جولای ۱۹۴۹ بود که مرگ فروشنده در لاندن تیِتر روی صحنه رفت.
لیندا (صدای ویلی را از بیرون اتاق میشود، با اندکی لرزش صدا میکند): ویلی!
ویلی: همهچیز روبه راهه. برگشتم.
لیندا: چرا؟ چی شده؟ (مکث کوتاه) اتفاقی افتاده ویلی؟
ویلی: نه. چیزی نشده.
لیندا: تو که با ماشین تصادف نکردی مگه نه؟
ویلی (با کمی خشم): گفتم که چیزی نشده. مگه نمیشنوی؟
لیندا: حالت خوبه؟
ویلی: به حد مرگ خستم. (صدای موسیقی کم و کمتر میشود. ویلی کنار لیندا دراز میکشد، کرخ و بیحس) نتونستم. نتونستم لیندا… ۱۲۳
ویلی لومان درست ماند همهی ما میخواهد موفق باشد. گرچه در ابتدا اینگونه به نظر میرسد که ویلی یک شکستخوردهی تمامعیار است اما باید گفت که با پیش رفتن در داستان متوجه خواهیم شد که این شکست ویلی از سر بددلی و کمکاری نیست که از سر غفلت است. به گمان ویلی موفقیت در زندگی به داشتن ثروت است و راه رسیدن به ثروت، محبوبیت است.
ویلی بهجای تلاش و پند گرفتن از اشتباهات گذشته، سعی دارد راه رسیدن به موفقیت را میانبر بزند و همین دلیل آن میشود که درنهایت نه دوستی داشته باشد و نه پولی. فروشندهای درون ویلی است که دائم در گوشش میخواند «ارزش تو به آن چیزی است که میفروشی» و مشکل هم همینجاست. ویلی نمیتواند چیزی بفروشد. او بیارزش است.
میگویند که غفلت یک نعمت است و این نمایشنامه تماماً دربارهی ویلی است؛ ویلی با همهی وجودش تلاش میکند، حتی تا مرز دیوانگی پیش میرود تا خود را رویارویی با واقعیت دور نگاه دارد؛ واقعیت اینکه ویلی دروغ میگوید، تقلب میکند، دوستی ندارد و به درد هیچ کاری نمیخورد.
آنچه این نمایش را تا این اندازه درخشان میکند این موضوع است که هرکدام از شخصیتهای نمایش تجسم یکی از ابعاد شخصیت ویلی است.
همسر ویلی همانگونه با او رفتار میکند که ویلی آرزو دارد جامعه با او رفتار کند، دو پسر او میخواهند درست شبیه به او باشند و آن زمان که ویلی متوجه این موضوع میشود امید و آرزوهایش از بین میروند و پسر همسایهاش هر چیزی را که ویلی و دو پسرش در طلب آن هستند دارد.
از همین روی، مشاهدهی رفتار و نحوهی برخورد ویلی با این افراد بهغایت جالب است. از دیگر نکات مثبت این نمایشنامه دیالوگهای بسیار خوب آن است.
۱۷ سالم که بود به جنگل قدم گذاشتم و وقتی ۲۱ سالم شد اومدم بیرون؛ و به خدا قسم که پولم از پارو بالا میرفت.
1- معرفی کتاب مرگ فروشنده در یوتیوب
2- معرفی کتاب مرگ فروشنده در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.