توضیحات
معرفی کتاب زندگی عزیز اثر آلیس مونرو
کتاب زندگی عزیز Dear Life نوشتهی آلیس مونرو، نویسندهی کانادایی است. کتاب زندگی عزیز نخستین بار در سال 2012 منتشر شد. آلیس مونرو در سال 2013 برای مجموعهی آثارش برندهی جایزه نوبل ادبیات شد. مونرو دربارهی کتاب زندگی عزیز میگوید:« باور دارم که این کتاب اولین، آخرین و نزدیکترین چیزی است که میتوانم دربارهی زندگیام بگویم.»
آلیس مونرو در کتاب زندگی عزیز توانایی فوقالعاده خودش در داستان نویسی را به نمایش میگذارد؛ مونرو با این کار ذات زندگی آدمهای معمولی را با قصهها ترکیب میکند. او از سربازی میگوید که بعد از بازگشت به وطنش حاضر به دیدن نامزدش نمیشود یا زنی را تصویر میکند که وارد یک رابطه با مردی وکیل میشود و او را در برابر انتخابی سخت قرار میدهد.
اگرچه بیشتر داستانهای کتاب زندگی عزیز در محل تولد مونرو، روستاهای کوچک کانادا، رخ میدهد، اما شخصیتهای او گاهی مجبور به ترک شهر و محل زندگیشان میشوند و گاهی هم به همان نقطهی امن باز میگردند.
در داستانهای کتاب زندگی عزیز چه میگذرد؟
آلیس مونرو در مصاحبهای که با نشریهی معتبر نیویورکر دربارهی کتاب زندگی عزیز داشته است، میگوید:« مادرم نقش اصلی را در داستانهای من داشته است و دارد.» مونرو ادامه میدهد:« مادرم به سبب زندگی سختی که داشته است همیشه برای من الگویی بوده تا شخصیتهایم را حول شخصیت او شکل دهم.»
داستان اول؛ داستان آموندسن
مونرو در این داستان که نخستین داستان کتاب هم هست، دربارهی دخترک جوانی حرف میزند که با مردی خودخواه آشنا میشود و در میان این آشنایی عاشق این مرد میشود اما در برابر تصمیمهایی قرار میگیرد که باید واقع بینانه عمل کند…
داستان دوم؛ رفتن از مِیوری
تقریبا همهی شخصیتها در این داستان به دنبال عشق، رابطه یا همچین موضوعاتی هستند. مونرو در این داستان به شخصیتهایش نشان میدهد گاهی آنکس که نباید به خوبی از پس یک انتخاب برمیآید درحالیکه افراد دیگر درگیر آن موضوع میمانند…
داستان سوم؛ گوشهی امن
آلیس مونرو در این داستان مسئلهی «زن ایدهآل» را مطرح میکند. چیزی که تقریبا تمام زنان دنیا در آرزوی دستیابی به آن هستند، چیزی که همهی مجلههای زنان دربارهی آن حرف میزنند و راهکارهای دستیابی به آن را به خوانندگان میدهند. در این داستان، شخصیت اصلی از این تلاش مذبوحانه خسته است و ناگهان تصمیم به رهایی میگیرد…
اگرچه بیشتر شخصیتهای مونرو در داستانهایش زن هستند. اما نمیتوان مونرو را یک نویسندهی فمینیست دانست. زیرا زنان در داستانهای مونرو به دنبال حقوق برابر نیستند و بیشتر در برابر انتخابهای سخت قرار میگیرند. این امر، نخستین قانون فمیسنیسم را نقض میکند.
آلیس مونرو؛ مادر داستان کوتاه نویسی نوین
آلیس آن مونرو (Alice Ann Munro) داستاننویس معاصر کانادایی است که در سال 2013 برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. هیئت نوبل این جایزه را برای نوآوری خلاقانه مونرو در نوشتن داستان کوتاه به او اهدا کرد. منتقدین ادبی دربارهی داستانهای مونرو چنین میگویند:«داستانهای مونرو بیش از تصور عمیق و روشنکننده هستند.»
آلیس مونرو، نویسندگی را از نوجوانی آغاز کرد، او در نوزده سالگی اولین رمان خودش را به نام «ابعاد یک سایه» منتشر کرد. سال 1968 اولین مجموعهی داستانهای مونرو منتشر شد، نام این مجموعه «رقص لالههای خوشحال» بود که در همان سال برندهی جایزهی گاورنر کانادا شد. در طول بیست سال بعد، بین دهههای 60 و هفتاد، مونرو همچنان به نوشتن مشغول بود و مجموعههای «زندگی زنان و دختران»، « چیزی که میخواستم به تو بگویم»، « فکر میکنی چه کسی هستی؟»، «ماههای سیارهی مشتری» در آن سالها از او منتشر شد.
آلیس مونرو در دههی هشتاد میلادی در دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا به تدریس مشغول شد. از آن زمان به بعد بود که تقریبا همهی داستانهای مونرو پیش از آنکه جداگانه در مجموعه داستانی منتشر شود، در نشریات معتبر مانند نیویورکر، گرند استریت و پاریس ریویو منتشر میشد. مجلهی فولد آلیس مونرو را در بین ده نویسندهی برتر معاصر داستان کوتاه نامیده است. آلیس مونرو در این لیست کنار نویسندگانی بزرگ مانند آنتوان چخوف قرار دارد.
آلیس مونرو اکنون در ایالت اونتاریو، کانادا زندگی میکند و از بیماری سرطان و نارساییهای قلبی رنج میبرد. کتاب زندگی عزیز آخرین کتاب مونرو است، و شش ماه بعد از دریافت جایزهی نوبل ادبیات از نویسندگی برای همیشه خداحافظی کرد.
سبک نوشتار آلیس مونرو
آلیس مونرو دربارهی زنان مینویسد؛ زنانی که قبل از مونرو هیچ نویسندهای به این شکل دربارهی آنها ننوشته است. او حقیقت زندگی-خواستهها، عشق، ازدواج، فرزندان- زنان را روی کاغذ میآورد. شخصیتهای مونرو، شخصیتها عادی و زمینی هستند، آنها هم دچار خطا و اشتباه میشوند و مونرو به بهترین شکل این شخصیت ها را ترسیم کرده است.
کتاب زندگی عزیز به فارسی
برخلاف تصور عمومی ترجمه کردن داستان کوتاه به دلیل ظرافتهای ادبی به کار رفته درونش کار بسیار دشواری است. به همین دلیل است که تاکنون آثار معدودی از آلیس مونرو به فارسی ترجمه شده است. «ترانه علیدوستی» کتاب «رویای مادرم»، «نیایش عبدالکریمی» کتاب «میخواستم چیزی بهت بگم»، «نجمه رمضانی» کتاب «عشق جایش تنگ است»، «مرضیه ستوده» کتاب «دستمایهها»، «مهری شرفی» کتاب «دورنمای کاسل راک» و «مریم صبوری»، «منیژه ژیان» و «مژده دقیقی» کتاب زندگی عزیز را به فارسی برگرداندهاند.
«مژده دقیقی» مترجم توانا و خوشقلم ایرانی است. حوزهی تخصصی ترجمهی دقیقی، ترجمهی ادبی و به ویژه نویسندگان آمریکای شمالی است. «مژده دقیقی» پیش از آنکه حرفهی مترجمی را انتخاب کند به روزنامه نگاری مشغول بود و در همان زمان بود که متوجه علاقهاش به ترجمه و به ویژه ترجمهی ادبی شد. او در مصاحبهای دربارهی علاقهاش به ترجمه میگوید:« چیزی که در ترجمه دوست دارم بازی با کلمات است و پیدا کردن امکانات مختلف در زبان. این یکی از لذتهای بزرگ زندگیام است. و البته معرفی ادبیات داستانی جذاب به خوانندگانی که از نظر فکری به آنها نزدیکم. انگار گروهی آدم با رشتههای نامرئی سلیقهای مشترک با هم در پیوند و دیالوگ باشند.»
در بخشی از کتاب زندگی عزیز میخوانیم
«انگار… انگار توی یه رمان روسی هستی.»
برای اولین بار با دقت نگاهم کرد.
«راستی؟ کدوم رمان روسی؟»
چشمهایش آبی مایل به خاکستریِ روشن و درخشانی بود. یک ابرویش، مثل کلاه نوک تیز کوچکی، بالا رفته بود.
نه اینکه رمان روسی نخوانده باشم؛ چند تا را کامل و چند تا را نیمه کاره خوانده بودم. ولی به خاطر آن ابرو و قیافهی خندان ولی پرخاشگرش اسم هیچ رمانی غیر از جنگ و صلح یادم نمیآمد. دلم نمیخواست بگویم جنگ و صلح، چون این یکی را هر کسی به خاطر داشت.
«خوبه، البته بگم که ما اینجا غیر از صلح چیزی نداریم. ولی اگر دنبال جنگ بودی، لابد به یکی از اون گروههای زنها ملحق میشدی . خودتو میرسوندی اون طرفِ آب.»
مجموعۀ زندگی عزیز از نویسندۀ کانادایی و صاحب جایزه نوبل ادبیات در سال 2013 ، آلیس مونرو می باشد. صاحب نظران به او لقب چخوف معاصر نیز میدهند.
مجموعۀ زندگی عزیز، شامل چهارده داستان کوتاه است، آخرین اثر نویسندهی کانادایی، آلیس مونرو، است. داستانهای این مجموعه در مناطق و شهرهای اطراف دریاچه هورن میگذرد و شخصیتهایش مانند اغلب داستانهای مونرو آدمهایی معمولی هستند.
در کتاب “زندگی عزیز” با زندگیهای معمولی (که گاها به زندگی شخصی خودتان پهلو میزند و آدمهای معمولی که از فرط عادی بودن، شاید انتظار ملاقاتشان را در ادبیات نداشته باشید) برخورد خواهید کرد. نیمی از محبوبیت مونرو شاید در همین نهفته است که نه به قصد شهرت مینویسد و نه به هدف خودنمایی نه گویی آرزوی برنده شدن جایزهای را در سر دارد و نه رویای پرفروش شدن کتابش را. او تنها مینویسد تا روایتگر برههای از زندگی روزمره زنان و دخترانی باشد که در لحظهای گذرا حرفی، برخوردی، اتفاقی و یا تلنگری مسیر زندگیشان را برای همیشه عوض کرده اند.
فرقی نمیکند مونرو راوی ذهن و درون چه کسی است؛ یک کودک، یک سرباز تازه از جبههی جنگ برگشته، دختر جوان جویای کار و تازه فارغالتحصیل شده، زن خانهداری ناراضی از زندگی و یا حتی خودش.
آلیس مونرو آنچه که از قلب و ذهن اینان میگذرد را با استادی تمام با خوانندهاش سهیم میکند.
آلیس مونرو، از بزرگترین داستانکوتاهنویسان معاصر است. این بانوی ۸۲ ساله در داستانهایش تصویری موشکافانه از زندگی روزمره شخصیتهایش ارائه میکند. او بیشتر به زندگی آدمهای شهرهای کوچک و محل وقوع داستانهایش میپردازد. شخصیتهای زن در داستانهای مونرو زنانی با روحیه و تفکر پیچیده هستند.
مونرو بعد از دریافت جایزه ادبی “تریلیوم” برای کتاب “زندگی عزیز” عنوان کرد که از دنیای نویسندگی خداحافظی میکند و گفت: “نه اینکه نوشتن را دوست نداشته باشم، اما به نظرم موقعی میرسد که حس میکنی به جایی رسیدی که دیگر میخواهی به زندگیات به شکل دیگری نگاه کنی و شاید وقتی به سن من برسید، دیگر دلتان نخواهد آنقدر تنها باشید.
خوبی مونرو به همین است که از روزمرگیهای همگانی شاهکار خلق می کند که آیینه ای از هر روزههای خود ماست. در واقع این خود ماییم که داستان هایش را در عالم واقعیت بازی می کنیم. گاه کودکی میشویم که برای دورهای گرفتار بیخوابی شده است.
گاه دختر جوانی میشویم که اسیر مردی شده است که برای مدتی احساساتش را به سخره گرفته و رفته. گاه زن متاهلی می شویم که در مهمانی عاشق مردی شده است و خود نمی داند چرا. گاه بانوی سالخورده ای می شویم که همسرش را اتفاقی با عشق روزهای جوانیش روبرو کرده است. گاه دختر ثروتمندی میشویم که از فرط تنهایی از دوستی مهربان طلب محبت و همراهی برادرانه کرده است. گاه زن هنر دوستی هستیم که عاقبت جسارت به خرج داده و از شوهری که با همه خوبیهایش، هرگز موفق به تجربه ی عشق واقعی با او نشده، جدا شده است. گاه خود را مقصر رخدادهای وحشتناک خانوادگی مثل مرگ فرزند یا خواهر می دانیم. گاه با خود میگوییم اگر فلان کار را میکردم! اگر فلان حرف را نمیگفتم…
اگر شما از آن دسته کتابخوانان هستید که تصور می کنید تاثیر داستان کوتاه روی وجود و ذهنتان به ماندگاری و شدت یک داستان بلند نیست، آلیس مونرو بخوانید تا خلاف این قضیه برایتان به اثبات برسد.
مونرو نویسنده داستان های کوتاه با سبک ساده است. داستان های او چند لایه نیستند. او منظورش را مستقیم و بدون پیچیدگی به نظر خواننده میرساند. شخصیتهای داستانیش را کاملا میشناسد و هر اندیشه، عمل و برخوردی که از آنان سر میزند کاملا فکر شده و ناشی از تاملی دقیق است. دیالوگها را به خوبی در جاهای مناسب به کار میگیرد. در آثار او، مثل آثار چخوف خط داستانی درجه دوم اهمیت را دارد و تقریباً اتفاق خاصی در داستانها رخ نمیدهد و اغلب تلنگری موجب دگرگونی زندگی شخصیتها میشود.
آلیس مونرو “استاد داستان کوتاه معاصر” لقب گرفته و به نظر اکثر منتقدین، جامعه کتابخوان آمریکای شمالی و حتی دنیا را با داستان کوتاه آشتی داده است. مارگارت آتوود دیگر بانوی نویسنده نامدار اهل کانادا مونرو را از “مقدسات جهان ادبیات” دانسته است.
کتاب زندگی عزیز نوشتۀ آلیس مونرو ترجمه شده توسط، مریم صبوری، کتابی دیگر از انتشارات کوله پشتی می باشد.
فهرست مطالب کتاب
رسیدن به ژاپن
آموندسن
عزیمت از ماورلی
گودال شنی
پناهگاه
غرور
کوری
قطار
در چشمانداز دریاچه
دالی
بخش پایانی
چشم
شب
صداها
زندگی عزیز
1- معرفی کتاب زندگی عزیز در یوتیوب
2- معرفی کتاب زندگی عزیز در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.