توضیحات
معرفی کتاب انسان موجودی یک روزه و قصههای دیگری از روان درمانی نوشتهی اروین یالوم
انسان موجودی یک روزه و قصههای دیگری از روان درمانی نوشتهی اروین یالوم برای نخستین بار در سال 2015 منتشر شده است. جالب است بدانید نازی اکبری روان درمانگر و مترجم این کتاب برای ترجمهی این کتاب از اروین یالوم اجازهی کتبی دریافت کزده است و جز آن مصاحبهی مفصلی نیز با دکتر یالوم داشته است که متن مصاحبه در آخر این کتاب اضافه شده است.
تمرکز اروین یالوم در این کتاب بر روی دو چیز است: نخست دست و پنجه نرم کردن با چگونه پرمعنا زیستن و دوم چگونه با انتهای اجتناب ناپذیر هستی کنار آمدن. نازی اکبری، مترجم کتاب دربارهی لحن آن مینویسد: «یکی از ویژگی های مهم نوشته های یالوم تاکید او بر « ارتباط و اهمیت آن در درمان » است.
او معتقد است که اصلاح تعاملات انسانی و « ارتباط » با دیگری کلید درمان اختلالات خلقی و روانی است. او در این کتاب، مانند سایر آثارش، سعی کرده است تا با برقراری رابطه ای چارچوب دار و مرزبندی شده و در عین حال صمیمی و گرم تاثیر تعاملات انسانی را به خواننده نشان دهد.»
مروری بر فصلهای کتاب انسان موجودی یکروزه و قصه های دیگری از روان درمانی
کتاب انسان موجودی یکروزه در ده فصل نوشته شده است.
فصل اول: درمان معیوب
فصل دوم: خلوص
فصل سوم: آرابِسک
فصل چهارم: مولی، متشکرم
فصل پنجم: مرا اسیر مکن
فصل ششم: ملاحظهی بچههاتو بکن
فصل هفتم: افسوس گذشتهها را باید رها کرد
فصل هشتم: برو گم شو دنبال مرض کشندهی خودت باش: تجلیل از الی
فصل نهم: سه بار گریستن
فصل دهم: انسان موجودی یکروزه
دربارهی اروین یالوم نویسندهی کتاب انسان موجودی یکروزه و قصه های دیگری از روان درمانی
اروین دیوید یالوم (Irvin D. Yalom) نویسنده، روانپزشک و استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد سیزدهم ژوئن سال 1931 در آمریکا متولد شد. او به عنوان رواندرمانگر اگزیستانسیالیسم شناخته میشود و کتابهای داستانی و غیرداستانی مهمی در زمینهی روانشناسی منتشر کردهاست.
خانواده یالوم پانزده سال پیش از تولد یالوم از روسیه به آمریکا مهاجرت کردند. به دلیل فقر خانوادگی، یالوم دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته است. او در کتاب آنگه که خود را یافتم میگوید:«تنها راه آرامشم در دوران کودکی سرزدن به کتابخانهی کوچک محلیمان بود. روزی تصمیم گرفتم و به سراغ تنها قفسهی آن کتابخانه را که به ترتیب حروف الفبا مرتب شده بود، رفتم. از اولین کتاب که از جان آدامز بود تا آخرین کتاب آن قفسه که از زرتشت بود را خواندم. یک جایی در کودکیام بود که فهمیدم نوشتن رمان بهترین کاری است که یک فرد میتواند انجام بدهد.»
از کتابهای مهمی که اروین یالوم منتشر کرده است میتوان به «وقتی نیچه گریست»، «رواندرمانی گروهی»، «مامان و معنی زندگی»،«دروغگویی روی مبل»،«انسان موجودی یکروزه»،«هر روز یک قدم نزدیکتر»، «خلق شدگان یک روز»، «موهبت رواندرمانگری»،«مخلوقات فانی»،«مسئله اسپیونزا»، «رواندرمانی اگزیستانسیال»، «درمان شوپنهاور»، «هنر درمان» و آنگه که خود را یافتم اشاره کرد.
ترجمهی کتاب انسان موجودی یکروزه و قصه های دیگری از روان درمانی به فارسی
انتشارات ققنوس کتاب انسان موجودی یکروزه و قصه های دیگری از روان درمانی را با ترجمهی نازی اکبری عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. نازی اکبری روانشناس، رواندرمانگر و مترجم ایرانی در سال 1344 در تهران متولد شد. او بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه به انگلستان مهاجرت کرد و مدرک کارشناسی خود را در رشتهی روانشناسی از دانشگاه شرق لندن گرفت.
او برای دکتری رشتهی رواندرمانگری را برگزید و رواندرمانی شناختی-رفتاری را به عنوان حوزهی تخصصی خود برگزید. نازی اکبری حرفهی مترجمی خود را با ترجمهی مقالات علمی آغاز کرد و نخستین کتابش، «انسان موجودی یکروزه»، را در سال 1395 با اجازهی کتبی از دکتر اروین یالوم ترجمه کرد، این کتاب همان سال توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شد.
• کتاب انسان موجودی یکروزه و قصه های دیگری از روان درمانی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
• تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 272 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 27 روز بخوانید.
• کتاب انسان موجودی یکروزه جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع رواندرمانی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند درزمینهی روان درمانی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
در بخشی از کتاب انسان موجودی یک روزه و قصه های دیگری از روان درمانی میخوانیم
جناب دکتر یالوم، من به مشاوره نیازمندم. من رمان وقتی نیچه گریست شما را خوانده ام و می خواهم بدانم آیا شما حاضرید به همکار نویسنده خود که دچار انسداد نوشتاری شده است کمک کنید؟
ــ پل اَندروز ( ۳)
شکی نیست که پل اَندروز سعی کرده بود با این ایمیل علاقه و توجه مرا به خود جلب کند و موفق هم شده بود. من هیچ گاه دست رد به سینه همکار نویسنده ام نخواهم زد. وقتی به انسداد نوشتاری فکر کردم، حس کردم چه خوش اقبال بوده ام، چراکه این هیولا هیچ گاه دست به گریبانم نینداخته است.
با این اوصاف مشتاق بودم برای غلبه بر این مشکل به وی کمک کنم. ده روز بعد پل سر قرارمان حاضر شد. از مشاهده ظاهرش مبهوت شدم. بدون هیچ دلیلی توقع داشتم با نویسنده ای میانسال و سرحال و شاید کمی گرفته روبه رو شوم، در حالی که کسی که وارد اتاق من شد پیرمردی چروکیده بود. شدت خمیدگی پشتش در حدی بود که به نظر می رسید با وسواس مشغول وارسی کف اتاق من است.
همچنان که به کندی وارد اتاق می شد من در این اندیشه بودم که او چگونه توانسته است خود را به مطب من، که بالای تپه راشن قرار دارد، برساند. در حالی که تقریبا صدای ناله مفاصلش به گوش می رسید، کیف دستی مندرسش را از او گرفتم. بازویش را گرفتم و به طرف صندلی هدایتش کردم.
« مرسی، مرسی مرد جوان. چند سالتونه؟ »
پاسخ دادم: « هشتاد سالمه. »
« آه، اگر دوباره هشتادساله می شدم. »
« شما چی؟ چند سالتونه؟ »
« هشتادوچهار. بله، درسته، هشتادوچهار. می دونم بهت زدهتون کردم. اکثرا فکر می کنن من سی وچند سالمه. »
با دقت به چهره اش نگاه کردم و برای لحظه ای نگاهمان در هم گره خورد. احساس کردم مفتون چشمان شیطان و لبخند بازیگر نقش بسته در گوشه لبانش شده ام. همان طور که در سکوت نشسته بودیم و به یکدیگر می نگریستیم، در تصوراتم هر دویمان را به سان مسافران کشتی ای می دیدم که تشعشع و گرمای رفاقت کهنسالی را تجربه می کنند. مسافرانی که در یک شب مه آلود و سرد در عرشه این کشتی به گفتگو می نشینند و پی می برند که در همسایگی یکدیگر رشد کرده و بزرگ شده اند
«اروین یالوم» برای اکثر کسانی که در حوزه بهداشتِ روان فعالیت دارند، نامی آشناست. او از دهه 60 میلادی به کار رواندرمانی مشغول بوده است. یالوم که پدر رواندرمانی «هستی گرا» است به کار نویسندگی هم میپردازد. در کتاب حاضر او دو چالش اصلی هستی را از نگاه مراجعانش و تا حدی خودش توضیح میدهد: دست و پنجه نرم کردن با چگونه پر معنا زیستن و چگونه با انتهای اجتناب ناپذیر هستی کنار آمدن. تمرکز این کتاب نیز بر روایات یالوم از مراجعانش است که به شکل رمانی هستیگرایانه نگاشته شده است.
زبانی طنز آلود دارد و بیتکلف و اغلب تکاندهنده و به طور صادقانه از سختیها و مبارزة انسانها برای بودن حکایت میکند. در عین حال یالوم از میوههای زندگی مانند عشق، دوستی و خانواده به منزلة وسایل و شیوههای اصلی تحمل زندگی نام میبرد.
کتاب انسان موجودی یکروزه شامل ده داستان کوتاه از تجربههای این روانکاو و روانپزشک اگزیستانسیالیست است که به زبانی شیوا، این مجموعه را به منبعی معتبر برای درمانگرانِ در حال تعلیم و رمانی گیرا و آموزنده برای عموم تبدیل میکند. یکی از ویژگیهای مهم نوشتههای «اروین یالوم» تأکید او بر ارتباط و اهمیت آن در درمان است. او معتقد است که اصلاح تعاملات انسانی و «ارتباط» با دیگری کلید درمان اختلالات خلقی و روانی است. یالوم در این کتاب، مانند سایر آثارش، سعی کرده است تا با برقراری رابطهای چارچوبدار و مرزبندی شده و در عین حال صمیمی و گرم تأثیر تعاملات انسانی را به خواننده نشان دهد.
معرفی کتاب
کتاب انسان موجودی یک روزه و قصههای دیگری از روان درمانی نوشتهی اروین یالوم برای نخستین بار در سال 2015 منتشر شده است.
این کتاب در ده فصل نوشته شده است:
فصل اول: درمان معیوب
فصل دوم: خلوص
فصل سوم: آرابِسک
فصل چهارم: مولی، متشکرم
فصل پنجم: مرا اسیر مکن
فصل ششم: ملاحظهی بچههاتو بکن
فصل هفتم: افسوس گذشتهها را باید رها کرد
فصل هشتم: برو گم
درباره اروین د. یالوم نویسنده انسان موجودی یک روزه
آروین دیوید یالوم متولد ۱۳ ژوئن ۱۹۳۱ در واشینگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا است.
در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغ التحصیل شد.
پس از اتمام دوره سربازی در سال ۱۹۶۳ فعالیت آکادمیک خود را در دانشگاه استنفورد آغاز کرد.
او به عنوان یکی از موفق ترین روانپزشک های قرن حاضر مفتخر به دریافت جوایز در این رشته شده است، برای کتاب «وقتی نیچه گریست» نشان طلا کسب کرد.
اولین کتاب های او تخصصی بودند و مورد توجه بسیاری از دانشجویان روانپزشکی قرار گرفت و به زبان های مختلف ترجمه شد، یکی از کتاب های او به عنوان کتاب درسی در دانشگاه ها تدریس می شود.
علاوه بر نویسندگی به روانپزشکی مشغول است و به مکتب اگزیستانسیالیست گرایش دارد.
کتاب هایی از قبیل وقتی نیچه گریست، درمان شوپنهاور، خیره به خورشید، دروغگویی روی مبل، روان درمانی اگزیستانسیال، مامان و معنی زندگی، هنر و درمان از جمله کتاب های است که به فارسی ترجمه شده اند.
یالوم با استفاده از نبوغ نویسندگی خود، یک قدم از سایر روانشناسان جلوتر است. او با داستانهای ساده و جالبی که از تجربیات خود و دیگران در کتابهایش حرف میزند، حتی توانسته مردم عامه را هم با خود همراه کند، ضمن این که در میان روانشناسان و روانکاوهای دیگر هم طرفداران زیادی دارد.
مخاطب اصلی این نویسندهی بزرگ، روانکاوان و روانشناسان جوان و نوپا هستند. نگرانی او روانپزشکانی هستند که رسالت خود را در ازای افزایش درآمد یا مسائل عاطفی و احساسی فراموش کنند و باعث آسیب بیشتر به خود و دیگران شوند. یالوم توانسته با تکیه بر تواناییهای نویسندگی، اصول روانشناسی را در قالب داستانها و ماجراهای جالب و جذاب بیان کند.
بهطوری که برای خواندن آثار این نویسنده لازم نیست حتما دانش خاصی در زمینهی روانشناسی داشته باشیم. جالب اینجاست که یالوم ادعا میکند همیشه از پذیرفتن مراجعانی که با عشق درگیر هستند، دوری میکند.
برای او درمان این دسته از افراد سختترین کار دنیاست. خودش میگوید شاید به این خاطر که عشق مقدس است و انسان عاشق کور و کر است. یا شاید چون خودش هم دوست دارد چنین حال و هوایی را تجربه کند. هرچند یالوم همسرش را عاشقانه دوست دارد و او را مایهی تسکین دردها و رنجهایش میداند.
نوشتههای یالوم در زمینهی روانشناسی اگزیستنشیال حول چهار محور زندگی بشری که یالوم به آنها لقب «بخشیده» را داده است شکل میگیرد. این چهار محور عبارتند از: تنهایی، فقدان معنا، میرایی و آزادی. یالوم در نوشتههای خود توضیح میدهد که چگونه انسان میتواند به این چهار دغدغه به شکلهای کارآمد یا ناکارآمد واکنش داشته باشد.
جملاتی از متن کتاب انسان موجودی یک روزه
• 1- جناب دکتر یالوم، من به مشاوره نیازمندم. من رمان وقتی نیچه گریست شما را خوانده ام و می خواهم بدانم آیا شما حاضرید به همکار نویسنده خود که دچار انسداد نوشتاری شده است کمک کنید؟ ــ پل اَندروز ( ۳) شکی نیست که پل اَندروز سعی کرده بود با این ایمیل علاقه و توجه مرا به خود جلب کند و موفق هم شده بود. من هیچ گاه دست رد به سینه همکار نویسنده ام نخواهم زد. وقتی به انسداد نوشتاری فکر کردم، حس کردم چه خوش اقبال بوده ام، چراکه این هیولا هیچ گاه دست به گریبانم نینداخته است.
با این اوصاف مشتاق بودم برای غلبه بر این مشکل به وی کمک کنم. ده روز بعد پل سر قرارمان حاضر شد. از مشاهده ظاهرش مبهوت شدم. بدون هیچ دلیلی توقع داشتم با نویسنده ای میانسال و سرحال و شاید کمی گرفته روبه رو شوم، در حالی که کسی که وارد اتاق من شد پیرمردی چروکیده بود. شدت خمیدگی پشتش در حدی بود که به نظر می رسید با وسواس مشغول وارسی کف اتاق من است.
همچنان که به کندی وارد اتاق می شد من در این اندیشه بودم که او چگونه توانسته است خود را به مطب من، که بالای تپه راشن قرار دارد، برساند. در حالی که تقریبا صدای ناله مفاصلش به گوش می رسید، کیف دستی مندرسش را از او گرفتم. بازویش را گرفتم و به طرف صندلی هدایتش کردم.
1- معرفی کتاب انسان موجودی یک روزه در یوتیوب
2- معرفی کتاب انسان موجودی یک روزه در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.