توضیحات
معرفی کتاب پروژه شادمانی اثر گِرِچِن رابین
کتاب پروژه شادمانی اثر گِرِچِن رابین است. این کتاب ماجرای تلاش یکساله رابین برای به حداکثر رساندن شادی در زندگی خود است. کتاب پروژه شادی در دسامبر سال ۲۰۰۹ منتشر شد و با فروش بیش از یک و نیم میلیون جلد تا دو سال در فهرست کتابهای پرفروش «نیویورک تایمز» قرار داشت. این کتاب به بیش از ۳۰ زبان مختلف ترجمه شده است.
درباره کتاب پروژه شادمانی
آنچه افراد را خوشحال میکند از فردی به فرد دیگر متفاوت است چون علایق، تمایلها و ویژگیهای شخصیتی هرکس به نحوی منحصر به فرد است. برای بدست اوردن شادی، نباید شادی خود را با شادی دیگران مقایسه کنیم. امروزه بیشتر مردم مشکلات نگرانکننده زیادی دارند، از جمله ناآرامی اجتماعی، اقتصاد ناپایدار و آلودگی محیط زیست و…
شاید جستجوی شادی در این شرایط کمی زیادهروی به نظر برسد، اما اصلا اینطور نیست. شاد بودن، دیگران را هم شاد میکند. افراد شادتر جامعهای انعطافپذیرتر بهوجود میآورند که در آن مردم خلاقتر و سالمتر هستند و روابط پایدارتری دارند.
پروژه شادمانی، شیوهای برای ایجاد تغییر در زندگی شماست. اولین گام آمادگی است. یعنی زمانی که شما متوجه میشوید چه چیز برای شما خوشحالی، رضایت و تعهد به بار میآورد و چه چیز برایتان گناه، خشم، کسالت و ندامت به همراه دارد. دومین گام آن است که وقتی متوجه شدید چه اقداماتی واقعآ شادی شما را افزایش میدهند، برای انجام دادن آنها تصمیمهای قاطع بگیرید. پس از آن نوبت به بخش جالب پروژه میرسد، یعنی به اجرا درآوردن تصمیمها.
این کتاب، شرح پروژه شادی گرچن رابین است، یعنی همه تلاشهایی که برای شادتر شدن انجام داده و چیزهایی که در این مورد آموخته است. ممکن است پروژه شما با پروژه رابین متفاوت باشد، اما کمتر کسی است که از یک پروژه شادی سود نبرد.
این کتاب را در هر زمان و هر مکانی که میخوانید، بدانید که زمان و مکان مناسبی برای آغاز است.
خواندن کتاب پروژه شادمانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم:
علاقهمندان به کتابهای حوزه موفقیت و خودیاری را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره گرچن رابین
گِرِچِن رابین، نویسندهٔ کتابهای پرفروش پروژه شادمانی، بهتر از قبل، شادی در خانه و نظم بیرونی، آرامش درونی، خود را یک مشاهده گر مدرن در زمینه زندگی انسان و مسیر شادکامی میداند.
او مشاهدات خود در مورد شادکامی انسان را در وبلاگ و پادکست خود به نام چگونه خوشحالتر باشید با گرچن رابین، به اشتراک میگذارد. لازم به ذکر است که این سری پادکستها برنده جایزه هم شده است.
رابین سابقا کارمند دادگاه عالی ساندرا دِی اُوکانِر (Sandra Day O’Connor) بود. او مدرک دانشگاهی خود را از دانشگاه حقوق ییل دریافت کرد و در حین تحصیل هم بعنوان سردبیر نشریه بررسی حقوقی ییل، مشغول فعالیت بود. او که متولد شهر کانزاس است هم اکنون با همسر و دو دختر خود در شهر نیویورک زندگی میکند.
از سخنرانیهای شاخص او میتوان به سخنرانی در مجموعه کنفرانسهای تِد اِکس و مجموعهٔ سخنران لینکداین اشاره کرد.
بخشی از کتاب پروژه شادی(پروژه شادمانی)
من همیشه به طور نه چندان آشکار خواستهام از محدودیتهایم فراتر بروم. همیشه فکر میکردم اگر یک روز این اتفاق بیفتد، دیگر موهایم را نمیبافم، تمام مدت کفشهای ورزشی پایم نمیکنم و همان غذاهای هر روزی را نمیخورم. آن موقع، تولد دوستانم را به یاد خواهم داشت، فوتوشاپ یاد میگیرم و نمیگذارم دخترم موقع صبحانهخوردن تلویزیون تماشا کند، شکسپیر میخوانم، وقت بیشتری را به خنده و تفریح میگذرانم، ادب را بیشتر رعایت میکنم، بیشتر از موزهها دیدن میکنم و دیگر از رانندگی نمیترسم.
صبح یکی از روزهای آوریل که هیچ تفاوتی با روزهای دیگر نداشت ناگهان به چیزی پیبردم: من با ریسک هدر دادن زندگیام روبرو بودم. در حالی که به قطرههای باران که روی شیشه اتوبوس میریخت، خیره شده بودم، متوجه شدم که روزها یکی پس از دیگری میگذرد.
از خودم پرسیدم: «اما من از زندگی چه میخواهم؟ خب، میخواهم شاد باشم.» اما هرگز به این که چه چیز مرا خوشحال میکرد یا این که چطور میتوانستم خوشحال باشم، فکر نکرده بودم.
من بهانههای زیادی برای شادی داشتم. با عشق زندگیام، «جمی» بلند قد، سبزهرو و خوش تیپ ازدواج کرده بودم. ما دو دختر کوچولوی قشنگ داشتیم، الیزای هفت ساله و الینور یک ساله. کارم را با وکالت شروع کرده بودم و حالا نویسنده بودم. در شهر مورد علاقهام، نیویورک زندگی میکردم و با والدینم، خواهرهایم و خانواده همسرم رابطه خوبی داشتم.
دوستانی داشتم. سلامت بودم. ناچار نبودم موهایم را رنگ کنم. اما خیلی وقتها به همسرم یا متصدی امور مشترکین اینترنت میتوپیدم. با یک مشکل کاری هر چند کوچک ناامید میشدم. ارتباطم با دوستان قدیمیام قطع شده بود، زود کنترلم را از دست میدادم و از حملات افسردگی، احساس ناامنی، بیحوصلگی و احساس گناه گاه و بیگاه رنج میبردم.
در رابطه اهمیت کتاب پروژه شادی
در این عصر، زندگی ماشینی مشکلات بسیاری را برای مردم پدید آورده است و همه به دنبال آناند که زندگی ماشینی را برای خود آسانتر کنند و با یافتن راههایی هر چه بهتر از امکانات موجود در این عصر استفاده کنند.
همهی مردم به دنبال کار و موفقیت در زندگی خود هستند و گاهی در زندگی خود به مشکلاتی برمیخورند و در جستوجوی موفقیت شادی و آرامش را از دست خواهند داد و هنگامی که به مقصد خود رسیدند، از خود میپرسند که چرا شاد نیستند؟ در کتاب پروژه شادی شما متوجه خواهید شد که چه طور به موفقیت برسید بدون آنکه شادی و نشاط را از دست بدهید.
شادی و شادمانی در زندگی تمامی ادوار نقش مهم و کلیدی ایفا کرده و میکنند و مردم اگر در زندگی خود به شادی و شادمانی نرسند باقی موفقیتهای خود را نمیبینند. و به همین دلیل است که ما به شما پیشنهاد میکنیم کتاب پروژه شادی را بخوانید و از راهکارهای موجود در این کتاب استفاده کنید تا بتوانید شادی را در زندگی خود بیابید و اگر شاد هستید شادی بیشتری را بیابید. اما اگر در زندگی خود شاد هستید نیز این کتاب مناسب شما خواهد بود چرا که راههای شاد ماندن و استفاده از شادمانی برای رسیدن به اهدافتان نیز در این کتاب آمده است.
کتاب پروژه شادی
در دنیایی که زمان به سرعت در حال گذر است، شهرها ماشینی شدهاند و آدم ها روباتیک، شما چقدر به فکر شاد زندگی کردن هستید؟ آیا شاد بودن دغدغههای ذهنیتان است؟ یا به داشتن درآمد کافی از شغلی مناسب قناعت میکنید و نیازی نمیبینید برای حس شادی بیشتری، خودتان را به زحمت بیندازید؟
پروژه شادی نام کتابی است که شاد زیستن را از زاویههای مختلف بررسی کرده است. این کتاب شما را به سفری شگفت انگیز میبرد و با دستورالعملهایی کمکتان میکند از زندگی مکانیکی خود فاصله بگیرید و نگاهی به درونتان بیاندازید.
پروژه شادمانی درباره چیست؟
داستان نوشتن کتاب پروژه شادی، داستان جالبی است. گریچن رابین در یک روزی بارانی در یکی از اتوبوسهای شلوغ شهر نیویورک، درحالی که به قطرههای آب روی شیشه خیره شده بود از خودش پرسید هدف اصلی زندگیاش چیست؟ او برای جواب دادن به این سوال تنها یک جواب مشخص داشت؛ او میدانست که میخواهد خوشحال زندگی کند. این فکر اولین جرقهی نوشتن کتابی دربارهی شادی بود.
گریچن رابین معتقد است مسیر شادی برای هرکسی متفاوت است، به همین دلیل به همه پیشنهاد میکند کتابی دربارهی مسیر خوشحالیشان بنویسند. اما اگر رسیدن به خوشحالی برای هرکسی یک مسیر منحصر به دارد، پس خواندن این کتاب به چه دردی میخورد؟
رابین در جواب به این سوال میگوید:« اگرچه مسیر خوشحالی برای هر کسی متفاوت است، اما خواندن تجربیات دیگران کمک میکند تا راحتتر در این مسیر حرکت کنیم. او علاوه بر اینکه تجربیاتش را در این کتاب روی کاغذ آورده است، مطالبی را هم روزانه در وبلاگ خودش مینویسد که میتوانند راهکارهای مناسبی برای هموار کردن مسیر شادی افراد باشند. گریچن به همراه دوستانش وب سایتی به نام «ابزارهای برای جعبهی خوشحالی» را راهاندازی کرده است.
گریچن رابین این کتاب را در دوازده فصل نوشته است. او نام ماههای سال را روی فصلهای کتاب گذاشته است تا تغییرات بهوجود آمده در هر ماه برای خوانندگان قابل لمس باشد. او در هر فصل یکی از جنبههای مهم زندگی مانند زندگی زناشویی، شغل، فرزندپروری و… را بررسی میکند و بر خوشحال کردن آن جنبهی زندگی متمرکز میشود.
مروری بر فصلهای کتاب پروژهی شادی
گریچن رابین فصل اول کتابش را با ماه «ژانویه» شروع کرده است. عنوان فرعی این فصل «افزایش انرژی» است «سرزندگی» موضوعی است که رابین درباره آن بحث میکند. او در ابتدای فصل تصمیم میگیرد به تعدادی جمله که مینویسد متعهد بماند.
او تصمیم میگیرد برای افزایش انرژی خودش، بیشتر ورزش کند یا چیزهای بیشتری به نیازمندان ببخشد. او برای انجام هرکدام از این کارها به خودش یک پاداش میداد و خیلی زود متوجه شد که این کار برای ذهن او مانند انرژی فعالسازی عمل میکند و ذهنش برای دریافت آن جایزه، خودش را وادار به انجام آنکارها میکند.
در فصل دوم کتاب؛ «فوریه»؛ گریچن رابین مشکلات زندگی زناشویی را بررسی میکند. نام فرعی این فصل «به یاد داشتن عشق» است. او در این فصل تصمیم میگیرد که دیگر نق نزند و سعی کند عشقش را به همسرش ثابت کند.
فصل سوم این کتاب مارچ نام دارد که گریچن عنوان فرعی «بزرگتر کردن هدفها» را برای آن انتخاب کرده است. پول و کسب درآمد، مسالهی این فصل کتاب است. رابین میخواهد از لحظهی حال لذت ببرد و سخت کار کند تا به موفقیت برسد. او به خودش قول میدهد که اگر در این مسیر به مشکلی برخورد از دوستانش کمک بخواهد و از کمکخواستن خجالت نکشد.
بررسی مسائل فرزندپروری فصل چهارم کتاب پروژه شادی است. و نام فرعی این فصل «اخمهایم را باز کنم» است. او در این فصل تصمیم میگیرد که زمانی را برای تفریح کردن بگذراد و گنجینهای از خاطرات شاد باشد.
فصل پنجم این کتاب برابر با ماه می است، که عنوان فرعی «جدی گرفتن تفریح و سرگرمی» برای آن در نظر گرفته شده است. در این فصل گریچن سراغ موضوع اوقات فراغت میرود. او میخواهد در این ماه تمرکزش را روی امتحان کردن فعالیت های جدید بگذارد. برای مثال به جمعاوری یک کلکسیون مشغول میشود. گریچن توضیح میدهد که تفریح در لغت به معنای فعالیتی است که علاوهبر رضایتبخش بودن، هزینهی افتصادی قابل توجهی نداشته باشد.
فصل ششم کتاب همزمان با ماه ژوئن است، و عنوان فرعی آن «زمانی برای دوستانم اختصاص بدهم» نام دارد. گریچن در این فصل مسائل دوستی را بررسی میکند و روی موضوع غیبت نکردن متمرکز میشود. او معتقد است که بار کلمههای منفی بسیار زیاد است و باید از گفتن آنها پرهیز کرد.
فصل هفتم کتاب ژوئیه نام دارد و نویسنده در این فصل تصمیم میگیرد به مسائل مالی بپردزد. عنوان فرعی این فصل هم «کمی شادی بخرم» است. گریچن در این فصل تصمیم میگیرد که کمی ولخرجی کند و موانع ایجاد شده در ذهنش را نادیده بگیرد.
فصل هشتم این کتاب همزمان با ماه اوت است و گریچن در این ماه تصمیم میگیرد به «معنویت» بیاندیشد و مسائل مربوط به مرگ را بررسی کند. این فصل را میتوان عمیقترین فصل کتاب پروژه شادی نامید. در فصل هشتم گریچن تصمیم میگیرد که دفتری برای شکرگزاری داشته باشد، و یادداشت کردن در همین دفتر است که دید او را به جهان اطرافش باز میکند.
سپتامبر نام فصل نهم این کتاب است و در این ماه گریچن تصمیم میگیرد که دنبال علایقش برود و موضوع کتاب و کتابخوانی را بررسی میکند. او برای دنبال کردن علایقش به زمان بیشتری نیاز داشت، بنابراین ابتدا تمام کارهایی را که دوست داشت انجام دهد را جایی یادداشت میکرد و بعد زمانش را برای انجام آنها خالی میکرد.
فصل دهم این کتاب همزمان با ماه اکتبر است، که گریچن در این فصل با عنوان فرعی «توجه کردن» مسائل هوشیاری ذهن را بررسی میکند.
نوامبر نام فصل یازدهم این کتاب است. و گریچن در این فصل موضوع نگرش را مطرح کرده و نام دوم این فصل را «داشتن روحی قانع» گذاشته است. او در ابتدای این فصل میگوید: «بخشی از چالش حفظ هوشیاری ذهن آن است که مراقب باشم به دام افکار و اعمال بدون فکر نیافتم.»
آخرین فصل این کتاب دسامبر نام دارد که در آن گریچن تصمیم میگیرد، «سخت تلاش کند» و موضوع اصلی کتابش یعنی شادی را بررسی میکند. او پس از یازده ماه، به تصمیمهای سختی متعهد مانده است و آخرین تصمیمی که داشت این بود که برای حفظ این اهدافش سخت تلاش کند تا خوشحال بماند. درسی که گرچن رابین در فصل آخر کتاب میدهد این است که برای همهچیز حتی برای شاد بودن و شاد ماندن باید تلاش کرد، سخت تلاش کرد.
در جملاتی از کتاب پروژه شادی میخوانیم:
«جین استنفورد اسکافت» نوشته است: « افراد شاد نیازی به تفریح ندارند.» اما در حقیقت، پژوهشها نشان میدهد که نداشتن احساس بد، برای آنکه شما را شاد کند، کافی نیست. بلکه باید تلاش کنید که منشا احساسات خوب را هم پیدا کنید. یکی از راههای داشتن احساس خوب آن است که زمانی را به تفریح اختصاص دهید.
برای من کتاب، منبع بزرگی از شادی و تفریح است. من کتاب جمع میکنم، میخوانم و در اینترنت دنبال کتاب میگردم. باز کردن یک کتاب «جدید»، چه قبلا کسی آن را خوانده باشد و چه تازه از چاپ درآمده باشد، بسیار لذت بخش است.
کتاب های مرتبط پروژه شادمانی
1- معرفی کتاب پروژه شادمانی در یوتیوب
2- معرفی کتاب پروژه شادمانی در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.