توضیحات
معرفی کتاب شمسپاره اثر الیف شافاک
شمسپاره حاوی مقاله های متعددی از “الیف شافاک” است که در روزنامه ها چاپ شده بود. این مقالات دارای عناوین مختلفی هستند که مضمون های اجتماعی، سیاسی، ادبی، آزادی های فردی، درگیری های قومی، زن، خانواده و روابط میان مرد و زن را در بر می گیرند.
به این ترتیب با مطالعه ی “شمسپاره” با دیدگاه ها و مباحثات نظری “الیف شافاک” در زمینه های ذکر شده، آشنا خواهید شد.
او عمدتا در این اثر تلاش کرده تا هویت زن را واکاوی نماید و اجتماع مردسالار، رویکردهای اجتماعی و سایسی جامعه در ایجاد و حفظ توازن قومی، مذهبی و جنسیتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
وی همچنین در “شمسپاره” به مساله ی ادبیات و نویسندگی نیز پرداخته و نگاه مردم را به این مساله، در کنار اتفاقات ریز و درشتی که سابقا رخ داده یا هم اکنون در حال رخ دادن است، زیر ذره بین برده است.
“الیف شافاک” در”شمسپاره” به زندگی شخصی خویش نیز پرداخته و چالش هایی را که به عنوان یک نویسنده ی زن با آن ها رو به رو بوده، تشریح کرده است.
“الیف شافاک” نویسنده معاصر و پرطرفدار اهل کشور ترکیه است که رمان های او با استقبال زیادی، علی الخصوص در میان مخاطبین ایرانی همراه بوده است.
چندین کتاب از “الیف شافاک” ماه ها در زمره ی پرفروش ترین کتاب سال قرار گرفته اند و به چیزی حدود پنجاه زبان مختلف دنیا ترجمه شده اند. این حجم وسیع مخاطب، قطعا خواستار ارتباطی فراتر از چهارچوب رمان با نویسنده است.
اگر شما نیز به نوشته های “الیف شافاک” علاقه مند هستید و می خواهید دیدگاه نویسنده ی موردعلاقه تان را در مورد مسائل گوناگون بدانید، کتاب “شمسپاره” را به هیچ عنوان از دست ندهید.
الیف شافاک در این کتاب از موضوع های مختلفی همچون هویت زن و جایگاه او در جامعه و خانواده ،آزادیهای فردی،روابط میان زن و مرد،ادبیات،نزاع های قومی و غیره…صحبت می کند.
شافاک در این کتاب به زندگی شخصی خود نیز پرداخته و به عنوان یک زن نویسنده چالش های زندگی اش را به رشته ی تحریر در آورده است.
هر حکایت، هر کلمه
یک شمسپاره است…
تکه ای از آفتاب است…
می افتد روی شانه هامان
آرام، مثل دانه های برف
مثل باران روح مان را می شوید
از وجود غبار و آلودگی پاک می کند
از یکنواختی ها…
قسمت های زیبایی از کتاب
غربت کلمه ی عجیبی است به محض به زبان آوردن طعم گس آن را در دهانمان حس می کنیم . انگار سنگ نمکی را روی زبانت گذاشته ای که به این راحتی ها آب نمی شود.
بعضی از عشق ها این طور شروع می شوند با این که هر دو می دانند سرانجامی نخواهند داشت وارد رابطه می شوند. عشق هایی که مانند استخوان در گلو گیررمی کند.
کاش این سخن را بتوانیم صادقانه به زبان بیاوریم تو را دوست دارم ولی حالا نه. تو را می خواهم ببینم ولی اکنون نه.
این تضمین ها چه قدر خام و بی پایه است: تا ابد دوستت خواهم داشت. ما فقط مسئول زمان حال هستیم و از آن باخبریم. هر تعهد بلند مدت نوعی اجبار محسوب می شود.
اگر مسیری باعث خوشحالی ما نمی شود به جای ماندن در آن و غلبه ی نفس بر ما باید آن را رها کنیم.
کتاب های ننوشته، فیلم های ندیده و پروژه هایی را که ارتقا نداده ایم باید رها کنیم. همین طور شغل هایی که در آن موفق نشدیم و همین طور معشوق هایی که ما را رها کردند … دل بریدن بعضی اوقات بهترین و زیباترین راه است.
درباره نویسنده:
الیف شافاک در سال ۱۹۷۱ میلادی در استراسبورگ فرانسه متولد شد، کودکیاش را بواسطه شغل مادری که دیپلمات بود در شهرهای کشورهای مختلف گذراند.
از دانشگاه فنی و مهندسی خاورمیانه در شهر آنکارا در رشته روابط بین الملل مدرک کارشناسی گرفت و سپس موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی شد.
الیف شافاک در سال ۱۹۷۱ میلادی در استراسبورگ فرانسه متولد شد، کودکیاش را بواسطه شغل مادری که دیپلمات بود در شهرهای کشورهای مختلف گذراند.
از دانشگاه فنی و مهندسی خاورمیانه در شهر آنکارا در رشته روابط بین الملل مدرک کارشناسی گرفت و سپس موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی شد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نوشتن رمان تمام شد. سرم را از لاکم بیرون میآورم. به دنیای بیرون نگاه میکنم. فضای متشنج پیش از انتخابات است.
روزنامهنگاران روزنامههای کاغذی و مجازی و سیاستمدارانی که باهم جروبحث میکنند.
بحثهای سیاسیای که در میدانها جاری است… باز هم همه جا به هم خورده است.
در هر کشوری پیش از انتخابات اختلافات فکری و عقیدتی بروز میکند اما بیش از این موارد دنیایمان فرق میکند.
ما باهم مثل موجودات فضایی برخورد میکنیم. به زبان موجوداتی حرف میزنیم که زیادی خشن و مردانهاند. صدایی درونم میگوید: «فرار کن.
توی این جامعه انجام دادن کار هنری و ادبیات دشوار است.» دوست دارم به دنیای خیال برگردم. راستش دنیای خیال زیباتر و واقعیتر به نظر میرسد.»
صابر حسینی در مقام مترجم این اثر و در مقدمه آن آورده است:
شافاک و روحیات او را با شمسپاره بهتر میتوان شناخت. او در این کتاب فارغ از شخصیتپردازیهای رمانهایش، به شکل شفافتر و بیواسطهتری با خوانندگانش ارتباط برقرار میکند. او بخشی از زندگی شخصیاش را جلو چشمان خواننده میگسترد.
واژه شمسپاره که نام کتاب اصلی منتشر شده به زبان ترکی نیز میباشد، واژهای به جامانده از دروان عثمانیاست و نویسنده با استفاه از این دست عبارات در کتاب خود میزان علاقهاش به چنین واژههایی را آشکار میکند.
گویا این پاره خورشید، روشنگریهای این نویسنده در خصوص مباحث مختلف نظری است.
شمسپاره لایههای پنهانی زندگی یک رماننویس عقاید یک نویسنده ی زن را چون تکه ای از آفتاب مقابل چشمان خواننده میگسترد.
این کتاب همچنین با طرحهایی از کولتوکهان پرکر که از نظر مفهومی با آثار شافاک داری ارتباط موضوعی هستند همراه شده است.
در مقاله ی زن: معمایی ناممکن؛ می خوانیم:
درست وقتی می خواهم بنشینم و درباره ی این موضوعات (خصلت های ناپسند زنانه) بنویسم و زن ها را مورد نقد قرار بدهم، ناگهان خبر یا نوشته ای می خوانم.
مثلا سبک ناخوشایند بعضی ستون نویسان روزنامه ها را که راجع به زنان می نویسند می بینم. متوجه لحن مردانه ای که در رسانه ها رسوخ کرده است می شوم، متوجه تحقیرها می شوم… نیشخند زدن هایی که تبدیل به عادت و جزوی از هویت افراد شده است.
گاهی به لحن یک پروفسور دقت می کنم. متاسفانه تحصیل کرده ها خودکامه تر هستند. در مملکتی که زن ها مورد آزار قرار می گیرند، آن ها را شهروند درجه دو محسوب می کنند، این پیش قضاوت ها و قالب های کلیشه ای و سخن ها بارها تکرار می شود.
بعد، موضوع قتل های ناموسی، خشونت در قبال زن ها، کتک خوردن از دست شوهر، پناهگاه های مخصوص بی خانمان ها، پایه ریزی سیاست براساس خرد مردسالارانه، حق کشی های آشکار، نابرابری و بی عدالتی پیش می آید.
با فکر کردن به این ها دلم نمی آید زن ها را مورد نقد قرار بدهم. احساس می کنم باز هم باید بنشینم و درباره ی فکر تحکمانه ی مردان بنویسم.
1-معرفی کتاب شمسپاره در یوتیوب
2- معرفی کتاب شمسپاره در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.