زن کٌش

14.50

عنوان: زن کش
نویسنده: استیفن کینگ
مترجم: محمدعلی مهمان نوازان
ناشر: مروارید
موضوع: داستان های آمریکایی- قرن 20 م
رده ی سنی: بزرگسال
تعداد صفحات: 200

Qty:
Comparison
Categories: ,

Description

معرفی کتاب زن کش

هرکسی که به دنبال ترس های آزار دهنده و وحشت بیشتر است ، 1922 را پیدا خواهد کرد، روایتی آهسته که به جای هیجان ، مشوش کردن ذهن را انتخاب می کند. یک داستان از گناه و پشیمانی که در زیر پوست خواننده نفوذ می کند. ویلفرد (توماس جین) با خانواده اش در مزرعه ای که همسرش آرلت (مولی پارکر) از او به ارث برده است زندگی ساده ای را می گذراند. اما این شیوه زندگی چیزی نیست که او در ذهن داشته باشد و او قصد دارد طرحی را برای فروش مزرعه و نقل مکان به شهر بگذارد. ویلفرد به شدت مخالفت می کند و وقتی آرلت اعلام کرد که به هر حال می رود ، پسرش هنری (دیلان اشمیت) را با خود می برد، او نقشه ای از خودش ارائه می دهد: او را بکشد.

       دربارۀ کتاب زن کش

کتاب «زن کش» رمانی نوشته ی «استیون کینگ» است که نخستین بار در سال 2010 انتشار یافت. داستان این رمان درباره ی مردی است که تسلیم خشونت درون خود می شود و رویدادهایی مرگبار و جنون آمیز را رقم می زند. «ویلفرد جیمز» صاحب مزرعه ای هشتاد هکتاری در «نبراسکا» شده که چندین نسل در خانواده اش بوده است. همسرش، «آرلت» نیز صاحب زمینی صد هکتاری در کنار مزرعه ی اوست. «آرلت» می خواهد زمینش را بفروشد اما اگر این کار انجام دهد، «ویلفرد» نیز مجبور به فروش مزرعه اش خواهد شد. «جیمز» هر کاری بتواند انجام می دهد تا مزرعه اش را حفظ کند. خیانت، قتل و جنون در رمان «زن کش» دست به دست هم می دهند تا این داستان را به کاوشی نفسگیر درباره ی نیمه ی تاریک سرشت انسان تبدیل کنند.

پشت جلد کتاب  زن کش آمده است:

 

من همسرم را به قتل رساندم و جنازه اش را توی یک چاه قدیمی انداختم تا کسی آن را نبیند. پسرم در انجام این جنایت همدست من بود. البته به عنوان یک آدم چهارده ساله نمی توان او را مسئول دانست، درواقع این من بودم که با سوء استفاده از ترس ها و سرکوب اعتراض های کاملا طبیعی اش در طول یک دورهی دوماهه او را اغفال کردم. همه چیز را به طور کامل برایتان تعریف می کنم. این اعتراف نامهی من است.

در بخشی از کتاب زن کش می خوانیم:

سپیده دم روز بعد، که از خواب بیدار شدم خانه به گور سردی میمانست و دستم دو برابر اندازه ی طبیعی اش ورم کرده بود. گوشت دوروبر محل گازگرفتگی به رنگ خاکستری تیره درآمده بود، اما سه انگشت اول رنگ صورتی ماتی داشتند که تا پایان روز به قرمزی گرایید. به جز انگشت کوچک، لمس هر قسمت دیگری از آن دست دردی جانگاه به وجود می آورد. با این حال، تا حدی که میتوانستم آن را سفت بستم و این کار زق زق آن را کم کرد. در اجاق آشپزخانه آتش روشن کردم، یک دستی کار وقت گیری بود، اما از پس آن برآمدم و بعد نزدیک آن قرار گرفتم و سعی کردم خودم را گرم کنم. همه جای بدنم را ،به جز دست زخمی ام، آن دست خودش گرم بود. گرم و مرتعش مثل دستکشی که موشی درون آن پنهان شده باشد. اواسط بعد از ظهر تب کردم دستم چنان زیر باندپیچی ها متورم شده بود که مجبور شدم پانسمان را شل کنم اما همین کار هم دادم را درآورد. باید می رفتم دوا و درمانش میکردم اما برف شدیدی میبارید و تا خانه ی کاتری ها هم نمیتوانستم برسم چه برسد به این که آن همه راه تا همینگفورد هوم بروم. حتی اگر یک روز صاف و آفتابی و بدون برف و باران بود چطور می توانستم یک دستی کامیون یا مدلتی را هندل بزنم؟ توی آشپزخانه نشستم توی اجاق هیزم ریختم. تا جایی که مثل اژدها تنوره کشید. عرق می ریختم و از سرما میلرزیدم دست. باندپیچی ام را که مثل گرز شده بود به سینه چسباندم و یاد خانم مکردی مهربان افتادم که چطور حیاط در هم ریخته و نه چندان درست و حسابی خانه ام را از نظر گذرانده و گفته بود:

.به مرکز تلفن وصل هستید آقای جیمز؟ میبینم که نیستید

خلاصه کتاب زن کش

کتاب «زن‌کش» گزارشی صریح و کامل است از قتلی که اتفاق افتاده. ویلفرد زمینی کشاورزی دارد و از شغلش هم راضی است. همسرش آرلت هم یک زمین کشاورزی دارد که از پدرش به ارث رسیده است اما برخلاف شوهرش به هیچ وجه از وضعیت زندگی‌شان راضی نیست و تمایل دارد با فروختن زمینی که دارد مهاجرت کند و زندگی‌اش را تغییر دهد. از طرفی اگر آرلت تصمیم به فروش زمین بگیرد، دیگر شوهرش هم نمی‌تواند کشاورزی را ادامه بدهد، چون این دو زمین در راستای هم هستند. در ادامه، اختلافاتی در این خانواده پدید می‌آید که این کتاب را به یکی از مهیج‌ترین کتاب‌هایی که استیفن کینگ نوشته است تبدیل می‌کند.

 

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره‌ی کتاب زن‌کش چیست؟

سولماز بعد از مطالعه‌ی کتاب «زن‌کش»، نظرش را این‌طور بیان می‌کند: «شروع کردم به خوندن کتاب و با خودم می‌گفتم نویسنده‌ی کتاب هرچه‌قدر که نویسنده‌ی توانایی هم باشه، که هست، چه جوری می‌خواد من رو به این باور برسونه تا بپذیرم پسری راضی میشه به کمک پدرش، جان مادرش رو بگیره، با اینکه نمی‎‌تونستم کتاب رو از میزانی که به تنش و التهاب آغشته بود زمین بذارم. هنوز ایده‌ی داستان باورم نشده بود و روایت و شخصیت‌پردازی نویسنده نبود که من رو میحکوب کرد، بلکه فضاسازی مه‌آلود و وجود ترس و اضطرابی بود که در داستان وجود داشت و باعث شد من باورم کنم و تا انتهای داستان رو ادامه بدم».

 

جملاتی از کتاب  زن کش که شاید انگیزه‌ی خواندن باشند

کتاب با این پاراگراف آغاز می‌شود که شروع‌کننده‌ی یک اعتراف‌نامه است: «اسم من ویلفردجیمز است و این اعتراف‌نامه‌ی من است. در ژوئن 1922 من همسرم آرلت جیمز را به قتل رساندم و جنازه‌اش را توی یک چاه قدیمی انداختم تا کسی آن را نبیند. پسرم در انجام این جنایت همدست من بود. البته به عنوان یک آدم چهارده‌ساله نمی توان او را مسئول دانست، در واقع این من بودم که با سوء استفاده از ترس‌ها و سرکوب اعتراض‌های کاملا طبیعی‌اش در طول یک دوره‌ی دوماهه او را اغفال کردم. همه چیز را به طور کامل برایتان تعریف می‌کنم. این اعتراف نامه‌ی من است.»

در پاراگراف دیگری، راوی داستان از بُعد دسیسه‌گری می‌گوید و اعتقاد دارد در هرکسی وجود دارد: «گمان می‌کنم درون هر آدمی یک آدم دیگر وجود دارد، یک غریبه، یک دسیسه‌گر و اعتقاد دارم در مارس ۱۹۲۲، وقتی آسمان منطقه‌ی همینگفورد سفید و تمام مزارع با آستری از برف و گل پوشیده شده بود، دسیسه‌گر درون ویلفرد جیمز کشاورز حکم صادر کرده و سرنوشت او را مشخص ساخته بود. عدالت قاضیان صادر کننده‌ی حکم مرگ نیز بر همین اساس قرار گرفت. در کتاب مقدس آمده: فرزند ناسپاس همچون نیش افعی است، همسر ناسپاس و همیشه ناراضی، نیشی به مراتب گزنده‌تر است. من هیولا نیستم، تلاش کردم او را از دست دسیسه‌گر درون نجات دهم. به او گفتم اگر به توافق نرسیم، باید برود پیش مادرش در شهر لینکن که در هشتاد نود کیلومتری غرب اینجاست، مسافتی مناسب برای جدایی‌ای که هنوز به طلاق منجر نشده بود و با این‌حال بر ابطال پیمان زناشویی دلالت داشت.» و اما توصیفی از پسرش و نوع رابطه‌اش با مادرش را در زیر می‌خوانیم: «هنری نسبت به مادرش سرد شد، بعد از چندبار تلاش ناشیانه برای به دست آوردن محبت دوباره‌ی هنری، که همگی ناکام ماندند، مادرش هم متقابلا نسبت به او سرد شد. من(یا به عبارتی دسیسه‌گر درونم) از این اتفاق شادمان بودم. اوایل ژوئن به آرلت گفتم بعد از بررسی دقیق به این نتیجه رسیده‌ام که هرگز اجازه نمی‌دهم همین‌طور راحت و الکی صد جریب زمینش را بفروشد، گفتم اگر لازم باشد برای ممانعت از این کار همه‌مان را به تباهی و فلاکت بکشانم، این کار را خواهم کرد.»

استیون کینگ

یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان ژانر وحشت در آمریکاست. در این مطلب می‌خواهیم به بیوگرافی استفان کینگ، آثار او و فیلم‌هایی که از روی کتاب‌هایش ساخته شده‌اند بپردازیم.

 

 زندگینامه استیون کینگ

استیون کینگ (Stephen King) در شهر پورتلند آمریکا چشم به جهان گشود. پدر و مادر استیون، زمانی که او تنها کودکی نوپا بود، از یکدیگر جدا شدند و تربیت استیون و برادرش را مادر آن‌ها برعهده گرفت.

 

استیون کینگ در سال 1970، با کسب مدرک لیسانس در رشته‌ی زبان انگلیسی از دانشگاه مین فارغ‌التحصیل شد. پس از اتمام دانشگاه، کینگ نوشتن داستان کوتاه را به طور جدی آغاز نمود. در سال 1971، او با تابیتا اسپروس، هم‌دانشگاهی‌اش، ازدواج کرد. در این برهه‌ی زمانی، استیون کینگ برای تأمین مخارج زندگی خود و همسرش ناچار بود که در کنار نویسندگی و فروش داستان‌هایش به مجلات، مشاغلی از قبیل تدریس و سرایداری را نیز تجربه کند.

 

اولین رمان استیون کینگ با عنوان «کری» در سال 1974 به انتشار رسید. کری در مدت زمان کوتاهی، با استقبال و فروش کم‌نظیری مواجه شد و نام خالق خود را در بین مخاطبان ژانر وحشت بر سر زبان‌ها انداخت. کینگ، پس از موفقیت چشمگیر اولین رمانش، معلمی را رها و تمام زمان و تمرکز خود را وقف نویسندگی کرد. از آن زمان تا به امروز، استیون کینگ ده‌ها رمان و داستان کوتاه به انتشار رسانده و نام خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ژانر وحشت ماندگار کرده است.

 

بهترین کتاب‌های استیون کینگ

کتاب کری (Carrie): کری اولین کتاب استیون کینگ بود که وی را به شهرت جهانی رساند. با وجود محبوبیت بسیار بالای این رمان و اقتباس‌های سینمایی متعددی که از آن شده، کینگ اولین اثر خود را «سطحی و فاقد هنر» می‌داند.

 

کتاب آقای مرسدس (Mr. Mercedes): آقای مرسدس نخستین داستان از سه‌‌گانه‌ی بیل هاجز و یکی از بهترین کتاب‌های استیون کینگ است. هاجز کارآگاهی بازنشسته است که پس از مدتی خانه‌نشینی، دوباره درگیر پرونده‌ای مرموز و پیچیده می‌شود. در سال 2017، با اقتباس از کتاب آقای مرسدس، سریالی با همین عنوان ساخته شد.

کتاب مسیر سبز (The Green Mile): مسیر سبز یکی از شاهکارهای استیون کینگ است که در بدو انتشار، با استقبال فوق‌العاده‌ی مخاطبان و منتقدان روبه‌رو گشت. این رمان در سال 1996، موفق به کسب جایزه‌ی برام استوکر شد.

 

کتاب مرد کت شلوار مشکی (The Man in the Black Suit): مرد کت شلوار مشکی یکی از درخشان‌ترین داستان‌ کوتاه‌های استیون کینگ به شمار می‌آید. این داستان نخستین بار در مجله‌ی نیویورکر به چاپ رسید و سه سال بعد، در سال 1997، همراه با پنج داستان دیگر از کینگ، در مجموعه‌ای با عنوان «شش داستان» منتشر شد.

 

کتاب آن (It): رمان آن یکی از آثار برجسته‌ و مهم استیون کینگ است. در این عنوان، استیون کینگ یکی از ماندگارترین شخصیت‌های تاریخ کتاب‌های ژانر ترسناک به نام «پنی‌وایز» را خلق کرد.

 

سبک نگارش استیون کینگ

یکی از دلایل موفقیت خیره‌کننده‌ی استفن کینگ در ژانر وحشت کنار گذاشتن کلیشه‌های این سبک است. کینگ در آثار اولیه‌اش، از عناصر و موضوعات جدیدی برای ایجاد وحشت استفاده ‌کرد که پیش از او، در نویسنده‌ی دیگری شاهد آن‌ها نبوده‌ایم. استیون کینگ در کتاب‌هایش، با استفاده از هر موضوعی که می‌توان متصور شد، ترس و دلهره را در جان مخاطبان انداخته است: خون‌آشام‌ها، قاتلان روان‌پریش، ارواح، حس ششم، جنگ بیولوژیکی، سگ‌های هار و اتومبیل کینه‌توز تنها نمونه‌هایی از مفاهیمی هستند که استیون کینگ با بهره‌گیری از آن‌ها، خوانندگان خود را از ترس به لرزه انداخته است.

 

استیون کینگ در داستان‌های بعدی خود (برای مثال، کتاب دولورس کلیبورن) موقتاً ژانر ترسناک را کنار گذاشت و با توجه به جزئیات بُعد روان‌شناختی انسان، به خلق قهرمان‌هایی جدید پرداخت. قهرمان‌هایی عمدتاً زن که شرایطی دشوار و سخت را در زندگی‌شان سپری می‌کنند.

 

استیون کینگ گاه به علت بی‌ظرافتی در پیشبرد روایت، مورد نقد مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است؛ اما نبوغ او در طرح‌‌ریزی نیرومند، خلق جزئیات واقع‌گرایانه و توانایی‌ بی‌نظیرش در درگیر کردن خواننده انکارناپذیر است.

 

جوایز و افتخارات استیون کینگ

استیون کینگ در طول پنج دهه فعالیت خود در عرصه‌ی نویسندگی، جوایز و افتخارات متعددی کسب کرده است که در ادامه، به تعدادی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

 

جایزه‌ی او. هنری: استفن کینگ در سال 1996، با داستان مرد کت شلوار مشکی، موفق به کسب جایزه‌ی بهترین داستان کوتاه آمریکایی شد.

 

– جایزه ادگار آلن پو: در سال 2015، کینگ با کتاب آقای مرسدس، جایزه‌ی ادگار آلن پو برای بهترین رمان را از آن خود کرد. او در سال 2016، با داستان اوبیتس، بار دیگر این جایزه را برای بهترین داستان کوتاه سال به دست آورد.

 

– جایزه‌ی گودریدز: تاکنون، 9 کتاب استیون کینگ موفق به کسب جوایز گودریدز در شاخه‌های مختلف این مراسم شده‌اند.

 

اقتباس‌های سینمایی از آثار استیون کینگ

با اقتباس از داستان‌های استیون کینگ، تابه‌حال ده‌ها فیلم و سریال ساخته شده‌ است که بسیاری از آن‌ها از آثار مهم تاریخ سینما به شمار می‌آیند. برخی از این فیلم‌ها عبارت‌اند از:

 

– فیلم کری (Carrie): برایان دی پالما، کارگردان برجسته‌ی آمریکایی، در سال 1976، با اقتباس از کتاب کری، یکی از بهترین‌ فیلم‌های تاریخ در ژانر ترسناک را تولید کرد.

 

– فیلم درخشش (The Shining): در سال 1980، استنلی کوبریک، یکی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های تاریخ آمریکا، بر اساس داستانی از استفن کینگ که «درخشش» نام دارد، فیلمی را به همین نام کارگردانی کرد.

– فیلم رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption): رستگاری در شاوشنک، به کارگردانی فرانک دارابونت، یکی از محبوب‌ترین و مشهورترین فیلم‌های تاریخ سینما به شمار می‌رود. دارابونت فیلم‌نامه‌ی این اثر ماندگار را با اقتباس از رمان «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» به قلم استفن کینگ، نوشته است.

 

آثار استیفن کینگ:

آهنگ آخر دنیا 2

بعدا

خون به پا می شود

موسسه

 

 

کلید واژه ها:

معرفی کتاب زن کش

درباره کتاب زن کش

پشت جلد کتاب  زن کش آمده است:

در بخشی از کتاب زن کش می خوانیم:

خلاصه کتاب زن کش

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره‌ی کتاب زن‌کش چیست؟

جملاتی از کتاب  زن کش که شاید انگیزه‌ی خواندن باشند

استیفن کینگ

زندگینامه استیون کینگ

بهترین کتاب‌های استیون کینگ

آثار استیفن کینگ

 

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب  در یوتیوب

2- معرفی کتاب  در آپارات

Reviews

There are no reviews yet.

Show only reviews in English (0)

Be the first to review “زن کٌش”

Your email address will not be published.