توضیحات
«یک انسان، یک حیوان» اثر ژروم فراری، استاد فلسفه و نویسنده فرانسوی، رمانی پیچیده و درباره عجز و سرگشتگی بشر در تمدن معاصر است که جایزه معتبر ادبی لاندرنو را نصیب او کرده است.
معرفی کتاب یک انسان، یک حیوان
وقتی جوان در یک ایست بازرسی از مرگ جان سالم به درمیبرد، تصمیم میگیرد به زادگاهش برگردد، زادگاهی که هیچ چیز در آن عوض نشده است؛ اما جوان دیگر آدم همیشگی نیست، او دچار بیگانگی و تبعید درونی شده است.
او با این اثر نشان میدهد هنگامی که ایدئولوژیها از ارزشهای انسانی تهی میشوند تا چه اندازه میتوانند خشن و درنده باشند و آیا اصولاً ایدئولوژیها میتوانند این ارزشها را حفظ کنند یا خیر؟ «یک انسان، یک حیوان» ابعاد متفاوتی دارد؛
خلاصهی کتاب یک انسان، یک حیوان:
داستان دربارهی مرد جوانی است که بعد از وقوع حادثهای در روستایش، محل زندگی خود را ترک کرده و به یک گروه نظامی پیوسته که در خاورمیانه برای کشورهای گوناگون میجنگند.
او تلخیها و صحنههای نبردهای وحشتناک خاورمیانه را به چشم خود دید و در یک ایست بازرسی از مرگ جان سالم به در برد، سپس تصمیم گرفت به زادگاه خود بازگردد، روستای زیبا و کوچکی که هیچ چیز در آن تغییر نکرده است؛ اما جوان، دیگر آن آدم سابق نیست، او به بیگانگی و تبعید درونی دچار شده و در زادگاه خود احساس غریبگی میکند.
فراری در این کتاب از زندگی تباه شدهی مردی تنها صحبت میکند. مردی بسیار گوشهگیر که وحشت دارد روستای کوچکش قبر او شود. او میترسد همچون نیاکانش به درد پیری و فرتوتی دچار شود.
ژروم فراری را بیشتر بشناسیم:
ژروم فراری یکی از نویسندگان جوان، درخشان و مطرح ادبیات امروز فرانسه به شمار میرود که در سال 1968 چشم به جهان گشود. او به خاطر رمان خطابهی سقوط رم جایزهی گنکور را اخذ نمود. او در حال حاضر به تدریس فلسفه میپردازد و در جزیره کرس زندگی میکند.
آثار او بیشتر از اینکه به صورت رمان باشند، براساس حقایق و کنکاش در روح و روان انسانها به نگارش درآمدهاند و سبک آنها با رمانهای معمولی به شدت متفاوت است.
فراری آثاری زیادی دارد که جوایز معتبر ادبی هم دریافت کردهاند، به عنوان نمونه جایزهی گنکور که در سال 2012 به آخرین کتاب او با عنوان «مرثیهای برای سقوط روم» داده شد. کتاب آنجا که ایمانم را رها کردم نیز چندین جایزهی برجستهی فرانسه را اخذ نموده و در انگلستان و فرانسه یکی از پرفروشترین کتابها شناخته شده است.
در بخشی از کتاب یک انسان، یک حیوان میخوانیم:
مادرت تو را با عشقی خاموش در آغوش گرفت و بعد هم پدرت. تو بوی آنها را استشمام کردی، همان بو و عطر پدربزرگها، بوی تمام نیاکانی که هرگز آنها را ندیده بودی، همان بویی که همواره نگران آن بودی که وجود تو را هم در برگیرد، همان بوی نم دار و بی مزه صابون مارسی، بوی شعله هیزم، بوی عرق سرد، ادوکلن و بدن خستهای که حتا دوش روزانه و مالش لیف زبر هم نمیتوانست آن را از بین ببرد.
همان بویی که از مدتها قبل، سراسر خانه را فرا گرفته بود. بوی پیری و مرگ، بوی کسی که قبلا آن جا بازی میکرده است. اما این بو دیگر باعث ترس تو نبود، چون آن جا دیگر خانه تو نبود. و وقتی نوبت تو هم برسد، این بو در اطرافت پرسه میزند و در نهایت از بین میرود. زیرا این بو دیگر نمیتواند تو را بشناسد و کسی را بیابد تا قانون گذار را اجرا کند.
1- معرفی کتاب یک انسان یک حیوان در یوتیوب
2- معرفی کتاب یک انسان یک حیوان در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.