توضیحات
کتاب چشمان تاریکی نوشتهی دین کونتز که یکی از آثار پرفروش نیویورک تایمز است، داستان دلهرهآور و عجیبی دارد. در این رمان انسانها بدون هیچ دلیلی میمیرند و ماجرای آن شباهت بسیار زیادی به نحوهی شیوع ویروس کرونا دارد و به نوعی نویسنده سالها پیش این بیماری را پیشبینی کرده است.
درباره کتاب چشمان تاریکی:
این رمان داستانی پر از هیجان و غیرقابلباور روایت میکند و حدود 40 سال پیش نوشته شده و اکنون با سپری شدن چندین دهه به دلیل شباهتی که با ویروس کرونا دارد، بر سر زبانها افتاده است. ماجرای کتاب چشمان تاریکی (The Eyes of Darkness)، دربارهی ویروس کشندهای با نام «ووهان=400» است که به عنوان سلاحی بیولوژیک استفاده میشود.
شباهتهای رویدادهای کنونی (شیوع ویروس کرونا) با این رمان که در سال 1981 چاپ شده، به حدی زیاد است که در سراسر دنیا مردم را حیرتزده کرده؛
با این وجود داستان دین کونتز (Dean Koontz) با واقعیت کرونا تفاوتهایی دارد؛ به عنوان مثال در این کتاب، آمار قربانیان مبتلایان به ویروس «ووهان 400» صد درصد است؛ در حالی که مبتلایان به کرونا شانس بیشتری برای درمان دارند. البته نباید از این نکته غافل شد که مهمترین تشابه کتاب چشمان تاریکی با ویروس کرونا، خاستگاه شیوع ویروس یعنی شهر ووهان در چین است.
خلاصهی داستان کتاب چشمان تاریکی:
چشمان تاریکی زندگی مادری را روایت میکند که فرزندش را به سفر میفرستد. رهبر گروه مسافران تاکنون بارها این سفرها را بدون خطر انجام داده است ولی این بار رهبر گروه و تمام کودکانی که در این سفر حضور داشتند، بدون هیچ توضیحی نابود میشوند. مادر به کلیت این ماجرا مشکوک است اما تصمیم میگیرد با مرگ فرزندش کنار بیاید.
مدتی بعد پیغامهای عجیبی دریافت میکند و متوجه میشود که بیماری تنفسی جدیدی به سرعت در دنیا شیوع یافته که در برابر همهی درمانهای موجود مقاوم است. تمام اینها برای این مادر یک سوال ایجاد میکند: آیا ممکن است پسرش هنوز زنده باشد؟
نکوداشتهای کتاب چشمان تاریکی:
– دین کونتز متخصص سبک نثر است و شاعرانگیاش بر شرارت و تنش میافزاید. او کاراکترهایی با ژرفا و غنای غیرمعمول میآفریند. (Seattle Times)
– نثری لغزان و توهم زا، نویسندگان جدی ممکن است با بهرهگیری از تکنیک او خوب عمل کنند. (New York Times Book Review)
– در هر صنعتی، هنرمندانی حضور دارند که نه تنها فراموشنشدنیاند بلکه از مهارت خود بهتر از بقیه آگاهند. دین کونتز در میان این صنعتگران است. (Suspense Magazine)
– کونتز همواره قدرت توصیفی نزدیک به دیکنز داشته و توانایی این را دارد که ما را از یک صفحه به صفحه ای دیگربکوبد. در این زمینه رمان نویسان معدودی به پای او می رسند. ( Los Angeles Times)
– کونتز شاید بهتر از هر رماننویس دیگری میتواند داستانهای تخیلی مناسب با حال و هوای آمریکا بنویسد. رمانهایی که به واقعیت و سرسختی پلیدیها و همچنین قدرت خوبیها اعتراف میکنند که هرچه به سمت تعالی میروند در مقیاس وسیعی سرگرمکنندهاند. (Publishers Weekly)
کتاب چشمان تاریکی مناسب چه کسانی است؟
این رمان دربردارندهی داستانی است که شما را شیفتهی خود میکند. اگر به رمانهای ترسناک، جنایی و علمی – تخیلی علاقه دارید، خواندن این اثر به شما توصیه میشود.
دین کونتز را بیشتر بشناسیم:
او در 9 ژوئن 1945 در پنسیلوانیا به دنیا آمد و برای نوشتن رمانهای مهیج و پرتعلیقش شهرت دارد. آثار وی بیتاثیر از وضعیت خانوادگیاش نیست. دین در کودکی از سوی پدر الکلی مورد آزار و اذیت قرار میگرفت اما تلاش میکرد روحیهی خود را حفظ کند و به مادرش برای مقاومت قوت قلب دهد.
این نویسنده سال آخر دانشگاه را سپری میکرد که برندهی مسابقهی داستان خیالی Atlantic Monthly شد. همین موضوع موجب شد که به نویسندگی به صورت حرفهای روی بیاورد.
آثار وی تاکنون به 38 زبان زندهی جهان ترجمه شده و بیش از 500 میلیون نسخه از آنها به فروش رفته است. 14 رمان از او در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفته است.
در بخشی از کتاب چشمان تاریکی میخوانیم:
تینا برگهها را انداخت و به سمت در دوید.
چراغی که آنجلا خاموش کرده بود را روشن کرد.
به سمت میز آنجلا رفت. روی صندلی نشست و کامپیوتر را روشن کرد. روی نمایشگر فقط یک صفحه آبی ساده دیده میشد.
در کشوی وسطی یک کتاب با شماره کد رمزی بود که دسترسی به اطلاعات حساس ذخیره شده در حافظه مرکزی کامپیوتر را امکان پذیر میکرد. تینا کتاب را ورق زد و کد را پیدا کرد: 1001012.
عبارت مهمانان ویژه ظاهر شد که هرگز از آنها بهای خدمات درخواست نمیشد. این رقمها در هزینههای زندگی آنها اصلاً شمرده نمیشد.
تینا کلمه عبور خودش را هم وارد کرد. این لیست برای هتل اهمیت زیادی داشت و بدون کلمه عبور دسترسی به آن امکانپذیر نبود.
کامپیوتر نام او را پرسید و تینا آن را تایپ کرد.
مطابقت داشت و صفحه پاک شد.
تینا رمز دسترسی را وارد کرد و در صفحه نمایش عبارت «لطفا منتظر بمانید» ظاهر شد.
دستهایش عرق کرده بودند. دستش را با دستمالی خشک کرد و همان اطلاعاتی که آنجلا دقایقی پیش درخواست کرده بود را مجدداً درخواست کرد.
معرفی کتاب چشمان تاریکی
دین کونتز در کتابی که چهل سال پیش نوشته بود، چشمان تاریکی، داستان شیوع کرونا را پیشبینی کرده بود. چشمان تاریکی رمانی جذاب، پرماجرا و دلهرهآور است که شباهتی غیرقابلباور به ماجرای شیوع کرونا دارد.
چشمان تاریکی را با ترجمهی روان ناهید هاشمیان بخوانید.
دربارهی کتاب چشمان تاریکی
دین کونتز کتاب چشمان تاریکی را چهل سال پیش نوشت. با این حال شباهت ماجرای آن به حال امروز دنیا و شیوع بیماری همهگیر کرونا باعث شده تا این رمان دوباره بر سر زبانها بیفتد. چشمان تاریکی داستانی سرشار از هیجان و غیرقابل باور است.
چشمان تاریکی داستان مادری است که فرزندش را به همراه گروهی به سفر میفرستد. سرپرست گروه تا به حال بارهای سفرهای بیخطری را تجربه کرده است.
اما اینبار سرپرست گروه و تمام بچههایی که در این سفر بودند، بدون هیچ دلیل و توضیحی از بین میروند… مادر که به کل جریان مشکوک است، تصمیم میگیرد که شرایطش را بپذیرد. اما کمکم پیغامهای عجیب و مرموزی دریافت میکند. همهی اینها برای او یک سوال بهوجود میآورد: آیا ممکن است پسرش هنوز زنده باشد؟
کتاب چشمان تاریکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن رمانهای پرماجرا، جنایی و جذاب خارجی لذت میبرید، کتاب چشمان تاریکی یک انتخاب عالی برای شما است.
دربارهی دین کونتز
دین کونتز ۹ ژوئیه ۱۹۴۵ در پنسیلوانیا متولد شد. کونتز برای رمانهای مهیج و تعلیقانگیزش شهرت دارد. دین کونتز سال آخر دانشگاه را میگذراند که برندهی مسابقهی داستان خیالی Atlantic Monthly شد. همین باعث شد که نویسندگی را شروع کند. کتابهای کونتز تاکنون به ۳۸ زبان زنده ی دنیا ترجمه شده و بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه از آنها به فروش رسیده است.
دین کونتز رمان چشمان تاریکی را در سال ۱۹۸۱ منتشر کرد. اما شباهت ماجرای چشمان تاریکی به شیوع ویروس کرونا باعث شد تا این رمان بعد از چهلسال دوباره بر سر زبانها بیفتد.
بخشی از کتاب چشمان تاریکی
تینا از اینکه دنی فهمیده بود آنها مشکل دارند، ناراحت بود، اما نمیخواست مشکلاتش را با او در میان بگذارد. چه میتوانست بگوید؟ «دنیجان نگران چیزهایی که شنیدی نباش. پدر دچار بحران هویت شده. مثل یک الاغ رفتار میکند، اما بالاخره میگذرد…»
تینا هیچ حرفی با دنی نمیزد، مشکلاتش با مایکل را برای او توضیح نمیداد. فکر میکرد مشکل آنها موقتی است و بالاخره حل میشود. او آن موقع هنوز مایکل را دوست داشت و امیدوار بود دوباره زندگی خوبی داشته باشند. شش ماه بعد او و مایکل از هم جدا شدند و پنج ماه بعد هم طلاق گرفتند.
تینا در آن نیمه شب باید به جستجوی خود ادامه میداد. جستجو برای سارقی که به نظر میرسید مانند شبهای دیگر خیالی بوده است. در اتاق دنی را باز کرد. چراغ را روشن کرد و یک گام به عقب برداشت. هیچکس آنجا نبود.
اسلحه را جلوی خود نگه داشت و به کمد نزدیک شد. لحظهای تردید کرد، اما در را با یک حرکت سریع باز کرد. کسی آنجا پنهان نشده بود. با وجود صدایی که شنیده بود، در خانه هیچکس به جز او نبود.
به محتویات کمد خیره شد. کفشهای پسرانه، شلوارهای جین، لباسهای راحتی، پیراهن، ژاکت، کلاه بیسبال آبی تیم دادجر، کت و شلوار کوچک آبی که دنی در مناسبتهای خاص پوشیده بود… همه آنجا بودند. بغضی راه گلویش را بست. در را بست و عقبعقب رفت.
اگرچه از تشییع و تدفین دنی بیش از یک سال گذشته بود، اما او هنوز نتوانسته بود وسایل دنی را دور بریزد. تماشای بیرون رفتن وسایل او، حتی دردناکتر از تماشای پایین رفتنش به عمق گور به نظر میرسید.
لباسها تنها چیزهایی نبودند که او نگه داشته بود. کل اتاق او دقیقاً همانطوری حفظ شده بود که دنی آن را ترک کرده بود. تختخواب مرتب شده بود و تصاویر هنرپیشههای فیلمهای تخیلی و اکشن با چینهای پیشانیشان جابهجا دیده میشدند. بیش از صد جلد کتاب به ترتیب حروف الفبا در پنج قفسه چیده شده بود. میز تحریرش آن گوشه بود.
حتی تیوبهای چسب، بطریهای مینیاتوری رنگارنگ و انواع ابزار ساخت مدل در نیمی از میز در ردیفهای مرتب قرار گرفته بودند. نیمه دیگر میز خالی بود و منتظر شروع کارهای تازه به نظر میرسید.
نُه مدل از هواپیماهای مختلف دیده میشد و سه هواپیما از سقف آویخته شده بود. دیوارها با سه پوستر از ستارههای تیمهای بیسبال و هیولاهای شرور فیلمهای ترسناک که دنی با دقت انتخاب کرده و چسبانده بود، تزئین شده بودند.
موضوع کتاب چشمان تاریکی
چشمان تاریکی با عنوان اصلی The eyes of the darkness ، اثر ” دین کونتز ” ، رمانی آمریکایی در ژانر وحشت است که در سال ۱۹۸۱ به چاپ رسید . علت اینکه این اثر موفق ، دوباره بعد از سال ها مورد بحث قرار گرفته ، شباهت داستان آن با گرفتاری امروز دنیا ، یعنی ویروس کروناست . در این کتاب به ویروسی کشنده و همه گیر اشاره شده که از شهر ووهان در چین آغاز می شود .
خلاصه داستان کتاب چشمان تاریکی
کریستینا ، مادر “دنی ” پس از مدت کوتاهی زندگی مشترک از همسرش جدا می شود . او موافقت می کند که پسرش در یک اردوی تفریحی شرکت کند .
راهنمای این سفر ، شخصی بسیار با تجربه است که قبلا بارها این کار را انجام داده است . هر چند این بار ، سرانجام خوبی در انتظار آنها نیست . تمام شرکت کنندگان در این اردوی تفریحی ، از بچه ها گرفته تا راهنما و راننده ، جان خود را از دست می دهند و کریستینا حتی موفق نمی شود جنازه ی پسرش را ببیند .
بعد از گذشت یکسال ، در حالی که او سعی می کند کم کم با این واقعیت تلخ کنار بیاید ، اتفاقات عجیبی رخ می دهند . او حاضر است قسم بخورد که پسرش را زنده و سالم در یک اتومبیل دیده است . بعد از آن ، نشانه های دیگر هم یکی یکی از راه می رسند .
چیزهایی مثل کلمات چاپ شده روی کاغذهای پرینتر یا جمله هایی که با گچ روی تخته نوشته شده اند . همه ی این نشانه ها می خواهند به او بقبولانند که دنی هنوز زنده است .
کریستینا به همراه دو تن از دوستانش تصمیم می گیرند موضوع را دنبال کنتد . مادر دنی تقاضای نبش قبر و کالبد شکافی می کند که با مخالفت های شدید روبرو می شود . مایکل ، پدر دنی ، هم وارد ماجرا می شود . آنها در پیگیری هایشان با کارمندی آشنا می شوند که اخراج شده و قصد دارد اسراری را برای آنها فاش کند .
اسراری درباره ی یک آزمایش سری از طرف دولت بر روی انسان ها …
پیشگویی های کتاب چشمان تاریکی
همانطور که اشاره شد ، در قسمتی از متن کتاب ، که حدود چهل سال قبل به چاپ رسیده ، از ویروسی به نام ” ووهان _۴۰۰″ نام برده می شود که بعد از اتفاق خبر و شیوع ویروس کرونا در ووهان چین و بعد از آن ، در کشورهای مختلف دنیا ، این کتاب دوباره مورد توجه قرارگرفت . ولی در حقیقت ، موضوع این پیشگویی تا چه حد صحت دارد ؟
درست است که اسم و علائم ویروس شباهت هایی دارند ، اما چند تفاوت عمده در تم داستان با واقعیتی که اتفاق افتاد وجود دارد.
۱_در رمان کونتز ، این ویروس ساخته ی دست بشر و یک سلام ضد انسانی است . در حالی که در مورد کرونا ، ظاهرا تا بحال دلیلی بر ساخت و انتشار عمدی آن به دست نیامده
۲_ویروس نامبرده در کتاب ، صد در صد جان افراد مبتلا را می گیرد ، در حالی که ویروس “کووید ۱۹” با احتمال ۲درصد مرگبار است .
۳_ویروس ووهان ، ظرف چهار ساعت فرد مبتلا را درگیر می کند ، در حالی که ویروس واقعی تا دوره ای حدود ۱۴ روز ، مخفی می ماند.
علی رغم تمام این تفاوت ها، خواندن این اثر خالی از لطف نیست. در سال ۲۰۰۸ قرارداد تهیه فیلم نامه ار روی این کتاب منعقد شد، اما ساخت آن به سرانجام نرسید.
دریاره نویسنده
دین کونتز، اهل پنسیلوانیای آمریکا و در حال حاضر ۷۴ ساله است . آثار او در ژانر وحشت، در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر، کاملا شناخته شده هستند.
حداقل ۱۶ عنوان از کتاب هایش در بین پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز قرار گرفته اند و فیلم نامه های زیادی از روی آنها اقتباس شده است. دین کونتز هم اکنون به همراه همسر و دو فرزندش، در جنوب کالیفرنیا ساکن است .
معرفی کتاب چشمان تاریکی اثر دین کونتز
تینا ایوانز یک سال پر از درد و رنج و دلشکستگی از مرگ ناراحت کننده ی پسرش دنی را پشت سر گذاشته است. اما حالا که نمایش وگاس او در شرف آغاز شدن است، زمانی بهتر از این برای شروعی دوباره به ذهنش نمی رسد. شاید او هم بالاخره از این قضیه رد شده و اندوه و غصه های خود را پشت سرش رها کند.
اما مشکلی وجود دارد و آن پیامی است که برای تینا گذاشته شده؛ روی تخته سیاهی که در اتاق دنی وجود دارد با خطی خرچنگ قورباغه نوشته شده: نمرده است! دو واژه که او را به سفری هراس انگیز می فرستد. سفری که او را از چراغ های روشن لاس وگاس به سایه های سرد، جایی که اسرار وحشت آوری را آشکار خواهد کرد، رهسپار می کند.
از لحاظ فضاسازی، کتاب چشمان تاریکی اثر دین کونتز، داستان مادری است که می خواهد از مرگ پسرش دنی رهایی یابد. کودک در یک تصادف وحشتناک با اتوبوس کشته شده و یک سال بعد از این اتفاق، مادرش معتقد است که شبح او را در خانه می بیند.
تینا از یک وکیل برای نبش قبر و بیرون آوردن جسد استمداد می جوید تا برای این قضیه، خاتمه ای پیدا کند اما زمانی که وکیل تهدید به مرگ می شود آن ها متوجه می شوند که یک توطئه ی حکومتی در کار است و دنی درگیر آن بوده و ممکن است زنده باشد.
چشمان تاریکی یک کتاب ترسناک نیست؛ بلکه کتابی هیجان انگیز است که عناصر ماورا طبیعه را با خط داستانی یک زن درمانده ترکیب می کند. زنی که با دوستدار جدید خود هم دست شده تا فرزندش را از چنگال رازهای کثیف یک سازمان نجات دهد. این کتاب به دلیل اشارات مشابه ای که با پاندمی اخیر کرونا داشته بعد از چهل سال بار دیگر با استقبال مخاطبین مواجه شده است.
کتاب چشمان تاریکی
قسمت هایی از کتاب چشمان تاریکی
تینا از اینکه دنی فهمیده بود آنها مشکل دارند، ناراحت بود، اما نمی خواست مشکلاتش را با او در میان بگذارد. چه می توانست بگوید؟ «دنی جان نگران چیزهایی که شنیدی نباش. پدر دچار بحران هویت شده. مثل یک الاغ رفتار می کند، اما بالاخره می گذرد…» تینا هیچ حرفی با دنی نمی زد، مشکلاتش با مایکل را برای او توضیح نمی داد. فکر می کرد مشکل آنها موقتی است و بالاخره حل می شود.
او آن موقع هنوز مایکل را دوست داشت و امیدوار بود دوباره زندگی خوبی داشته باشند. شش ماه بعد او و مایکل از هم جدا شدند و پنج ماه بعد هم طلاق گرفتند.
تینا در آن نیمه شب باید به جستجوی خود ادامه می داد. جستجو برای سارقی که به نظر می رسید مانند شب های دیگر خیالی بوده است. در اتاق دنی را باز کرد. چراغ را روشن کرد و یک گام به عقب برداشت. هیچ کس آنجا نبود.
اسلحه را جلوی خود نگه داشت و به کمد نزدیک شد. لحظه ای تردید کرد، اما در را با یک حرکت سریع باز کرد. کسی آنجا پنهان نشده بود. با وجود صدایی که شنیده بود، در خانه هیچ کس به جز او نبود. به محتویات کمد خیره شد. کفش های پسرانه، شلوارهای جین، لباس های راحتی، پیراهن، ژاکت، کلاه بیس بال آبی تیم دادجر، کت و شلوار کوچک آبی که دنی در مناسبت های خاص پوشیده بود… همه آنجا بودند.
بغضی راه گلویش را بست. در را بست و عقب عقب رفت. اگرچه از تشییع و تدفین دنی بیش از یک سال گذشته بود، اما او هنوز نتوانسته بود وسایل دنی را دور بریزد.
تماشای بیرون رفتن وسایل او، حتی دردناک تر از تماشای پایین رفتنش به عمق گور به نظر می رسید. لباس ها تنها چیزهایی نبودند که او نگه داشته بود. کل اتاق او دقیقا همان طوری حفظ شده بود که دنی آن را ترک کرده بود. تختخواب مرتب شده بود و تصاویر هنرپیشه های فیلم های تخیلی و اکشن با چین های پیشانی شان جابه جا دیده می شدند.
بیش از صد جلد کتاب به ترتیب حروف الفبا در پنج قفسه چیده شده بود. میز تحریرش آن گوشه بود. حتی تیوب های چسب، بطری های مینیاتوری رنگارنگ و انواع ابزار ساخت مدل در نیمی از میز در ردیف های مرتب قرار گرفته بودند. نیمه دیگر میز خالی بود و منتظر شروع کارهای تازه به نظر می رسید.
نه مدل از هواپیماهای مختلف دیده می شد و سه هواپیما از سقف آویخته شده بود. دیوارها با سه پوستر از ستاره های تیم های بیس بال و هیولاهای شرور فیلم های ترسناک که دنی با دقت انتخاب کرده و چسبانده بود، تزئین شده بودند.
1- معرفی کتاب چشمان تاریکی در یوتیوب
2- معرفی کتاب چشمان تاریکی در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.