توضیحات
تهوع یکی از چهل اثر برگزیده قرن بیستم، یک رمان فلسفی است که بخشی از اندیشههای «ژان پل سارتر»، فیلسوف برجسته فرانسوی را درباره اختیار انسان در تعیین سرنوشتش باز میگوید.
با خواندن آن میتوان تا حدی جهان ذهنی سارتر را شناخت. روکانتن، پژوهشگر جوانی است که بدون دوست، خانواده و تعاملات گروهی با تنهایی عمیقی زندگی میکند. او که از کلیشهها و احساسات دروغین اطرافیانش به ستوه آمده است درباره وجود، جسم و هر آنچه در اطراف آدمی قرار دارد، فکر میکند.
در کتاب تهوع (Nausea)، یادداشتهای روکانتن سردرگم را میخوانیم که به دنبال معنا در دنیایی پوچ و عبث میگردد. او شرح این پریشانیها و تغییر نگاهش به اشیای بیجان را در دفترش یادداشت میکند. یادداشتهایی که نمایانگر سیر دگرگونی آگاهی و درک او از خویش است.
معرفی کتاب تهوع اثر ژان پل سارتر
وجود چه معنی میدهد؟ چرا به وجود میآییم؟ شاید بارها شده باشد که پس از شروع کردن کاری احساس روزمرگی نداشته باشیم، اما بعد از گذشت زمانی دچار تکرار شویم و خستگی و دلمردگی به سراغمان آید. در جمع احساس تنهایی کنیم و بیشترین زمانمان را در کنج اتاقمان بگذرانیم. کتاب «تهوع» با عنوان اصلی Nausea چنین مضمونی دارد و این حال و هوا را که بسیاری در برههای از زندگی تجربه میکنند، شرح میدهد.
انتقاد از کلیشهها و توجه به اشیا
سرگذشت سارتر
ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre) از آن دسته افرادی است که حرفههای مختلف را آزموده و در آنها اسم و رسمی به هم زده است. از فیلسوف، نویسنده، روزنامهنگار، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس گرفته تا فعال سیاسی، منتقد و روشنفکر برجسته فرانسوی قرن بیستم. در آن دوره، نام سارتر چنان پر آوازه بود که هر اتفاقی در جهان میافتاد، همه از هم میپرسیدند موضع سارتر در برابر آن اتفاق چیست. سارتر در همه جا بود: در جنگ جهانی دوم، کوبا، الجزیره و جنبش دانشجویی سال 1968.
سارتر(1980-1905) زندگی پر فراز و نشیبی داشت که باعث میشد تفکراتش در برهههایی از زمان تغییر کند. او دوران کودکیاش را در تنهایی سپری کرد. پسری که پدرش را زود از دست داده بود و هیچ دوستی نداشت. برای فرار از دنیایی که او را طرد کرده بود، شروع به نوشتن کرد.
او در جوانی با مطالعه مقاله “زمان و اراده” نوشته هنری برگسون به فلسفه علاقمند شد و با الهام از فیلسوفانی چون هگل و هایدگر مدرک دکتری خود را در رشته فلسفه دریافت نمود.
در همین زمان دانشجویی بود که سارتر با سیمون دوبووآر آشنا شد؛ یگانه یار و عشقی که تا زمان مرگ با او بود. در این دوره سارتر مشغول تدریس فلسفه بود تا جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد.
سارتر در جنگ شرکت کرد و توسط نیروهای آلمانی به اسارت درآمد. پس از آزادی به همراه تعدادی از روشنفکران یک حلقه مقاومتی را سازمان داد. پس از تجربه جنگ، کار تدریس را رها کرد و یکسره به نویسندگی پرداخت.
سارتر مدافع سرسخت کمونیسم بود تا اینکه در سال 1956 پس از حملهی اتحاد جماهیر شوروی به مردم مجارستان و سرکوب قیام آنها، تصمیم گرفت در هیچ حزبی فعالیت مبارزاتی نداشته باشد. با این حال سارتر نسبت به مسائل سیاسی منفعل نبود و اعتراضات خود را نسبت به مارکسیسم اعلام کرد.
در سال 1964 جایزه نوبل ادبی به پاس بیش از بیست سال زندگی ادبی به سارتر تعلق گرفت ولی او از دریافت این جایزه خودداری کرد. همچنین، سارتر در مبارزات خياباني جوانان معترض شرکت كرد و به اين ترتيب به نماد قيام 68 بدل گرديد. تا اینکه وخیم شدن اوضاع جسمی سارتر او را از نوشتن بازستاند و زندگی او در سال 1980 خاتمه یافت.
درباره ترجمههای مختلف کتاب
سارترخوانی در ایران موجب شده تا ترجمههای مختلفی از کتاب «تهوع» در دسترس باشد و خرید ترجمه مناسب دشوار شود. یکی از قدیمیترین آنها را انتشارات نیلوفر در اوایل دهه ۸۰ با ترجمه امیر جلالالدین اعلم منتشر کرده است.
علاوه بر امیرجلال الدین اعلم مهدی روشن زاده، مهر آفرید بیگدلی خمسه، محمدرضا پارسایار و بهمن خسروی نیز این کتاب را ترجمه کردهاند. ترجمه جدیدی از «تهوع» نیز توسط حسین سلیمانی نژاد به وسیله نشر چشمه منتشر شده است. سلیمانی نژاد که پیشتر کتاب سن عقل را از سارتر ترجمه کرده است، با شناخت کافی از فضای داستانی سارتر و شخصیتسازی او، ترجمهای روان از «تهوع» ارائه داده است که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانیم:
«راستش مدتهاست که کسی به امور روزمرهی من اهمیت نمیدهد. وقتی کسی تنهاست، حتی نمیداند تعریف کردن یعنی چه: حقیقت نمایی و دوستها همزمان با هم ناپدید میشوند. میگذارد رویدادها هم راه خودشان را بروند؛
یکهو میبیند آدمهایی پیدا شده که حرف میزنند و میروند؛ آن وقت در داستانهای بی سر و تهشان غرق میشود: آنها از او یک شاهد نفرتانگیز میسازند.»
«سوراخ سفیدی روی دیوار است؛ آینه. تله است. میدانم که گیرم میاندازد. بفرما. الان شیئی خاکستری توی آینه نمایان شد. نزدیک میشوم و نگاهش میکنم. دیگر نمیتوانم بروم.
بازتاب چهرهام است. اغلب در این روزهای هدر رفته میایستم و تماشایش میکنم. اصلاً این چهره را نمیشناسم. صورت دیگران معنا دارد. مالِ من نه. حتا نمیتوانم بفهمم زیباست یا زشت. فکر میکنم زشت است، چون این را قبلاً به من گفتهاند. ولی کَکَم نمیگزد. راستش از اینکه میشود چنین ویژگیهایی را به آن نسبت داد جا خوردهام؛ مثل این است که کسی یک تکه زمین یا تخته سنگ را زیبا یا زشت بنامد.»
فلسفه اگزیستانسیالیسم
سارتر (Jean-Paul Sartre) به آزادی بنیادی انسان اعتقاد داشت و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است. » او که بیشتر تحت تاثیر فیلسوفانی چون دکارت، هوسرل و هایدگر قرار داشت، در سال 1943 اثر فلسفي بنيادي و مهماش «هستي و نيستي» را به چاپ رساند و فلسفه اگزیستانسیالیسم را پروراند.
اگزیستانسیالیسم به معنای بودن و هستی است و به موجودات آگاه از واقعیت خاص گفته می شود و از آن با عناوین هستیگرایی و اصالت وجود یاد میشود. بر اساس تفکرات سارتر، هویت انسان در گروی آزادی و قدرت انتخابش است. سارتر معتقد است که چیزی در این آزادی و توانایی وجود دارد که آدمی را به احساس مسئولیت وادار میکند: چیزی، چون «دلهره»، همان احساسی که روکانتن، شخصیت کتاب «تهوع» دچارش است.
به گفتهی سارتر دلهره زمانی به آدمی روی میآورد که بداند انتخابهایش در بند رعایت حقوق دیگران است. بنابراین هر راه و روشی که برای زندگیاش انتخاب میکند، با انتخاب خود در وضعیت جامعهاش اثر گذاشته و در برابر آن مسئول است.
کتابهای دیگر نویسنده
کتاب «تهوع» اولین رمان سارتر است که در سال 1998 بعد از ادامه تحصیل او در برلین نوشته شد. سفر به برلین امکان برقراری ارتباط و تاثیرپذیری او از پدیدار شناسی هوسرل و اگزیستانسیالیسم هایدگر را برایش فراهم کرد. با نوشتن این کتاب، سارتر به استفاده از ادبیات در قالب رمان و نمایشنامه برای بیان اندیشههایش علاقهمند شد. انتشار این کتاب بود که سارتر را به نویسندهای مشهور تبدیل کرد.
از ژان پل سارتر کتابهای متعددی به فارسی ترجمه شده است که برخی از آنها عبارتند از: هستی و نیستی، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، مگسها، دوزخ، ادبیات چیست، سن عقل، گوشه نشینان آلتونا، کلمات، نکراسوف، مرده های بی کفن و دفن، تعالی اگو، زنان تروا، تعلیق، تیفوس، کودکی یک رئیس، اتاق بسته، عذاب روح، کار از کار گذشت، شاهدی بر زندگی من.
سارتر و سیمون دوبوآر
نام سیمون دوبوآر با نام سارتر گره خورده است. دو دلداده با رابطهای روشنفکرانه که هرگز با هم ازدواج نکردند تا به آزادیشان خدشهای وارد نشود. سیمون درباره سارتر گفته است: «زمانی كه كنار او نیستم زمان تلف شدهای است.» سارتر در بند تفكر بود و عشق برای او نوعی گریز به حساب می آمد.
سیمون نیز به عنوان فمینیستی فعال اعتقاد داشت که ازدواج کشندهی عشق است و آزادی زن را از او میگیرد.
آن دو ماهها در کافهای رو رو در روی هم می نشستند، رمان می نوشتند و دنبال ناشری می گشتند تا اولین رمان سارتر “تهوع” را منتشر کند. کتابی که جنجالی در پاریس به راه انداخت. همه از خود می پرسیدند این تازه وارد تلخ اندیش كیست كه می گوید در شهری كه بدان عشق می ورزید، زندگی او را به تهوع می اندازد. سارتر به رغم عشق آگاهانهاش به سیمون آدم كاملاً تنهایی بود و رابطه عاشقانه آنها بالا و پایین داشت.
سارتر و کامو
دوستی کامو و سارتر از آن ماجراهای ادبیاتی است که خود مثل یک داستان میماند و فراز و نشیبهای بسیاری دارد. اختلافات گاه و بیگاه این رشته دوستی را پاره میکرد. بگومگوهای آنها درباره دلبستگی سارتر به کمونیسم و فعالیتهای سیاسی کامو، دوستی آنها را به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، سرد کرد.
کامو بارها اعلام کرد که اگزیستانسیالیست نیست و آنچه مورد علاقه اوست کشفیات پوچی نیست، بلکه نتایج آنهاست. كامو عقیده داشت سارتر دربارهی زشتی زندگی مبالغه كرده است.
در بخشی از کتاب تهوع میخوانیم:
کسی در این قسمت بولوار نوآر سکونت ندارد. آب و هوایش آن قدر مزخرف و زمینش آن قدر بایر است که امکان ندارد در آنجا زندگی پا بگیرد و ترقی کند.
سه کارگاه چوببری برادران سلی با تمام درها و پنجرههاشان که مشرف به خیابان آرام ژان برت کوروآ هستند و آن را پر از سرو صدای خرخر و تقتق میکنند، رو به غرب باز میشوند.
1-معرفی کتاب تهوع در یوتیوب
2- معرفی کتاب تهوع در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.