توضیحات
فراسوی نیک و بد اثر فردریش نیچه، و ترجمه سعید فیروزآبادی، درآمدی بر فلسفهی آینده است. فردریش نیچه کتاب فراسوی نیک و بد را در سالهای آخر حیاتش نوشت. آن هم در زمستانی که به گفتهی خودش، یکی از مهمترین زمستانهای عمرش بوده و از آن بهرهی فراوانی برده است. فراسوی نیک و بد، درآمدی بر فلسفهی آینده است. با خواندن این اثر میتوانیم با نگاه نیچه به فلسفهی آینده آشنا شویم.
کتاب فراسوی نیک و بد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به گفتگوها و مباحث فلسفی از خواندن کتاب فراسوی نیک و بد لذت میبرند.
دربارهی نیچه
فردریش ویلهِلم نیچه در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ متولد شد. او فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه شناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود. فلسفه غرب و تاریخ اندیشه مدرن تاثیر بسیار زیاد و عمیقی از آثار نیچه گرفتهاند.
در سال ۱۸۶۹ با ۲۴ سال سن، به کُرسی فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بازل دست یافت که جوانترین فرد در تاریخ این دانشگاه بهشمار میرود. اما بعدتر به خاطر بیماریهایی که به آن دچار بود از این سمت کنارهگیری کرد و به تکمیل آثارش پرداخت.
نیچه بیماری خود را موهبتی از جانب خدا میدانست که سبب شده بود تا بتواند افکاری نو و بدیع را در سر بپروراند. نیچه یکی از محبوبترین متفکران در ایران است؛ آثارش نهتنها بارها ترجمه و منتشر شدهاند، بلکه کتاب صوتی چنین گفت زرتشت در دهههای گذشته یکی از پرفروشترین آثار فلسفی او در ایران بوده است. او بعد از تحمل بیماریهای مختلف، جنون و فروپاشی ذهنی در سال ۱۹۰۰ چشم از جهان فرو بست.
بخشی از کتاب فراسوی نیک و بد
در مورد اتمباوری مادهگرایانه میتوان گفت که از جمله مردودترین اموری است که تاکنون وجود داشته است. شاید امروز در اروپا کسی در بین دانشمندان چنان بیبهره از دانش نباشد که از این مبحث جز برای مباحث پیشپاافتاده بهرهای ببرد (در واقع به مثابه بیان مختصر نظر خویش) و آنرا جدی بپندارد.
این همه، بهخصوص مرهون بوسکوویچ لهستانی است که همگام با کوپرنیک لهستانی، تاکنون بزرگترین و موفقترین مخالفان امور ظاهری بودهاند. در حالی که کوپرنیک این باور را در وجود ما پدید آورده است که خلاف تمام حسها، زمین ثابت نیست، بوسکوویچ واپسین باور را میآموزاند و میگوید: باور به هر چه بر زمین ثابت بوده، باور به «ماده»، «جوهر مادی»، باور به اتم تشکیلدهندهٔ زمین و ذرههای آن نادرست بوده است.
این کار بزرگترین پیروزی بر حواس بود که تاکنون در زمین به آن دست یافتهاند. اما ناگزیر باید به راه خویش ادامه داد و حتی آن «نیازهای اتمباورانه» را که هنوز هم به زندگی خطرناک خویش ادامه میدهد و هیچ کس از آنها به سان «نیازهای متافیزیکی» آگاه نیست، به جنگ فرا خواند، جنگی بیهیچ ترحم و با همهٔ جنگافزارها: باید ابتدا آن اتمباوری دیگر و ننگآوری را به خاک و خون کشید که مسیحیت به بهترین شیوه از دورترین زمانها به مردم آموزانده است، یعنی همان اتمباوری روان. از چنین اصطلاحی منظور ما همان باوری است که بر آن اساس روان را امری ثابت، جاودانه و تفکیکناپذیر و موناد و اتم میدانند و باید چنین باوری را از قلمرو علم بیرون انداخت!
بین خودمان بماند، اصلاً ضرورتی ندارد که بخواهیم از شر «روان» خلاص شویم و از کهنترین و گرامیترین فرضیه بپرهیزیم، یعنی همان گونه که طبیعتگرایان نگونبخت عادت به انجام آن دارند و هنوز به «روان» دست نیافتهاند که این یک از چنگ آنان میگریزد.
اما هنوز هم راه برای تعریف و نکتهپردازیهای ظریف این فرضیه روان باز است و مفاهیمی همانند «روان میرا» و «روان به مثابه تکثّر ذهنی» و «روان به مثابه مجموعهای از رانهها و عواطف» از این پس در علم نیز مطرح میشود. در حالی که روانشناس جدید میکوشد به خرافاتی پایان دهد که تاکنون در باب تصور روان به سان انبوهی از گیاهان استوایی روییده است، خویشتن را به واهه و وادی بدبینی میکشاند ـ شاید، روانشناسان گذشته روزگاری راحتتر و جالبتر داشتندـ ولی در نهایت خودش میداند که محکوم به خیالبافی است و چه کسی میداند، شاید به کشف همان خرافات…
1-معرفی کتاب فراسوی نیک و بد در یوتیوب
2- معرفی کتاب فراسوی نیک و بد در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.