توضیحات
داستان دو شهر (۱۸۵۹ میلادی) (به انگلیسی A tale of two cities) رمانی نوشته چارلز دیکنز است که داستانش در لندن و پاریس، قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ میدهد.
این رمان با فروش ۲۰۰ میلیون نسخه در جهان، به همراه کتاب شازده کوچولو (به زبان فرانسوی)، پرفروشترین کتابهای تکجلدی جهان در تمام دورانها است.
همچنین این کتاب پرفروشترین کتاب تکجلدی انگلیسیزبان دنیا و یکی از مشهورترین عناوین در ادبیات داستانی است.
چارلز دیکنز یکی از شناخته شدهترین مشاهیر ادبیات انگلیس است. داستان دو شهر اسمی است با مسما و اثری است که در آن نویسنده به شیوه ی خاص خود با ایده آل های اروپا تماس پیدا خواهد کرد.
سایر داستان های دیکنز همه داستان یک شهرند، زیرا دیکنز یک کاکنی (لندنی، شهری) بود هرچند این عنوان امروزه به نحو نامعقولی از مفهوم اولیه خود دور شده و معنای لوطی و آدم بی سر و پا را یافته است.
قدرت تخیل، ظرافت طبع، تسلط بر زبان و تنوع آثار نو و خلاقش او را در زمره افراد معدودی قرار داده است که به حق شایسته عنوان نابغهاند.
دیکنز در سال ۱۸۳۶ با انتشار مجموعه پیک و یک خیلی زود به شهرت و ثروتی که همیشه آرزویش را داشت رسید. از آن به بعد کتابهایش یکی بعد از دیگری و با سرعتی باورنکردنی چاپ شدند.
داستان دو شهر برای اولین بار در سال ۱۸۵۹ چاپ شد.
این رمان از بسیاری جهات با سایر رمان های دیکنز متفاوت است.
ماجرای این کتاب در زمان گذشته و بخشی از آن در کشوری دیگر -فرانسه- رخ میدهد؛ از دیگر رمانهای این نویسنده کوتاهتر است و از مبالغهها و اغراقهای معروف دیکنز در آن خبری نیست؛
به علاوه فضایی غمانگیز و تاریک دارد و طنز و بذلهگویی در آن زیاد نیست. با این حال، مثل تمام آثار دیکنز از خفقان و خشونتی که زیر پوست جامعه جریان دارد مایه میگیرد.
زندگی دیکنز در حال تغییر بود. او در سال ۱۸۵۸ کمی پیش از آن که این رمان به صورت پاورقی در مجله سرتاسر سال منتشر شود از همسرش جدا شد.
همزمان با این اتفّاق ناشرِ کتابهایش را هم عوض کرد. انقلاب و تحول بزرگی که تمام شخصیتها را در برگرفته در واقع بازتاب دگرگونی زندگی شخصی دیکنز است.
به نظر برخی از منتقدان وجود دو قهرمان مرد- دارنی و کارتن- حکایت از دو روی تاریک و روشن شخصیت نویسنده دارد. جالب این که شخصیت کارتن بسیار به یاد ماندنیتر است و جملاتی که در پایان کتاب میگوید از معروفترین نوشتههای زبان انگلیسی هستند.
در کل میتوان گفت که «داستان دو شهر» بهترین رمان دیکنز است. شخصیتهای این داستان نه از طریق گفتگو بلکه در جریان داستان شکل میگیرند و آشکار میشوند. خود او نیز از نتیجه کارش راضی بوده است. او در پایان کتابش به ویلکی کالینز گفت: «در تمام مدتّی که این رمان را مینوشتم بسیار هیجانزده و متاثر بودم. خدا میداند که تمام تلاشم را کردهام.»
این کتاب شامل سه فصل کلی به شرح زیر میباشد:
کتاب اول: زندگی دوباره
کتاب دوم: ریسمان طلایی
کتاب سوم: مسیر طوفان
خلاصه ی کتاب داستان دو شهر
«لوسی» دختر جوانی است که در زمان کودکی، پدرش در دستهٔ زندانیان سیاسی به زندان می افتد و دوست صمیمی پدرش آقای «لاری» که در بانک مرکزی فرانسه کار میکند سرپرستی او را به عهده میگیرد و او را تا بعد از انقلاب کبیر فرانسه که پدر لوسی از زندان آزاد می شود پیش خود نگه میدارد.
پس از آن لوسی به جستجوی پدرش میپردازد و او را در اتاق نمناک زیر شیروانی پانسیون کوچکی پیدا میکند و پس از آن با پدرش به انگلستان سفر میکنند که در آنجا به زندانی سیاسی دیگری به نام «چارلز دارنی» برخورد میکنند…
نقد و بررسی کتاب داستان دو شهر، اثری از چارلز ديكنز
ادبیات انگلیس همیشه برای ما یادآور شخصیتهایی مثل الیور تویست، فاگین و دیوید کاپرفیلد است که خلق آنها را مدیون چارلز دیکنز بزرگ با نثر قدرتمندش هستیم.
اکثر آثار به جا مانده از دیکنز با تئاتر و سینما هم پیوند خوردهاند که باعث ماندگاری بیشتر آثار او شدهاند.
آثار دیکنز سرشار از آموزههای اخلاقی است که سبب شده کتابهایش مناسب نوجوانان هم باشد.
کتاب داستاندو شهر یکی از نوشتههای این نویسندهی انگلیسی در ژانر ادبیات داستانی است که توانسته فراتر از مکان و زمان مخاطب نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد.
درباره ی نویسنده ی کتاب داستان دو شهر: چارلز دیکنز؛ نویسندهای از دل اجتماع
چارلز جان هوفام دیکنز (Charles Dickens) برجستهترین رماننویس انگلیسی، در سال 1812 به دنیا آمد.
او دوران کودکی سختی داشت. پدرش در زندان مارشالسی به سر میبرد و چارلز مجبور بود برای تامین زندگی در کارخانهی واکس سازیِ وارن مشغول به کار شود.
بعد از بازگشت پدر و اتمام مدرسه، برای کار در یک دفتر وکالت به لندن رفت و با دیدن جنبوجوش این شهر رویای روزنامهنگار شدن در ذهنش شکل گرفت.
آرزویی که او را در بیست سالگی به جایگاه خبرنگار امور عمومی و پارلمانی یک روزنامه رساند.
دیکنز مانند نویسندگان بزرگ دیگری همچون «جورج الیوت1» و «امیل زولا2» نوشتن حرفهای را با روزنامهنگاری آغاز کرد و تجربهی کار در این فضا سبب شد، آثار داستانی او روایتی باورپذیر پیدا کنند.
دیکنز در مسیر روزنامهنگار آنچنان خوب پیش رفت که به سردبیری نشریه «بنتلیز مسیلانی» رسید و در همین زمان داستان «الیور تویست» را منتشر کرد.
او در سفر به آمریکا، ایتالیا و فرانسه آثاری از جمله «یادداشتهایی از آمریکا» و «مارتین چارلز لویت»، «دامبی و پسر» را نوشت.
او در جوانی دلباختهی دختری به نام ماریا بیدنل شد که خانوادهاش به خاطر اختلاف طبقاتی، چارلز را طرد کردند. او بعدها با الهام از این اتفاق عشق «دیوید کاپرفیلد» نسبت به «دورا» را خلق کرد.
رمان معروف «دیوید کاپرفیلد» که در سال 1850 منتشر شد قصهی کودکی دیکنز است و حاصل سالها تجربهی او در نویسندگی است.
در این اثر نقد اجتماعی کمتری میبینیم و موضوع اصلی کتاب قصهی زندگی دیوید کاپرفیلد است.
بعد از انتشار «دیوید کاپرفیلد»، چارلز مجلهی خودش را با نام «هاوسهولد وردز» تاسیس کرد، مجلهای که اندیشههای او را دربارهی انسانیت و عدالت منعکس میکرد و دیکنز بعد از تاسیس آن؛
داستانهایش را در این نشریه منتشر کرد.
دیکنز در میان سالی به شهر «تاویستوک هاوس» نقل مکان کرد و در آن سالها کتاب «خانه قانون زده» را نوشت و با انتشار داستان «دوران سختی» در مجلهاش رونق دوبارهای به آن بخشید.
در روزهایی که دیکنز تبدیل به چهرهای سرشناس شده بود ازدواجش با کاترین، زنی بیعلاقه به ادبیات و بیذوق نسبت به آثار او باعث شد دیکنز تصمیم به جدایی بگیرد و همزمان افشای رابطهی مخفیانهاش با «الن ترنان» بازیگر انگلیسی، شهرت این نویسندهی بزرگ را تحت تاثیر قرار داد.
دیکنز مقالهای در روزنامهی تایم منتشر کرد و از بیگناهی «الن» گفت اما این ادعا صحت شایعات را تایید کرد.
همزمان با شایعاتی که زندگی حرفهای دیکنز را تحت تاثیر قرار داد، او مجلهی دیگری با نام «سرتاسر سال» تاسیس کرد.
هفتهنامهای که با انتشار داستان دو شهر شروع به کار کرد.
همچنین با انتشار دنبالهدار داستان خواندنی و تاثیرگذار «آرزوهای بزرگ» در این مجله، شهرت و محبوبیتی که دیکنز از دست داده بود، دوباره به او برگشت.
دیکنز از نظر جسمی در اواخر زندگیاش دچار مشکلاتی شد که البته باعث نشد او دست از نوشتن بردارد.
او به خواندن کتاب و سفرهایی با این هدف ادامه داد و بار دیگر به آمریکا سفر کرد و در ژوئن 1870 بر اثر سکته قلبی درگذشت.
جرج اُرول نویسنده و منتقد انگلیسی چارلز دیکنز را نظریهپردازی میداند که به بحث دربارهی وضعیت طبقه متوسط در انگلستان میپردازد:
«مارکسیستها به نوعی دیکنز را یک مارکسیست، کاتولیکها به گونهای دیگر یک کاتولیک و هر دو وی را قهرمان پرولتاریا یا آن گونه که چسترتون عنوان میکنند، قهرمان تهیدستان میدانند.»
دغدغههای دیکنز، برگرفته از طعم سخت کودکیاش
چارلز دیکنز در عصر ویکتوریا – قرن نوزدهم انگلیس که اوج انقلاب صنعتی در بریتانیا بود- زندگی میکرد.
در آن زمان فردگرایی در دنیای مدرن سبب شده بود ثروتمندان، مشکلاتی که دیکنز از آنها مینوشت را نبینند.
اما او که شرایط اقتصادی و اجتماعی طبقه کارگر را لمس کرده بود، برای نوشتن آثار خود از این تجربیات شخصی استفاده میکرد.
چارلز دیکنز وقتی از نظر مالی پیشرفت کرد، کودکی سخت خود را فراموش نکرد. بلکه همین کودکی و کار در کارخانه و دیدن زندگی سخت کارگران باعث شد او نوشتن از درد طبقهی کارگر را جزو وظایف خود بداند.
او سعی میکرد در خلق داستانهایش مسائل جدی و آسیبزای اجتماعی را در بستری داستانی که برای مخاطب جذاب و پرکشش است مطرح کند.
شخصیتهای داستانهای دیکنز همواره واقعی و آرمانگرا هستند و از دل جامعه بیرون آمدهاند. آنها درگیر مشکلاتی بیشماری میشوند اما در پایان اکثر آثار او، نمادهای خیر بر شر پیروز میشوند.
چارلز دیكنز علاوه بر نوشتن، فعالیتهای اجتماعی زیادی داشت.
او سالها در زمینهی تاسیس خانهای برای زنان آسیب دیده، بهبود وضع مدارس ژنده پوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأعام تلاش کرد.
و در دهه شصت میلادی با شیوع وبا، در مجلهاش مقالههایی چاپ کرد تا توجهها را به رسیدگی به بهداشت عمومی جلب کند.
با فروش ۲۰۰ میلیون نسخه در دنیا و عنوان پرفروشترین کتابهای تکجلدی جهان در تمام دورانها داستان دو شهر مشهورترین آثار انگلیسی به حساب میآید.
دیکنز در سال ۱۸۵۹ داستان دو شهر (A Tale of Two Cities) را برای اولین بار در نشریهی خودش منتشر کرد.
این داستان فضایی غمانگیز و تاریک دارد که نشان دهندهی دگرگونیهای احوال روحی نویسنده در زمان نگارش داستان است.
دورانی که دیکنز از همسرش جدا شده بود و قضاوت افکار عمومی برای این کار غیرمعمول، روی او تاثیر زیادی داشت.
داستان دو شهر در قالب فیلم
داستان دو شهر پس از انتشار به سرعت توجه کارگردانهای زیادی را به خود جلب کرد و این داستان از زمان سینما صامت تا به امروز سوژهی فیلمهای زیادی بوده است.
اولین اقتباس از این فیلم به سال 1911 برمیگردد که ویلیام جی هامفری آن را در قالب یک فیلم صامت مقابل دوربین برد. پنج سال بعد فرانک لوید نسخه صامت دیگری براساس این فیلم ساخت که باعث شهرت بیشتر این داستان شد.
در سال ۱۹۳۵ جک کانوی فیلم بلندی ساخت که موضوع فیلم بر اساس داستان دو شهر دیکنز بود و در آن رونالد کولمن ایفای نقش کرد.
و در دهه 50 میلادی یک سریال تلویزیونی با اقتباس از این داستان ساخته و نمایش داده شد تا داستان دیکنز شهرت جهانی پیدا کند.
قسمتی از متن کتاب داستان دو شهر
«هوا تاریکتر شد، درختانی که عمارت اربابی قدیمی را در برگرفته و آن را از مناطق اطراف جدا کرده بودند با وزش باد میجنبیدند، گویی در تاریکی، ساختمان تیره و بزرگ را تهدید میکردند.
بر دو پلکان مقابل ایوان عمارت، باران شدیدی میبارید و چون پیک چابکی که ساکنان را بیدار کند بر دروازه میکوبید.
باد سرکش درون تالار میوزید، مویه کشان از پلهها بالا میرفت و پردههای تخت آخرین مارکی را میآشفت.
از شرق، غرب، شمال، جنوب، چهار جثهی درهم و آشفته به سختی ره میسپردند و در حالی که علفهای بلند را زیر پا میگذاشتند و شاخهها را میشکاندند از میان جنگلها پیش میآمدند تا در حیاط عمارت به هم بپیوندند.
برای لحظهای چهار روشنایی در چهار جهت مختلف حرکت کردند و دوباره همه جا تاریک شد.»
1- معرفی کتاب داستان دو شهر در یوتیوب
2- معرفی کتاب داستان دو شهر در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.