توضیحات
تو همانی که میاندیشی یک کتاب کوچک و جمعوجور است که به طور خلاصه و مفید، توانسته مهمترین و اساسیترین اصول قدرت ذهن و تفکر در شکلگیری شخصیت هر فرد را نشان دهد. در این کتاب، «جیمز آلن» توانسته با زبانی زیبا و خوشخوان، از چیزهایی حرف بزند که شاید باید مدام آنها را از زبان افراد گوناگون بشنویم تا به آنها باور پیدا کنیم. کتاب تو همانی که میاندیشی با ترجمهی «امیر جهانیان» و «حدیث ایمانی» در سال 89 در انتشارات کیاراد منتشر شده است.
درباره کتاب تو همانی که میاندیشی
این کتاب کوچک که حاصل تجربه و مدیتیشن است به نوعی الهامگر است و تفسیر یا توجیهی برای هیچ نظریه یا رویکردی نیست. هدف این کتاب این است که افراد به این حقیقت برسند که خودشان، سازندگان خودشان هستند؛ آن هم با تکیه بر اندیشههایی که خودشان انتخاب کرده و آنها را درونشان پرورش میدهند. در این کتاب میفهمیم که ذهن، اصلیترین بافندهی افکار و عقاید است، چه ظاهری و چه باطنی. با توجه به حجم کوچک این کتاب، نمیتوان ان را اثری جامع و کامل دربارهی چنین موضوع عمیقی دانست. با این حال اطلاعات ساده و مفیدی در آن آمده که به شناخت بهتر افراد از قدرتهای درونی خودشان کمک میکند.
خلاصهای از فصلهای کتاب تو همانی که میاندیشی
اندیشه و شخصیت: انسان همان چیزی است که میاندیشد. شخصیت هر کس مجموعهی کاملی از افکار اوست.
تاثیر تفکر بر اوضاع گوناگون: تفکر و شخصیت یکی هستند، و همانطور که شخصیت تنها قادر به تجلی و کشف خویش در محیط و وضعیت است، شرایط خارجی زندگی انسان هم اغلب در ارتباط هماهنگ و موزونی با وضعیت درونی قرار دارند.
تاثیر تفکر بر سلامتی و بدن: بدن بندهی ذهن است و تحت هر شرایطی از دستورات ذهن پیروی میکند، فرقی ندارد این دستورها اختیاری یا غیراختیاری بیان شده باشند. بیان افکار نامناسب و نازیبا، بدن را در بیماری و فساد فرو میبرد و افکار زیبا و مثبت، بدن را شاداب و زیبا میکند.
تفکر هدف: تا زمانی که تفکر به هدف مرتبط باشد، هیچ دستاورد هوشمندانهای به دست نخواهد آمد. افراد زیادی معتقدند که فریاد اندیشه میتواند روی اقیانوس زندگی «سرگردان» باشد. انسان نیاز دارد که هدفی معقول و موجه در وجود خود داشته باشد و خود را ملزم به تحقق آن کند.
نقش عامل تفکر در موفقیت: تمام آن چه که انسان به دست میآورد و تمام آن چه که در رسیدن به آنها شکست میخورد، نتیجهی مستقیم افکار او هستند. ضعف و قدرت یا شکست و پیروزی هر فرد به خودش برمیگردد و هیچ کس دیگر دخالت و نقشی در آن ندارد.
رویاها و ایدهآلها: انسان نمیتواند خیالپردازیهایاش را از یاد ببرد. او نمیتواند اجازه دهد ایدهآلهای کمرنگ شده برای همیشه محو و نابود شوند. چرا که جایی در وجودش آنها را حقایقی میداند که بیشک روزی به آنها دست خواهد یافت.
در بخشی از کتاب تو همانی که میاندیشی میخوانیم
بشر هم ساخته و هم ناساختهی خویش است: از یک سو در قرارگاه افکارش سلاحهایی را میآفریند که به وسیلهی آنها خویش را به ورطهی نابودی میکشاند؛ از دیگر سو ابزارهایی را میسازد که با بهرهگیری از آنها کاخهایی ملکوتی و مجلل از نشاط و قدرت و آرامش برای خود دست و پا میکند.
با گزینش صحیح و به کارگیری درست اندیشهها، انسان به کمال الهی صعود میکند؛ این در حالیست که در اثر سوءاستفاده و استعمال نابهجای اندیشههایاش، به مقامی پستتر از حیوانات هبوط میکند. تمام درجات شخصیت ما بین این دو نهایت قرار میگیرند، و بشر صاحب و پدید آورندهی آنهاست.
از میان حقایق زیبای منصوب به روح که در عصر حاضر بازیابی و کشف شدهاند، هیچ یک در مورد عهد و پیمان الهی، مسرت بخشتر و مثمر ثمرتر از این حقیقت نیست که انسان صاحبِ فکر، شکلدهندهی شخصیت، و سازنده و فُرمدهندهی شرایط، محیط و سرنوشت خویش است.
انسان، به عنوان موجودی قدرتمند، باهوش، عاشق و ارباب اندیشهی خویش، کلید تمام اوضاع را در دست داشته و حائز آن عامل تبدیل و آفرینشی است که با بهرهگیری از آن قادر است خویش را به هر شکلی که مایل است، بسازد. انسان همواره صاحب اختیار است، حتی در ضعیفترین و نابسامانترین اوضاعاش؛ امّا در ضعف و تباهیاش ارباب نادانی به حساب میآید که «اهل خانه»ی خویش را به بیراهه میکشاند.
وقتی شروع به تعمق بر اوضاع خویش کرده؛ و با تلاشی پیگیر در جستجوی قانونی بر میآید که هستیاش بر آن استوار است، آن گاه است که به اربابی دانا تبدیل میشود، اربابی که انرژیهای خویش را با ذکاوت هدایت کرده و افکار خود را بر مسائل پرحاصل متمرکز میسازد..
1-معرفی کتاب تو همانی که میاندیشی در یوتیوب
2- معرفی کتاب تو همانی که میاندیشی در آپارات
سایت دودف –
سلام عالی بود