Blog

بهناز ضرابی‌ زاده

بهناز ضرابی‌ زاده یکی از نویسندگان ایرانی در حوزه‌ی انقلاب و ادبیات دفاع مقدس است که کتاب‌های مشهوری مانند «دختر شینا» و «ساجی» را در کارنامه‌ی حرفه‌ای خود دارد. او فعالیتش را با کارشناسی بخش آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و تا به امروز، آثار داستانی بسیاری منتشر کرده است.

زندگینامه بهناز ضرابی زاده

بهناز ضرابی‌ زاده در سال 1347 در همدان به دنیا آمد. او فعالیت ادبی را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و به عنوان کارشناس بخش آفرینش‌های ادبی مشغول به کار شد. از آغاز فعالیتش تاکنون آثار داستانی زیادی از او منتشر شده است. بسیاری از داستان‌‌های او در جشنواره‌های مختلف، برگزیده و برنده‌ی جایزه اعلام شده‌اند. ضرابی‌ زاده تمرکزش را بر ادبیات انقلاب و دفاع مقدس گذاشته است و زندگی‌نامه‌های بسیاری از شخصیت‌های فعال در دفاع مقدس را نیز به رشته‌ی تحریر درآورده است.

 

از میان فعالیت‌های دیگر بهناز ضرابی‌ زاده می‌توان به سردبیری نشریه‌ی استانی «جاودانه‌ها»، عضویت در شورای نویسندگان «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس» و دبیری «انجمن داستان سازمان بسیج هنرمندان» اشاره کرد. او بارها به عنوان داور در مسابقات داستان‌نویسی استانی انتخاب شده است و با نشریاتی مانند «کیهان بچه‌ها» و «رشد دانش‌آموز» همکاری داشته است.

بهترین کتاب‌  بهناز ضرابی‌ زاده

بهناز ضرابی‌ زاده در نوشتن کتاب‌های زندگی‌نامه‌ همسران شهدا استاد است. او با بیان خاطرات زنانی که مسئولیت زندگی مشترکشان را به بهترین نحو انجام داده‌اند و در نبود همسرانشان، تربیت فرزندان را مهم‌ترین اولویت خود دانسته‌اند، الگویی متفاوت را معرفی کرده است.

کتاب ساجی زندگی‌نامه‌ی نسرین باقرزاده، همسر شهید بهمن باقری، است؛ زنی که تصمیم گرفت تا در طول دوران جنگ در کنار همسرش بماند. او با حمایت از همسرش، در مسیر مبارزه با دشمنان و بازسازی شهری که در جنگ ویران شده بود، عشق و محبتش را به همسر و شهر محل زندگی‌اش نشان داد.

کتاب گلستان یازدهم یک عاشقانه‌ی دیگر است. زندگی زهرا پناهی‌روا، همسر شهید علی چیت‌سازیان. این کتاب، به دلیل پختگی قلم نویسنده و نیز مرور خاطرات خود شهید و بیان رفتارهای او، جذابیت متفاوتی برای مخاطبان دارد.

«دختر شینا» عاشقانه‌ای از دوران جنگ است که «بهناز ضرابی زاده» آن را از «خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر» گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآورده است. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری رو‌به‌رو شده و جز نخستین آثار در زمینه‌ی خاطرات زنان از جنگ هشت ساله‌ ایران می‌باشد. «سردار شهید ستار ابراهیمی» یکی از شهیدان والا مقام استان همدان بود که در عملیات والفجر 8 به درجه‌ی رفیع شهادت رسید. «بهناز ضرابی زاده» رمان «دختر شینا» را به روایت «قدم خیر محمدی» همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده که با وجود از دست دادن همسر خود در بیست و چهار سالگی، دیگر ازدواج نکرد و پنج فرزند خود را به تنهایی بزرگ کرد. «دختر شینا» نیز از مجاهدت و ایستادگی زنان، پا‌به‌پای مردان سخن می‌گوید اما این روندی نیست که از ابتدای داستان با آن مواجه هستیم. بانوی قصه که هنگام ازدواج تنها چهارده سال سن داشت آرام آرام به این صلابت دست پیدا می‌کند. او در ابتدا برخلاف بسیاری از همسران ایثارگر که شوهران خود را از لحاظ روانی برای جهاد و دفاع از انقلاب آماده می‌کردند، اما او از اول مجاهد نبود، از اول از آن زن‌های قوی و با اراده نبود که شوهرش را آماده کند و بفرستد تا انقلاب کند و بجنگد اصلا مخالف انقلابی شدن شوهرش بود، ضعیف بود و ناز پرورده و جذابیت این داستان در سیر قوی شدن این دختر بود، اینکه با دلگرمی‌ای که به همسرش داد او را برای جهاد ودفاع از انقلاب آماده کرد. این کتاب 263 صفحه و 19 فصل دارد. خاطره‌گویی خانم قدم‌خیر در کتاب به صورت داستان است که با به دنیا آمدن ایشان و نحوه‌ی اسم‌گذاری او توسط عمویش آغاز می‌شود و با تعریف خواب از جانب خانم قدم‌خیر در صفحه 249 به پایان می‌رسد و مابقی صفحات عکس‌هایی از شهید و همسرش است. با وجود اینکه این اولین رمان دفاع مقدس نبود که می‌خواندم ولی با دیگر بیش‌تر با شخصیت اول داستان ارتباط برقرار کردم و بیش‌تر احساس نزدیکی کردم.

نقاط قوت

در این کتاب نویسنده با هنرمندی در انتخاب نام کتاب، حس تعلیق را در خواننده تقویت می‌کند. کنجکاوی برای کشف علت و چرایی انتخاب این نام، خواننده را تا اواسط کتاب با خود می‌کشاند. از دیگر تدابیر نویسنده استفاده او از جابجایی نام شهید ستار ابراهیمی و برادرش صمد است که از نقاط قوت کار او است. راز اسم شهید ستار همدانی که نویسنده آن را تا آخرین صفحات کتاب حفظ میکند بر جذابیت کتاب افزوده و خواننده را تا لحظات آخر در کنجکاوی و جستجو نگه می‌دارد.

تم اصلی این کتاب جدایی است و صمد مرتباً در کشمکش است. کشمکش میان عشق به همسر و فرزندان و عشق به رهبر انقلاب و جنگ و سربازان تحت فرمانش. این کشمکش را می‌توان در جملاتی از قبیل «اگر بمانم پیش تو کسی نیست کارها را به سرانجام برساند اگر هم بروم دلم پیش تو می‌ماند» مشاهده کرد. نکته جالب توجه در این کتاب این است که در نهایت با این کشمکش‌های درونی از عشق زمینی به عشق عارفانۀ زیبایی می‌رسد:«اما وقتی فکر می‌کنم می‌بینم من با عشق تو به خدا نزدیکتر می‌شدم». نوع شخصیت پردازی صمد است که اندک اندک شکل می‌گیرد و از ابهام به وضوح می‌رسد از دیگر نقاط قوت این کار است.

کشمکش

داستان به صورت خاطره‌گویی و بازگویی زندگی قدم‌خیر می­باشد که کشمکش‌های فراوان و اتفاقات بسیاری را در برمی‌گیرد از حجب و حیای زیاد او در زمان نامزدی او و شوهرش تا رفتن به تهران همسرش و انقلابی شدن و یا کوچ کردن او و همسرش به همدان و تهدیدات گروهک‌های منافقین نسبت به خانواده‌اش، داشتن بچه‌های قد و نیم‌قد در زمان جنگ در نبود شوهر چرا که همسرش در جبهه خدمت می‌کرد. محوریت داستان خود قدم­خیر و مسائل مربوط به او که یک زن خانه‌دار به تمام معنا است که اگر همچون زنی پشت هر مردی قرار بگیرد مرد را تا به عرش خواهد برد.

بخش‌هایی از کتاب

داشتم از پله‌های بلند و بسیاری که از ایوان آغاز می‌شد و به حیاط ختم می‌شد، پایین می‌آمدم که یک‌دفعه پسر جوانی روبه‌رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می‌شنیدم که داشت از سینه‌ام خارج می‌‌زد. آن‌قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن‌ برادرم، خدیجه،‌ داشت از چاه آب می‌کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بودم، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!» کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او بسیار راحت و خودمانی بودم. او از همه‌ زن ‌برادرهایم به من نزدیک‌تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده.

نقطه اوج

این کتاب از دیدگاه من یک نقطه اوج ندارد بلکه این کتاب سطر به سطر، ورق به ورقش نقطه اوج است که با خواندن هر صفحه به داشتن این ملت، این مردان، این زنان و این مادران با تمام وجود افتخار کرده و جز تحسین این بانوان چیزی از خاطرات نمی‌گذرد. البته شما باید این کتاب را بخوانید تا به صحبت‌های من و نتیجه‌هایی که از این کتاب گرفتم برسید.

سخن آخر

بهترین چیزی که از این کتاب می‌توان آموخت این است که شرایط هرچند سخت باشد باید ایستاد، عشق ورزید، زندگی کرد، با مشکلات روبه‌رو شد باید چه زن  و چه مرد وظایفمان را در قبال خود و خانواده و کشور و باورها به درستی انجام دهیم، پشت مردمان باید باشیم تا پشت دینمان، تا دشمنان را بیرون برانند، و دلشان به عشق ما و وجود ما گرم باشد و ما زن بودن را با تمام زیباییش نشان دهیم.

آنچه که این کتاب را خواندنی می‌کرد، سادگی راوی بود، همین سادگی مخاطب را همراه با کتاب می‌کند تا ببیند که سرانجام «دختر شینا» در روزهای سخت زمستان همدان، در لا‌به‌لای سوت بمب‌هایی که بر سر شهر فرود می‌آید و شبح‌هایی که بر سر هر کوی نشسته‌اند تا خانه رزمندگان را شناسایی کنند، چه می‌شود.

جوایز و افتخارات بهناز ضرابی‌ زاده

بهناز ضرابی‌ زاده ساده و روان می‌نویسد. همین سادگی سبب می‌شود تا مخاطبانش به سراغ کتاب‌های او بروند. او برای نوشتن کتاب دختر شینا، جایزه‌ی کتاب سال شانزدهمین دوره‌ی جایزه‌ی کتاب دفاع مقدس را از آن خود کرد.

انتشار کتاب «آدم برفی» مقام برگزیده‌ی سیزدهمین جشنواره‌ی کتاب سال سلام را برای بهناز ضرابی‌ زاده به دنبال داشت. کتاب «گنجشک سبز و آبی» در سال 1389، در بخش تصویرگری کتاب سال دفاع مقدس، عنوان داستان برگزیده را از آن خود کرد. ضرابی‌ زاده همچنین نشان ادبی «اوراسیا» را به دلیل نوشتن کتاب گلستان یازدهم در سال 1399 از آن خود کرده است.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب در یوتیوب

2- معرفی کتاب  در آپارات

Leave a Reply

Your email address will not be published.

X