کالین هوور
کالین هوور نویسندهی معاصر آمریکایی است که در زمینهی ادبیات جوانان و بزرگسالان، چندین رمان موفق و پرطرفدار نوشته است که همگی آنها جزء پرفروشهای نیویورک تایمز هستند. از معروفترین آثار او میتوان به رمان «حقیقت»، «همهی خوبیهایت» و «اسیر سرنوشت» اشاره کرد.
زندگینامه کالین هوور
کالین هوور (Colleen Hoover) متولد 11 دسامبر 1979 در سولفور اسپرینگز تگزاس است که سالهای کودکی خود را در همین شهر سپری کرد. تحصیلات دانشگاهی هوور در زمینهی علوم انسانی و رشتهی خدمات اجتماعی است. او قبل از شروع حرفهای نویسندگی، در حوزهی خدمات اجتماعی و تدریس مشغول به فعالیت بود.
در سال 2011، کالین هوور اولین رمان خود را نوشت که الهامگرفته از ترانهای از یک گروه موسیقی بود و حتی متن ترانه را عیناً در داستان خود به کار گرفت؛ همین امر باعث شد رمان او توسط افراد مختلفی از جمله ماریس بلک، یک وبلاگنویس مشهور، دیده شود و به او امتیازی بدهد که باعث شهرت و فروش سریع رمانش شود، تا آنجا که در مدت کوتاهی، این اثر در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
معرفی و دانلود بهترین کتابهای کالین هوور
همین موضوع، انگیزهای شد تا کالین هوور به نگارش چندین رمان دیگر دست بزند، آثاری مثل «ما تمامش میکنیم»، «اعتراف»، «حقیقت»، «همهی خوبیهایت»، «اسیر سرنوشت» و… که هوور برای برخی از آنها موفق شد جایزهی گودریدز را از آن خود کند و تا مدتها در فهرست بهترینهای نیویورک تایمز قرار بگیرد.
بهترین کتابهای کالین هوور
آثار کالین هوور را میتوان در ژانر رئالیسم دستهبندی کرد. هوور روان و سلیس مینویسد و در آثارش، موضوعات مختلف اجتماعی و انسانی را به چالش میکشد. با هم مروری بر بهترین کتابهای کالین هوور خواهیم داشت:
کتاب حقیقت (Verity): اثری با مضمون عاشقانه با چاشنی معما و قتل که در آن، داستان زندگی دو شخصیت به نامهای لوون اشلی و جرمی به تصویر کشیده شده است. اسرار پیچیدهی زندگی یکی از این شخصیتها که نویسندهی جوانی است، دستمایهی اصلی این رمان است.
کتاب همهی خوبیهایت (All Your Perfects): کتابی که به روابط عاشقانه میپردازد. کالین هوور در این اثر به قدرت بیکران عشق اشاره میکند که میتواند منجی انسانها و روابط آنها حتی پس از گذشت سالیان زیاد باشد. عشق میتواند تاریکترین جنبههای هر رابطهای را به روشنی و گرما بدل کند.
کتاب اسیر سرنوشت (Slammed): کالین هوور در این رمان، سراغ داستان دختری میرود که بهتنهایی، بار مسئولیت عاطفی و روانی خانوادهاش را به دوش میکشد و تا مرز فروپاشی احساسی و روانی پیش میرود. در این میان، شاید این عشق است که میتواند او را نجات دهد، البته عشقی که خودش آبستن اتفاقات پیشبینینشده و چالشهای متعددی است.
اندیشهها و دیدگاههای کالین هوور
کالین هوور به واسطهی فعالیتهای اجتماعیاش با انسانهای گوناگون و به دنبال آن، داستان زندگی آنها در ارتباط بوده و همین موضوع را دستمایهی آثار خودش کرده است. موتیف اصلی داستانهای هوور، مسائل عاشقانه و گاه معمایی است و قهرمانان داستانهای او معمولاً از دل اتفاقات روزمره و معمولی زندگی بیرون آمدهاند.
جوایز و افتخارات کالین هوور
نامزد جایزهی انتخابی گودریدز برای رمان «ناامید» در سال 2013
برندهی جایزهی انتخابی گودریدز برای رمان «اعتراف» در سال 2015
برندهی جایزهی انتخابی گودریدز برای رمان «ما تمامش میکنیم» در سال 2016.
معرفی کتاب وریتی
لوون اشلی، نویسندهای نهچندان موفق که از لحاظ مالی در مضیقه است، نوشتههایی را مییابد که که هیچگاه نباید خوانده میشدند. کتاب وریتی اثر کالین هوور، داستانی عاشقانه، دلهرهآور و رازآلود را روایت میکند که از شنیدن آن، مو به تنتان راست میشود. این کتاب افتخارات زیادی، از جمله نامزدی جایزهی گودریدز را کسب کرده است.
دربارهی کتاب وریتی
خود را آماده کنید؛ زیرا با اثری روبرو هستید که شما را سر جایتان میخکوب میکند.
داستان کتاب وریتی (Verity) اثر کالین هوور (Colleen Hoover)، از جایی آغاز میشود که جرمی کرافورد، همسر نویسندهای پرفروش به نام وریتی کرافورد، از نویسندهای به نام لوون اشلی میخواهد تا به ازای قراردادی که زندگی او را تأمین میکند، آثار ناتمام همسرش را به اتمام برساند. وریتی کرافورد که اخیراً دچار مشکلات جسمی شده است، دیگر نمیتواند چیزی بنویسد. لوون اشلی نیز که نویسندهی موفقی بهشمار نمیآید و با مشکلات مالی دستبهگریبان است، پیشنهاد «جرمی» را به سرعت قبول میکند.
بدین ترتیب، لوون به خانهی جرمی کرافورد میرود تا با مطالعهی یادداشتهای وریتی و نوشتههای ناتمامش، بتواند این مسئولیت چالشبرانگیز را به انجام رساند. با این وجود، هرچه پیش میرود، به نوشتههایی برمیخورد که هیچگاه نباید خوانده میشدند. او در میان نوشتههای وریتی، خودزندگینامهای را مییابدکه پرده از رازهای وحشتناکی برمیدارد. خودزندگینامهی وریتی باید چون متنی شیطانی سوزانده میشد؛ اما اکنون در دستان لوون قرار دارد. لوون، در نوشتهی وریتی، به رازهایی پی میبرد که به روز مرگ دختر این زوج و دیگر وقایع ناگوار زندگیشان مربوط هستند. اما لوون با فهمیدن این راز سربهمهر، چهکار خواهد کرد؟
او در ابتدا سعی میکند که این رازها را از جرمی مخفی نگه دارد؛ زیرا نمیخواهد او را سوگوارتر کند؛ اما با طولانی شدن اقامت لوون در خانهی کرافورد، عشقی میان او و جرمی شکل میگیرد و این عشق، سرآغاز دگرگونی همهچیز است. اکنون، لوون با آنکه میداند جرمی چه احساسی خواهد داشت، از او میخواهد که نوشتههای وریتی را بخواند؛ نوشتههایی را که آتشی زیر خاکستر بودند.
کالین هوور، نویسندهی بااستعداد آمریکایی، در کتاب وریتی همزمان که معما و دلهره را درهم میآمیزد، عشق را به داستان خود وارد میکند: عشق مادر و فرزند، عشق پدر و فرزند و عشقی که دو نفر به یکدیگر دارند. مجموعهی این ویژگیها باعث میشود که بههیچوجه نتوانید این اثر جذاب را کنار بگذارید. همچنین تا آخر داستان نخواهید فهمید که چه چیزی درست و چه چیز نادرست است.
جوایز و افتخارات کتاب وریتی
جزو 100 کتاب پرفروش آمازون
نامزد جایزه بهترین داستان عاشقانه گودریدز سال 2019
نامزد جایزهی Lovelybooks Leserpreis در سال 2020
کتاب پرفروش New York Times ،USA Today ،The Globe ،Mail و Publishers Weekly
نکوداشتهای کتاب وریتی
داستانی مسحورکننده با ضرباهنگ سریع. (Amazon)
پراحساس، شگفت انگیز و بسیار اعتیادآور. (TotallyBooked Blog)
هیجان انگیز و غیرمنتظره. کنار گذاشتن این کتاب غیرممکن است. (Claire Contreras، پرفروشترین نویسندهی نیویورکتایمز)
کتاب وریتی مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به تمام کسانی که خوانندهی رمانهای معمایی، دلهرهآور و عاشقانهی خارجی هستند پیشنهاد میشود.
با کالین هوور بیشتر آشنا شویم
کالین هوور، نویسندهی چیرهدست و پرافتخاری است که تا کنون 7 رمان و یک داستان بلند را بهنگارش درآورده است. او در آمریکا متولد شد و پیش از اشتغال به نویسندگی، به تدریس و خدمات اجتماعی مشغول بود. هوور با نوشتن اولین کتاب خود با نام «بسته»، به فروش و شهرت زیادی دست پیدا کرد و پس از آن، تمام نوشتههایش در میان کتابهای پرفروش نشریات معتبر جا گرفتند. از دیگر آثار او میتوان به «یاد او»، «و کسی نماند جز ما»، «عشق زشت»، «نهم نوامبر»، «اشکهایی که در سکوت جاری شدند» و «اعتراف» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب وریتی میخوانیم
از آشپزخانه که بیرون میآیم، چشمم به عکسهای خانوادگی روی دیوار میافتد. بیشترشان عکس بچههاست، اما در چندتایی از عکسها جرمی و وریتی هم هستند. دخترها خیلی شبیه مادرشان هستند، اما کرو شبیه پدرش است.
چه خانوادهی زیبایی بودهاند. آنقدر که آدم دلش میگیرد وقتی به این عکسها نگاه میکند. با دقت به همه نگاه میکنم و متوجه میشوم تشخیص دخترها از هم آسان است. یکی لبخندی پهن و جای زخم کوچکی روی گونهاش دارد و آن یکی بهندرت در عکسها لبخند زده است.
دستم را میآورم بالا تا عکس دختری را که روی گونهاش جای زخم دارد، لمس کنم. چند وقت بوده این زخم را داشته؟ چهطور زخمی شده؟ به ته ردیف عکسها میروم. جایی که عکسی بسیار قدیمیتر از دخترها را، وقتی نوپا بودهاند، آویختهاند. آن یکی که خندهروست، جای زخم را حتی در این عکس هم دارد. پس برای زمانی است که خیلی کوچک بوده.
مشغول تماشای عکسها هستم که جرمی از پلهها پایین میآید. کنارم از حرکت میایستد. به قُلی که زخم دارد، اشاره میکنم. «این کدوم یکیشونه؟»
میگوید: «چستین.» به قُل دیگر اشاره میکند. «این هم هارپره.»
«شبیه وریتیان.»
نگاهش نمیکنم، اما از گوشهی چشم میبینم سرش را تکان میدهد.
«جای زخم چستین مال چیه؟»
جرمی میگوید: «مادرزادیه. دکتر میگفت مال بافت لیفیه. بهخصوص بین دوقلوها چیز غیرعادیای نیست، چون جا کم دارن.»
این بار نگاهش میکنم و از خودم میپرسم یعنی واقعاً جای زخم چستین، از بافت لیفی است یا به نوعی نتیجهی تلاش ناموفق وریتی برای سقطشان.
میپرسم: «دو تا دخترها هم حساسیت داشتن؟»
به محض اینکه سؤال از دهانم درمیآید، دستم را بالا میآورم و با ندامت چانهام را فشار میدهم. تنها راه فهمیدن حساسیت یکی از دخترها این است که در مورد مرگش چیزی خوانده باشم. و حالا جرمی فهمیده در مورد مرگ دخترهایش چیزهایی خواندهام.