ارزش یک دختر

توضیحات

ارزش یک دختر از یک واقعیت اجتماعی که در جوامع امروزی به وفور دیده می شود حکایت دارد. دخترانی که مورد تجاوز قرار می گیرند و گاهی این مسئله هزینه ی هنگفتی برای شخص تجاوز دیده به دنبال دارد که موجب سکوت  ناشی از ترس او می شود؛ عواقب این عمل به دور از انسانیت دامان والدین قربانی ها را نیز می گیرد.

داستان کتاب پیش رو روایت کننده زندگی یک مربی ژیمناستیک است که تلاش دارد ورزشکارانی سخت کوش و مقتدر تربیت کند. هنگامی که ریچل برای درمان خود به فیزیوتراپ مراجعه می کند، متوجه می شود این پزشک به ظاهر سرشناس هدفی فراتر از درمان  دختران ورزشکار دارد؛ هنگامی که ریچل پرده از چهره حقیقی پزشک بر می اندازد دیگر دختران هم از سکوت خود بیرون می آیند و واقعیتی هولناک رخ نمایان می کند.

درباره نویسنده

راشل دن هولیندر وکیل آمریکایی و ژیمناست سابق است. وی اولین زنی بود که لاری ناسار ، دکتر سابق ایالتی میشیگان و پزشک ژیمناستیک ایالات متحده را به تجاوز جنسی متهم کرد. راشل دنهولندر بهترین زن سال 2018 است و در 100 نفر با نفوذترین مجله تایم در سال 2018 قرار گرفت.      خرید کتاب رمانا

معرفی کتاب

“ارزش یک دختر”

کتاب فوق با عنوان اصلی (What is a girl worth? : my story of breaking the silence and exposing the truth about Larry Nassar and USA Gymnastics) اثری از نویسنده  آمریکایی خانم ریچل جوی دنهولندر (Rachael Joy Denhollander) می باشد که توسط خانم بهناز همتی ترجمه و در انتشارات السانا به چاپ رسیده و منتشر شده است.
نویسنده در این کتاب به موضوعی پرداخته که معمولا توسط قربانیانش کتمان می شود. موضوع تجاوز به دختران و هتک حرمت آنها.

نویسنده کتاب ارزش یک دختر داستان تلخ تجاوز و آزار جنسی پزشک تیم ژیمناستیک المپیگ آمریکا را برملا می کند و از سکوت قربانیان این حادثه و حوادث تلخ بعد آن می گوید. موضوع جالب اینجاست، که خود او یکی از قربانیان این حادثه تلخ است.

نویسنده به خوبی توانسته از پس بیان وتوضیح این ماجرای ننگین در تاریخ ورزش آمریکا برآید، به طوری که کتاب ارزش یک دختر برای مدتها جزو پرفروش های نیویورک تایمز بشمار می آمد.
ترجمه روان این کتاب، به گیرایی و فهم آن برای مخاطب فارسی کمک می کند.

در بخشی از کتاب می خوانیم :

” به ژیمناست کوچک با لباس براق و رنگارنگش نگاه کردم و لبخند زدم. در امتداد دیوار، لی، مشغول تمرین ایستادن روی دست بود. او خیلی جوان بود و علی‌رغم طبل‌تو‌خالی‌بودنش، رقص شکم خوبی داشت. از میان گیس‌های بافته‌اش به من لبخند زد. گونه‌های کوچک و گود‌افتاده‌اش، نشان می‌داد که هنوز همان کودک نو‌پای چهار‌ساله باقی مانده است. گرتا داشت روی میله تعادل کوچک تمرین می‌کرد؛ گونه‌هایش فرو رفته و از دهانش مشخص بود که تمرکز کامل دارد.

اطراف من، شش ژیمناست‌ کوچک، برای تمرین مهارت‌ها به‌صورت متقاطع، روی یک دایره پلاستیکی زرد‌رنگ بزرگ نشسته بودند و پاهای کوچک‌شان را با انرژی بی‌حد و حصری بالا و پایین می‌بردند. قلبم سرشار از احساس بود؛ من در یک مرحله گذار بزرگ قرار داشتم.

حدود شش ماه پیش، جکی، سر‌مربی باشگاه جدید، با من درباره برخی موضوعات صحبت کرده بود. از زمانی که باشگاه کالامازو با یک باشگاه دیگر ادغام شده بود، مربیگری مرا بر‌عهده داشت. یک‌ بار گفت: «می‌دانی راشل، آماده تمام خواسته‌هایت هستم و از کار‌کردن با تو خیلی خرسندم؛ اما اگر تصمیم داری تمرین‌کردن را کنار بگذاری، می‌توانم کمک کنم تا حرفه مربیگری را شروع کنی. این راه خوبی برای مشارکت در این ورزش است و می‌توانی تأثیر بزرگی روی دختران کوچک داشته باشی…”

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب ارزش یک دختر در یوتیوب

2- معرفی کتاب ارزش یک دختر در آپارات