بار هستی

16.00

عنوان: بار هستی

نویسنده: میلان کوندرا

مترجم: پرویز همایون پور

ناشر: قطره

موضوع: رمان، داستان کوچک

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 336 ص

تعداد:
مقایسه

توضیحات

کتاب بار هستی نوشته ی میلان کوندرا است و یک رمان فلسفی محسوب می شود.

 

این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ می‌گذرد و با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد.

 

کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، می‌ پردازد. شخصیت اصلی کتاب توما نام دارد.

 

توما که جراحی معروف است، انتقادات فراوانی به کمونیست‌ های چک دارد و این موجب می‌ شود که او شغل‌ خود را از دست بدهد. در ادامه توما با ترزا آشنا می شود و پس از مدتی با او ازدواج می کند اما…

پی دی اف کتاب بار هستی

سرفصل های کتاب بار هستی عبارتند از:

 

سبکی و سنگینی

تن و روان

کلمه های نامفهوم

تن و روان

سبکی و سنگینی

راه پیمایی بزرگ

لبخند کارنین

اسم اصلی کتاب “سبکی تحمل ناپذیر هستی” بود که به انتخاب مترجم، “بار هستی” برای عنوان کتاب انتخاب شده است.

 

نظرها و گفته های مترجم در مورد کتاب بار هستی

در این کتاب مترجم محترم سه متن برای کتاب نوشته است. دو پیشگفتار و یک مقدمه.

 

قسمتی از نکات این نوشته ها:

 

برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه رو می کند و به تفکر وا می دارد.

 

اگرچه شخصیت های کتاب واقعی نیستند، از انسان های واقعی، بهتر درک و احساس می شوند.

 

اگر بار هستی را با تخیل و احساس شاعرانه و با اشتیاق برای پی بردن به معمای هستی بشر بخوانیم، سفری هیجان انگیز در پیش می گیریم.

 

 

درباره کتاب بار هستی

کلمه ای برای وصف خوب بودنش نمی تونم پیدا کنم. ولی به جرات می تونم بگم تا به حال هیچ وقت، هیچ کتابی تا این حد ذهن من رو درگیر نکرده بود.

 

کتاب تاکید بر این داره که زندگی مثل یه خط مستقیم میمونه و سبکه. اینکه زندگی یک بار بیشتر نیست و دیگه تکرار نمیشه، پس تشخیص خوب از بد، و قضاوت یک امر بی معنیه.

 

میلان کوندرا به مقایسه سبکی و سنگینی بار هستی در شخصیت های متفاوت داستان میپردازه.

 

به این نتیجه رسیدم که این کتاب، مثل خیلی کتابای دیگه، برای جواب دادن نیست، بلکه برای به وجود اوردن سواله! و من مدام این سوالات توی ذهنم تکرار میشه تا خودم به جوابی براشون برسم.

 

درباره ترجمه و نگارش کتاب

ترجمه این کتاب در سال ۱۳۶۵ انجام گرفته و به احتمال زیاد در طول سال ها مرور شده و شاید اصلاحاتی هم روی آن انجام گرفته باشد.

 

اما با این حال وقتی کتاب را می خوانید متوجه میشید که کتاب متن روانی ندارد و دلیل این هم فلسفی بودن کتاب و هم ترجمه می باشد. در بعضی موارد لغت های سنگین و حتی قدیمی مشاهده می کنید که شاید لازم باشه برای معنی اون ها سری به فرهنگ لغت بزنید.

 

یک نکته اضافه در مورد خود کتاب بار هستی:

 

درسته که این کتاب یک رمان فلسفی محسوب می شود اما باید بگم که کتاب با وجود فلسفه قوی خودش، داستان ضعیفی داره.

 

کتاب بار هستی – خلاصه کتاب بار هستی نوشته میلان کوندرا

 

قسمت هایی از کتاب بار هستی

باید تصور کرد که یک روز همه چیز، همانطور که پیش از این بوده، تکرار می شود و این تکرار تا بی نهایت ادامه خواهد یافت! اگر هر لحظه از زندگی مان باید دفعات بی شماری تکرار شود، هر کاری که در زندگی انجام دهیم، بار مسئولیت تحمل ناپذیری دارد. بار هر چه سنگین تر باشد، زندگی ما به زمین نزدیک تر، واقعی تر و حقیقی تر است.

 

در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم. مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قائل شد؟

 

یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یک بار زندگی کردن مانند زندگی نکردن است.

 

هیچ چیز از احساس همدردی سخت تر نیست. حتی تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست که مشترکا با کسی دیگر برای یک نفر دیگر یا بجای شخص دیگری، می کشیم و قوه تخیل ما به آن صدها بازتاب می بخشد.

 

وقتی فردی قوی آن قدر ضعیف می شود که به فرد ضعیف بی حرمتی می کند ، فرد ضعیف باید به راستی خود را قوی بداند و او را ترک کند.

 

توما به دیوار کثیف حیاط نگاه می کرد و نمی دانست که آیا این احساسِ عصبیِ زودگذری است یا عشق؟ و در این شرایط که یک مرد واقعی می داند چگونه سریعا تصمیم بگیرد از شک و دودلی خود شرمسار بود.این تردید زیباترین لحظه ی عمرش را از هر معنایی تهی می ساخت. توما خود را سخت سرزنش می کرد اما سرانجام دریافت که شک و تردید امری طبیعی است. آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد زیرا زندگی یک بار بیش نیست و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه کرد یا در آینده تصحیح نمود…

 

کسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.

واقعه هولناک یک زندگی را می توان به کمک استعاره سنگینی توضیح داد. می گویند بار سنگینی بر دوش داریم و این بار را حمل می کنیم، خواه قدرت تحمل آن را داشته باشیم و خواه نداشته باشیم. با آن مبارزه می کنیم، خواه بازنده باشیم، خواه برنده شویم.

 

می توان به پدر و مادر، به همسر، به عشق و به وطن خیانت کرد. اما زمانی که دیگر نه پدر و مادر، نه شوهر، نه عشقی و نه وطنی باقی بماند، به چه چیز می توان خیانت کرد؟

 

در مقابل دنیای پر از وقاحتی که او را در بر می گرفت، ترزا تنها یک سلاح داشت و آن هم کتاب هایی بود که از کتابخانه ی شهرداری به امانت می گرفت. او کتاب های زیادی خوانده بود. از “فیلدینگ” گرفته تا “توماس مان”. کتاب به او فرصت گریختن از نوعی زندگی را می داد که هیچ گونه رضایت خاطری از آن نداشت. کتاب به عنوان یک شی هم برای او معنای خاصی داشت: دوست داشت کتاب زیر بغل در خیابان ها گردش کند. کتاب برای او به منزله ی عصای ظریفی بود که آدم متشخص قرون گذشته، به دست می گرفت. کتاب او را از دیگران به کلی متمایز می ساخت.

کتاب بار هستی – پیشنهاد کتاب فلسفی

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب بار هستی در یوتیوب

2- معرفی کتاب بار هستی در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

میلان کوندرا

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بار هستی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.