پرنده‌های خارزار

25.00

عنوان: پرنده خارزار

نویسنده: کالین مکالو

مترجم: مهدی غبرائی

ناشر: نیلوفر

موضوع: ادبیات استرالیا

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 767 ص

تعداد:
مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب پرنده های خارزار اثر کالین مک کلاف

پرنده‌های خارزار یا مرغان شاخسار طرب (به انگلیسی: The Thorn Birds) نام کتابی‌ست که در سال ۱۹۷۷ توسط کالین مک کلاف نویسنده استرالیایی نوشته شده. این رمان در سال ۱۹۸۳ برای سریال تلویزیونی کوتاهی با همین نام آماده شد. این اثر به فارسی نیز ترجمه شده‌است. پرنده‌های خارزار کتابی است احساسی و داستان دختری به نام مگی که عاشق کشیشی به نام رالف می‌شود و در اثر یک رابطه جنسی از رالف پسری به دنیا می‌آورد.

فیلمی نیز بر پایه این کتاب ساخته شده‌است. این داستان وسیع و حماسه گونه درباره ی رویاها، مشکلات، آرزوهای تاریک، و عشق های ممنوعه در مناطق خشک و بیابانی استرالیا، مخاطبین را در سراسر جهان مسحور خود ساخته است. کتاب پرنده خارزار، داستان سه نسل از خانواده ی کلیریس را روایت می کند؛

گله دارانی که از سرزمینی زیبا و سرسخت، زندگی طلب می کنند و همزمان با دلخوری ها، ضعف ها و اسراری رو به رو می شوند که به خانواده شان رسوخ می کند. داستان این رمان بیش از هرچیز، به ماجرای زندگی تنها دختر خانواده، مگی و رابطه ی طولانی اش با کشیشی به نام پدر رالف دوبریکاسار می پردازد؛ ارتباطی پر تب و تاب که ورای محدودیت های زمان و مکان قدم می گذارد.

پرنده خارزار عنوان کتابی است با ترجمه‌ی مهدی غبرائی که در 768 صفحه و توسط انتشارات نیلوفر در سال 1395 به چاپ رسیده است. موضوع اصلی این کتاب داستان های استرالیایی است. از کالین مکالو، کتاب‌های بانوان عمارت میسالونگی(روشنگران و مطالعات زنان)، مرغان شاخسار طرب(مهتاب)، پرندگان خارزار(سمیر)، نیز منتشر شده است.

ای‍ن‌ ک‍ت‍اب‌ نخستین بار در س‍ال‌ ۱۳۶۸ ب‍ا ت‍رج‍م‍ه‌ ف‍رش‍ت‍ه‌ طاه‍ری‌ با نام «م‍رغ‍ان‌ ش‍اخ‍س‍ار طرب‌» و در س‍ال‌ ۱۳۷۱ ب‍ا ت‍رج‍م‍ه‌ طاه‍ر ص‍دی‍ق‍ی‍ان‌ و روی‍ا ص‍دوق‍ی‌ با نام «م‍رغ‌ خ‍ار» و با عنوان «پرنده خارزار» توسط مهدی غبرایی و در سالهای دیگر با نامهای دیگر توسط مترجمان دیگر ترجمه و م‍ن‍ت‍ش‍ر ش‍ده‌ اس‍ت‌.

کالین مک کلاف نویسندهٰ زن استرالیایی در ۱ ژوئن ۱۹۳۷ در شهر ولینگتون در کشور استرالیا به دنیا آمد. پدرش اهل ایرلند بود و در سال ۱۹۲۰ به زلاند نو مهاجرت کرده بود و مادرش نیز اهل زلاند نو بود.بخش هایی از داستان پرنده‌های خارزار (The Thorn Birds) که یکی از پرفروش ترین کتاب های اوست برگرفته از تاریخ خانوادگی خودش می باشد.کتاب پرنده های خارزار یکی از پرفروش ترین و پر خواننده ترین کتاب های اوست به طوری که در ۴ سال اول ۹ میلیون نسخه از آن تنها در ایالات متحده فروخته شد.

همچنین یک مجموعه تلویزیونی برگرفته از رمان پرنده‌های خارزار در سال ۱۹۸۳ ساخته شد که باعث شد خوانندگان بیشتری جذب رمان او شوند. ریچارد چمبرلیان و راشل وارد ستارگان این مجموعه بودند.

پی دی اف کتاب پرنده خارزار

قسمت هایی از کتاب پرنده‌های خارزار:

هیچ آرزوی بلندپروازانه ای آن قدر ارزشمند نیست که شکستن قلب کسی را توجیه کند.

اعتقاد، به مدرک یا وجود تکیه ندارد… بلکه به ایمان وابسته است… بدون ایمان، هیچ نیست.

اگر عاشق دیگران باشی، تو را می کشند. اگر به دیگران نیاز داشته باشی، تو را می کشند. حرفم را باور کن، این کار را می کنند!

«…می دانم. هر یک از ما چیزی در خود دارد که نمی تواند آن را نابوده انگارد, حتی اگر مجبورمان کند آن قدر فریاد بزنیم که بمیریم. ما آنچه هستیم هستیم, فقط همین.همچون آن افسانه سلتی پرنده ای که خار در سینه داشت و ترانه خوان به آغوش مرگ می رفت. 

چرا که سرنوشتش چنین رقم خورده بود. ما می توانیم بدانیم کدام کارمان اشتباه است, حتی پیش از آنکه بدان کار بپردازیم ,اما این آگاهی نه می تواند فرجام را تغییر بدهد و نه روی آن تاثیری بگذارد .مگر نه؟ هرکسی ترانه کوچک خود را می خواند و باور دارد که زیباترین ترانه ای است که دنیا تا کنون به گوشش شنیده.

متوجهی؟ ما خود خارسازیم ,و هیچ گاه تامل نمی کنیم که دریابیم چه بهایی پرداخته می شود . تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که درد بکشیم و به خود بقبولانیم که ارزشش را دارد.» 

 

در افسانه ای آمده است که پرنده ای تنها یک بار در عمر خود می خواند و چنان شیرین می خواند که هیچ آفریده ای بر زمین به او نمی رسد. از همان دم که از لانۀ خود بیرون می آید در پی آن می شود که شاخه های پرخاری بیابد و تا آن را نیابد آرام نمی گیرد

. آنگاه همچنانکه در میان شاخه های وحشی آواز سر می دهد بر درازترین و تیزترین خار می نشیند. و در حال مرگ، با آوازی که از نوای بلبلان و چکاوکان فراتر می رود رنج جان کندن را زیر پا می گذارد. آوازی آسمانی که به بهای جان او تمام می شود. همۀ عالم برای شنیدن آوازش بر جای خود میخکوب می شوند و خداوند در ملکوت آسمان لبخند می زند. آخر، تا رنجی گران نباشد گنجی گرانبها یافت نگردد … باری، آن افسانه چنین می گوید.

 

پرنده‌های خارزار

پدی و فی به همراه خیل فرزندانشان در نیوزلند زندگی می کنند. پدی یک کارگر مهاجر ایرلندی است که کارهایی مثل پشم چینی گوسفند و کشاورزی و امثالهم در مزارع دیگران انجام می دهد و زندگی بخور و نمیری دارند…می گذرد. خواهر پدی در استرالیا یک بیوه خرپول است که … بله حق با شماست!…وارثی ندارد. خواهر مذکور , برادر و خانواده اش را فرا می خواند تا سرپرستی مزرعه دویست و پنجاه هزار جریبی اش را به آنها بسپارد…از آن مزرعه های رویایی استرالیایی که یه عالمه گوسفند با پشم های مرینوس دارد!

در محل زندگی خانم کارسن (عمه خانم) یک کشیشِ کاتولیکِ جوانِ جذاب مشغول خدمت است که مورد توجه همگان و از جمله مورد عنایت ویژه و ساپورت همین عمه گرامی است. “پدر رالف” به استقبال پدی و خانواده می رود و در نگاه اول توجه ویژه ای به مگی 10 ساله دارد و دخترک نیز به همچنین… بعد از چند سال این توجهات تبدیل به چیزهای دیگری نظیر علاقه و عشق می شود.

از آنجایی که این دنیا محل گذر است، عمه کارسن وصیت نامه ای رسمی تهیه می کند که در آن وارث اموالش پدی و خانواده اش است(سوای آن مزرعه رویایی یک سبد سهام افسانه ای هم هست). اما وقتی توجهات ویژه رالف به مگی را می بیند , دلخور می شود و با دلی شکسته و قلبی آرام و مطمئن (اطمینان از حس جاه طلبی کشیش) یک وصیت نامه دستنویس آماده می کند که در آن همه اموال را به کلیسای کاتولیک می بخشد به شرطی که سرپرستی اموال با پدر رالف باشد. این وصیت نامه جدید را به رالف می دهد و بدین ترتیب او را بر سر دو راهی می گذارد:

یک) این وصیت را که کسی خبری از آن ندارد را معدوم کند و مگی دوست داشتنی و خانواده زحمتکشش به حق خود برسند و غرق پول شوند…

دو) با اتکا به این وصیت نامه خودش در سلسله مراتب کلیسا سوار آسانسور شود و بالا برود.

شما بودید چی کار می کردید؟!

«پرندگان خارزار، قصه جنگ انسان است و سرنوشت، قصه جنگ انسان است با خودش، قصه جنگ دایم تیرگی و روشنایی است. پرندگان خارزار از کارزار مرگ و زندگی می گوید و از پیروزی عشق. پدر بریکاسارت ،کشیش ما، داستان را با برگزاری مراسم عشای ربانی در خانه خانم کارسون، پیرزن ثروتمند، در گوشه ای از استرالیا شروع می کند و در همان مراسم است که بیننده متوجه نظر خاص خانم کارسون به پدر روحانی می شود.

خانم کارسون عاشق پدر روحانی است و در موقعیتهای مختلف به جلب توجه او می کوشد؛ ولی پدر در مقابل این وسوسه زمینی مقاومت می کند.داستان با ورود کلیری ها، خانواده برادر خانم کارسون، وارد مرحله جدیدی می شود. علاقه شدیدی که بین پدر روحانی و مگی کلیری -دختربچه جذابی که برادرزاده خانم کارسون است و از قضا مورد بی توجهی خانواده، خصوصاً مادر خانواده- بوجود می آید، حسادت پیرزن برمی انگیزد، تا آنجا که سعی به دور کردن آن دو از یکدیگر می کند؛

لیک ناکام می ماند. او تصمیم به انتقام می گیرد.مگی بزرگ و بزرگ تر می شود و عشق بین او و پدر روحانی همچنان جاریست.حالا دیگر مگی زن جوانی شده است و عشق بین او و پدر روحانی، یعنی عشق ممنوعه. کشیش ها نباید ازدواج کنند، مگر اینکه از کشیش بودن دست بکشند؛

نخستین و سوسه… پدر زندگیش را وقف خدا می خواند. نه! او نباید ازدواج کند. خانم کارسون می میرد و پدر برکاسارت را بر سر یک دوراهی بزرگ قرار میدهد؛ او دو وصیت برای پدر به جا می گذارد که در یکی اموالش –به ارزش سیزده میلیون پوند- را به خانواده برادرش بخشیده و در دیگری به کلیسا. او در نامه ای به پدر نوشته است که او می تواند به اختیار خود یکی از دو وصیت نامه را انتخاب کند. اگر پدر وصیت نامه دوم را انتخاب کند می تواند بواسطه این ثروت کلان پیشرفت فراوان کند، و این کار را می کند.

او گرچه روی عشقش به مگی پا می گذارد، به واتیکان می رود، و گرچه مگی مطمئن است که او برمی گردد، در آنجا می ماند، تا آنجا که به مقام کاردینالی می رسد. وقتی این خبر به مگی می سد، ناامیدانه ازدواج می کند؛ ازدواجی بدون عشق با مردی که اهل زندگی نیست، و وقتی به اشتباه می خواهد که با یک بچه زندگیش را بهتر کند، اختلافش با شوهر به اوج می رسد و شوهر و بچه اش متنفر می شود.

پدر برکاسارت همیشه غمی با خود دارد، او هنوز مگی را به خاطر دارد؛ پس به توصیه دوستش که از دیدن گل رزی خشک شده لای انجیل او به رازش پی برده است به استرالیا می رود و به دیدار مگی که از شوهرش ناامید است. حاصل دیدارشان دین است؛ پسری که پدر را نمی شناسد و پدر نیز او را. دین نوزده سال بعد علیرغم مخالفت مادر به راه پدر می رود.

دومین دوراهی؛ ماندن یا رجعت؟! پدر برکاسارت با غمش به قدرت برمی گردد و پیش دوستش به گناه خود اعتراف می کند، و جواب می شنود که تو با این گناه از گناه بزرگتری که همانا کبر و غرور است، دور شدی. تو یک انسانی و با این گناه هرگز فراموش نخواهی کرد، انسانیتت را. نوزده سال بعد که پدر به استرالیا برمی گردد، با اشتیاق پسر مگی -که در واقع پسر خود اوست- برای رفتن به واتیکان و کشیش شدن روبرو می شود و گرچه مگی به دوری از پیر راضی نیست، او را در این راه یاری می کند تا به مقام کاردینالی برسد.

چرخ روزگار چنان می گردد که وقتی بعد از پنج سال، دین قصد بازگشت به خانه می کند، توقفی که در یونان داشته باشد. همین جاست که هنگام شنا در دریا مورد توجه دو دختر جوان قرار می گیرد که وقتی می خواهند به او نزدیک شوند طعمه موج‌ها می شوند، و او قصد کمک به آنها می کند، ولی خود غرق می شود.

مگی که دیگر سنی از او گذشته است، تمام سختی‌ها را فراموش کرده، پسر را انتظار می کشد، ولی خبر مرگ پسر را می شنود و با پدر برکاسارت روبرو می شود که برای اجرای مراسم تدفین آمده است. مگی که پدر برکاسارت او را چون رزی می دانست، در این آخرین بزنگاه خار خود آشکار می کند و پرده از راز پسرشان دین برمی دارد. رازی که پدر روحانی طاقت شنیدنش را ندارد…..»

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب پرنده‌های خارزار در یوتیوب

2- معرفی کتاب پرنده‌های خارزار در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

کالین مکالو

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پرنده‌های خارزار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.