توضیحات
ثروتمندترین مرد بابل (The Richest Man in Babylon) اثر جورج سیموئل کلاسون، در سال 1927 منتشر شد. این کتاب در ابتدا به صورت جزواتی در زمینهی مدیریت مالی و موفقیت نوشته شده بود که جورج سیموئل کلاسون آنها را گردآوری کرد و در قالب یک کتاب عرضه کرد.
در برابر شما، آینده شما مانند راهی که به فواصل دور میرسد گسترده شده است. راهی که در میان آن آرزوهایی ست که دوست دارید به آنها دست یابید…تصمیماتی که باعث شعف شما می شود.
برای تبدیل این آرزوها و خواسته ها به واقعیت، شما باید در مسایل مالی موفق باشید. در صفحات آتی استفاده از قوانین مالی به شکل روشنی توضیح داده شده است. بگذارید این قوانین شما را از رنجهای یک جیب خالی به سمت یک زندگی سرشارتر و شادتر با جیبهای پر از پول راهنمایی کنند.
مانند قانون جاذبه، این قوانین نیز فراگیر و غیر متغیر هستند. این قوانین برای شما نیز مانند بسیاری دیگر از انسانها صادق هستند، کلیدی مطمئن برای جیبی پرپول تر، حساب بانکی بزرگتر، و پیشرفتهای اقتصادی بیشتر.
بدان که پول فراوان است، البته برای کسانی که راههای ساده اکتساب آن را فهمیده باشند:
1 . شروع به فربه کردن جیب
2 . کنترل کردن مخارج
3 . چند برابر کردن دارایی ها
4 . حفاظت از اندوخته ها در برابر از دست دادن
5 . استفاده از ملک به عنوان یک سرمایه گذاری سودآور
6 . تضمین یک درآمد مطمئن برای اینده
7 . افزایش توانایی پول در آوردن
این کتاب از یک حالت داستانی با محتوای قوی و جذاب برخوردار است. کتاب حاوی راهنماییهایی عملی و ارزشمندی است که میتواند به رفع کمبودها و مشکلات مالی کمک کند.
این کتاب، هم به لحاظ ادبی و هم به لحاظ راهنماییهای مالی و اقتصادی، جالب توجه است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «این کتاب پس از انتشار، مورد استقبال بانکها، شرکتهای بیمه، کارفرمایان و سرمایهگذاران قرار گرفت و توسط ایشان، در مقیاس وسیع و به تعداد زیادی توزیع شد.
بدین ترتیب میلیونها نفر، با شخصیت معروف “ثروتمندترین مرد بابل” آشنا شدند و از مطالعهی داستانهای زیبا و آموزندهی این کتاب لذت بردند. در ضمن بسیاری از آنان دریافتند که رفع کمبودها و مشکلات مالی، کار چندان دشواری نیست.»
کتاب ثروتمندترین مرد بابل دربارهی شهر قدیمی بابل است که در روزگار قدیم ثروتمندترین شهر جهان بود و شهرت و آوازهی ثروت آن در سراسر دنیا میپیچید. جورج سیموئل کلاسون حکایتهای کاربردی و ماندگاری را که محدود زمان قدیم نیست درکتاب ثروتمندترین مرد بابل بیان میکند تا خواننده با استفاده از تکنیکهای ذکر شده به پیشرفت مالی دست یابد.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل با راهکارهای ساده و عملی به افرادی که در پسانداز کردن، کسبوکار و قرضهایشان مشکل دارند، کمک میکند. در واقع کتاب یک برنامه مدون و قابل اجرا است که هر فرد با هر سطح درآمد میتواند از آموزههای آن استفاده کند و به موفقیت اقتصادی که آرزویش را دارد، برسد.
مرور کتاب ثروتمندترین مرد بابل
بخش اول کتاب ثروتمندترین مرد بابل، «نگاهی کلی به تاریخ بابل» است که در آن تاریخ این شهر و چگونگی کشف آن در قرن بیستم مطرح میشود. شهر بابل به عنوان قدیمیترین مرکز تمدنی که اسناد مکتوب از آن به دست آمده توجه مورخان و باستانشناسان را به خود جلب میکند.
این شهر با استفاده از رودخانهی فرات و به کارگیری دانش در ایجاد سد و کانالهای آبی در دورترین جای تاریخ، حدود هشت هزار سال پیش به ثروتمندترین شهر جهان تبدیل شده بود.
جورج سیموئل کلاسون با روایت زندگی مردمان شهر بابل- اولین کسانی که از ابزارهایی همچون پول و سفته برای معاملات بازرگانی خود استفاده میکردند – ما را در پیش برد اهداف مالیمان راهنمایی میکند.
«مردی که طالب طلا بود» عنوان اولین حکایت کتاب ثروتمندترین مرد بابل است که در آن «بنسیر» ارابه ساز و «کوبی» چنگ نواز در بابل زندگی میکنند ولی مشکلات مالی و بدهکاری گریبانگیر آنهاست. «بنسیر» و «کوبی» برای یافتن راه حل و رموز سرمایهگذاری تصمیم میگیرند نزد «آرکارد» که ثروتمندترین مرد بابل است بروند.
حکایت بعدی کتاب با عنوان «پولدارترین مرد بابل» داستان زندگی و شیوهی ثروتمند شدن «آرکارد» است. او در این فصل به «بنسیر» و «کوبی» اصول ثروتاندوزی و موفقیت مالی را یاد میدهد. «آرکارد» از تجربهی خودش هنگامی که کاتب جوانی بوده میگود.
مردی که به او اولین وام را داد: «اگر میخواهی ثروتمند شوی آنچه پسانداز میکنی باید سود داشته باشد تا فرزندان آن هم سودآور باشند، به کمک این فرمول تو به ثروت فراوانی خواهی رسید. ثروت مانند درختی است که از یک دانهی کوچک شروع به رشد میکند.»
«آرکارد» هفت اصل برای دستیابی به اصول تغییرناپذیر موفقیت مالی را عنوان میکند. این اصول عبارتند از «پول جمع کردن را شروع کن»، «هزینهها را کنترل کن»، «طلایت را چند برابر کن»، «پساندازت را حفظ کن»، «خرید خانه، یک سرمایهگذاری سود آور»، «تضمین کن که در آینده درآمدی خواهی داشت» و «توانایی پول در آوردنت را بیشتر کن».
جورج سیموئل کلاسون در کتاب داستان «آرکارد» را پیش میبرد و چند حکایت دیگر به انضمام پنج قانون طلایی دیگر نیز بیان میکند که با خواندن آنها میشود از تکنیکها، دانش و آگاهی مالی بهرهمند شد. در ادامه حکایتهای کتاب ثروتمندترین مرد بابل داستان «دیوارهای شهر بابل» یعنی حمله آشوریان به شهر بابل را روایت میکند. این حکایت عظمت شهر بابل را دربرابر نفوذ دشمن به نمایش میگذارد.
درباره ی نویسنده: جورج کلاسون
جورج سیموئل کلاسون George Samuel Clason نویسنده و سرمایهگذار آمریکایی در نوامبر 1874 در شهر لوئیزیانا متولد شد. او تحصیلاتش را در دانشگاه نبراسکا به پایان رساند و مدتی را نیز در ارتش خدمت کرد. جورج ساموئل کلاسون موسس شرکت نقشهکشی کلاسون و نخستین ناشر کتاب «نقشه راهها در آمریکا» نیز بود. اثر برجستهی این نویسنده ثروتمندترین مرد بابل است که با وجود اینکه حدود یک قرن از انتشار آن میگذرد همچنان در کشورهای مختلف تجدید چاپ میشود.
جورج سیموئل کلاسون در تاریخ 7 آوریل سال 1975 درگذشت و در ایالات کالیفرنیا آمریکا به خاک سپرده شد. از او آثار کمی به جا مانده که میتوان غیر از کتاب ثروتمندترین مرد بابل، به «کار درست خود را پیدا کنید» Find Your Right Job و «پیش به سوی طلا» Gold Ahead اشاره کرد.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل الهامبخش رابرت کیوساکی
کتاب ثروتمندترین مرد بابل علاوه بر اینکه توجه علاقهمندان به کتابهای موفقیت و اصول مالی را جذب کرد الهامبخش افرادی همچون «رابرت کیوساکی» و «دونالد ترامپ» نیز بود.
«رابرت کیوساکی» سرمایهگذار و نویسندهی کتابهای «پدر پولدار پدر فقیر» و «مدیریت مالی موفق» دربارهی جملهی «اول سهم خودتان را از درآمد خود بردارید» از جورج سیموئل کلاسون میگوید: «در پس این جمله پرورش مهارتهای نظیر انظباط شخصی و مالی، صبر و شکیبایی و استقامت و پایداری نهفته است. مطالعه این کتاب و انجام مراحل عملیاتی آن به همه کسانی که دغدغه تامین مالی آینده خود را دارند، توصیه می شود.»
در بخشی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل میخوانیم
جوانان تجربهای ندارند از اینرو، نمیتوانند درک کنند که قرض بیثمر مثل چاه عمیقی فرد را به سرعت به پایین میکشد و برای مدتی فرد بیهوده دست و پا میزند. افسوس و پشیمانی جلوی روشنایی خورشید را میگیرد و روز را چون شب، تیره و تار میکند و شبهای آن غمانگیز و اندوهبار است؛
اما من با قرض کردن طلا مخالفتی ندارم. من این کار را تشویق میکنم. فقط توصیهام این است که برای یک هدف معقول قرض گرفته شود. من اولین موفقیت واقعی خودم را به عنوان یک تاجر با طلای قرض شده کسب کردم؛ اما وامدهنده در یک چنین موردی چه باید بکند؟ جوانی که کاملا ناامید است و کاری انجام نمیدهد…او مایوس است و هیچ تلاشی برای بازگرداندن وام انجام نمیدهد. قلبم گواهی میدهد که عاقبت پدر این جوان از زمین و گلهی خود محروم میشود.
ردان جرئت کرد و گفت: تو نکات زیادی گفتی که من از آن استفاده کردم اما من جواب سئوالم را نگرفتم. من پنجاه سکهی طلایم را به شوهر خواهرم قرض بدهم یا نه؟ آنها تنها خویشاوندان من هستند.
خواهرت زن اصیلی است که من برای او احترام زیادی قائل هستم و اما در مورد شوهر خواهرت او باید بیاید از من پانصد سکه قرض بخواهد و بعد من باید از او بپرسم برای چه کاری میخواهد استفاده کند و اگر پاسخ دهد که میخواهد تاجر شود؛ تاجری مثل خودم و در کار جواهرات و اسباب و اثاثیه قیمتی معامله کند؛ من میگویم از تجارت چه میدانید؟
آیا میدانی که از کجا میتوانی جنسی را با قیمت پایین خرید کنی؟ آیا میدانی در کجا با قیمتی خوب میتوانی آن را به فروش برسانی؟ آیا او به این سئوالات جواب مثبت خواهد داد؟
ردان به اطمینان جواب داد: نه او نمیتواند. او بیشتر در ساختن نیزه یک وقتهایی هم در خرید کارگاه به من کمک میکند. پس من باید به او بگویم که این اصلا تصمیم عاقلانهای نیست. یک تاجر باید اول راهورسم تجارت را یاد بگیرد.
بلند پروازیها، هر چند هم که ارزشمند باشند، عملی نیستند و به آنها وام طلا داده نخواهد شد؛ اما فرض کنیم که او میگفت: بله من با تاجرهای زیادی کار کردهام، من میدانم که چطور باید به ازمیر سفر کرد و چگونه با قیمت پایین قالیچههای دستبافت خانمهای خانهدار را خرید کنم.
در کلاس تئوری های مدیریت یکی از دوستان یک کتاب به من و سایر همکلاسی ها معرفی کرد که تاثیر زیادی در زندگی من داشته و در مدیریت بهتر درآمد ها و هزینه ها به من کمک زیادی داشته است.
در این نوشتار هر آنچه از کتاب (ثروتمند ترین مرد بابل) نوشته جورج ساموئل کلاسون یاد گرفته ام و به خاطر دارم با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
دراین کتاب مشکلات مالی افراد مختلفی که در شهر بابل سکونت دارند مطرح شده و سعی می شود در قالب یک داستان جذاب و دنباله دار شیوه های مدیریت مالی به خواننده آموزش داده شود.
کتاب با زندگی مرد ثروتمندی شروع می شود که مردم او را ثروتمند ترین مرد بابل می دانند، روزی پادشاه بابل از این شخص دعوت می کند به قصرش برود و از او می خواهد به دلیل شرایط بد اقتصادی بابل و شرایط نامناسب زندگی مردم راه های ثروتمند شدن را به مردم شهر آموزش دهید.
کارگاهی تشکیل می شود و افراد از گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی در این کلاس حاضر می شوند تا از زبان ثروتمندترین مرد بابل شیوه های کسب درآمد را بیاموزند.
آشنایی با شخصیتهای کتاب ثرتمندترین مرد بابل:
کتاب ثروتمندترین مرد بابل شامل مجموعه داستانهایی است با شخصیتهای گوناگون. در این کتاب شخصیت آرکاد، ثروتمندترین مرد بابل، مرد فقیر نوازنده کوبی و دوست قدیمی و تهیدست دیگر او بنسیر در داستان نخست نقش دارند. توصیههای همین مرد ثروتمند، راهکارهای ارائهشده اقتصادی در کتاب ثروتمندترین مرد بابل است.
سارگون پادشاه بابل شخصیت خردمند داستان سوم است. او در سالی که فقر بر شهر سایه افکنده به دنبال راهحلی برای ایجاد آرامش و بازگرداندن ثروت به سرزمین و مردم شهر است. نوماسیر یکی دیگر از شخصیتهای این کتاب است که در داستان چهارم با او آشنا میشویم.
او پسر آرکاد ثروتمندترین مرد بابل است و از جانب پدر مامور حفظ و گسترش پنج قانون طلایی میشود. او با در دست داشتن لوحی که پدر قانونهای ثروتمند شدن را بر آن نوشته راهی سفر میشود. در یکی دیگر از داستانهای کتاب صوتی ثروتمندترین مرد بابل با دباسیر آشنا میشویم. فردی که اعتقاد دارد انسان هر چه گرسنهتر و فقیرتر باشد دارای ذهنی باز و روشنتر خواهد بود و ازاینرو راههای رسیدن به ثروت در ذهن افراد فقیر جرقه خواهد زد.
داستان زندگی آرکاد، ثروتمندترین مرد بابل
داستانهای ابتدایی کتاب درباره مردی ارابه ساز با نام بنسیر است. بنسیر دوستی نوازنده به نام کوبی دارد و هر دو در فقر و تهیدستی زندگی میکنند.
تصمیم هر دو دوست برای ثروتمند شدن سرآغاز داستان است، این دو به نزد دوستی قدیمی رفته و از او راه ثروتمند شدن را جویا میشوند. این دوست قدیمی آرکاد و همان ثروتمندترین مرد بابل است که راه پرفراز و نشیبی را برای رسیدن به موقعیت کنونی خود پیموده است و با شرح داستان زندگیاش به کمک دوستان خود میشتابد.
آرکاد، ثروتمندترین مرد بابل داستان خود را در این کتاب شرح میدهد، برای مثال در داستان اول و دوم این مجموعه او به قصه از دست دادن پساندازش اشارهکرده است.
کلاسون از زبان مرد ثروتمند اینگونه بیان کرده است که او پسانداز یک سال خود را به جواهرفروش میدهد و او از بیتجربگی آرکاد استفاده کرده و به جای جواهر به او شیشه رنگی میدهد.
این اتفاق منجر به شکلگیری آموزهای مهم برای آرکاد، دوستان فقیر او و خوانندگان کتاب میشود. این آموزه و قانون مهم این است: هرگاه فرد برای سرمایهگذاری تجربه نداشته باشد و به فرد باتجربهای مراجعه نکند باید اندوخته خود را از دست بدهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.