قمار باز

12.00

عنوان: قمار باز

نویسنده: فئودور داستایوفسکی

مترجم: جلال آل احمد

ناشر: آتیسا

موضوع: داستان های روسی- قرن 19 م

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 200

تعداد:
مقایسه

توضیحات

قمار بازنوشته ی فئودور داستایفسکی نخستین بار در سال 1866 منتشر شد.

نویسنده در این اثر کوشیده است تجربه تلخی را که در جریان اقامتش در خارج از کشور برای او پیش آمده بود، شرح دهد؛

تجربه ای که مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا وی پاک باخته و مقروض به روسیه بازگردد.

داستایوفسکی این رمان را در شرایط خاصی نوشته است و منتقدان آن را نوعی زندگی‌نامه نیز تلقی می‌کنند. 

این داستان از زبان یک معلم جوان روسی به نام  الکسی ایوانویچ  روایت می شود که نزد یک ژنرال روسی مشغول است.

آنها برای مدتی در شهر رولتنبورگ ساکن بودند که در آن شهر بازی قماری به نام “رولت” مشهوراست.

ژنرال تمام ثروت خود را باخته و به یک مرد فرانسوی(مارکی دو گریو ) مبلغ بسیاری بدهکار است و منتظر مرگ عمه اش است تا ثروت او را به ارث ببرد.

همچنین به نظر می آید که مرد فرانسوی با نادختر ژنرال(پولینا الکساندرونا ) در ارتباط است و معلم جوان نیز، که جوانی ساده، خوش‌باور و عین حال زبان‌دراز است عاشق نادختری ژنرال یعنی پولینا است.

در حدی که حاضر است برای او هر کاری انجام دهد، حتی حاضر است خودکشی کند.

پولینا یکی از شخصیت‌های کلیدی رمان قمارباز است. او با افراد مختلف کتاب، روابط مرموز و عجیبی دارد و در این میان بیشتر از همه این معلم جوان را دست می‌اندازد و از او در جهت منافع خود استفاده می‌کند.

به او پول می‌دهد تا قمار کند و پولی که احتیاج دارد را برایش فراهم کند و قماربازی معلم جوان از همینجا آغاز می شود و اموالش را در این راه از دست می‌دهد.

تنها الکسی نیست که در این داستان دست به قمار می‌زند. عمه ژنرال که زن بسیار ثروتمندی است از مسکو به دیدن آن‌ها می‌آید او وسوسه می‌شود تا قمار کند و او نیز با قمار تمام ثروتش را از دست می‌دهد.

عمه ای که همه اهل خانواده برای سهم ارث او دندان تیز کرده بودند و حالا با باختن او در قمار امید آن‌ها ناامید شده بود. 

اوج داستان در جایی است که معلم جوان برای نجات پولینا از دست مرد فرانسوی، دست به قماری بزرگ می زند به مقداری زیادی پول برنده می شود ولی پولینا این پول را قبول نکرده و معلم جوان را ترک می کند.

الکسی ایوانویچ بعد از این ماجرا به پاریس سفر کرده و تمام پولش را در آنجا خرج میکند و با پول بسیار کمی برای قمار به هامبورک می رود و در آن شهر دوستش را می بیند و بعد از درد و دل کردن با دوست قدیمی، از پولینا خبر میگیرد و متوجه عشق او به خود می شود ولی نمی تواند از قمار دست بکشد. 

تحلیل کتاب قمار باز: 

«حج» در داستان قمارباز دست به انتقاد قمار و اثرات مخرب آن بر زندگی زده است. او که خود به قمار اعتیاد داشت و دچار مشکلات شده بود این کتاب را در کمتر از یک ماه نوشته است. 

بحث قمار بحثی اساسی است و نویسنده درصدد مطرح کردن نوعی فلسفه زندگی است که همه چیز برپایه شانس و اتفاق است و هیچ چیز قطعی نیست.

قماربازها بین گزینه های محدودی که دارند، انتخاب می کنند و نتیجه براساس شانس معلوم می شود. در زندگی تصویر شده نیز اتفاقات غافلگیر کننده زیاد می افتد و چرخ زندگی نیز مانند گردونه قمار می چرخد و اتفاقی رخ می دهد. 

دیده می شود که در سر میز قمار عده ای کاغذ قلم در دست می گیرند و حساب و کتاب می کنند تا بلکه بتوانند رابطه ای منطقی کشف کنند و از این طریق پولدار شوند اما همانگونه که کشف این رابطه در قمار محال است در زندگی نیز امری ناممکن است و راوی اینگونه زنده بودن را زندگی نمی داند. 

دانلود کتاب قمارباز فئودور داستایفسکی

در قمار باز چهره ها و فضاها زیاد تشریح نمی شود ولی کاری که نویسنده در آن تبحر خاصی دارد تحلیل شخصیت هاست.

در قسمتی از زندگی داستایوفسکی برای خلاصی از بدهی خودش مجبور است کتابی را در مدت کمی تحویل دهد و در حالیکه در اتاقی قدم ی زند داستان را روایت کرده و خانم جوانی آن را می نویسد که بعد داستایوفسکی با آن خانم جوان ازدواج می کند، کتاب فوق”قمار باز”بود. 

تحلیل کتاب قمارباز سخت است. همه‌ قسمت‌های کتاب، همه شخصیت‌ها و همه اتفاقات طوری هستند که خواننده کاملا به فکر فرو می‌رود. مدام در پی این است که منظور و هدف نویسنده را درک کند.

خواننده به دنبال هدف نویسنده از معرفی شخصیت ها بوده و اینکه هر دیالوگ به چه معناست!

و بسیاری از سوالات دیگر که جز با خواندن دوباره و سه‌باره جملات و پاراگراف‌ها جوابی به دست نخواهد آمد.

چیزی که در قمارباز واضح و مشخص است، این است که رفتار هیچ‌کدام از شخصیت‌ها، درست مانند چرخ بخت، قابل پیش‌بینی نیست.

در هنگام قمار، ممکن است با انتخاب رنگ قرمز چندین و چند بار برنده شوید، ممکن است ۵ بار پشت سر هم پول خوبی به دست آورید اما برای بار ششم هیچ چیز معلوم نیست.

در کتاب هم ممکن است چند رفتار خاص از شخصیت‌ها را حدس بزنید اما درک کردن واکنش بعدی آن‌ها خارج از تصور است. شاید پیام اصلی کتاب قمارباز همین باشد.

اینکه رفتار آدم‌ها و انتخاب‌های آنان درست شبیه قمار است.

اینکه زندگی در کل شبیه قمار است و شما هرگز نمی‌دانید چه چیزی در انتظارتان است. 

یکی دیگر از موضوعات مهمی که در کتاب دیده می‌شود، بحث رفتار آدم‌ها نسبت به پول و کسی که پول دارد، می‌باشد.

این موضوع به زیبایی در کتاب نشان داده شده و داستایوفسکی با به اوج رساندن برخی شخصیت‌ها رفتار اطرافیان را تشریح می‌کرد و بعد با حقیر کردن همان شخصیت روی دیگر آدم‌ها را به خواننده نشان می‌داد.

بی‌جهت نیست که کتاب‌های داستایوفسکی را بهترین کتاب‌های روانشناسی و تحلیل رفتار آدم‌ها نامیده‌اند. 

نکته قابل توجه دیگری در مورد کتاب قمارباز ترجمه آن است. سروش حبیبی ترجمه عالی و بسیار جذابی از این کتاب تقدیم مخاطب می‌کند که از آن لذت خواهید برد.

در قسمت‌های مختلف وقتی شخصیت‌های کتاب به زبان فرانسوی صحبت می‌کند، همان دیالوگ‌ها که در متن کتاب روسی هم به زبان فرانسوی آورده شده‌اند، در ترجمه هم به فرانسوی آورده شده و ترجمه آن در پاورقی نوشته شده است.

همین موضوع باعث می‌شود به ترجمه احساس خوبی داشته باشید. 

  • آخر با جیب خالی که نمی‌شود قمار کرد. آدم باید پولی داشته باشد که ببازد. 

  • من در میل مردم به بردنِ هر چه سریع‌تر پول هیچ‌چیز ناپاکی نمی‌بینم. من حرف آن مدعی را یاوه می‌شمارم که با شکم سیر و خیال راحت درس اخلاق می‌دهد و در جواب کسی که در توجیه بازی خود عذر می‌آورد که «کلان بازی نمی‌کنم»، می‌فرماید: «دیگر بدتر! زیرا این نشان حقارت حرص است.» انگاری حرص حقیر و طمع بلندهمتانه باهم فرقی دارند. 

  • انگاری می‌خواستم تقدیر را به عرصه بخوانم، سربه‌سرش بگذارم. تلنگری به آن بزنم یا به آن دهن‌کجی کنم.  

  • پرنده را از پروازش می‌شناسند، آدم را از کارهایش!  

  • اگر از گرگ می‌ترسی جنگل نرو!  

  • کسی که در این راه قدم گذاشت به آن می‌ماند که با سورتمه‌ای از سراشیب برف‌پوش کوهی فرو لغزد. پیوسته به سرعتش افزوده می‌شود.  

  • من حالا چه هستم؟ هیچ! صفر! فردا چه خواهم شد؟ فردا ممکن است باز از میان مردگان برخیزم و زندگی نویی شروع کنم. و «انسان» را، تا هنوز کاملا در من تباه نشده، کشف کنم

    . 

کتاب قمارباز؛ این رمان برای نخستین بار در سال 1866 منتشر شده است. «قمارباز» روایتی است از تجربه‌ی تلخی که برای داستایوسکی و در جریان اقامتش در خارج از روسیه پیش آمده است.

ناشر درباره‌ی کتاب آورده است: «قهرمان رمان، آلکسی ایوانویچ، معلمی سرخانه در نزد ژنرالی است که هروقت به خارج از کشور سفر می‌کند، در شهر خیالی رولتنبورگ اقامت می‌‌کند. 

داستان اما با ماجرای قرض‌دادن 700 فلورن از سوی پولونیا برای آلکسی به‌منظور شرکت در بازی رولت وارد مرحله‌ی تازه‌ای می‌شود.

در آغاز، بخت با آلکسی ایوانویچ یار می‌شود، ولی او می‌خواهد از اقبالی که نصیبش شده است حداکثر فایده را ببرد؛

بنابراین، به بازی ادامه می‌دهد، اما در ادامه تمام پولش را می‌بازد و در اثر این باخت تعادل روانی خود را از دست می‌دهد و دچار نوعی هذیان می‌شود.

وجود اصول روانشناسی این داستان است که سبب می‌شود که دقیقا با شخصیت، دغدغه‌ها و احساسات یک قمارباز آشنا باشید. مثل اینکه با علم روانشناسی به تحلیل این شخصیت پرداخته‌اید. زاویه‌ی دید این رمان دانای کل نامحدود است.

سروش حبیبی از مترجمان فعال ایرانی در چهار دهه‌ی گذشته به‌شمار می‌رود که آثار نویسندگانی چون “رومن گاری”، “آلخو کارپانتیه”، “الیاس کانتی”، “تالستوی” و… را به مخاطبان ایرانی معرفی کرده است. 

دانلود کتاب رمان قمارباز - فئودور داستایوفسکی

درباره ی نویسنده ی کتاب قمار باز: داستایفسکی؛ صاحب شاهکارهای ادبی 

فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (1821–1881) در شهر مسکو و در خانواده‌ای ارتدکس متولد شد.

در پانزده‌سالگی امتحانات ورودی دانشکده‌ی مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویه‌ی 1838 وارد دانشکده شد.

 پس از اتمام تحصیل، در اداره‌ی مهندسی وزارت جنگ مشغول به کار شد. در سال 1844 «اوژنی گرانده» اثر «بالزاک» را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا داد.

نخستین اثر داستایفسکی به نام «بیچارگان» که خواننده‌ی ایرانی آن را به نام هایی چون «نگون بختگان» و «مردم فقیر» نیز می‌شناسد، در سال 1839 منتشر شد.

این اثر داستایفسکی را به عنوان نویسنده‌ای ساختارشکن معرفی کرد و باعث شهرت او شد.

رمان بعدی‌اش «همزاد» نام داشت که اثری کمتر شناخته شده است.

در سال 1859 دو داستان «خواب عموجان» و «روستای استپانچیکو» را نوشت.

با «یادداشت‌های زیرزمینی» دوران باشکوه نویسندگی داستایفسکی آغاز و توجه به زوایای روانی شخصیت‌های داستان در آثارش نمایان شد.

در سال 1866 کتاب بعدی‌اش «جنایت و مکافات» را نوشت. 

این اثر، داستان بدبختی‌های مرد جوان فقیری به نام «راسکولنیکف» را روایت می‌کند که شرایط بد اقتصادی او را در موقعیتی قرار می‌دهد که  پیرزن رباخواری را بکشد.

پس از آن دچار جنون می شود. فقر و بدبختی جامعه روسیه‌ی قرن نوزدهم و ناامیدی مطلق و فراگیر آن زمان در این رمان به خوبی تصویر شده است.

داستایفسکی در همین سال داستان «قمارباز» را منتشر کرد.

این داستان، بازتابی از حوادث پیش آمده برای او در سفر به آلمان بود. زندگی او در این سفر با فراز و فرود بسیاری مواجه شد.

مشکلات مالی، دچار شدن به عشقی نامتعارف و قماربازی باعث شد این نویسنده دوران سختی را در آلمان بگذراند. 

 

در فاصله‌ی سال‌های 1869 تا 1875، داستایفسکی ابله، همیشه شوهر، جن‌زدگان (تسخیرشدگان) و جوان خام را نوشت.

آخرین رمان و شاهکار بی‌بدیل او در ادبیات جهان، به نام «برادران کارامازوف» با طرحی پیچیده و شخصیت‌پردازی خاص در سال‌های 1879 و 1880 نوشته شد.

این رمان، داستان کینه‌ی شدید برادران کارامازوف را نسبت به پدر متمول‌شان در یکی از شهرهای کوچک روسیه، روایت می‌کند.

بسیاری از اندیشمندان هم‌چون آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم این اثر را تحسین کرده‌اند.

برادران کارامازوف به‌ عنوان وصیت‌نامه‌ی داستایوفسکی به ملت روس شناخته می‌شود.

فیودور داستایفسکی سرانجام در اوایل فوریه‌ی سال 1881 در اثر خونریزی ریه درگذشت و در سن پترزبورگ به خاک سپرده شد. 

 

 

 کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب قمار باز در یوتیوب

2- معرفی کتاب قمار باز در آپارات

 

 

اطلاعات بیشتر

نویسنده

فئودور داستایوفسکی, فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قمار باز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.