توضیحات
ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانها افتاده | روزنوشتهای مردی که از جهان فاصله گرفت
📘 ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانها افتاده مجموعهای از یادداشتهای روزانهی چارلز بوکوفسکی است که در سالهای پایانی عمرش نوشته شده و پس از مرگش در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. این کتاب، برخلاف رمانها و شعرهای پرآشوب او، نگاهی آرامتر، درونگراتر و تأملیتر به زندگی دارد—اما همچنان با همان زبان تند، نگاه بیرحمانه و طنز تلخ بوکوفسکی.
✍️ خلاصه محتوای کتاب
این اثر، مجموعهای از روزنوشتهاست که بوکوفسکی در دههی ۹۰ میلادی نوشته—زمانی که دیگر پیر شده، شهرت یافته، و از زندگی پرآشوب گذشته فاصله گرفته. او، در خانهاش در لسآنجلس، روزهایش را با نوشیدن، نوشتن، تماشای اسبدوانی، و تأمل دربارهی مرگ، ادبیات، شهرت، و انسانها میگذراند.
در این یادداشتها، خبری از داستانپردازی نیست؛ بلکه با صدای خام و بیپردهی بوکوفسکی، با افکار، خشمها، دلزدگیها و لحظههای آرامش او روبهرو میشویم. او از نویسندگان دروغگو، ناشران فاسد، آدمهای سطحی، و پوچی شهرت میگوید—اما در کنار آن، از گربههایش، از لذت نوشتن، و از لحظههایی که زندگی هنوز معنا دارد.
🎯 درونمایههای اصلی
1. تنهایی و پیری
بوکوفسکی، در این کتاب، مردی پیر است که از جهان فاصله گرفته. او، با نگاهی تلخ اما صادقانه، از تنهایی، از بدن فرسوده، و از مرگ قریبالوقوع میگوید. اما این تنهایی، نهفقط دردناک، بلکه گاه رهاییبخش است.
2. نویسندگی و صداقت
یکی از محورهای اصلی کتاب، تأمل دربارهی نوشتن است. بوکوفسکی، با نفرت از نویسندگان متظاهر، از نوشتن بهعنوان کاری صادقانه، حیاتی و بیادعا دفاع میکند. برای او، نوشتن یعنی زنده بودن، یعنی مقاومت در برابر ابتذال.
3. نقد جامعه و شهرت
بوکوفسکی، با زبان تند و بیرحمانهاش، از جامعهی ادبی، رسانهها، و آدمهایی که برای شهرت زندگی میکنند، انتقاد میکند. او، با وجود شهرت جهانی، همچنان خود را بیرون از این بازی میبیند—ناخدایی که کشتی را رها کرده.
4. لذتهای کوچک و معناهای پنهان
در کنار خشم و تلخی، کتاب پر از لحظههاییست که بوکوفسکی از چیزهای ساده لذت میبرد: صدای گربه، بوی قهوه، مسابقهی اسبدوانی، یا نوشتن یک جملهی خوب. این لحظهها، نشان میدهند که حتی در دل پوچی، معناهایی کوچک وجود دارند.
✒️ سبک نگارش
نثر بوکوفسکی در این کتاب، همانطور که انتظار میره، بیپرده، صریح، و گاه خشنه. او از زبان محاوره، جملههای کوتاه، و طنز تلخ استفاده میکنه تا افکارش رو بدون آرایش منتقل کنه. سبک او، ترکیبی از ادبیات خیابانی، فلسفهی شخصی، و شعر زندگیه.
در این روزنوشتها، خبری از ساختار کلاسیک نیست؛ بلکه با ذهن نویسندهای روبهرو میشیم که هر روز، چیزی مینویسه—گاه دربارهی یک خاطره، گاه دربارهی یک فکر، و گاه فقط دربارهی یک گربه.
🧠 دربارهی نویسنده
چارلز بوکوفسکی (1920–1994)، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار آمریکایی، یکی از چهرههای خاص و جنجالی ادبیات قرن بیستم بود. او، با نگاهی بیرحمانه، زبان خیابانی، و صداقتی خشن، از زندگی طبقات پایین، از بارها، خیابانها، عشقهای شکستخورده و نوشتن گفت.
بوکوفسکی، در آثارش، از زیباییهای زشت زندگی گفت—از آدمهای شکسته، از لحظههای بیمعنا، و از مقاومت در برابر ابتذال. او، با وجود نقدهای فراوان، به یکی از نویسندگان محبوب نسلهای مختلف تبدیل شد.
📚 مشخصات نسخهی فارسی
ویژگیها | توضیحات |
---|---|
عنوان اصلی | The Captain Is Out to Lunch and the Sailors Have Taken Over the Ship |
نویسنده | چارلز بوکوفسکی |
مترجم فارسی | پیمان خاکسار / علی قانع |
ناشر فارسی | نشر چشمه / نشر ثالث |
تعداد صفحات | حدود ۱۵۰–۲۰۰ صفحه |
زبان اصلی | انگلیسی |
سال انتشار | ۱۹۹۸ (نسخه اصلی) / دهههای ۱۳۹۰–۱۴۰۰ (نسخههای فارسی) |
📖 نسخههای فارسی این کتاب با طراحی جلد خاص و ترجمهای روان، در کتابفروشیهای معتبر ایران قابل تهیهاند.
🧩 بخشی از متن کتاب (ترجمهی آزاد)
«من از آدمهایی که برای نوشتن ژست میگیرند، بیزارم. نوشتن یعنی خون دادن، نه ادا درآوردن.»
این جمله، بازتابی از فلسفهی نویسندگی بوکوفسکیه—صداقت، درد، و بینیازی از تأیید.
جمعبندی
کتاب ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانها افتاده، با نگاهی شخصی، نثری بیپرده و درونمایهای فلسفی، یکی از آثار متفاوت چارلز بوکوفسکیه که از زندگی، نوشتن، پیری و معناهای کوچک میگه. اگر به دنبال کتابی هستی که هم تلخ باشه و هم صادق، هم بیساختار باشه و هم عمیق، این اثر رو از دست نده.
🔗 لینکهای مفید کاریابی در اروپا
برای دیدن وبسایت، تلگرام و اینستاگرام کاریابی در اروپا ، روی دکمهها کلیک کنید:
————————————————————————-
دیدگاه کاربران
افزودن نظر جدید