خیره به خورشید نگریستن(غلبه بر وحشت از مرگ)

15.00

عنوان: خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ)

نویسنده: اروین د. یالوم

مترجم: اورانوس قطبی نژاد آسمانی

ناشر: قطره

موضوع: مرگ، جنبه های روانشناسی

رده ی سنی: بزرگسال

جلد: شومیز

تعداد صفحه: 256 ص

در انبار موجود نمی باشد

مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب خیره به خورشید نگریستن اثر اروین د. یالوم

خیره به خورشید نگریستن اثر اروین د. یالوم، به شما بینشی دلگرم کننده نسبت به مسئله‌ی جهان شمول مرگ و فناپذیری ارائه می‌دهد.

 

از ابتدای تاریخ تاکنون، فکر فناپذیری در جان ما ته‌نشین شده است.

هزاران سال است که فیلسوفان متفکر می‌کوشند جراحت فناپذیری را تلطیف کنند و در ساختن زندگی هماهنگ و توأم با آرامش به یاری ما بشتابند.‏

 

ترس از مرگ ممکن است غیر مستقیم یا مستقیم در ما وجود داشته‌ باشد.

گاهی به صورت یک بیماری روانشناختی در درون ما، گاهی یک دغدغه و ترس که مانع شادی ما و لذت بردن از زندگی می‌شود.

فکر کردن مدام به مرگ مانند خیره شدن به خورشید است، نمی‌توان آن را تاب آورد و ما را از پا در می‌آورد.

او از دو قسم تنهایی می‌گوید و از تاثیر هر یک از این دو نوع بر ترس و اندیشه به مرگ.

 

کتاب خیره به خورشید (Staring at the sun) همچون سایر آثار یالوم با روایتی دوستانه و تزلزل‌ناپذیر پیش می‌رود و در باب عمیق‌ترین هراس‌های انسانی، از جمله هراس از مرگ، است.

دکتر یالوم در این اثر هنرمندانه، با بهره‌گیری از تجربیات فوق‌العاده ارزشمند خود، ما را یاری می‌کند تا دریابیم این ترس از مرگ است که در تمام اضطراب‌های زندگی رد و نشان آن را می‌توانیم می‌بینیم.

پی دی اف کتاب خیره به خورشید نگرسیتن

او در خیره به خورشید نگریستنبه عمیق‌ترین ترس‌های ما نگاه می‌اندازد و با بلاغتی استثنایی و انسان‌پسند شرح می‌دهد که چگونه می‌توانیم به آرامش برسیم و اشاره می‌کند که چنین درکی در تجربه‌ای بیداری‌بخش، همانند یک رویا، از دست دادن شخصی یا چیزی ارزشمند در زندگی، بیماری و یا سالخوردگی، فرصت بیشتری برای بروز پیدا می‌کند.

یالوم معتقد است به محض این که با فناپذیری خود مواجه می‌شویم، تمایل پیدا می‌کنیم که اولویت‌هایمان را بازآرایی کنیم، با عزیزانمان ارتباط عمیق‌تری داشته باشیم، قدر زیبایی‌های زندگی را بیشتر بدانیم و برای به دست آوردن آرامش در زندگی، دست به خطرهای بیشتری بزنیم.

 

اروین د. یالوم (Irvin David Yalom) روانپزشک اگزیستانسیالیسم و نویسنده آمریکایی است.

او، بیشتر با رمان‌های روانشناختی‌اش، مشهور است. رمان معروف «وقتی نیچه گریست» هم قبل‌تر، از این نویسنده منتشر شده و با استقبال خوبی در سراسر دنیا مواجه شد.

 

از آنجا که فکر به مرگ و احتمالا ترس از آن از نوجوانی که فرصت فکر کردن به مفاهیم این‌چنینی برای هر انسان پیش می‌آید؛

این کتاب برای نوجوانان 14 ساله تا کسانی که در سنین پیری خود را نزدیک به این اتفاق می‌بینند دل انگیز و جذاب و قابل استفاده و راه‌گشاست و می‌توانیم ادعا کنیم بر همه لازم و واجب است.

 

در بخشی از کتاب خیره به خورشید نگریستن می خوانیم:

 

هرکس به شیوه‌ی خودش از مرگ می‌ترسد.

برای بعضی از مردم اضطراب مرگ موسیقی متن زندگی است و هیچ فعالیتی موجب این فکر نمی‌شود که لحظه‌ی خاصی دوباره برمی‌گردد.

حتی فیلمی قدیمی برای آن‌هایی که از این فکر دست نمی‌کشند که اکنون همه‌ی بازیگرانش خاک شده‌اند گزنده است.

 

برای دسته‌ی دیگر این اضطراب جنجالی‌تر و آشفته‌تر است، ساعت سه صبح بروز می‌کند و آن‌ها را به نفس نفس زدن می‌اندازد.

این فکر به آن‌ها هجوم می‌آورد که آن‌ها هم بزودی مثل دور و بری‌های دیگر می‌میرند.

عده‌ای هم اسیر وهم خاصی می‌شوند که مرگشان نزدیک است: تفنگی که به سرشان نشانه رفته، یک جوخه‌ی مرگ نازی‌ها، قطاری که رعد‌آسا به سویشان می‌تازد، افتادن از پل یا آسمان‌خراش.

 

صحنه‌های مرگ اَشکال زنده‌ای به خود می‌گیرد. یکی در تابوتی حبس می‌شود و سوراخ‌های بینی‌اش پر از خاک است، اما از اینکه تا ابد در تاریکی دراز کشیده خبر دارد.

دیگری می‌ترسد نبیند و نشنود یا کسی را که دوست دارد لمس نکند.

دسته‌ای وحشت می‌کنند از اینکه زیرِ زمین باشند، حال آنکه دوستانشان روی زمینند. زندگی ادامه خواهد داشت، بی‌آنکه آدم بداند سر خانواده، دوستان یا دنیایش چه می‌آید. هرکدام از ما شب‌ها که می‌خوابیم، یا وقتی با داروی بیهوشی به اغما می‌رویم، طعم مرگ را می‌چشیم. مرگ و خواب Thanatos و Hypnos در واژگان یونان به هم نزدیکند.

 

میلان کوندرا، رمان نویس اگزیستانسیالیست چک، می‌گوید که ما از راه فراموشی مزه‌ی مرگ را می‌چشیم: «آنچه درباره‌ی مرگ ترسناک‌تر است فقدان آینده نیست، بلکه فقدان گذشته است.

در واقع عمل فراموشی شکلی از مرگ است که پیوسته در دل زندگی حضور دارد.» اضطراب مرگ در بسیاری از آدم‌ها آشکار و راحت قابل تشخیص است، هرچند که دلتنگ‌کننده باشد.

در برخی دیگر ظریف، نهفته و پشت علایم بیماری‌های دیگر پنهان است و فقط با تحقیق و حتی کاوش می‌توان بدان پی برد.

 

بخشی از متن کتاب خیره به خورشید نگریستن

به هر حال هر یک از ما در دوره‌ای از زندگی مان به این که روزی خواهیم مرد، آگاهی پیدا می‌کنیم؛ این لحظه می تواند در جوانی یا در کهنسالی باشد.

همیشه موردی هست که جرقه ی این فکر را در ذهنتان بیندازد؛ نگاهی در آینه و دیدن چروک هایی در چهره تان، مویی سپید، خمیدگی شانه ها، سالگرد تولدی پس از سالگردی دیگر، به خصوص دهه های چهل تا شصت زندگی، دیدن دوستی قدیمی پس از سالها وتعجب تان از این که چه قدر پیر و شکسته شده است، دیدن عکس قدیمی از خودتان در حالی که کسانی در این عکس هستند که دیگر زنده نیستند و نهایتا دیدن مرگ در خواب و رؤیا.

وقتی چنین تجربه هایی را از سر می گذرانید، چه احساسی دارید؟ با آنها چه می کنید؟ آیا به سوی فعالیتهای هیجان انگیز روی می آورید تا نگرانی تان را فراموش کنید و آن را نادیده بگیرید؟

پیشنهاد من این است که خودتان را پریشان و آشفته نکنید، به جایش بر آگاهی خود بیفزایید. از مزایای این موقعیت بهره ببرید. به تصویر جوانی خود نگاه کنید.

بگذارید آن لحظه ی غم انگیز به آهستگی از کنارتان بگذرد، لحظه ای در کنارش بمانید، شیرینی اش را هم به اندازه ی تلخی اش بچشید.

مزایای آگاهی یافتن از مرگ را در ذهنتان به خاطر بسپارید، تنها سایه اش را در آغوش بکشید. چنین آگاهی ای می تواند جرقه ای در زوایای تاریک وجودتان باشد.

شما می توانید زندگی پربارتری داشته باشید، در حالی که هنوز زنده اید و زندگی ادامه دارد.

شما تجربه ی تلخ آگاهی از مرگ را به مسیری سوق دهید که زندگی تان را ارزشمندتر کند، با دیگران همدردی کنید، نوعدوستی را فراموش نکنید، همه چیز را عاشقانه و عمیقا دوست بدارید و مدتی بعد ببینید که دیگر نگرانی در وجودتان نیست، آنچه مانده لذت است و عشق.

 

 

قسمت هایی از کتاب خیره به خورشید نگریستن (لذت متن)

به هر حال هر یک از ما در دوره ای از زندگی مان به این که روزی خواهیم مرد، آگاهی پیدا می کنیم؛ این لحظه می تواند در جوانی یا در کهنسالی باشد. همیشه موردی هست که جرقه ی این فکر را در ذهنتان بیندازد؛

نگاهی در آینه و دیدن چروک هایی در چهره تان، مویی سپید، خمیدگی شانه ها، سالگرد تولدی پس از سالگردی دیگر، به خصوص دهه های چهل تا شصت زندگی، دیدن دوستی قدیمی پس از سال ها و تعجب تان از این که چه قدر پیر و شکسته شده است، دیدن عکسی قدیمی از خودتان در حالی که کسانی در این عکس هستند که دیگر زنده نیستند و نهایتا دیدن مرگ در خواب و رویا.

به تصویر جوانی خود نگاه کنید. بگذارید آن لحظه ی غم انگیز به آهستگی از کنارتان بگذرد، لحظه ای در کنارش بمانید، شیرینی اش را هم به اندازه ی تلخی اش بچشید.

مزایای آگاهی یافتن از مرگ را در ذهنتان به خاطر بسپارید، تنها سایه اش را در آغوش بکشید. چنین آگاهی ای می تواند جرقه ای در زوایای تاریک وجودتان باشد.

شما می توانید زندگی پربارتری داشته باشید، در حالی که هنوز زنده اید و زندگی ادامه دارد.

شما تجربه ی تلخ آگاهی از مرگ را به مسیری سوق دهید که زندگی تان را ارزشمندتر کند، با دیگران همدردی کنید، نوع دوستی را فراموش نکنید، همه چیز را عاشقانه و عمیقا دوست بدارید و مدتی بعد ببینید که دیگر نگرانی در وجودتان نیست، آنچه مانده لذت است و عشق.

 

بیوگرافی اروین یالوم و دانلود کتاب های او

اروین یالوم که بود؟

«اروین یالوم» پایه‌گذار الگوی روانشناسی هستی‌گرا یا اگزیستانسیال است. او نخستین روان‌شناسی است که توانسته با دانش گسترده در حوزه‌ی روان‌شناسی و مطالعه‌ی فلسفه‌ی افرادی مانند ارسطو و سقراط، نگاه تازه‌ای به علم روان‌شناسی و روان‌کاوی ایجاد کند. او موفق شد در سال 2002 جایزه‌ی انجمن روان‌پزشکی آمریکا را دریافت کند.

 

یالوم با استفاده از نبوغ نویسندگی خود، یک قدم از سایر روان‌شناسان جلوتر است. او با داستان‌های ساده و جالبی که از تجربیات خود و دیگران در کتاب‌هایش حرف می‌زند، حتی توانسته مردم عامه را هم با خود همراه کند، ضمن این که در میان روان‌شناسان و روان‌کاوهای دیگر هم طرف‌داران زیادی دارد.

یالوم معتقد است که در زمان حاضر و با توجه به تمام امکانات و پیشرفت‌های علمی، کار اشتباهی است که بخواهیم فقط به آموزه‌ها و یافته‌های یونگ و فروید اکتفا کنیم.

از دید او روح و روان انسان مخصوصا در دوران معاصر آن‌قدر پیچیده شده که باید به دنبال روش‌های جدیدی برای روبه‌رو شدن با مسائل روحی و روانی باشیم.

 

مخاطب اصلی این نویسنده‌ی بزرگ، روان‌کاوان و روان‌شناسان جوان و نوپا هستند. نگرانی او روان‌پزشکانی هستند که رسالت خود را در ازای افزایش درآمد یا مسائل عاطفی و احساسی فراموش کنند و باعث آسیب بیشتر به خود و دیگران شوند.

یالوم توانسته با تکیه بر توانایی‌های نویسندگی، اصول روان‌شناسی را در قالب داستان‌ها و ماجراهای جالب و جذاب بیان کند. به‌طوری که برای خواندن آثار این نویسنده لازم نیست حتما دانش خاصی در زمینه‌ی روان‌شناسی داشته باشیم.

جالب اینجاست که یالوم ادعا می‌کند همیشه از پذیرفتن مراجعانی که با عشق درگیر هستند، دوری می‌کند.

برای او درمان این دسته از افراد سخت‌ترین کار دنیاست.

خودش می‌گوید شاید به این خاطر که عشق مقدس است و انسان عاشق کور و کر است.

یا شاید چون خودش هم دوست دارد چنین حال و هوایی را تجربه کند. هرچند یالوم همسرش را عاشقانه دوست دارد و او را مایه‌ی تسکین دردها و رنج‌هایش می‌داند.

 

 

 

نوشته‌های یالوم در زمینه‌ی روانشناسی اگزیستنشیال حول چهار محور زندگی بشری که یالوم به آن‌ها لقب «بخشیده» را داده است شکل می‎گیرد.

این چهار محور عبارتند از: تنهایی، فقدان معنا، میرایی و آزادی. یالوم در نوشته‌های خود توضیح می‌دهد که چگونه انسان می‌تواند به این چهار دغدغه به شکل‌های کارآمد یا ناکارآمد واکنش داشته باشد.

کتاب «دروغگویی روی مبل» افشاگری بزرگ یالوم است. او داستان‌های واقعی و نیمه‌واقعی از روان‌پزشکان و بیماران‌شان را در این کتاب تعریف می‌کند.

پیش از این کمتر نویسنده یا حتی روان‌شناسی جرات بیان چنین حقایقی را داشته است. او در این کتاب به صراحت نشان می‌دهد که خیلی از روان‌شناسان، بیمارانی هستند که روپوش سفید می‌پوشند و نسخه می‌پیچند.

 

یکی از دغدغه‌های این نویسنده مرگ است. او می‌گوید که بارها با بیماران و مراجعینی سروکار داشته که دائما در وحشت از مرگ و نابودی زندگی می‌کنند، طوری که فعالیت‌های روزمره‌شان فلج شده و دیگر لذتی از زندگی نمی‌برند.

کتاب «خیره به خورشید نگریستن» را وقتی نوشت که احساس می‌کرد باید برای تسکین نگرانی‌های چنین افرادی کاری کند.

او با انتشار این کتاب، توانست زندگی‌های زیادی را متحول کند و نگاه افراد به مرگ و زندگی را تغییر دهد. رسالت او در افزایش کیفیت و بهره‌وری از زندگی برای تمام انسان‌های دنیا، قابل ستایش و تحسین‌برانگیز است.

یالوم در مصاحبه‌های یک فیلم مستنند به نام «پرواز از مرگ» (Flight from Death) به کارگردانی «پاتریک شن» (Patrick Shen) به عنوان روانشناسی که روی تئوری مدیریت ترس کار کرده است شرکت داشته است.

 

یالوم در ایران با کتاب «وقتی نیچه گریست» شناخته شد. پس از آن طرف‌داران این نویسنده در ایران بسیار زیاد شد، تا جایی که این نویسنده هر روز ایمیل‌های زیادی از ایرانیان دریافت می‌کند.

او در جواب دعوت ایرانیان برای حضور و سخنرانی در ایران، گفته است که دیگر به خارج از کشورش سفر نمی‌کند، به همین دلیل نمی‌تواند به ایران بیاید.

شاید علت علاقه‌ی ایرانیان به این نویسنده این باشد که کمتر کسی در ایران مثل یالوم فکر می‌کند. نبوغ و خلاقیت این نویسنده در کتاب نیچه به اوج می‌رسد.

او واقعیت، خیال و اصول روان‌شناسی را بسیار هوشمندانه در این کتاب تلفیق کرده و اثری جذاب و تاثیرگذار خلق کرده است.

از کتاب وقتی نیچه گریست در سال 2007 یک فیلم سینمایی به کارگردانی «پینچاس پری» (Pinchas Perry) ساخته شده است.

همچنین در سال 2014 فیلم مستندی از زندگی و فعالیت‌های یالوم به نام «درمان یالوم» Yalom’s Cure ساخته شد.

 

یالوم قهرمان زندگی خیلی از آدم‌هایی است که نیاز به یک همراه معتمد و دانا دارند. این نویسنده‌ی بزرگ، تاکنون الهام‌بخش افراد زیادی در سراسر دنیا بوده و زندگی‌های زیادی را متحول کرده است.

کتاب های مرتبط

1-معرفی کتاب خیره به خورشید نگریستن در یوتیوب

2- معرفی کتاب خیره به خورشید نگریستن در آپارات

 

اطلاعات بیشتر

نویسنده

اروین د یالوم

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خیره به خورشید نگریستن(غلبه بر وحشت از مرگ)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.