قلب سگ

13.00

عنوان: قلب سگ

نویسنده: میخائیل آفانسیوچ بولگاکوف

مترجم: معصومه تاجمیری

ناشر: یوشیتا

موضوع: داستان های روسی

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 144

تعداد:
مقایسه

توضیحات

«قلب سگی» رمانی طنز و انتقادی و ضد کمونیستی، نوشته میخاییل بولگاکف، نویسنده بزرگ روس است.

میخاییل آفاناسییویچ بولگاکوف از مشهورترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان سدهٔ بیستم روسیه است. آثار او نه‌فقط در ادبیات روسیه، بلکه در ادبیات جهان نیز جایگاه والایی دارند و به بسیاری از زبان‌های دنیا برگردانده شده‌اند و پژوهشگران روس و غیرروس آن‌ها را تحلیل و بررسی کرده‌اند.

معرفی کتاب قلب سگی

داستان‌ها و نمایش‌نامه‌های بولگاکوف در خیلی از کشورهای دنیا روی صحنهٔ تئاتر و بر پردهٔ سینما به نمایش درآمده‌اند؛ هرچند نویسنده در زمان حیات از چنین توجهی بی‌نصیب ماند و مهم‌ترین آثار او تنها چند دهه پس از مرگش امکان انتشار پیدا کردند.

«قلب سگی» ماجرای پروفسوری به اسم فیلیپ فیلیپوویچ براوژنسکی است که برای آزمایش خود یک سگ زخمی را از خیابان پیدا می‌کند و با همکاری دستیارش، با یک عمل جراحی سخت، سگ را تبدیل به انسان می‌کند و برای این کار غده هیپوفیز یک جسد را در جمجمه سگ می‌گذارد.

سگ کم‌کم به شکل انسان درمی‌آید و توانایی حرف‌زدن پیدا می‌کند. اما فاجعه این‌جا است که براوژنسکی هیپوفیز یک مجرم سابقه‌دار را در بدن او کار گذاشته و سگ رفتارهای عجیب و زننده‌ای دارد و برای خود اسم‌های عجیبی می‌گذارد.

بولگاکف جوانی‌اش را در دوران انقلاب ۱۹۱۷روسیه گذراند و شاهد چهار بار دست به دست شدن قدرت در شهر کی‌یف، زادگاهش بود. او یک نویسنده ضد کمونیسم بود و در این داستان هم سگ را نماد مردم روسیه معرفی کرده که در حکومت کمونیستی زیر ستم و خشونت بودند. جراح هم نماد حزب کمونیست است یا شاید خود لنین و عمل پیوند هم نشانه انقلاب.

بولگاکف این اثر را چندماه بعد از مرگ لنین نوشت و همه، آن را یک تمثیل برنده از انقلاب روسیه دانستند.

کتاب قلب سگی رمانی است از میخائیل بولگاکف، نویسندهٔ روسی که آن‌ را در سال ۱۹۲۵ نوشت که در همان سال منتشر شد؛ اما انتشار دوباره‌ کتاب را ممنوع کردند تا اینکه سرانجام رسماً در سال ۱۹۸۷ دراتحاد جماهیر شوروی منتشر شد.

میخائیل بولگاکف این کتاب را چند ماه پس از مرگ لنین (رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه) نوشت و تمثیل بُرنده‌ ای است دربارهٔ انقلاب روسیه.

سگ در این داستان، نماد مردم روسیه است که قرن‌ ها تحت ستم و خشونت بوده و با او همچون حیوانات رفتار کرده‌اند. جراح عجیب داستان، تجسم حزب کمونیست (یا شاید خود لنین) است و عمل پیوند دشواری که برای تبدیل سگ به انسان انجام می‌شود نمادی از انقلاب است.

بولگاکف در این داستان با طنزی تلخ نشان می‌دهد این مغز نیست که انسان‌ ساز است بلکه قلب شالوده و پایه ساخت انسان است.

صرف داشتن عقل نمی‌تواند «آدم» بسازد، بلکه احساس و روح انسانی است که «انسان» می‌سازد.

درباره کتاب قلب سگ

اگر پشت پنجره‌ای گوشت فاسد نمک سود شده‌ای آویزان کرده بودند و یا نارنگی آویزان کرده بودند بدان معناست که آنجا بق… بق… بقالی است، یا بطری‌های تیره رنگ با مایع مختلط به چشم می‌خورد یعنی آنجا شر… شر… شراب فروشی است که مالک قبلی آن برادران یلیسییف بودند.

آن مرد مرموز درحالی که همراه با سگ مقابل آپارتمان باشکوه خود در طبقه دوم رسید، زنگ را به صدا درآورد.

سگ بلافاصله سرش را بالا آورد و به تابلوی بزرگ سیاه رنگ که با حروف طلایی کنار شیشه یخ زدۀ صورتی رنگی آویزان بود نگاه کرد، سریعاً سه حرف اول را فهمید «ک ا ر»سراغ حرف بعدی رفت که معنایش را نمی‌دانست.

شاریک با خود زمزمه کرد: نکند این آقا یک «کارگر» باشد… نه، ممکن نیست.» بینی‌اش را به طرف او برد و پالتوییش را بو کشید و بعد با اطمینان بیش‌تری با خود گفت: نه، بوی کارگری نمی‌دهد. حتماً یک کلمه علمی است که خدا می‌داند چه معنایی دارد. ناگاه یک نور خوشرنگ از پشت شیشۀ صورتی تابید که واژۀ نوشته شده روی کارت سیاه رنگ را واضح‌تر می‌کرد.

در به آرامی و بدون هیچ صدایی باز شد و زن جوان و زیبایی با پیشبند سفید و کلاه کوچکِ توری در آستانۀ در ظاهر شد. موج گرمای دلپذیری از داخل خانه ساطع شد، دامن زن بوی گل میخک می‌داد.

سگ با خود گفت: عجب عطری، از این بهتر نمی‌شد. آقا طعنه‌وار گفت: استدعا می‌کنم جناب شاریک بفرمایید داخل. شاریک هم محترمانه دمی تکان داد و داخل شد. در ورودیِ باشکوه خانه، انبوهی از اشیاء گران قیمت بود، شامل آینۀ بزرگی که تا کف اتاق ادامه داشت و بلافاصله چهره شاریکِ تنها و مفلوک دومی در آن نقش بست. در بالای دیوار یک جفت شاخ ترسناک گوزن نصب شده بود.

پوستین‌های زیادی از حیوانات مختلف و چند کفش پلاستیکی به چشم می‌خورد. لوسترهای شیشه‌ایِ پرنوری از سقف آویزان بود.

زن در حالی که به آقا برای درآوردن کتش، که از پوست روباه بود کمک می‌کرد، با لبخندی پرسید: «این حیوان را از کجا آورده‌اید، فیلیپ فیلیپوویچ؟… انگار شپش هم دارد!» مرد سریعاً پاسخ داد: «مزخرف نگو، به نظر من که ندارد.» کت را که درآورد، لباس مشکی رنگ انگلیسی‌اش مشخص شد. زنجیری طلا که درخشش چندانی نداشت روی شکمش دیده می‌شد.

«صبر کن، آرام باش، آرام بگیر حیوان… بایست تکان نخور، کله پوک… هوم نه شپش نیست، آرام بگیر، لعنت بر شیطان، این سوختگی است، چه کسی تو را سوزانده؟!» سگ رقت بار نگاهی کرد و گفت: آشپز، کار آن آشپز بی‌صفت است و آرام زوزه‌ای کشید. آقا دستور داد: «زینا، سریعاً او را به اتاق معاینه منتقل کن و روپوش مرا بده.»

رمان کوتاه دل سگ؛ در کنار مرشد و مارگریتا، گارد سفید و تخم‌مرغ‌های شوم از برترین آثار میخائیل بولگاکف نویسنده‌ی روسی به شمار می‌رود.

این اثر یک داستان علمی-تخیلی و از نمای دیگر داستانی طنزگونه و فانتزی است که درست چند ماه پس از مرگ لنین در سال ۱۹۲۵ به رشته‌ی تحریر درآمده است اما بیش از نیم قرن نسخه‌ی رسمی روسی آن جواز انتشار نیافت و توسط نیروهای سانسور شوروی ممنوع اعلام شده بود. این کتاب با ترجمه‌های مهدی غبرایی و آبتین گلکار به ترتیب توسط انتشارات کتابسرای تندیس و ماهی (با عنوان قلب سگی) در ایران به چاپ رسیده‌اند.

از آنجا که این کتاب در دوران ضعف و افول کمونیسم در اتحادیه جماهیر شوروی نوشته شده است، به عنوان کنایه‌ای به انقلاب کمونیسم تفسیر می‌شود و تلاش گمراهانه انقلاب برای دگرگون کردن اساسی بشر را به انتقاد می‌گیرد. داستان درباره‌ی سگ ولگردی به نام شاریک است که ظاهر انسانی می‌گیرد و این تجسم خودشیفتگی و پریشانی عبارت “انسان جدید شوروی” دانسته شده است. به اعتقاد عده‌ای عمل جراحی در این کتاب استعاره‌ای از انقلاب اکتبر در شوروی و پروفسور نماد رهبر این انقلاب؛ لنین است.

زاویه دید و روایت داستان دائماً تغییر می‌کند و بین زاویه دید سگ، پروفسور پره‌ئوبراژنسکی و دانای کل متغیر است. داستان با آه و ناله‌ی سگی ولگرد و زخمی از بدبختی‌ها، گرسنگی‌ها و نامهربانی انسان‌ها آغاز می‌شود، پس از آن مردی با مهربانی برای او سوسیس می‌خرد و او را به آپارتمان شیک خود می‌برد، سگ گمان می‌کند بخت به رو کرده است و از این پس زندگی مرفه و تجملاتی خواهد داشت، چرا که از مرغوب‌ترین غذاها می‌خورد و صاحب قلاده نیز شده است. مردی که سگ را به خانه‌اش برده است پروفسور فیلیپ فیلیپویچ پره‌ئوبراژنسکی است که به پیوند زدن اعضای بدن حیوانات به انسان‌ها و برعکس شهرت دارد.

پروفسور با دستیاری دکتر بورمنتال عمل پیوند غذه هیپوفیز و بیضه‌های جوانی تبهکار و با سابقه -که در یک درگیری کشته شده است- را به شاریک انجام می‌دهد.

شاریک که از عمل جان سالم به در می‌برد دچار تحولات فیزیکی می‌شود و ظاهر انسانی به خود می‌گیرد و دردسرهای جدی پروفسور و دکتر بورمنتال با این تحولات آغاز می‌شود. علاوه بر تفسیرهایی که قبلاً ذکر شد، این کتاب را انتقادی به فلسفه علمی به‌نژادی یا اصلاح نژاد در انسان‌ها می‌دانند. نهایتاً بولگاکف خواننده را با این نتیجه مواجه می‌کند که عقل و مغز عامل اصلی ساخت انسان نیست، بلکه برای پیدایش انسان به روح و قلب انسانی نیاز است.

 

کتاب قلب سگی

این کتاب از زبان یک سگ روایت می‌شود؛

سگی که به دست پروفسوری به نام پری آبراژینسکی جراحی و شده و به قامت یک انسان در آمده است.

بولگاکوف دیدگاه‌های خود درباره‌ی انقلاب شوروی را از زبان پروفسور آبراژنسکی ابراز کرده است. آنچه بیش از همه مایه‌ ی آزردگی پروفسور می‌شود غفلت مردم از کار و وظیفه‌ اصلی‌ شان است و پرداختن به کارهایی که در آن‌ ها تخصص ندارند.

پشت جلد کتاب

داستان بلند قلب سگی مشهورترین اثر طنز انتقادی میخاییل بولگاکف است.

این اثر سالها پس از مرگ نویسنده انتشار یافت، زیرا در زمان حیات او به هیچ وجه قابل انتشار نبود و هرکه آن را می خواند از صراحت ضد کمونیستی اش به هراس می افتاد.

بولگاکف در این اثر اسطوره ی ایدئولوژیک آفرینش “انسان نو” یا “انسان شوروی” را نفی میکند و نشان میدهد انسانی که بدون خواندن رابینسون کروزو سرگرم خواندن مکاتبات انگلس و کائوتسکی شود، چه ذهن خام و گمراهی پیدا خواهد کرد.

قسمت هایی از کتاب

از دور ممکن است آن ها را اشتباه گرفت، ولی از روی چشم ها نه. این جا دیگر نه از دور، نه از نزدیک نمیشود اشتباه گرفت! وای، چشم قضیه ی مهمی است! چشم هواسنج است. همه چیز در چشم معلوم است: معلوم است چه کسی روحش سرشار از گرماست، چه کسی ممکن است بی خود و بی جهت با نوک چکمه اش لگد بزند به دنده ی تو، و چه کسی خودش از همه میترسد. به خصوص گرفتن پاچه ی این نوکرصفت های گروه آخر خیلی لذت بخش است. حالا که میترسی بگیر که آمد! اگر میترسی، یعنی حقت است!

 

نمایشنامه و فیلم سینمایی قلب سگ:

بر اساس رمان قلب سگ نمایش‌نامه‌ای در ایران ساخته شد و روی صحنه رفت. این نمایش‌نامه در شهریور سال 97 به نویسندگی محمد یعقوبی و کارگردانی آیلین کیخایی به اجرا درآمد. محمد یعقوبی قبل از این در شبکه چهار سال 87 آن را اجرا کرده بود.

همچنین این رمان توجه بسیاری از فیلمسازان و سینماگران را به خود جلب کرد و در سال 1976 از روی آن فیلمی کمدی ایتالیایی – آلمانی ساخته شد.

میخائیل بولگاکف را بیشتر بشناسیم:

میخائیل بولگاکف (Mikhail Afanasevich Bulgakov) از مشهورترین و پرمخاطب‌ترین نویسندگان قرن بیستم روسیه است. آثار او نه تنها در ادبیات روسیه، بلکه در ادبیات جهانی نیز از جایگاه بالایی برخوردار است و به زبان‌های زندۀ زیادی ترجمه شده‌اند و محقّقان روس و غیر روس آن‌ها را مورد بررسی و مطالعه قرار داده‌اند.

مشهورترین اثر طنز انتقادی او داستان بلند «قلب سگ» می‌باشد که در زمان حیاتش اجازه چاپ به آن داده نشده بود و هرکس که آن را مطالعه می‌کرد از شدّت ضدکمونیستی‌اش می‌ترسید.

در بخشی از کتاب قلب سگ می‌خوانیم:

وقتی آنقدر مَشام قوی داری که بوی خوش گوشت را از یک کیلومتری بفهمی، نیازی نیست مشقت سوادآموزی را به جان بخری. با این وجود اگر ساکن مسکو باشی و از حداقل هوش بهره‌مند باشی ناخواسته خواندن را بدون فراگیری هیچ نوع تعلیمی یاد می‌گیری، بین چهل هزار سگ در مسکو باید یک سگ کودن باشد اگر توانایی خواندن کلمۀ کالباس را نداشته باشد.

شاریک به کمک رنگ‌ها باسواد شده بود. وقتی که فقط چهار ماهش بود در تمام مسکو با دیدن تابلوهایی به رنگ سبز – آبی با حروف «ت، م، غ، م» (تعاونی مواد غذایی مسکو) آشنا شد. البته همان‌طور که قبلاً گفتم نیازی به خواندن همین هم نبود زیرا بوی گوشت به خودی خود مشخص بود.

یکبار هم مشکلی پیش آمد، شاریک که قبلاً به خاطر بخار اگزوز ماشین حس بویایی‌اش دچار مشکل شده بود به دنبال رنگ آبی براقی به جای قصابی سر از فروشگاه لوازم برقیِ «برادران آبی دوست» درآورد، در آنجا بود که طعم خالص سیم روکش را تجربه کرد حتی بسیار دردناک‌تر از شلاق سورتچی‌ها بود.

این خاطرۀ دردناک جرقۀ آغاز تحصیلات شاریک شد. شاریک در همان پیاده رو بود که دریافت لزوماً همیشه رنگ آبی نشانۀ قصابی نیست. زوزه کشان دُمِ دردناک و سوزانش را بین پاهایش قرار داد و به خاطر سپرد که حرف اول از سمت چپ در تابلوی قصابی‌ها همیشه به رنگ طلایی و حنایی و سرکج همچون سورتمه است. پس از آن پیشرفتش بهتر شد.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب قلب سگ در یوتیوب

2- معرفی کتاب قلب سگ در آپارات

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قلب سگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.