توضیحات
رابینسون کروزوئه 19 ساله در “یورک” انگلستان، در کنار خانواده اش زندگی مرفه و راحتی دارد. او از اوان جوانی سودای سفر و دریانوردی در سر دارد و بهرغم آنکه در صورت ماندناش در کنار خانواده، موفقیتهای چشمگیری پیش رویاش است، قید همهچیز را میزند و به یک سفر دریایی میرود.
هم این اولین سفر زنگ خطر را برای او به صدا درمیآورد، زیرا در طی آن کشتیشان غرق میشود و آنها با خوششانسی محض نجات مییابند. با وجود این، وسوسهی سفر دست از سر او برنمیدارد و او را به گشت و گذارهای دیگر میکشاند.
این بار هم بخت با او یار نیست و اسیر دزدان دریایی میشود. عجیب آنجاست که او پس از فرار از دست دزدها، باز هم دست از سفرهای پرمخاطره برنمیدارد و اینجاست که اصلیترین اتفاق کتاب رخ میدهد.
رابینسون که در برزیل اقامت گزیده و کشاورزی پررونق و سودآوری آنجا به راه انداخته، به پیشنهاد دوستانش تصمیم میگیرد به آفریقا برود و چند برده برای کار در مزارع خودش و دوستانش بیاورد.
باد انگار قرار نیست شرطه باشد و دوباره کشتی رابینسون میشکند.
همهی سرنشینان کشتی غرق می شوند، اما کروزوئه، به صورتی معجزهآسا، نجات مییابد و امواج دریا او را به جزیرهای نامسکون میاندازند. او نه میداند کجاست و نه میداند چه کند و چه بخورد و کجا بخوابد. ترس از وحشیان بومی و حیوانات درنده هم مزید علت است تا با دلشوره و هراسی عظیم روبهرو شود.
خروج و نجات کروزوئه از آن جزیره، برخلاف آنچه که احتمالن میپندارد، محال است. جزیره نه ساکنی دارد و نه جریانهای تند اطراف آن، امکان فرار با قایقهای کوچک را میدهند. کروزوئه محکوم می شود ۲۸ سال و ۲ ماه و ۱۹ روز آینده را آنجا، یکه و تنها و منزوی، باقی بماند.
رابینسون كروزوئه، یگانه كتابی را كه در میان بقایای كشتی شكسته پیدا كرده با خود به جزیره می برد.
این مونس روزهای بی پایان انتظار طبیعتأ كتابی جز انجیل نیست. روزهای بی پایان انتظار، در جدال با گرسنگی، تب و لرز بیماری و جنون تنهایی با تعالیم مسیح و دین او رابینسون را به خویشتن نگری و تأمل در معنای هستی وا می دارد.
در این تأملات طولانی او كشف می كند كه تا پیش از این همواره انسانی آزمند و اسیر هوای نفس بوده است. پس دست به دعا بر می دارد.
آیا این لطف پروردگار و نجات دهنده او نبود كه او را در این جزیره متروك به رندان كرد تا با حضور قلب در خلوتی ناگزیر به سوداهای گذشته و همه آن بی حقیقتی هایی كه احاطه اش كرده و او دل در گروشان سپرده بود نگاهی درباره بیندازد؟
همسفرانش همه طعمه دریا شدند، پس او چگونه می تواند از بخت بد خود شكایت كند؟ رابینسون با دلگرمی بر این وقوف تازه دست به تلاشی خستگی ناپذیر می زند.
برای خود با ابزارهایی كه از كشتی شكسته آورده خانه و قایق می سازد، زمین را زیر كشت می برد، ناتوان از پیمودن راه سترگ دریا با وسایل نامطمئنش هر بار كه از تلاش باز می ماند به خلوت كلبه اش می خزد و با خدای خود به راز و نیاز می نشیند.
اكنون او با همه رنج هایش احساس می كند كه مالك حقیقی جسم و روح خویش است، جسم و روحی كه نمی تواند غم و شادی آن را با همنوعش تقسیم كند، پس باید باز هم دست به دعا بر دارد تا وعده های نجات دهنده شامل حال او شود.
همصحبتش در همه این سال های سرگشتگی و تنهایی سگ و بز و گربه و مرغان هوا هستند، تا روزی كه قبایل وحشی پا به جزیره می گذارند.
آن ها آتشی بر پا می كنند و ضیافت آدمخواری به راه می اندازند، رابینسون در رویاهایش برای نجات اسیران نقشه می كشد، رویا متحقق می شود و او جمعه را می یابد، نجات بافته ای كه راه نجات را به رابینسون نشان می دهد …
درباره ی نویسنده ی کتاب رابینسون کروزو: دنیل دفو
دانیل دفو (Daniel Defoe) که «پدر رمان انگلیسی» لقب گرفته است را با کتاب رابینسون کروزو میشناسیم. تاریخ و مکان دقیق تولد او مشخص نیست و تاریخنگاران معتقدند بین سالهای 1659 تا 1662 بهدنیا آمده است.
دانیل در خانوادهای که مخالف کلیسای انگلیس و شاخهی پروتستان بودند، بزرگ شد. مادرش را در کودکی از دست داد و در نوجوانی برای تحصیل به آکادمی مخالفان کلیسا رفت.
او با علوم مختلفی از جمله تاریخ و جغرافیا آشنا شد و به زبانهای فرانسوی و اسپانیایی تسلط پیدا کرد.
دانیل در جوانی به تجارت مشغول شد و به اسپانیا و فرانسه سفر کرد. دانیل دفو تاجر به تاجری موفق تبدیل شد، یک کشتی خرید و با دختر یکی از بازرگانان به نام «لندن» ازدواج کرد. طولی نکشید که دانیل دفو در کسبوکارش ورشکست شد و بدهی زیادی بالا آورد.
در همان زمان او فعالیتهای سیاسی نیز انجام میداد، همواره از مخالفان کلیسا بود و با هدف اصلاح مذهبی به جنبشهای اجتماعی پیوست. او بهدلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر و به زندان انداخته شد.
دانیل دفو در یادداشتهایش با زبانی طنزآمیز از وضعیت اجتماعی موجود انتقاد میکرد.
او در سالهای آخر زندگیاش بیش از پیش به نوشتن روی آورد و در سال 1719 رابینسون کروزو را نوشت و شهرتی جهانی بهدست آورد.
در آن زمان سفرهای طولانی رایج بود و به تبع آن هم برخی افراد در سفر به سفرنامهنویسی مشغول بودند؛
دانیل دفو هم به تاثیر از علاقهی زیادش به ماجراجویی و سفر با تخیل قدرتمندش به سرزمینهای مختلف سفر کرد و رابینسون کروزوئه را در قالب یک سفرنامه خلق کرد. دفو در آوریل 1731 درگذشت.
قسمتی از متن کتاب رابینسون کروزو
یک روز صبح، پنج قایق را دیدم که در ساحل نزدیک خانهام، لنگر انداخته بودند. هر قایق، پنج-شیش نفر گنجایش داشت.
نمیخواستم با تقریبا سی نفر درگیر شوم. به خانه برگشتم و آمادهی دفاع از خود شدم؛ اما هیچ اتفاقی نیفتاد. پس از مدتی، تفنگ و دوربینم را برداشتم و از تپه بالا رفتم تا ببینم وحشیان چه میکنند. آنها که حدود سی نفر بودند، قبلا آتش برپا کرده بودند.
دو اسیر در یکی از قایقها دیده میشد. فکر کردم حتما میخواهند هر دو را بخورند. یکی از اسیرها را کشانکشان از قایق بیرون کشیدند و با چند ضربه بیهوش کردند.
آنگاه، با چاقو به جان او افتادند. اسیر دیگر که به حال خود رها شده بود، از فرصت استفاده کرد و از قایق بیرون پرید و فرار کرد. او یک راست به سمت خانهی من آمد.
ترسیدم که همهی وحشیان به تعقیب او بپردازند، اما فقط سه نفر او را دنبال کردند.
اسیر فراری، باید از خلیجی کوچک میگذشت تا به خانهی من میرسید. او شناگر قابلی بود و شناکنان از خلیج گذشت و به طرف خانهی من آمد. از تعقیبکنندگان فقط دو نفر شنا بلد بودند. نفر سوم پیش دوستانش برگشت و دو نفر دیگر در حالی که کندتر از اسیر فراری شنا میکردند، همچنان به تعقیب وی پرداختند.
ناگهان فکری به خاطرم رسید.
میتوانستم از این فرصت استفاده کنم و نه تنها زندگی انسان بدبختی را نجات دهم، بلکه غلام و همصحبتی برای خودم پیدا کنم.
از تپه پایین آمدم و بین فراری و تعقیبکنندگان قرار گرفتم. وقتی اولین آدمخوار رسید، با ضربات قنداق تفنگ او را از پا درآوردم. نمیخواستم تیری شلیک کنم، چون ممکن بود صدای گلوله به گوش آدمخوارهای دیگر برسد.
بااینحال، دومین آدمخوار تیر و کمان داشت. و میخواست از کمانش استفاده کند و من مجبور شدم به او شلیک کنم. او درجا کشته شد.
ایده داستان:
دفو شاید بخشی از کتابش را بر اساس تجارب واقعی یک ملوان اسکاتلندی به نام الکساندر سِلکرک نگاشته باشد که به سال ۱۷۰۴ پس از ستیز با ناخدای کشتی، وی را به درخواست خودش در ساحل جزیرهای خالی از سکنه به نام ماس آ تییرا (در اقیانوس آرام نزدیک شیلی) رها کردند و او بیش از چهار سال را در آن جزیره، به تنهایی و با تغذیه از ماهیها، توت ها و بزهای وحشی سپری کرد. دولت شیلی در سال 1966 نام این جزیره را به جزیره رابینسون کروزوئه تغییر داد.
دوره تاریخی نگارش داستان:
دوره تاریخی نوشتن این اثر از نظر ادبی دوره ای است که سفر نامه نویسی رواج داشته است. همان دوره ای که انگلیسیها و پرتغالیها و هلندیها برای سفرهای طولانی به جاهای ناشناخته مسافرت می کردند؛
همان دوره ای که آمریکا کشف شد. این افراد همیشه یک نفر هم با خود همراه داشتند که سفرنامه آنها را می نوشت.
نویسنده “رابینسون کروزوئه” و “سفرهای گالیور” یک سفرنامه نویس معمولی نیستند، بلکه یک هنرمند هستند؛ بدون اینکه سفری انجام دهند با سفرهای خیالی، ایده خود را به مردم انتقال می دهند.
ایده پیشرفته ای که روانشناسان از جمله فروید بعد از 200 سال به آن رسیده اند. نویسنده نیازهای بشر را در قالب سفرنامه به مخاطبانش انتقال داده است.
نویسنده با آوردن روزشمار در اول کتاب، قالب سفرنامه را رعایت کرده؛ اما در بعضی جاها آن را رها کرده و قالب داستان به آن داده است.
موفقیت کتاب:
رابینسون کروزوئه موفقیت چشمگیر و بینظیری داشت و گذشت زمان هم نشان داد که این اثر، یک شاهکار جاودان در تاریخ هنر بشر است.
کتاب در سال 1719 منتشر شد و قبل از پایان سال به چاپ چهارم رسید. در تاریخ ادبیات غرب تا پایان قرن نوزدهم هیچ کتابی از لحاظ تیراژ فروش، ویرایش، چاپ، ترجمه و … به پای این کتاب نمی رسد.
کتاب به زبان های بیشماری ترجمه شد و نویسندههای بسیاری، مستقیم و غیر مستقیم، از این رمان تقلید کردهاند و صدها فیلم و سریال از روی آن یا با الهام از آن ساخته شدهاند.
از کتاب و فیلم خانوادهی سوییسی رابینسون (که در ایران با نام «خانوادهی دکتر ارنست» شناخته شده) نوشتهی “یوهان دیوید ویس” گرفته تا رمان زیبای جزیرهی گنج نوشتهی “رابرت لوییس استیونسن”، سفرهای گالیور نوشتهی “جاناتان سویفت”، فیلم دورافتاده با بازی “تام هنکس” و حتی سریال مشهور لاست.
رابینسون کروزوئه آنقدر جهان انگلیسیزبان را مسخر کرده که حتی لغتها و اصطلاحاتی به این زبان افزوده است. برای مثال، Friday Girl، که “هوارد هاکس” فیلمی به این نام ساخته، و در زبان عامیانهی امریکایی به منشیهای دمدست، همهکاره و هیچکاره، و گاه به مردان کار چاقکن و حاضر به خدمت میگویند و در اصل از نام “جمعه“، شخصیت داستان رابینسون کروزوئه گرفته شده است.
اصطلاح رابینسونی که اکنون به فراموشی سپرده شده، مدتها برای رمانهایی به کار میرفت که در ژانر رابینسون کروزوئه به نگارش درآمده بودند؛ ژانری که در سال 2000 بار دیگر با فیلم دورافتاده با بازی درخشان تام هنکس دوباره یادآوری شد.
تحلیل نویسندگان و متفکران بزرگ:
بسیاری از نویسندگان و متفکران بزرگ دنیا از جنبههای مختلف به تحلیل این اثر پرداختهاند:
ژان ژاک روسو، فیلسوف معروف فرانسوی که از نخستین پیشوایان روش نو در تعلیم و تربیت در دنیاست، در مقابل اعتیاد مردم آن زمان که تربیت را منحصر به خواندن کتب خشک و مجرد و دشوار میپنداشتند، منادی این ندا بود که در مدرسه باید به مشاهده و تجربه پرداخت و طبیعت را مورد مطالعه قرار داد و از خواندن کتاب احتراز جست.
روسو فقط یک کتاب را پروانهی ورود به مدرسه داد و آن هم این داستان “رابینسون کروزو”ست. او، با تحسین این رمان در کتاب خود امیل، آرزو میکند که رابینسون کروزوئه را “همه جوانان بخوانند تا زندگی در آزادگی و سادگی و سازندگی را بیاموزند“.
کارل مارکس، جزیره رابینسون کروزوئه را چون مدل اقتصاد مدرن فردگرای جامعه بورژوازی تحلیل میکند و معتقد است قهرمان کتاب، نمادِ بورژوازی در نخستین دوره سرمایهداری و نماد استعمارگرانی است که در جستجوی مواد اولیه، بازار و نیروی کار ارزان، بخشی مهمی از جهان را فتح کردهاند و با صدور مناسبات اقتصادی اجتماعی خود، این مناطق را به مستعمره خود تبدیل میکنند.
در رمان مشاهده میشود که رابینسون کروزوئه جزیره را به سبک استعمارگران بریتانیایی فتح کرده و به تملک خود در میآورد. در آن خانه و قلعه و سلاح میسازد، یکی از بومیان را نجات میدهد، او را نامگذاری میکند، مفهوم پول و مبادله را به او یاد میدهد، او را به خدمت میگیرد و بر او فرمان میراند.
به این ترتیب رابینسون کروزوئه طبیعت را به ابزار و کالا و آدمیان را به نیروی کار بدل میکند.
جیمز جویس، نویسنده ایرلندی هم که بسیار به این کتاب علاقه داشت، به ستایش ارزشهای ادبی کتاب پرداخته است؛ اما با این ایده موافق است که قهرمانِ داستان، نمونه تیپیک استعمارگران کلاسیک به شمار میرود.
ادوارد سعید، متفکر فلسطینیالاصل هم رابینسون کروزوئه را از نخستین نمونههای ادبیات استعماری توصیف کرده و معتقد است که دفو در این اثر، ذهنیت استعمارگران انگلیسی دوران خود را به خوبی به تصویر کشیده است.
1- معرفی کتاب رابینسون کروزو در یوتیوب
2- معرفی کتاب رابینسون کروزو در آپارات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.