الیور تویست

17.00

عنوان: اولیور تویست

نویسنده: چارلز دیکنز

مترجم: فرزام حبیبی اصفهانی

ناشر: اعجاز علم

موضوع: داستان های نوجوانان انگلیسی

رده سنی: نوجوان

تعداد صفحات: 462

در انبار موجود نمی باشد

مقایسه

توضیحات

كتاب اليور تويست (Oliver Twist) داستان وضعیت غيرقابل تحمل یتيم‌‌خانه‌هاي انگلستان است. داستانی که از زبان قهرمان داستانِ پرفراز و نشیب دیکنز بیان می‌شود.

معرفی کتاب الیور تویست اثر چارلز دیکنز

خواندن داستان‌هاي كلاسيك ادبيات جهان براي كتاب‌خوان‌ها كمي سخت است. مخصوصا داستان‌هايي كه بارها و بارها درباره‌ي آن‌ها شنيده باشند يا فيلم و تئاتري از آن‌ها ديده باشند. اما متون ادبيات كلاسيك براي علاقه‌مندان به آثار ادبي مانند يك كلاس داستان‌نويسي خواهد بود. چارلز ديکنز يكي از نويسنده‌هاي پركار و شناخته‌شده‌ي ادبيات كلاسيك جهان است كه آثارش بارها در ايران تجدید چاپ شده‌اند.

الیور تویست: پسربچه‌ای ماندگار در ادبیات جهان

 

اليور قهرمان و پسربچه‌ي یتیمی است که بعد از فروخته شدن از طرف یتیم‌خانه به پیرمرد تابوت‌ساز، تصمیم می‌گیرد از شهر فرار کند و به لندن برود. او در راه با پسر دزدي آشنا مي‌شود كه براي فاگین كار مي‌كند. او يك پيرمرد يهودي است كه بچه‌های یتیم خیابانی را براي جيب‌بري و دزدي تعليم مي‌دهد.

اليور درنهايت در يكي از دزدي‌هاي خياباني بي‌گناه دستگير مي‌شود. اما شاكي او مردي مهربان و عاقلي به نام آقای براون‌لا است. او اليور را به‌عنوان فرزندش به خانه مي‌برد و تصميم مي‌گيرد از او نگه‌داري كند. اما از آن‌جايي که بخت قرار نيست با اليور همراه باشد، در خانه به‌سيله‌ي دزدان ربوده مي‌شود و براي يك سرقت بزرگ به كار گرفته مي‌شود. سر دسته‌ي اين دزدان شخص بدجنسي به نام بیل سایکس است.

الیور در ماجراي اين سرقت تير مي‌خورد، اما توسط صاحب‌خانه‌اي كه او و هم‌دستانش قصد دزدي از آن‌جا را داشتند، مراقبت و نگه‌داري مي‌شود. اما اين پايان داستان‌هاي اليور نيست و بعد از پيدا شدن سر و كله‌ي مردي كه ادعا مي‌كند برادر او است، داستان تويست وارد مرحله‌ي ديگري مي‌شود.

اقتباس‌های الیورتویست در سینما و تئاتر

فیلم‌نامه‌‌ها و نمایش‌نامه‌های بسیاری با اقتباس از داستان الیورتویست چارلز دیکنز نوشته شده است که بعضی از آن‌ها آثاری موفق و بعضی دیگر به عنوان آثاری سطحی شناخته می‌شوند. اولین اقتباس از کتاب چارلز دیکنز در سال 1907 در قالب فیلمی کوتاه و صامت روی پرده‌‌ی سینما اکران شد.

در سال 1922 «فرانک لوید» فیلمی سینمایی با همین نام و بازی«جکی کوگن» در نقش اصلی ساخت. «دیوید لین» کارگردان مطرح بریتانیایی در سال 1948 اقتباسی موفق از الیور تویست را کارگردانی کرد. این فیلم نامزد جایزه‌ی بهترین فیلم در جشنواره‌ی معتبر بفتا شد اما جایزه به فیلم «بُتِ سقوط کرده» رسید.

تا به امروز بهترین اقتباس سینمایی این کتاب، اثر کارگردان مطرح لهستانی «رومن پولانسکی» است. در سال 2005 «پولانسکی» فیلم الیور تویست (Oliver Twist) را با بازی «بارنی کلارک» و «بن کینگزلی» کارگردانی کرد و تحسین منتقدان نیویورک تایمز، ورایتی و لس‌آنجلس تایمز را برانگیخت.

دو سال قبل در ایران تئاتری موزيكال به كارگرداني «حسين پارسايي» با برداشتی از الیور تویست اثر دیکنز و با بازی بازیگرانی مثل «مهناز افشار»، «آتیلا پسیانی»، «سعید چنگیزیان» و «هوتن شکیبا» به روي صحنه رفت.

 اليور تويست

 

چارلز دیکنز؛ راوی کلاسیک واقعیت

چارلز دیکنز با نام اصلي چارلز جان هوفام دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لندپورت به دنیا آمد. او دومین پسر «جان دیکنز»، کارمند اداري نیروی دریایی بود. پدر چارلز اهل خوش‌گذراني و قمار بود و پايش به زندان باز شد. به همین دلیل مادرش، دیکنزِ دوزاده ساله را برای تامین خرج خانه به کارخانه‌ي واکس‌سازی فرستاد. ديكنز تا آزادی پدرش از زندان مجبور به کار در اين كارخانه بود تا اين‌كه سرانجام بعد از بازگشت پدر به خانه، او توانست دوباره به مدرسه برگردد و تحصيلاتش را ادامه دهد. چارلز ديكنز بعد از پايان دوره‌ي مدرسه در دفتر يك وكيل مشغول به كار شد. در همين سال‌ها بود كه به نويسندگي علاقه‌مند شد و براي اين كه بتواند در این راه كاري انجام دهد، به دفتر روزنامه‌ي شهر رفت و تقاضاي كار داد. او بعد از مدتي در دفتر روزنامه مشغول شد.

ديكنز در همان روزها استعداد خود در خلاصه‌نويسي را به صاحبان روزنامه نشان داد و در مارس 1832 و در سن بيست سالگي خبرنگار امور عمومی و پارلمانی روزنامه شد. ديكنز در هفده سالگي عاشق دختري به نام «ماریا بیدنل» شد. اما پدر و مادر «ماریا» او را از طبقه‌ي اجتماعی خود نمي‌دانستند و ماننع ازدواج آن دو شدند. ديكنز يك بار ديگر در ميان‌سالي حس عاشق‌پيشگي را تجربه كرد كه باز هم در رسيدن به آن ناكام ماند. او اين تجربه‌هايش را بعدها در شخصيت «دیوید کاپرفیلد» و عشق‌اش به دختری به نام «دورا» منعكس كرد.

در سال ۱۸۳۳ اولین کتاب داستاني ديكنز چاپ شد. البته متن‌هاي ابتدايي ديكنز بيش‌تر حال و هواي طرح‌واره داشتند و به سختي می‌توان آن‌ها را يك داستان كامل به حساب آورد. چارلز ديكنز بالاخره در اوایل سال ۱۸۳۶ به يكي از عشق‌هايش در زندگي رسيد و با «کاترین هوگارت» ازدواج کرد. او در همان سال براي داستان دنباله‌داري که بعدها «نامه‌های پیکویک» نام گرفت، قرارداد بست. زندگي روي خوشش را به آقاي نويسنده نشان داده بود و ديكنز در اين سال‌ها سردبير يك مجله‌ي رسمي در لندن شد و نامش به‌عنوان نويسنده در محفل‌هاي كوچك ادبي شنيده مي‌شد.

با حضور در محافل ادبی، نویسندگی برای دیکنز جدی‌تر شد و طرح اوليه‌ي داستان «ساعت آقای همفری» را نوشت و بعدها از همين طرح استفاده كرد و داستان بلند «دکان عتیقه چی» را چاپ كرد.

او در سال 1842 راهي آمريكا شد. در اين سال‌هاي ديكنز نويسنده‌ي شناخته شده‌اي بود و طرفدارانش در آمريكا استقبال گرمي از او كردند. حاصل اين سفر براي ديكنز «یادداشت‌هایی از آمریکا»  بود كه خاطرات شیرین و تلخ اين سفر را در آن منعكس كرد.

در سفر به ايتاليا بود كه ايده‌ي «بانگ ناقوس‌ها» به ذهنش رسيد. ديكنز «دامبی و پسر» را در پاریس و لوزان نوشت و بعد از نگارش رمان معروف «دیوید کاپرفیلد»، مجله‌ي خودش به نام «هاوسهولد وردز» را راه‌اندازی کرد.

«سرود کریسمس»، «دوران سختی»، «زندگی و ماجراجویی‌های مارتین چوزلویت»، «دیوید کاپرفیلد»، «خانه غمزده»، «دوران مشقت»، «آرزوهاي بزرگ»، «داستان‌هاي دو شهر» و «دوست مشترك‌مان» فقط تعداد اندكي از كتاب‌هاي چارلز ديكنز است.

در روزهايي كه ديكنز سرگرم نوشتن «آرزوهاي بزرگ» بود با قطار تصادف كرد. او به توصيه‌ي پزشكان براي گذراندن دوران استراحت چندان اعتنا نكرد و رفته رفته دچار فلج جزيي شد. سرانجام ديكنز در سن پنجاه‌وهشت سالگي به‌طور ناگهانی بر اثر سکته‌ي قلبی درگذشت.

انتشار کتاب الیور تویست در ایران

کتاب الیور تویست که ممکن است به شکل الیور توییست یا الیور توئیست هم نوشته شود بارها توسط مترجمان و ناشران مختلفی به چاپ رسیده است. در سال 1378برگردان فارسی کتاب با ترجمه‌ی «محسن فرزاد» توسط «نشر افق» به چاپ رسید. محسن فرزاد سال‌هاست در زمینه ترجمه داستان‌های کلاسیک برای نوجوانان با نشر افق همکاری می‌کند. کاستان‌های «فینزل پیشگو»، «دور دنیا در هشتاد روز» و «کنت مونت کریستو» از پرفروش‌ترین ترجمه‌های محسن فرزاد هستند.

«نشر افق» از بيست‌وهفت سال پیش در زمینه‌ي تولید، انتشار و توزیع کتاب به ویژه در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان فعال است و تاکنون بيش از هزاروپانصد عنوان کتاب برای گروه‌های سنی مختلف منتشر کرده است.

این انتشارات یکی از معدود ناشران پیشگام و پیگیر رعایت کپی رایت در ایران و از بنیان‌گذاران و اعضای انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک ایران است. «نشر افق» همراه با مشاركت نویسند‌ها و مترجم‌ها با موسسه‌ي «نابینایان رودکی» هم‌كاري كرده و بيش از صدوپنجاه عنوان از کتاب‌های بزرگ‌سال، کودک و نوجوان اين نشر را با خط ویژه‌ی نابینایان (بریل) منتشر کرده است و در اختیار کتاب‌خانه‌ی این موسسه گذاشته است.

بعد از اولین ترجمه الیور تویست؛ ترجمه‌ی «محمد قصاع» از سوی «انتشارات شهر قلم» در سال 1394 منشر شد. سال 1395 «رضا مرتضوی» برگردان دیگری از کتاب الیور تویست را به فارسی منتشر کرد که این کتاب همراه با تصویرسازی‌های «دن آندریانس» به چاپ رسید. «مهران محبوبی» هم برای «انتشارات آبشن» در سال 1395، الیور تویست را به فارسی برگردانده است.

در بخش‌هایی از داستان الیور تویست می‌خوانیم

الیور تا مدتی کنار جوی آب افتاده بود. وقتی سپیده زد، هوا سردتر شد و مه همه ‌جا را گرفت. از بخت بد، باران شروع به باریدن کرد، اما الیور با این که خیس شده بود، چیزی را احساس نمی‌کرد. سرانجام به هوش آمد و از درد فریاد کشید. شالی که به دور دستش پیچیده بود، غرق خون بود. نایی نداشت تا بلند شود و بنشیند. درحالی‌که از سرما و خستگی می‌لرزید، یکی – دو بار سعی کرد بلند شود. حس می‌کرد که اگر آن‌جا بماند می‌میرد.

عاقبت افتان و خیزان خود را به جاده رساند. باران تند، او را هشیار کرد و خانه‌ای را در آن نزدیکی دید. وقتی با بی‌حالی به سوی خانه رفت، آن را شناخت. همان خانه‌ای بود که شب قبل برای دزدی به آن‌جا رفته بودند. خواست فرار کند، اما توان نداشت. تازه، به کجا می‌توانست برود؟

در بخشی از کتاب الیور تویست می‌خوانید:

صبح روز بعد الیور از خواب بیدار شد و هیچ صدایی در خانه نبود. او تنها در اتاق خود منتظر فاگین ماند. در غروب همان روز فاگین با یک جفت کفش محکم به خانه برگشت.

«اینارو بپوش الیور عزیزم. کلی راه باید بری. بیل برای یه سری کار داره. نانسی تو رو تا اونجا می‌بره برمی‌گردونه.»

کمی دیرتر نانسی به خانه آمد و الیور را خود برد. آن‌ها از چند کوچه تاریک عبور کردند و به خانه‌ای در بتنال گرین رسیدند. نانسی گفت: «ساکت باش تا مشکلی برات پیش نیاد. بیل مثل فاگین نیست. هر وقت که ازت عصبانی بشه تو رو میزنه. من به زودی بهت کمک می‌کنم، ولی الان کاری از دستم برنمیاد.»

وقتی به خانه رسیدند، بیل سایکس منتظرشان بود. الیور را به سمت خود کشید و تفنگی را به او نشان داد.

«تفنگ رو پر کردم و فردا با خودم میارم. هر حرکت اضافی کنی، بهت شلیک می‌کنم. نانسی غذای ما رو بیار که باید فردا صبح زود بیدار شیم.»

صبح روز بعد، وقتی هنوز هوا تاریک بود، آن‌ها مشغول خوردن صبحانه بودند. بیل به نانسی گفت که از خانه بیرون نرود و با سگ همانجا منتظر بماند. وقتی از خانه خارج شدند، باد سختی می‌وزید. آن‌ها کل روز در حرکت بودند و حوالی غروب به شپرتون رسیدند. الیور کاملا خسته شده بود. در آن‌جا به خانه‌ای قدیمی رسیدند و وارد خانه شدند. بیل سایکس با صدای بلندی گفت:

«توبی ما رسیدیم. یکی از بچه‌های فاگین که در موردش صحبت کرده بودیم هم با خودم آوردم. یه چیزی بیار بخوریم.»

فهرست مطالب کتاب
درباره کتاب
درباره نویسنده
فصل اول: تولد و دوران کودکی
خانه فاگین                                                                                                                                                                             فصل دوم: دوره‌ای جدید در زندگی الیور
دوست جدید الیور
سرقت
فصل سوم: مانکس
صندوقچه کوچک
نقشه نانسی
فصل چهارم: پل لندن
جنایت
برادر الیور
سرنوشت قاتل
پایان کار

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب الیور تویست در یوتیوب

2- معرفی کتاب الیور تویست در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

چارلز دیکنز

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “الیور تویست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.