نه بشنو و ثروتمند شو

14.50

عنوان: نه بشنو و ثروتمند شو؛ بله هدف است و نه نردبان رسیدن

نویسندگان:  ریچارد فنتون؛ آندریا والتز

مترجم: انتشارات گیوا

ناشر: گیوا

موضوع: موفقیت

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 96

 

 

در انبار موجود نمی باشد

مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب نه بشنو و ثروتمند شو اثر ریچارد فنتون و آندریا والتز

کتاب نه بشنو و ثروتمند شو به قلم ریچارد فنتون و آندریا والتز، روایتگر داستانی تخیلی در رابطه با چهار روز خاطره انگیز از زندگی شخصی به نام اریک جیمز براتون خواهد بود. فردی که شوهری فوق‌العاده، برادری شگفت‌انگیز و یک فروشنده‌ی ساده‌ی دستگاه‌های کپی است.

موضوع کتاب نه بشنو و ثروتمند شو: بله هدف است و نه نردبان رسیدن به آن چیست؟

اگر بتوانید به آینده رفته و با خود تیزهوش‌تر و شجاع‌تر سخن بگویید، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ این فرصتی است که برای اریک جیمز براتون، شخصیت اصلی این داستان ایجاد شد و تغییراتی اساسی در زندگی‌اش پدید آورد. بدون شک کتاب نه بشنو و ثروتمند شو با وجود حجم کمش تاثیری شگرف در زندگی و تصمیمات شما ایجاد خواهد کرد.

نه بشنو و ثروتمند شو

 

در این داستان ریچارد فنتون (Richard Fenton) با استفاده از دو دیدگاه متفاوت شما را با افکار فردی به اسم اریک آشنا می‌کند و نشان می‌دهد دنیای کسی که صرفا در پی شنیدن «بله» است با دنیای شخصی که شنیدنِ «نه» را مسیر دستیابی به «بله» می‌داند تا چه حد تفاوت دارد.

شخصیت اول کتاب نه بشنو و ثروتمند شو (Go for no!: yes is the destination, no is how you get there)، یک فروشنده است، اما این داستان تنها برای فروشنده‌ها مفید نیست. این کتاب، قطعا برای تمام اشخاصی که لازم است با جواب «نه» مواجه شوند، مفید خواهد بود؛ نویسنده‌ای که به دنبال ناشر می‌گردد، کارآفرینی که در جست و جوی سرمایه‌گذاری بی‌خطر است و یا حتی پدر و مادری که در تلاش هستند تا کودکشان را به خوردن غذا خوردن ترغیب کنند و…

به عبارتی دیگر این کتاب، برای تمام کسانی که قصد دارند از شر موانعی که با دست خود ساخته‌اند، خلاص شوند و تمام چیزهایی را که زندگی به آنان ارائه می‌کند، ‌به ‌دست بیاورند، سودمند است.

برخی نظرات درباره‌ی کتاب نه بشنو و ثروتمند شو:

اگر تصمیم دارید در تمام عمرتان، تنها یک کتاب دیگر را مطالعه کنید، حتماً این کتاب را به ‌عنوان آخرین کتاب بخوانید. قطعاً از تأثیر آن شگفت‌زده خواهید شد.

به نظر می‌رسد مطالعه‌ی این کتاب نه تنها برای فروشندگان، بلکه برای تمام افراد جویای موفقیت ضروری باشد.

در بخشی از کتاب نه بشنو و ثروتمند شو می‌خوانیم:

سه‌شنبه صبح، در حالی ‌که از لا به‌ لای میز‌ها به سمت اتاق کارم می‌رفتم، خانم مسئول پذیرش دفتر گفت: «اینجا چه ‌کار می‌کنی اریک!»

حجم زیاد کاغذ‌هایی که در دست داشتم را به او نشان دادم و گفتم: «به نظر تو دارم چه‌ کار می‌کنم؟ طبق معمول، دارم کارهای عقب‌ افتاده رو انجام میدم. تو که بهتر می‌دونی کارن، ده درصد از فروش، دنبال کردن مشتری‌های بالقوه است و نود درصدش کاغذ بازی. کاغذ بازی بیشتر، مساوی با فروش بیشتر. به همین دلیل آدم از کار خودش پشیمون میشه!»

به سمت دفتر بزرگ که در گوشه‌ی اتاق بود، اشاره کرد و با لبخند گفت: «مراقب باش فرانک صدات و نشنوه!»

«فرانک وایت» معاون بخش فروش بود و به ‌هیچ‌وجه نباید دست کم گرفته می‌شد. او آدمی سخت‌کوش، جاه‌طلب و شدیداً مصمم بود که می‌توانست با یک نگاه، دل آدم را خالی کند. لوح کوچکی، لبه‌ی میز کارش قرار داشت که شعار مورد علاقه‌اش روی آن حک شده بود تا تمام اعضای تیم فروش بتوانند آن را بخوانند

: «یا رکوردی در فروش برای خودت ثبت کن یا بارت را ببند و از اینجا برو.» این جمله‌ی ساده، رسا و دلهره‌آور، در اکثر مواقع، راه‌گشا بود. به حدی از این شعار می‌ترسم که به‌ هیچ‌وجه دوست ندارم آخرین باری را که موفق نشدم به حد نصاب فروش برسم، به یاد بیاورم. شرکت، مدیران دیگری هم داشت که اغلب برای افزایش موفقیت کارکنان، آن‌ها را با پاداش‌هایی تشویق می‌کردند، اما فرانک هرگز این کار را نمی‌کرد. او از تنبیه و توبیخ برای ترقیب کردن فروشنده‌ها استفاده می‌کرد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجمان
یادداشت استاد بهنام بستان
کوچک، اما بزرگ
یادداشت نویسندگان
فصل اول: یک شروع فوق‌العاده
فصل دوم: رسیدگی به کارهای عقب‌افتاده
فصل سوم: به همین دلیل در بخش فروش فعالیت می‌کنم
فصل چهارم: جوی توت‌فرنگی
فصل پنجم: اینجا چه خبر است؟
فصل ششم: زیاد روبه‌راه به نظر نمی‌رسی!
فصل هفتم: «من» ‌ی دیگر
فصل هشتم: نگاه به آینه
فصل نهم: الین
فصل دهم: رستوران رین‌اتر
فصل یازدهم: چطور فهمیدی که آن مشتری چیز دیگری نمی‌خرد؟
فصل دوازدهم: طرح موفقیت و شکست
فصل سیزدهم: آن جا که مسیرمان از هم جدا شد
فصل چهاردهم: دعوتی که توان رد کردنش را نداشتم
فصل پانزدهم: زمانی برای فکر کردن
فصل شانزدهم: خلبان صحبت می‌کند
فصل هفدهم: «نه» شنیدن را بیاموزیم
فصل هجدهم: نیرو بخش‌ترین کلمه‌ی دنیا
فصل نوزدهم: تعیین هدف، بر اساس شنیدن «نه»
فصل بیستم: وقتی روی رِیل افتادید، هوا برتان می‌دارد
فصل بیست و یکم: بعدی!
فصل بیست و دوم: صبح در ساحل
فصل بیست و سوم: قصد نداری بیمه بخری؛ درسته؟
فصل بیست و چهارم: «نه» به معنی «هرگز» نیست!
فصل بیست و پنجم: لقمه‌ی لذیذ
فصل بیست و ششم: شکست، پشت شکست
فصل بیست و هفتم: ارزش قائل شدن برای موفقیت و شکست
فصل بیست و هشتم: در یک آن
فصل بیست و نهم: سرانجام، چشمانم را باز کردم
پایان‌بندی
شش ماه بعد…

درباره ی کتاب نه بشنو و ثروتمند شو

شاید در وهله‌ی اول، تصور اینکه ما با «نه» شنیدن به موفقیت برسیم یا برنامه‌ریزی‌مان را بر اساس «نه» شنیدن انجام دهیم، خیلی دور از ذهن باشد. شاید هم خیلی از افراد، آن را حرکت در جهت عکس مسیر موفقیت بدانند، چرا که موفقیت را، حرکت به سمت «بله»ها می‌دانند.

مطمئناً با مطالعه‌ی این کتاب ارزشمند و تعمّق در مطالب آن، درخواهید یافت که نویسندگان آن، هرگز، «نه» را هدف فرآیند فروش نمی‌دانند، بلکه به درستی به دنبال این هستند که به ما یاد دهند «نه» شنیدن هدف نیست، اما مسیر رسیدن به هدف است و از آنجایی که برای رسیدن به هر هدفی، باید برای آن مسیر برنامه‌ریزی کرد و آماده‌ی حرکت در آن شد، پس به ناچار باید با «نه» ها روبرو شد و برای عبور از آن برنامه‌ریزی کرد. همه‌ی ما شنیده‌ایم و می‌دانیم که شکست، پل پیروزی است، اما صرف دانستن این مطلب، کمکی به ما نخواهد کرد.

باید عمیقاً باور داشته باشیم که برای رسیدن به پیروزی، باید از مسیر شکست عبور کنیم. البته با در نظر گرفتن این نکته که شکست یا به عبارتی «نه» شنیدن، مقصد و منزل‌گاه نیست، بلکه یک گذرگاه است؛

گذرگاهی که بدون شک، باید در آن قرار گرفت و از آن عبور کرد تا به موفقیت رسید. ادیسون، هزاران بار برای اختراع لامپ تلاش کرد و شکست خورد، تا در نهایت توانست لامپ را اختراع کند. به نظر شما آیا شخص دیگری در آن زمان برای اختراع لامپ، تلاش نکرد؟ اما چرا افتخار این اختراع بزرگ به ادیسون رسید؟ چون او، شکست را به عنوان راه موفقیت پذیرفته بود.

اگر چنین نبود، بعد از چند بار عدم موفقیت، دست از تلاش می‌کشید و افتخار این اختراع، نصیب شخص دیگری می‌شد. به قول مایکل جردن، اسطوره بسکتبال جهان: «من بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل است که موفق شدم.» پذیرش «نه»، بخشی از روند یافتن مشتریانی است که به ما «بله» می‌گویند.

اگر ظرفی، حاوی ۹ مهره‌ی سفید و یک مهره‌ی سیاه به شما بدهند و از شما بخواهند بدون آنکه داخل ظرف را نگاه کنید یا آن را برگردانید، مهره‌ی سیاه را بیرون آورده و جایزه بگیرید، چه می کنید؟ مطمئناً یکی یکی، مهره‌ها را بیرون می آورید تا به مهره‌ی سیاه دست پیدا کنید.

آیا اگر ۵ مهره‌ی اول سفید باشد، شما دست از ادامه‌ی کار می‌کشید و ناامید می‌شوید؟ هرگز، حتی اگر مهره‌ی سیاه، آخرین مهره‌ای باشد که از ظرف بیرون می‌آید، باز هم شما ۱۰ بار تلاش خود را خواهید کرد، چون می‌دانید که بعد از ۹ بار شکست، مطمئناً در تلاش دهم پیروز شده و مهره سیاه را بیرون خواهید آورد.

این، دقیقاً همان نگرشی است که نویسندگان این کتاب در تلاشند تا در مورد «نه» شنیدن و اهمیت آن در رسیدن به موفقیت به ما انتقال دهند. مجموعه‌ی آموزشی موج چهارم و انتشارات گیوا، خواندن این کتاب ارزشمند را به کلیه‌ی کسانی که در صنعت فروش فعالیت می‌کنند، به‌خصوص نمایندگان صنعت بیمه و فعالان بازاریابی شبکه‌ای، توصیه می‌کند. بی‌شک خواندن و تأمل در مطالب این کتاب، جهشی به سمت فروش‌های بیشتر و باکیفیت‌تر خواهد بود.

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب نه بشنو و ثروتمند شو در یوتیوب

2- معرفی کتاب نه بشنو و ثروتمند شو در آپارات

اطلاعات بیشتر

نویسنده

آندریا والتز, ریچارد فنتون

مترجم

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نه بشنو و ثروتمند شو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.