هیچ چیز برای از دست دادن همه چیز برای به دست آوردن

14.80

عنوان: هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن؛ چطور توانستم از یک فرد خلافکار به یک کارآفرین مولتی میلیونر تبدیل شوم

نویسنده: رایان بلیر

مترجم: مرجان شمیل شوشتری

ناشر: یوشیتا

موضوع: کارآفرینی/ شرکت های اقتصادی جدید/ برنامه ریزی راهبردی

رده سنی: بزرگسال

تعداد صفحات: 320

 

تعداد:
مقایسه

توضیحات

معرفی کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن

کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن حقیقتی فوق‌العاده از تلاش و همت بالای یک فرد برای رسیدن به آرزوهایش را به شما نشان می‌دهد. رایان بلیر در این کتاب برای شما زندگی پرفراز و نشیب خود را شرح می‌دهد که چگونه توانسته است از یک خلافکار باسابقه به کارآفرینی مولتی میلیونر و موفق تبدیل شود.

معرفی کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن:

شاید تا به حال شنیده باشید که فردی از بدترین شرایط ممکن به بهترین شرایط در زندگی‌اش رسیده است. اگر به این جمله باور ندارید نگران نباشید، کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن (Nothing to lose, everything to gain) نوشته شده تا حقانیت این موضوع را برای شما آشکار کند.

اگر اکنون در بدترین شرایط زندگی‌تان هستید، باید بدانید که بهترین کتاب را برای مطالعه انتخاب کرده‌اید. در این کتاب خواهید دید که چطور می‌شود تصمیم گرفت و تغییر کرد. همه چیز به خودتان بستگی دارد؛ اینکه بخواهید در همین وضعیت فعلی بمانید یا تغییر کنید و زندگی بهتری برای خودتان رقم بزنید، فقط دست خودتان است.

کتاب حاضر به شما کمک می‌کند از بدبختی‌هایی که در آن قرار دارید، خلاص شوید. در حقیقت رایان بلیر (Ryan Blair) به شما می‌آموزد تا بتوانید از آسیب‌ها و تجربیات بد زندگی‌تان، برای پیش رفتن به سمت موفقیت کمک بگیرید، همانطور که خودش این کار را کرد. وقتی یک نفر توانسته، پس شما هم می‌توانید.

در این کتاب، زندگی‌نامه‌ی رایان بلیر را خواهید خواند که از کودکی تا بزرگسالی‌اش را برای شما بازگو می‌کند. اما نکته‌ی جالب توجه، تغییر شگرفی هست که در طول زندگی برایش اتفاق می‌افتد. بهتر است خودتان داستان را بخوانید تا متوجه شوید. او فراز و نشیب‌های زیادی را در زندگی‌اش پشت‌سر گذاشته است، اما با ایمان به خدا و کمک او توانسته به جایگاهی که دارد دست پیدا کند.

از طرف دیگر، بخش‌های مختلف کتاب «هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن» می‌تواند راهنماییِ خوبی برای شروع یک کسب‌و‌کار جدید به شما بدهد. کاری که به آن علاقه داشته باشید و در ادامه برای آن تلاش کنید. در این کتاب رایان بلیر به شما کمک می‌کند و ترفندهایی به شما می‌آموزد تا بتوانید بدون دردسر، کسب‌وکار موردنظرتان را راه‌اندازی کنید و به انجام شغل دلخواهتان مشغول شوید.

نویسنده در کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن قصد دارد شما را با شیوه‌های مختلف سرمایه‌گذاری‌اش که برای شروع و راه‌اندازی کسب‌و‌کارهای مختلف به کار برده است، آشنا کند. تجربیات شخصی وی در راه‌اندازی کسب‌و‌کار می‌تواند برای شما نیز مفید باشد. کافی‌ست همین الان خواندن این کتاب ارزشمند را آغاز کنید.

جملات برگزیده کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن:

– از افرادی که سعی می‌کنند آرزوها و جاه‌طلبی‌هایتان را کم‌ارزش و کوچک کنند، دوری کنید.
– با دوستانت صمیمی باش، اما با دشمنانت از دوستانت هم صمیمی‌تر باش.
– اگر دنبال خصلت‌های بد در مردم بگردید، بدون شک، آنها را خواهید یافت.
– اغلبِ وسایل سیم‌دار را می‌شود بی‌سیم کرد و بسیاری از وسایل بی‌سیم را می‌توان سیم‌دار کرد.
– هیچ نقطۀ پایانی وجود ندارد.

در بخشی از کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن می‌خوانیم:

چشم‌انداز شروع کسب‌وکارِ هیجان‌انگیز، امیدوارکننده و رهایی‌بخشتان، شما را مشتاق می‌کند تا آن کار را شروع کنید. حالا به نقطه‌ای می‌رسیم که باید جنبۀ فریبنده کارآفرینی را در نظر بگیرید. باید مشخص کنید که برخلاف میلتان، چقدر در خطر هستید.

بعضی از مردم با هیجان ناشی از خطر، زندگی می‌کنند؛ برخی از مردم زیر فشار آن له می‌شوند و از هم می‌پاشند. برخی دیگر، نه از آن لذت می‌برند و نه از آن کناره می‌گیرند، بلکه به سادگی آن را به عنوان بخشی ضروری از برنامۀ کاری خود می‌پذیرند. شما جزء کدام نوع از این افراد هستید؟

واقعیت این است که کارآفرینی برای همه مناسب نیست. لازم است پیش از این که امیدوار باشید که می‌توانید جهشی در این کسب‌وکار ایجاد کنید، ابتدا بفهمید تحملتان برای خطر کردن چقدر است. توانایی شما برای مدیریت زندگی، به طرق مختلف، در مورد مسائل مالی برای حداقل یک سال، چیزی است که کسب‌وکار شما را می‌سازد و یا از بین می‌برد.

چقدر تمایل دارید که کسب‌و‌کاری را پیش ببرید و اینکه چقدر حاضرید کسب‌وکاری که خودتان مالک آن هستید را از دست بدهید؟ مسأله قدرت نیست، حرف بر سر منش و روحیه است. آیا شخصیت شما اینگونه است که بتواند به‌طور مناسب با مسائل غیرقابل‌پیش‌بینی مختلف و ناشناخته‌هایی که دائماً درحال‌تغییرند و با کسب‌وکاری که همیشه همراه شما هستند، مقابله کند؟

در فصل آخر کتاب، دربارۀ نیاز به تعریف دارایی‌هایمان، صحبت خواهیم کرد. حالا، باید تحمل‌تان را برای ریسک کردن و تحمل افرادی که در اطراف‌تان هستند، ارزیابی کنید.

هر تجارتی که در تلویزیون می‌بینید یا هر ادعای دیگری که از کسی می‌شنوید که می‌گوید: «من در ماه اول کارکردن در خانه، ایکس دلار پول بدست آوردم!» به احتمال زیاد یک اغراق فاحش است، یا اظهار این فرد ناشی از مهارتی قابل‌توجه و تجربه‌ای مربوط به آن حرفه است. آرامش‌خاطر و امنیت ذهنی، نباید بخشی از این بازی باشد، حداقل برای مدتی. آیا حاضر و مشتاق هستید این مسأله را مدیریت کنید و با آن کنار بیایید؟

فهرست مطالب کتاب

مقدمۀ مترجم
یادداشت نویسنده
قبل از خواندن کتاب، این متن را بخوانید
فصل اول
از کجا آمده ام
استقبال از فقر
تو پدر من نیستی
فصل دوم
طرز فکرِ «چیزی برای از دست دادن ندارم»
فصل سوم
کلاهبردار، شارلاتانِ حقه باز، … و تونی رابینز
فصل چهارم
روایت از بازداشتگاه تا اتاق هیئت مدیره
قوانین طلایی
قوانین مربوط به ارتباطات و مدیریت
استادِ اقدام کردن
قوانین مربوط به الگوی کسب‌و‌کار
قوانین مربوط به مشتری
قوانین مربوط به راهکارها
قوانین شخصی
فصل پنجم
امروز را غنیمت بشمار
فصل ششم
قدر معاملات‌تان را بدانید
فصل هفتم
دانش و آگاهی خود را بالا ببرید
فصل هشتم
ابتدا کارهای مهم را انجام دهید
مراقب کیف پول خود باشید
فصل نهم
چه چیزی نیروی محرک شماست؟
شما نباید رفتار کلیشه‌ای داشته باشید
فصل دهم
از داریی هایتان نهایت استفاده را ببرید
فصل یازدهم
خطر کردن و فداکاری کردن
بر شرایط ناخوشایند تسلط یابید و آن‌ها را تحمل کنید.
فصل دوازدهم
اشتباهات میلیون دلاری
این‌ها درس‌های مورد علاقۀ من هستند:
فصل سیزدهم
از برنامه‌های کاری متنفرم
نام تجاری‌تان، نه نامی که به آن شهرت یافته‌اید
نظریۀ بازی
فصل چهاردهم
مزایا و معایب مشاغل خانگی
همه‌چیز در مورد استخدام کارمند نوآموز
انتخاب یک خانه
فصل پانزدهم
کسب و کار شخصی خودتان را راه اندازی کنید
این داستان من است و من با داستان زندگی‌ام حرفم را ادامه می‌دهم
اول محصولتان را بفروشید و بعداً سؤال بپرسید.
فصل شانزدهم
افزایش و جمع آوری پول
سرمایه‌گذاری‌های جسورانه و پرخطر: شنا با کوسه‌ها
فصل هفدهم
رشد و پیشرفت کردن، استخدام کردن و اخراج کردن
تکنیک بازی دوز
فصل هجدهم
پول‌تان را نقد کنید
وکیل بگیرید
سخن آخر: به سوی قدم بعدی بروید
تشکر و قدردانی

در کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن، نوشته رایان بلیر، داستان زندگی او را در راه رسیدن به موفقیت می‌خوانید.

 درباره کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن

 رایان بلیر فردی است که از بدترین شرایط، خودش را تبدیل به یک کارافرین موفق و ثروتمند کرده است. درواقع کتابی که می‌خوانید مصداقی بر حقانیت این موضوع است که می‌توان با داشتن اراده قوی و تکیه بر داشته‌ها و امید به خداوند، خود را از منجلاب نجات داد و حتی تبدیل به بهترین شد.

رایان بلیر در این کتاب زندگی‌اش را از کودکی تا بزرگسالی بازگو می‌کند. او قبل از این که یک مرد موفق و ثروتمند شود، یک پسربچه با سابقه جنایی بود که تجربهٔ جنایت‌های خیابانی داشت اما زندگی اش با خواست و اراده خودش متحول شد و توانست به یک کارآفرین مولتی میلیونر تبدیل شود. حالا او تجربیات و داستان زندگی خودش را در این کتاب با شما درمیان می‌گذارد.

در این کتاب رایان بلیر به شما کمک می‌کند و ترفندهایی به شما می‌آموزد تا بتوانید بدون دردسر، کسب‌وکار موردنظرتان را راه‌اندازی کنید و به انجام شغل دلخواهتان مشغول شوید. این کتاب حقیقتی فوق‌العاده از تلاش و همت بالای یک فرد برای رسیدن به آرزوهایش را به شما نشان می‌دهد.

بخش‌های مختلف این کتاب می‌تواند راهنمایی خوبی برای شروع یک کسب‌وکار جدید به شما بدهد. کاری که به آن علاقه داشته باشید و در ادامه برای آن تلاش کنید.

 

 

خواندن کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم:

این کتاب برای همه به ویژه کسانی که نیازمند اندکی امید بیشتر برای تغییر و تحول زندگی‌ خود هستند، الهام‌بخش است.

بخشی از کتاب هیچ چیز برای از دست دادن، همه چیز برای به دست آوردن

پدرم جزء طبقهٔ متوسط جامعه بود، اما طوری زندگی می‌کرد که انگار در میان اشراف و پولدارانِ جامعه بزرگ شده است. او با پول قرضی سرمایه‌گذاری می‌کرد، در واقع خیلی از آمریکایی‌ها هم همین کار را می‌کنند. برای خرید ماشینش از دیگران پول گرفت، پول قرض کرد تا خانه بخرد، تا آخرین پول جیبش را صرف دکوراسیون و طراحی داخلی خانه‌مان کرد، چون این‌طوری احساس می‌کرد اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. فراتر از حد خودش زندگی کرد و به همین خاطر برای اینکه بتواند با این قضیه کنار بیاید، به مصرف مواد مخدر روی آورد؛ همین موضوع هم باعث بدبختی و نابودی‌اش شد.

یک روز بعد از ظهر داشتم با دوستانم در حیاط پشتی بازی می‌کردم و با کمال تعجب دیدم که پدرم زودتر از همیشه به خانه آمد. در چهره‌اش شرمندگی و خجالتی بود که تا به حال ندیده بودم. پدرم کارش را از دست داده بود. این را هم من بعداً از مادرم فهمیدم که مچ او را در حال کشیدن شیشه، در حمام گرفته بود و مدیر اجرایی شرکتی که پدرم معاون رئیسش بود، بالاخره از قضیهٔ مصرف موادش باخبر شده بود و زیرآبش را پیش پلیس زده بود تا دستگیرش کنند.

اینجوری بود که پدرم شغلش را از دست داد و حالا شغلش، اعتیاد به کشیدن مواد شده بود. در آن زمان، هنوز سه تا از ما بچه‌ها در خانه بودیم، آخر خواهر بزرگترم مدت‌ها قبل از این ماجرا، به شهر دیگری مهاجرت کرده بود. انگار شکست پدرم، بهانه‌ای دست ما سه بچه داد که خیلی وقت است دنبالش بودیم، به نظر می‌رسید زندگی همهٔ ما یک جورهایی از هم پاشیده شد. آن‌ها هم، یکی یکی، خانه را ترک کردند تا اینکه فقط من مانده بودم با پدر و مادرم. یک خواهرم با نامزد معتادش به شهر دیگری رفتند و دیگری هم فرار کرد و مدت‌ها در خیابان زندگی کرد. در آخر، وقتی که فقط من و پدر و مادرم در خانه مانده بودیم، من نفر آخری بودم که زندگی‌ام از هم پاشیده شد.

پدرم عاشق این بود که با کلکسیون تفنگ‌هایش پز بدهد و آنها را به همه نشان بدهد و من هم دوست داشتم این کار را بکنم چون از اسلحه خوشم می‌آمد. یکبار، چند روز بعد از اینکه تفنگ‌های پدرم را به دوستانم نشان دادم، برادر بزرگتر بهترین دوستم، دزدکی به خانهٔ ما آمد و همهٔ اسلحه‌ها را دزدید. تا چند سال بعد متوجه نشدم که چه کسی این کار را کرده است، اما در آن زمان، دیگر مهم نبود، چون پدرم فکر می‌کرد من این کار را کرده‌ام.

آن موقع، کشیدن شیشه او را پارانوئید کرده بود و نسبت به قبل خیلی عصبی و خشن‌تر شده بود. قسم می‌خورد که من آن‌ها را دزدیده و فروخته‌ام و تهدیدم می‌کرد که اگر آن‌ها را به او برنگردانم، مرا می‌کشد. بعد از تمام چیزهایی که در زندگی‌ام دیده بودم، می‌دانستم که دوست ندارم منتظر عواقب این موضوع بمانم. چون خطرناک بود. آن شب، به خواهرم استفانی تلفن زدم و به او گفتم: «این حرف پدر جدیه. بابا قسم خورد که اگه تفنگ‌هاش رو بهش برنگردونم، منو می‌کشه، ولی من نمی‌دونم کی اون‌ها را برداشته یا اینکه الان اون تفنگ‌های لعنتی کجان. آبجی منو نجات بده لطفاً.»

کتاب های مرتبط

1- معرفی کتاب هیچ چیز برای از دست دادن همه چیز برای به دست آوردن در یوتیوب

2- معرفی کتاب هیچ چیز برای از دست دادن همه چیز برای به دست آوردن در آپارات

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

Show only reviews in فارسی (0)

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “هیچ چیز برای از دست دادن همه چیز برای به دست آوردن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.